امام کاظم(ع) برای تحکیم جنبش نرم افزاری و تولید علم شاگردان بسیاری پرورش دادند

حجت الاسلام والمسلمین جعفری نسب گفت: امام هفتم برای تحکیم جنش نرم افزاری و تولید علم شاگردانی را پرورش دادند و آنها را به عنوان نماینده برای هدایت جویندگان حق اعزام نمودند و این شاگردان عالم و با تقوا علـوم دینی را در نقاط دیگر جهان اسلام نشر دادند.

خبرگزاری شبستان؛ گروه اندیشه: امام موسی کاظم(علیه السلام) هفتمین امام شیعیان امامیه است که در سال 128 هجری از حمیده بربریّه در ابواء به دنیا آمد. آن حضرت به سببعبادت بسیار، در سال ۱۴۸هجری پس از شهادت پدرش، امام صادق(علیه السلام) و هنگامي كه 20 ساله بود، به امامت رسید. مدت 35 ساله امامت و رهبری ایشان با سیطره و هژمونی سیاسی خلفای عباسی همچون:  منصور، هادی، مهدی و هارون همزمان بود. دوره امامت امام كاظم (عليه السلام) یکی از سخت ترين دوران 250 ساله حيات امامان دوازده گانه بود و وقایع تلخ و تكان دهنده اي از اقدامات كينه توزانه خلفاي عباسي مخصوصا هارون الرشید با امام هفتم شیعیان در تاريخ حکایت شده است. به مناسبت سالروز شهادت امام هفتم شیعیان، امام موسی کاظم(علیه السلام) با حجت الاسلام دکتر سید حسین جعفری نسب، عضو هئیت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی به گفت و گو نشسته ایم که مشروح آن در ادامه قابل ملاحظه می باشد:

 

زندگی امام موسی کاظم (ع) در چه شرایطی سپری شد؟

امام موسی کاظم(علیه السلام) هفتمین امام شیعیان امامیه است که در سال 128 هجری از حمیده بربریّه در ابواء به دنیا آمد. آن حضرت به سببعبادت بسیار، در سال ۱۴۸هجری پس از شهادت پدرش، امام صادق(علیه السلام) و هنگامي كه 20 ساله بود، به امامت رسید. مدت 35 ساله امامت و رهبری ایشان با سیطره و هژمونی سیاسی خلفای عباسی همچون:  منصور، هادی، مهدی و هارون همزمان بود. دستگاه حكومتي عباسيان، همیشه امام كاظم (عليه السلام) را زیر نظر داشتند و درباره فعاليت هايش به ايشان تذكر مي دادند و كارهاي امام را محدود مي كردند و وي را در تنگنا قرار داده و از برقراري ارتباط با مردم بازمي داشتند.

 

امام كاظم (عليه السلام) برای پیاده کردن دستورالعمل ها و برنامه های کامل راهنایی و انسان سازی در همه امور جامعه با سختی ها و خطرات زیادی روبرو بود. در عظمت وجودی و مقام والای آن حضرت، از پدر بزرگوارشان امام جعفر صادق( علیه السلام) روایت شده است: « فَإِنَّهُ أَفْضَلُ وُلْدِی وَ مَنْ أُخَلِّفُ مِنْ بَعْدِی وَ هُوَ الْقَائِمُ مَقَامِی وَ الْحُجَّةُ لِلَّهِ تَعَالَی عَلَی کَافَّةِ خَلْقِهِ مِنْ بَعْدِی»( الارشاد، ج2، ص209)« او برترین فرزندان و بازماندگان من است و اوست که پس از من، در جایگاه من قرار می‌گیرد و پس از من، حجت خدا بر همه مخلوقات است.»

 

حکومت عباسیان در دوران امامت امام موسی کاظم (علیه السلام) فشارهای سیاسی و اجتماعی بر خاندان اهل بیت(علیهم السلام) إعمال می نمود و همچنین در آن زمان، فرقه‌های مذهبی در ابعاد وسیعی ظهورپیدا کردند. امام کاظم (علیه السلام) امام كاظم عليه السلام در جامعه، نفوذ گسترده علمي و معنوي داشت(الصواعق المحرقه، ص 202) در چنین شرایط و فضایی و با وجود محدودیت‌های بسیار، ناچار بودند برای رسیدن به اهداف والایی که در نظرشان بود به فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی البته با روش های خاص روی بیاورد.

 

دوره امامت امام كاظم (ع) از سخت ترين دوران 250 ساله حيات امامان دوازده گانه بود 

دوره امامت امام كاظم (عليه السلام) یکی از سخت ترين دوران 250 ساله حيات امامان دوازده گانه بود و وقایع تلخ و تكان دهنده اي از اقدامات كينه توزانه خلفاي عباسي مخصوصا هارون الرشید با امام هفتم شیعیان در تاريخ حکایت شده است. در نظام دیکتاتوری بنی عباس به ویژه زمان هارون الرشید، که از موسی بن جعفر (علیه السلام) و پیروانش وحشت داشت و با شیعه خصومت می ورزید، میدان بر اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) تنگ شده بود و اختناق شدیدی حاکم شد و با توجه به این اوضاع سیاسی و اجتماعی نه تنها شرایط برای قیام مسلحانه توسط امام نبود و نتیجه ای نداشت؛ بلکه شخصی مانند آن حضرت نمی توانست آشکارا فعالیت سیاسی و حتی فرهنگی داشته باشد.  همچنین راویان نیز جرأت نداشتند با صراحت، احادیث نورانی تفسیری، فقهی، عرفانی و علمی امام کاظم (علیه السلام) را به نام امام نقل کنند؛ بلکه ناگزیر بودند با کنایه و اشاره و با عبارت های: ابا ابراهیم، ابا الحسن، العبد الصالح، العالم، السید، الرجل و یا کتبت الیه، بنویسند. به همین دلیل آن حضرت تصمیم گرفتند تا از راه ها و روش های دیگری از جمله در قالب دعا، موعظه و حتی زندان رفتن، با حکومت طاغوتی بنی عباس مبارزه نمایند.

 

رفتار همراه با تدبیر امام هفتم، توطئه هاي پنهان دشمن را ناكام می گذاشت

رفتار همراه با تدبیر امام، توطئه هاي پنهان دشمن را ناكام می گذاشت و بهانه اي به دست آنان نمی داد؛ بر همین اساس تا مدت ها جان و مال و ناموس خود، پیروان، شاگردان و بستگانش محفوظ ماند و هم موجب شد تا دستاوردهاي مكتب اهل بيت (عليهم السلام ) به نسل هاي آينده برسد.

 

هارون کینه و حسد خود را به روش های گوناگون نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) بروز می داد و با غصب فدک مانع رسیدن منافع آن به حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) و اهل بیتش شد. او امام موسي بن جعفر (عليه السلام) را از حداقل حقوق شهروندي محروم نمود. در هر زمان، هرگونه كه مي خواستند، به خانه امام هجوم مي بردند و مزاحم امنيت و آرامش ایشان می شدند و هدفشان این بود که مانع امام کاظم (علیه السلام) شوند تا در ادامه مسیر روشنگری‌های امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) به مردم آگاهی نبخشند، بنابراین کار را به جایی رساندند که حتی یاران و شاگردان آنان را هم دستگیر نموده و به شهادت می‌ رساندند.

 

هارون، توسط مأموران ویژه، ارتباط مالی امام(علیه السلام) و شیعیانش را قطع نمود و چون حفظ افكار عمومي برايش اهميت داشت و ضامن بقاي او به شمار مي رفت، سياستش مخلوطی از خشونت، ايجاد ترس و عوام فريبي بود. از اين رو، با تبليغات دروغين و رفتارهاي فريب كارانه و برای فریب افکار عمومی به بهانه این که مردم را به سوی خود فرا می خواند و این کارش به اختلاف و خون ریزی منجر می شود، مدتی او را در بصره زندان نمود و سپس به زندانی در بغداد انتقال داد. آن حضرت با تحمل سختی ها و شکنجه های جسمی و روحی در سال 183 هجری به شهادت رسید.

 

شهید مطهری(ره)، ضمن پرداختن به عوامل به شهادت رساندن امام کاظم (علیه اسلام) می نویسد: «خلفا می دیدند که امامان را از هیچ راهی و به هیچ وجهی نمی توانند وادار به تمکین بکنند، به همین دلیل بهترین راه و آسان ترین راه را شهادت آن بزرگواران می دانستند، با این که متوجه بودند که شهید کردن ائمه چقدر برایشان گران تمام می شود».

 

 

امام هفتم  چگونه توانستند شاگردانی عالم و با بصیرت تربیت کردند؟

 

از دیدگاه امام کاظم (علیه السلام)، معرفت در والاترین جایگاه است.(تحف العقول، ص391) جایگاه علمی آن حضرت به گونه است که «فقیه ترین مردم زمانه خود و حافظ ترین ایشان به قرآن بود» (الارشاد، ص ج2، ص235). با اینکه آن حضرت از سوی حکومت بنی عباس تحت فشار بود و زحمات و رنج های بسیاری وجود داشت؛ اما از فعالیت های علمی آشکار دست برنداشت و با روش هاي گوناگون و لو سرّی، مجالس و محافل درسی را برپا کرد و همواره با شاگردان و دوستان خویش ارتباط عاطفی و فکری برقرار می نمود و با تغذيه فكري، رواني، اخلاقي و اقتصادي، آنان را سازماندهی می کرد تا تشکیلات آنها حفظ  شود. آن حضرت برای تحکیم جنبش نرم افزاری و تولید علم شاگردانی را پرورش دادند و سپس آنها را به عنوان نماینده برای هدایت جویندگان حق اعزام نمودند. از جمله عوامل پیشرفت فرهنـگ و تمـدن اسـلامی، این شاگردان عالم و با تقوا بودند که در مکتـب اهـل بیـت (علیهم السلام) تربیت شدند و علـوم آنهـا را در نقاط دیگر جهان اسلام نشر دادند.

 

پیشرفت فرهنـگ و تمـدن اسـلامی در دوران امام هفتم 

 

آن حضرت ضمن حفظ ارتباط خود با شاگردان امام صادق(علیه السلام) مانند: هشام بن حکم، اندیشمندان را نیز تربیت نمود که سیاست گر، با دیانت، عالم و بابصیرت بودند تا ضمن هدایت مردم، در مقابل حکومت ظالم و فرقه های های انحرافی ایستادگی کنند. برخی از آنان مانند: صفوان بن یحیی، محمد بن ابی عمیر، عبدالله بن مغیره، یونس بن عبدالرحمن، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، حسن بن محبوب، از نظر جلالت علمی و وثاقت، مورد تأیید علمای شیعه هستند. برخی مانند علی بن یقطین و حسن بن علی بن فضال نیز از یاران مشهور آن حضرت به شمار می روند. در رجال کشی پیرامون یونس بن عبدالرحمن آمده که نشانه دین را از یونس بن عبدالرحمن بگیرید؛ همچنین نقل می کند که امام کاظم (علیه السلام) بارها علی بن یقطین را دعا کردند و شهادت دادند که وی اهل بهشت است. حضرت امام، برای حفظ جان، مال، حقوق شیعیان و کمک به نهضت سرّی آنان، علی بن یقطین  را به تصدی منصب وزارت، تشویق می کرد؛ اما همکاری برخی مانند صفوان جمال با هارون را مصداق کمک بر ظلم  می دانست و او را از کرایه دادن شترهایش به هارون، نهی فرمود.

 

تدبیر امام کاظم در حفظ حریم تشیع چه بود ؟

 

بر اساس احادیث منقول و به دلایل استوار و محکم، امامت حضرت موسی کاظم (علیه‌السلام) ثابت می‌شود. دوران 35 ساله پیشوای هفتم، با خلافت خلفای عباسی: منصور دوانیقى، محمد معروف به مهدى، هادى و هارون.، مصادف بود؛ بنی عباس که از نام و محبوبیت امام و بحث خون‌خواهی از سیدالشهدا (علیه السلام) بهره برده و به قدرت رسیدند، هر مقدار که به زمان تثبیت خلافتشان به ویژه در زمان هارون، نزدیکتر می شدند، نقش ویژه‌ای در سرکوب شیعیان و علویان داشتند و فشارها بر اهل بیت (علیهم السلام) به ویژه امام کاظم (ع علیه السلام که ۳۵ سال مسئولیت رهبری شیعیان و راهنمایی جامعه مسلمان را برعهده داشت، به عنوان رقیب آنان، بیشتر بود.

 

شکل گیری فرقه های انحرافی و مبارزه امام با این جریان های انحرافی

خفقان شدید و پنهان‌کاری‌هایی در زمان بنی امیه و بنی عباس بود باعث شد که شیعه تا دوران حیات امام موسی کاظم (علیه السلام) از نوسانات زیادی برخوردار باشد و فرقه‌های انحرافی همچون فطحیه و اسماعیلیه در تشیع به وجود آمدند. در این میان نقش امام در تثبیت و شکوفایی تشیع بی بدیل می باشد. ایشان که «ولی، امام و زعیم» واقعی امت بودند از نظر مادی و سیاسی، وارستگی داشتند.  در غصب حکومت شیعیان، تبیین و شفاف‌سازی نمودند. با خلفای بنی عباس مبارزه و با جریان‌های انحرافی و فرقه‌های مختلف شیعه، به مقابله علمی پرداخت و با خلفای عباسی نیز برای اثبات حقانیتشان مناظره داشتد شاگردان عالم و با بصیرت تربیت کردند، در سیره ی نظری و عملی به عنوان الگویی کامل برای افراد هم عصر خود و شیعیان و همه انسان هاست و رویکرد تقیه را انتخاب نمودند.

 

امام کاظم (علیه السلام ) با توجه به شرایط حاکم و اختناق شدید در دوره بنی عباس، با دقت تمام و اطمینان کامل، بهترین راه ها و ابزارها را برای حفظ دین اسلام در مقابل آسیب های آن زمان و برای تعالی پرچم مـذهب تشیع و فرهنگ و تمدن اسلامی و از بین بردن تهاجمات بر علیه دین و فرهنگ دینی به کار بستند. بر این اساس از جامعه شیعه در مقابل فتنه ها افراطیون و تجزیه طلبان مذهبی، محافظت کرد و مفاهیم پاک آسمانی را به محبان راستین جویندگان هدایت انتقال می داد و ماهیت طاغوتی حکومت عباسیان را بر ملا می ساخت.

 

امام کاظم(علیه السلام)برای سازماندهی و ایجاد ارتباط با شیعیان که در مناطق مختلف پراکنده بودند و فرهنگ سازی جامعه شیعی،  نهاد وکالت را پی ریزی کردند و افرادی را به عنوان وکیل خود انتخاب نمودند. کارکرد این سازمان، در جنبه های اقتصادی مانند جمع آوری وجوهات شرعی؛ علمی-فرهنگی مانند پاسخویی به مسائل شرعی و جنبه سیاسی آن که حبس برخی وکلا را در پی داشت قابل رصد است و حل مشکلات زندگی مردم نیز از کارکردهای اجتماعی این نهاد بوده است. با این روش هم از نیروهای توانمند علمی، اخلاقی و متعهد برای تحقق اهدف بسیار مهم استفاده می کرد و هم زمینه برای آماده شدن جامعه شیعی در عصر غیبت صغری فراهم می کرد.

 

آن حضرت به مقتضای اوضاع سیاسی حاکم دردوران امامت خویش، سیاست تقیه را انتخاب نمود و ضمن پرهیز از همکاری با بنی عباس، بر علیه آنان نیز اقدام نکرد؛ ولی در مواقع ضروری و بر اساس سیره سیاسی اجداد خویش، علناً بر علیه حکومت اعتراضِ می نمود.

امام، با هوشمندی و تدبیر کامل راه حفظ اسلام و نجات امت مسلملن را در این دید تا جنبش نرم افزاری را تقویت نماید و علم و فرهنگ را در سایه سار قرآن کریم تولید و در اختیار تشنگان علم و جویندگان را حقیقت قرار دهد

 

 در این خصوص سید بن طاووس این چنین گزارش داده است: «گروه زیادی از یاران و شیعیان خاص امام کاظم علیه السلام و رجال و خاندان هاشمی در محضر آن امام همام گرد می آمدند و سخنان گوهر بار و پاسخ های آن حضرت را یادداشت می نمودند و هر حکمی که در مورد هر پیش آمدی صادر می نمود ضبط می کردند.»( مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 414)

 

از جمله روش های مناسب آن حضرت برای حفظ شیعیان و حل مشکلات آنان و خاموش آتش فتنه دشمنان، این بود که نیروهایی مانند علی بن یقطین را در مسئولیت های کلیدی در حکومت عباسیان نفوذ می داد که به واسطه های مختلف به یاران آن بزرگوار مساعدت می نمود؛ آن حضرت این نیروهای کارآمد را با راهنمایی خود، حفظ می نمود. چنانچه در یک مورد پارچه گران بهایی برای حضرت فرستاد اما امام آن را برگرداند و فرمود: از امروز سعی کن وضوی خویش را به روش هارون انجام دهی و در هنگامی که هارون به او مشکوک شد، عمل او به تدبیر باعث نجات جان او از خشم هارون شد.

 

برای رسیدن به اهداف وتحقق آرمان های الهی خویش خطرات و مشکلات را تحمل می کردند و با تدبیر و مدیریت توانستند عده زیادی از محبان و مشتاقان به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) را در نظر و عمل هدایت نموده و زمینه را فراهم نمودند تا پیام حق و فرهنگ و اندیشه اهل بیت (علیهم السلام ) در جهان  رسانده شود. بر این اساس، از عناصر سیاسی تقیه مدارایی، نفوذ تاکتیکی نیروها به ساختار حکومت بنی عباس، پیام­های ارتباطی، و انسجام و سازمان‌دهی از طریق راه اندازی شبکه وکالت، استقامت و صبر درتحمل سختیها و آموزش و پرورش شاگردان نیروهای کارآمد و بصیر استفاده نمودند و در نتیجه به هدف و راهبرد خود نیز رسیدند.

 

تکنیک راهبردی دیگر امام این بود که در کرسی های آزاد اندیشی، مناظره و گفتگوی علمی، حضور پیدا می کرد و به تبیین و روشنگری امور دینی و سیاسی می پرداخت؛ چنانچه امام موسی کاظم(علیه السلام) با خلفای عباسی مانند مهدی وهارون عباسی با دانشمندان یهودی و مسیحی و با برخی از سران فرق اسلامی مانند ابوحنیفه مناظراتی برگزار نمودند.

 

 

دوران امام موسی کاظم (ع) دوران اوج فعالیت فرقه های انحرافی در زمان ائمه (ع) است. درباره جزییات و دسته بندی این فرقه ها لطفا توضیح بفرمایید ؟

 

انحراف فکری، خطری است که از گذشته تا کنون همواره جوامع را تهدید می کند، بویژه اگر این انحراف در مسائل اعتقادی و بدعت در دین باشد نیز مخرب تر است. خطرات بدعت عبارت از انحراف در دين و جدا شدن از مسير حق است. و مى‏شود از جمله خطرات را چنانكه در روايات شريفه ذكر شد چنين استفاده نمود: «اهل بدعت معصيت كارند و مجالست با آنها باعث انحراف از راه راست و كمك به ظالمين و همكارى با فاسقين مى‏باشد. و نيز موجب انكار و تكذيب حق و افترا به خدا و معصومين (عليهم‏السلام) مى‏شود».( حرّ عاملى، محمّد بن الحسن، «وسايل الشيعه»، ج 11، كتاب امر به معروف و نهى از منكر، باب تحريم مجالست اهل معاصى و بدعت، ح 1، 5، 6) به همین جهت پیامبراکرم(ص) هنگام رحلت، کتاب و عترت را میزان و ملاک عقیده صحیح معرفی کردند، اما متاسفانه همیشه در بین مسلمانان و شیعیان عده ای گرفتار افراط و عده ای دیگر درگیر تفریط یا به نوعی افکار انحرافی هستند و بسیاری از ائمه(ع) با این افراد رو به رو بوده اند.

 

بعد از شهادت امام صادق (علیه السلام) و در زمان امام موسی کاظم (علیه السلام) شش فرقه: موسویه، ناووسیه، أفطحیه، شمیطیه، اسماعیلیه خالصه، اسماعیلیه مبارکه، ایجاد شدند که فقط پیروان امام کاظم (علیه السلام) در مسیر حق قرار داشتند و بقیه به انحراف رفتند. البته به مرور زمان در عرصه جامعه اسلامی حذف شدند و تنها اسماعیلیه باقی ماندند که تا امروز هم ادامه دارد.

 

در عصر امام امام موسی کاظم ( علیهمالسلام) نیز هر یک از این دو امام با انحرافات فکری و فرقه های مختلف واقفیه، اسماعیلیه، مرجئه، اهل حدیث و غلات و ... درگیر بودند، ولی هر یک از دو امام معصوم با روش های گوناگون با این فرقه های انحرافی برخورد نمودند. با توجه به اینکه در چنین زمانی که خلفای عباسی نیز تلاش می کردند که عقیده شیعیان نسبت به امامت ائمه را تغییر دهند، از جریان های انحرافی نه تنها استقبال می کردند بلکه حمایت و پشتیبانی می کردند.

 

امام کاظم (علیه السلام) با قاطعیت و با تکیه بر قدرت و علم الهی خویش، باانتخاب روش علمی و فرهنگی و مبارزه با روش های گوناگون در مقابل انحراف های فکری مقابله کردند و از حقانیت دین مبین اسلام و مذهب حقه تشیع دفاع نمودند. بر همین اساس شاگردانی را تربیت نمودند. سازمان وکالت را به راه انداختند . آماده گفتگو جهت تبیین حقایق بودند و در جلسات مناظره شرکت می کردند و با برداشتن گام های مهم از کیان دین دفاع نمودند و باطل وبی اساس بودن بسیاری از فرق انحرافی مانند واقفیه و مرجئه و... را ثابت نمودند و از گسترش اين گونه افكار و انحراف ‏ها، جلوگيرى نمودند و از پايه‏هاى ارزشى دین، دفاع کردند و به ما یاد دادند تا با الگوپذیری از آن امام  و انسان کامل بتوانیم در انجام وظيفه نسبت به دفاع از دستاورها و دین و مذهب حق دفاع کنیم.

 

 

کد خبر 1253071

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha