به گزارش خبرگزاری شبستان از همدان، دفاع مقدس قصه رنج و حرمان است؛ قصه ایستادگی و فراق و قصه غصه های مادران شهدا. غصه هایی که آهسته آهسته از چشم چکیدند. کتاب "درخت طوبی" بخشی از قصه مادران و همسران شهدا را روایت کرده است.
این کتاب در دو بخش تدوین شده که بخش اول شامل زندگی نامه مادران ائمه اطهار(ع) و بخش دوم شامل خاطرات مادران و همسران شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم می شود. کتاب درخت طوبی به قلم زینب شعبانی را انتشارات حماسه ماندگار در 12 فصل روانه بازار کرده و در ادامه داستان زندگی مادران ائمه(ع) خاطرات 9 مادر و همسر شهید آمده است.
در بخشی از این کتاب مربوط به خاطره مادر غواص شهید امیر طلایی آمده است: «اوایل خرداد ماه 39 بود؛ فصل چیدن گیلاس باغ گیلاسی که در روستای چشمه ملک منتظر بود تا بارهایش را زمین بگذارد و من هم منتظر تولد سومین فرزندم بودم؛ بچه ای که هنوز نمی دانستم پسر است یا دختر. بچه آرامی بود در این مدت که همراه من بود و هیچ اذیتی نداشت.
همه بچه هایم را دوست داشتم؛ جانم به آنها بسته بود، ولی امیر کمی با بقیه فرق داشت نه اینکه چون شهید شده این را بگویم؛ من هنوز به شهادت امیر عادت نکرده ام. هنوز هم وسایل امیر داخل اتاق خودش است.
صندلی نمازم را روبروی وسایل امیر گذاشتم تا دائم جلوی چشمم بباشد و از او دور نباشم. وقتی این خانه را خریدیم با همان زبان بچه گانه گفت: «میشه این اتاق که پنجره دارد مال من باشه» قبول کردم. از آن روز تا حالا همه وسایلش را روی میز گوشه همین اتاق گذاشته ام و هر روز گردگیری می کنم؛ امیر برای من زنده است.»
پایان پیام/
نظر شما