خبرگزاری شبستان، گروه جهان اسلام: چشمانش غرق در اشک بود و سعی می کرد با کف دستش آنها را پنهان کند.«ام عاصم»، مادری 65 ساله اهل تعز یمنی که توانسته بود ظرف چهار سال، فقط از طریق شنیداری قرآن کریم را حفظ کند.
در حالی که به دنبال خانه «ام عاصم» بودیم، به طور اتفاقی با او برخورد کردیم و او در گرمای آفتاب راه می رفت، کیف سفیدی در دست داشت و آرام و متین راه می رفت. او نمونه یک زن مقاوم بود که الگو و نماد، عزم و استقامت است.»
«ام عاصم» (65 ساله) در خانه خود که بر روی تپه کوچکی در منطقه مظفر واقع شده بود، با اراده ای کم نظیر توانسته است قرآن کریم را حفظ کند و در حین گفتگو، او را فردی قوی و مهربان یافتیم. زنی که از سرزندگی و انرژی بالا می درخشید، گویی در اوج زندگی خود بود و داستان فردی خود را تعریف می کرد.
اراده محکم ام عاصم در حفظ قرآن کریم و برداشتن موانع
ام عاصم در گفت و گو با صحوه نت گفت: اتاق مخصوصی را برای حفظ قرآن کریم به دور از مزاحمت و هیاهوی زندگی اختصاص داده است و اولین قدم های سفر پر برکت با گوش دادن به صدای ضبط آغاز شد. وی با قلم خوان، ( وسیله ای است که قرآن را تکلم می کند و به محض اینکه نوک قلم به آیه ای از قرآن می رسد، آن را می خواند) به آیات گوش می داد و این آیات را برای معلمش در مسجد می خواند و او نیز گوش می داد.
ام عاصم با وجود راه سخت و گرمای خورشید و گرد پیری به این همه موانع اهمیت نداد و از همه سختی ها عبور کرد و تصمیم گرفت با قرآن زندگی کند و آن را آخرین رایحه زندگی خود قرار داد.
او هر روز مسافت طولانی را با نشاط و فعالیت طی می کرد تا اینکه به مسجدی که برای حفظ در نظر گرفته شده بود، می رفت و همیشه از خدا می خواست که به آرزوی خود حفظ قرآن برسد.
ام عاصم گفت: حقوق ماهانه فرزند شهیدش را به عنوان پاداش زحمات معلمان حفظ قرآن تقسیم می کرد و از خیرین می خواست به حمایت از محافل قرآن کریم کمک کنند.
ام عاصم درباره بهترین زمان حفظ قرآن کریم خود گفت: بعد از نماز عصر تا ساعت 9 شب شروع به حفظ می کرد و از ده تا یازده شب به مرور مطالبی که قبلا حفظ کرده بود، می پرداخت و اینگونه شب و روز خود را با قرآن می گذراند.
ام عاصم که مادر 11 پسر و دختر است، گفت: فرزندانم برای حفظ قرآن کریم پشتم بودند و خیلی مرا تشویق می کردند، به ویژه دخترانم که نزدیک من بودند و یکی از دخترانم پیش از رفتن نزد معلم قرآن، مرا در حفظ همراهی کرد.
ام عاصم در میانه راه حفظ با مشکل بزرگی مواجه شد، چرا که معلم قرآنش به دلیل مشکلات نتوانست به محفل قرآنی برود و به مکان دیگری نقل مکان کرد و همین امر باعث شد بیشتر دانش آموزان حفظ قرآن را ترک کنند، اما او به دنبال معلم دیگری رفت و این کار، شروع دوباره تلاش او بود.
وی گفت: معلم جدید به دلیل تعداد زیاد شاگردانش و کمبود وقت، به فکر این بود که مرا متقاعد کند که منصرف شوم و هم اینکه فکر می کرد شاید نتوانم قرآن را حفظ کنم، اما من اصرار کردم و گفتم تصمیم دارم قرآن را حفظ کنم و اینچنین، باور اشتباه او را تغییر دادم.
نظر شما