به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، ادببات و شعر آیینی همواره در خدمت اهل بیت (ع) بوده است و شاعران آئینی عشق و ارادتشان به سرور و سالار شهیدان سیدالشهدا را در قالب زیباترین کلمات بیان کرده اند؛ سوم شعبان مصادف با میلاد با سعادت امام حسین(ع) و روز پاسدار است. در زیر نمونه هایی از اشعار با مضمون میلاد امام حسین (ع) را می خوانید:
**********
شمع مى خندد وشوق رخ جانان دارد
شمع از اشک و، گل از ژاله شود زیباتر
شمع مى خندد ومى گرید وشاد است وغمین
نور شادى همه آمیخته با هاله غم
شمع نور ازلى قلب همایون نبى است
این چه رازى است خدایا که محمد امشب
دانى از چیست که احمد شب میلاد حسین
بیند آینده او را چو در آئینه غیب
شاد از این است که آخر ثمر عشق رسید
آمد آن سایه رحمت که پناه همه اوست
آمد آن یکه سوارى که بوقت جولان
آمد آن لاله خونین رخ صحراى بلا
میزبان دو جهان فاطمه را مهمان است
نور سیناست که مدهوش از او موسى شد
دم عیسى همه در خاک شفا خانه اوست
این حسین است که با اینهمه آیات جمال
این حسین است که از حشمت ثار اللهى
این حسین است که از پیرهنى خون آلود
این حسین است که گیسوى على اکبر او
این حسین است که سر لشگر پر همّت او
این حسین است که از خرمن گلگون کفنان
قهرمان است حسین وزده بر سینه نشان
پر هیاهو کند از مقدم خود محشر را
بى نظیر است (حسان) سفره احسان حسین
*******
اشکها بین که از این خنده بدامان دارد
خنده با دیدهتر جلوه دو چندان دارد
این چه حالى است که در محفل خوبان دارد
که به لبخند عیان غصّه پنهان دارد
که دل هر بشرى نور خود از آن دارد
لب پر خنده ولى دیده گریان دارد
غم وشادى بهم از دیدن جانان دارد
زین جهت سوز نهان اشرف انسان دارد
آمد آن فرد که بر جامعه رجحان دارد
هر کجا روى کند میل به احسان دارد
عرصه روز جزاتنگى میدان دارد
که بدل داغ زهفتاد ودو قربان دارد
نازم آن بخت که این کوکب رخشان دارد
پور زهراست که عشّاق فراوان دارد
که بهر درد غمى چاره ودرمان دارد
روى دامان نبى جلوه قرآن دارد
خاتم دولت صد ملک سلیمان دارد
صد چو یعقوب اسیر غم هجران دارد
رشته انس به دلهاى پریشان دارد
تشنه لب، دست فشان، مشگ به دندان دارد
گلشنى تازهتر از روضه رضوان دارد
زلب اصغر خود لعل بدخشان دارد
او که از جانب حقّ اذن به غفران دارد
که بخوان کرمش اینهمه مهمان دارد
*********
مه منوّر شعبان مه رسول خداست
مه مبارک میلاد سیدالشهداست
به رهروان هدایت ز حق رسیده خبر
که روی دست محمد عیان چراغ هداست
تمام دین به روی دستهای ختم رسل
و یا کتاب خدا روی سینة زهراست
به عدل و عزت و آزادی و کمال و شرف
خلایقند همه تشنه، فیض او دریاست
ملک به حسن تماشائیش، شده مبهوت
که این امام حسین است یا رسول خداست
نسیم خلد برین می وزد ز اطرافش
که بوی عطر خدا در مشام باد صباست
اگر تمام ملائک ز گاهوارة او
پر دوباره چو فطرس طلب کنند رواست
نبی به طلعت زیباش خنده کرد و گریست
خدا به یمن قدومش بهشت را آراست
ز گاهواره به گودال خون نگاهی کرد
به خویش گفت که میلاد ما شهادت ماست
تمام خلقت یک لحظه بی حسین مباد
که بی حسین زمین بیکس و زمان تنهاست
به حلق تشنه و لبهای خشک او سوگند
که خون او به گلستان وحی، آب بقاست
گرفت جام بلا را ز دست حضرت دوست
از آن تمام بلاها به چشم او زیباست
مگو چرا ز همه هست خود گذشت حسین
خدای داد به او هست و هست او را خواست
اگر ز بار غمش آسمان خمید چه باک
که گشت قامت اسلام با قیامش راست
وضو گرفت ز خون، پیش تیر قامت بست
که تا قیام قیامت از او نماز به پاست
همیشه حج به وجود حسین میبالد
که کربلاش صفا بود و مروه شام بلاست
نماز و روزه و حج و جهاد میگویند
حیات ما همه مرهون سیدالشهداست
به پور هند جگر خواره چون گشاید دست
کسی که رشد و نموّش به دامن زهراست
زهی جلال که در روی خون گرفتة او
به چشم اهل نظر صورت خدا پیداست
مگر نه خوردن خاک آمده به شرع حرام
چه حکمتی است، چرا تربت حسین شفاست؟
به تحت قبّه او کن بلند دست نیاز
بگیر حاجت خود را که مستجاب دعاست
همه به حشر صدا میزنند یا زهرا
ولی ز فاطمه آید ندا، حسین کجاست
اگر چه سوم شعبان جمال خویش گشود
بدان ولادت او ظهر روز عاشوراست
قسم به ذات خداوند قادر بی چون
که خونبهاش خداوندگار بی همتاست
تمام اهل قیامت به چشم میبینند
حسین با تن بی سر شفیع روز جزاست
هنوز نغمة قرآن او بلند ز نی
هنوز نعرة هیهات او به اوج سماست
هنوز خنجر قاتل ز خون اوست خجل
هنوز از عطشش، شعله در دل دریاست
هنوز نالة هل من معین اوست بلند
هنوز رأس منیرش به نیزه راه نماست
هنوز پرچم گلگون او به قلة عرش
هنوز پیکر صد چاک او به دوش شماست
حسین رهبر آزادگان به هر عصری
حسین راه نمای تمام نهضتهاست
حسین مشعل تابندة هدایت خلق
حسین مصحف نور است و آیت عظماست
حسین جان دعا، جان ذکر، جان نماز
حسین روح حرم، روح مروه، روح صفاست
گواه زندة من، ارجعی الی ربک
که بر حسین همانا خدا مدیحه سراست
حسین سورة فجر و حسین آیه نور
حسین نجم فروزان حسین شمس ضحاست
حسین زندة حق و حسین کشتة حق
حسین بر همه باطل ستیزها مولاست
به وصف او که خدایش ثنا کند میثم
قصیدة تو بود نارسا اگر چه رساست
*********
فاطمه می گوید امشب، ای فروغ هر دو عینم
صبح میلادت مبارک، ای حسینم ای حسینم
عزیز فاطمه گل سرخ علی
قلوب عاشقان ز نورت منجلی
حسین جانم حسین، حسین جانم حسین
چاره ساز خلق عالم، عالمی بیچارة تو
دست عالم، چشم فطرس، جانب گهوارة تو
به سویت ملتجی گنه کاران همه
شفیع عالمین عزیز فاطمه
حسین جانم حسین، حسین جانم حسین
کشتة خون خدایم، بنده کوی حسینم
هرکه بودم هرکه هستم، عاشق روی حسینم
وجودم یاد او شب میلاد او
همه ذکرم شده مبارک باد او
حسین جانم حسین ، حسین جانم حسین
خیز و بین روی خدایی، نور مصباح الهدایی
چشم خود بگشا به رویش، جان خود را کن فدایی
گل سرخ علی به دست احمد است
سرم قربان او که هست احمد است
حسین جانم حسین، حسین جانم حسین
آفتاب حسن سرمد، میوة قلب محمد
شمع جمع آفرینش، یوسف زهرا خوش آمد
عجب شوری بود به بازار حسین
به دنبال آمده علمدار حسین
حسین جانم حسین حسین جانم حسین
عید عباس و حسین و جد و شور مؤمنین
آن گل دامان زهرا ، این گل ام البنین است
سرشک شوق من، چکد از هر دو عین
که دل را داده ام، به عباس و حسین
حسین جانم حسین، حسین جانم حسین
با سرود عشق و شادی شعله بر غم می زنم من
از حسین و از ابالفضل، دم به دم، دم می زنم من
زیارت می کنم، گل دو فاطمه
گهی در قتلگه، گهی در علقمه
حسین جانم حسین، حسین جانم حسین
*********
شیعه را آیینة دل منجلی آمد
مژده ای اهل ولا سوم ولی آمد
عید میلاد حسین ابن علی آمد
نورالهدا آمد، خون خدا آمد
ای یوسف زهرا ، خوش آمدی مولا
در کف ختم رسالت دُر نایاب است
جشن شادی جشن وجد و شور احباب است
ای حسینیون بپا میلاد ارباب است
نورالهدا آمد، خون خدا آمد
ای یوسف زهرا ، خوش آمدی مولا
یا محمد نور لبخندت مبارک باد
لیلة میلاد فرزندت مبارک باد
جلوة وجه خداوندت مبارک باد
نورالهدا آمد، خون خدا آمد
ای یوسف زهرا ، خوش آمدی مولا
اختر برج شرف ریحانه آورده
جان عالم دلبر جانانه آورده
بحر انوار خدا دردانه آورده
نورالهدا آمد، خون خدا آمد
ای یوسف زهرا ، خوش آمدی مولا
فطرس از گهواره او بال و پر گیرد
فاطمه چون جان شیرینش به بر گیرد
بوسه از لعل لبش خیرالبشر گیرد
نورالهدا آمد، خون خدا آمد
ای یوسف زهرا ، خوش آمدی مولا
مردم عالم امام عالمین آمد
یا محمد بهر تو نور دو عین آمد
ای گنه کاران حسین آمد، حسین آمد
نورالهدا آمد، خون خدا آمد
ای یوسف زهرا ، خوش آمدی مولا
ای ملائک دلبر و دلدارتان آمد
بی پناهان دو عالم یارتان آمد
ای شهیدان سرور و سالارتان آمد
نورالهدا آمد، خون خدا آمد
ای یوسف زهرا ، خوش آمدی مولا
***********
ماه شعبان آفتاب آوردهای
روی حق را بینقاب آوردهای
قلب زهرا چشم حیدر را چراغ
روح احمد را گلاب آوردهای
در حقیقت از دل دریای نور
بر محمّد دُرِّ ناب آوردهای
تشنگان وادی ایثار را
آب شیرینتر ز آب آوردهای
آفـرینش پـر شـده از یــاحسین
کل هستی کرده خلوت با حسین
اهل عالم عید مصباح الهداست
عید کل خلقت و عید خداست
این تمام وحی بر دوش نبی
این همان قرآن ختمالانبیاست
چشم خود نگشوده گفتا جبرئیل
یا محمّد این شهید کربلاست
این امام پیشتر از خلقت است
این شفیع خلق در روز جزاست
ایـن بــوَد پیغمبــران را نـــور عیــن
این حسین است این حسین است ای حسین
این مدال شانۀ پیغمبر است
این سراپا احمد است و حیدر است
این رسولالله خون انبیا
این کتابالله دست مادر است
مصطفی از اوست، او از مصطفاست
بلکه جان مصطفی در پیکر است
در سفیدی گلویش خواندهاند
کز ولادت عاشق ترک سر است
ذات حق او را مکرم خوانده است
روضهاش را بهـر آدم خواندهاست
**********
امشب شب تبسم و اشک پیمبر است
بیشبهه از هزار شب قدر بهتر است
جان محمّد است در آغوش مرتضی
یا روی دست فاطمه قرآن دیگر است
امشب خدا به وسعت ملک وسیع خویش
با جلوۀ حسینی خود نورگستر است
امشب بوَد برای خدا هم شب حسین
گلبوسۀ نبی است به لعل لب حسین
امشب خدا ولیمه به خلق جهان دهد
امشب خدا به پیکر توحید جان دهد
امشب خدا گشوده ز رخ پرده بر رسول
روی حسین را به محمّد نشان دهد
تنها به یک ملک ندهد باز بال و پر
امشب حسین بر همه خط امان دهد
«فطرس» به فوج فوج ملک ناز میکند
دور حسیـنِ فاطمــه پـرواز میکند
این قبلۀ دل همه، جان پیمبر است
این روح انبیا و روان پیمبر است
این مصحف نبی به سر دست فاطمه
این دست حیدر است و زبان پیمبر است
این بر فراز شانه مدال محمّد است
این روی سینه تاب و توان پیمبر است
این است آن حسین که آقای عالم است
آقایـی تمــامی عالــم بــر او کـم است
ماه رسول، ماه خدا را نظاره کن
خورشید آسمان هدا را نظاره کن
بر روی دست فاطمه با صدهزار چشم
رخسار سیدالشهدا را نظاره کن
بر گرد کعبۀ دلِ ختم رسل بگرد
سعی آور و صفای صفا را نظاره کن
سر تا قدم رسول خدا زاد فاطمه
الحـق که سیدالشهدا زاد فاطمه
مادر، حسین زاده بر این مادر آفرین
این حیدرِ علی است، بر این حیدر آفرین
این منظر جمال خداوند سرمد است
بر منظر آفرین و بر این منظر آفرین
گوهر بوَد حسین و صدف، قلب فاطمه
بر این صدف سلام و بر این گوهر آفرین
امشب خدا سلام فرستد به سوی او
گیرد رسـول در بر و بوسد گلوی او
ای خاک پات تاجِ سرِ شهریارها
ای برده دل ز طایفهها و تبارها
احمد که انبیا همه بوسند دست او
داده است عضوعضو تو را بوسه بارها
بیش از هزار سال گذشت زمان هنوز
باشد هزارهات همه لیل و نهارها
دلهـای دوستـان خـدا نینـوای توست
هر لحظه یک هزارۀ کرب و بلای توست
ملک وجود گوشۀ صحن و سرای تو
دلهای انبیا حرم باصفای تو
بالله قسم چراغ هدایت به هر زمان
باشد به نوک نی سر از تن جدای تو
دین خدا ز خون گلویت وضو گرفت
خود کیستی که هست خدا خونبهای تو؟
سر تا به پا تمام سرشت محمّدی
اقرار میکنم که بهشت محمّدی
تو از خدا جلال خدایی گرفتهای
بر عالمی برات رهایی گرفتهای
در بین انبیا و امامان تو از خدا
عنوان سیدالشهدایی گرفتهای
هم خود فدای دوست شدی با هزار زخم
هم روی دست خویش فدایی گرفتهای
وقتی که تیغ خصم گلوی تو را برید
خون تو را خدا به بهای خودش خرید
ای بر تن مطهر تو جای نیزهها
آوای دلربای تو در نای نیزهها
غیر از سر مقدس تو در چهل مقام
خورشید را که دیده به بالای نیزهها؟
قرآن بخوان که تا در دروازههای شام
آیند مرد و زن به تماشای نیزهها
از بـس زدنـد بـر تـن پاک تو نیشتر
زخمت ز حلقههای زره گشت بیشتر
ای خون زخمهای تو فرش عبادتت
لطف و کرم، سجیّه و ایثار، عادتت
هر چند چهره در مه شعبان گشودهای
میلاد توست روز بزرگ شهادتت
تا بامداد روز جزا روح انبیا
آیند کربلا پی عرض ارادتت
تنها نه در طریق تو «میثم» حسینی است
عالـم حسینینـد و خـدا هم حسینی است
*********
حُسن یکتا را ببین زلف دو تا دارد حسین
شورش امکان اگر طرح محیط دهر ریخت
بر دو عالم سایه بال هما دارد حسین
نیست بی عشق حسینی ذره ای در ذات دهر
در حقیقت تکیه بر ارض و سما دارد حسین
می کند هر قطره اش ایجاد گلزار شهید
دست همت بر سر شاه و گدا دارد حسین
ای طبیعت مردگان غوغای محشر بر کنید
چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین
جنس مردان خدا را از شهادت باک نیست
در کف پای جنون رنگ حنا دارد حسین
خیمه هل من معین را لشکر امداد کو؟
تا قیامت بر کف بانگ رسا دارد حسین
عالم از او غوطه در طوفان خون خواهد زدن
ای طبیعت مردگان غوغای محشر بر کنید
چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین
جنس مردان خدا را از شهادت باک نیست
در کف پای جنون رنگ حنا دارد حسین
خیمه هل من معین را لشکر امداد کو؟
تا قیامت برکف بانگ رسا دارد حسین
عالم از او غوطه در طوفان خون خواهد زدن
بحر اگر توفد به وسع دیده جا دارد حسین
سیر این وادی نما در خویشتن گر عارفی
خویشتن هم زانکه شوق کربلا دارد حسین
"احمد" از خُمخانه شاه شهیدان مست شد
بی دلان عشق را زیرا هوا دارد حسین
نظر شما