امام سجاد (ع) در جنگ روایت ها

معاویه و سیستم رسانه او در جنگی نرم، روایتی ناصحیح از پیامبر و یاورانش نشر داده بود و امام سجاد(ع) به جنگ این روایت رفتند و با تعریفی صحیح طراز یاوری پیامبر (ص) را روایت کردند.

به گزارش خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان؛‌ حجت الاسلام والمسلمین هادی عجمی،‌ مدرس حوزه و دانشگاه، پژوهشگر فقه فرهنگ و عضو گروه فقه تربیتی موسسه اشراق و عرفان در یادداشتی اختصاصی به شبستان طراز یاوری پیامبر(ص) در کلام امام سجاد (ع) را تشریح کرد.

متن کامل این یادداشت در ادامه می آید:

هنگامی که در موزه‌ای هنری، آثار زیبای دیگران را می‌بینیم، فقط آن را ستایش می‌کنیم و از دیدنش لذت می‌بریم. اما یاران پیامبر ص آثار هنری نیستند که فقط از ترسیم آنها و زیبایی اعمال آنها لذت ببریم. آنها بهترین دلیل هستند برای اینکه می‌شود یاور دین بود. با اینکه آنها انسان‌های معمولی با مشکلات دیگر مردم بودند، اما دست از یاری دین بر نداشتند؛ پس امکان دارد که همانند آنها با وجود مشکلات متعدد زندگی انسانی، دست از یاری دین برنداشت.

تکمیل کننده پازل الگودهی از پیامبر (ص) در سیره امام سجاد(ع)، ترسیم یاران طراز ایشان است. ترسیم این الگوهای عملی در پیروی از پیامبر، شدنی بودن رفتن این راه را اثبات می‌کند. اثر دیگر این ترسیم، مقابله با مدعیان دروغین پیروی از پیامبرص است. اهمیت این کار چنان است که بدون فاصله، بعد از دعای صلوات بر پیامبر ص و فرشتگان الهی، در قالب صلوات بر پیروان پیامبرص، یاران راستین پیامبر را معرفی می‌کند.

درنتیجه هدف حضرت (ع) تنها مدح یاران پیامبر در زمان ایشان نیست که محدود مردم آن دوران باشد، بلکه هدف، تبیین طراز یاوری دین و پیامبرش است که تمام زمان‌ها از جمله زمان ما را شامل می‌شود. حضرت طراز یاوری را تبیین می‌کند تا افراد تلاش کنند هر اندازه که توان دارند به این طراز نزدیک شود. در این راستا، نگاهی داریم به دعای چهارم حضرت : «فِي الصّلَاةِ عَلَى أَتْبَاعِ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقيهِم؛ در درود بر پیروان پیامبران و تصدیق کنندگان آنها‏».[1]

یکم. سپاس از یاران حضرت

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الأَرْضِ بِالْغَيْبِ عِنْدَ مُعَارَضَةِ الْمُعَانِدِينَ لَهُمْ بِالتَّكْذِيبِ، وَ الاشْتِيَاقِ إِلَى الْمُرْسَلِينَ بِحَقائِقِ الإِيْمَانِ، فِي كُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ أَرْسَلْتَ فِيهِ رَسُولًا، وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِيلًا، مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْ أَئِمَّةِ الْهُدَى، وَقَادَةِ أَهْلِ التُّقَى عَلَى جَمِيعِهِمُ السَّلَامُ، فَاذْكُرْهُمْ مِنْكَ بِمَغْفِرَةٍ وَ رِضْوَانٍ؛ خدايا! پيروانِ پيامبران و تصديق كنندگانِ ايشان در زمين كه به هنگام حضورِ پيامبران آنان را به جان پذيرفتند؛ آنگاه كه دشمنانِ ستیزگر، آگاهانه، به تكذيب و انكارشان برخاسته و بر سر راهِ ايمانشان ايستاده بودند. اما آنها برپایه ایمانشان، از سرِ شوق و آرزومندى، با ايمانِ ناب و خالص، دلبرده ديدار پیامبران بودند. در هر عصر و روزگارى كه پيامبرى فرستادى و براى مردم آن روزگار مرشد و نشان دهنده راه گماشتى؛ از زمان آدم تا روزگار حضرت محمّد ـ كه درود خدا بر او و دودمانش باد ـ از پيشوايان هدايت و پيش روانِ پرهيزگارى كه بر همگى‏شان درود باد پس همگى آنان را به مهر و آمرزش و خشنودىِ خويش ياد فرماى.

قلبی آکنده از ایمان راسخ و دشمنی با ستیزگران دین، سزاوار دعا و سپاسِ سید الساجدین (ع) قرار می‌گیرد. از آنجا که هر یک از آنها در پاسداشت دین، نقشی داشتند، بایسته است که ما نیز با دعاهای خود، سپاسگذار آنها باشیم. سپاس از کسانی واسطه رسیدن دین به ما هستند، از وظایف ایمانی ماست.

دوم. جانفشانی‌های یاران پیامبر

اللَّهُمَّ وَأَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّةً الَّذِينَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَةَ، وَالَّذِينَ أَبْلَوْا الْبَلاءَ الْحَسَنَ فِي نَصْرِهِ، وَ كَانَفُوهُ، وَ أَسْرَعُوا إِلَى وِفَادَتِهِ، وَ سَابَقُوا إِلَى دَعْوَتِهِ، وَ اسْتَجَابُوا لَهُ حَيْثُ أَسْمَعَهُمْ حُجَّةَ رِسَالَاتِهِ، وَ فَارَقُوا الأَزْوَاجَ وَ الأَوْلَادَ فِي إِظْهَارِ كَلِمَتِهِ، وَ قَاتَلُوا الآباءَ وَ الأَبْنَاءَ فِي تَثْبِيتِ نُبُوَّتِهِ، وَ انْتَصَرُوا بِهِ، وَ مَنْ كَانُوا مُنْطَوِينَ عَلَى‏ مَحَبَّتِهِ، يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ فِي مَوَدَّتِهِ، وَ الَّذِينَ هَجَرَتْهُمُ الْعَشَائِرُ إِذْ تَعَلَّقُوا بِعُروَتِهِ، وَ انْتَفَتْ مِنْهُمْ الْقَرَاباتُ إِذْ سَكَنُوا فِي ظِلِّ قَرَابَتِهِ؛ خداوندا از ياد مبر اصحاب گرامى محمد (ص) را كه نيكوترين اصحاب بودند. آنان را كه در يارى او با امتحان نيكو، آزموده گرديدند و آن وجود مبارك را در كنف حفظ و حمايت خود گرفتند. آنها که به استقبالش شتافتند و در اجابت دعوت نبوتش بر يكديگر سبقت گرفتند و چون پيامبر صلّى الله عليه و اله دليل رسالتش را به گوش آنها رساند دعوتش را پذيرفتند. در راه انتشار آيين توحيدى‏اش از زن و فرزند خود كناره گرفتند و با پدران و فرزندان خود جنگ و قتال كردند و در سايه وجود آن حضرت پيروز شدند. آنان را كه در درون دلها مهر و محبت آن پيغمبر گرامى را پنهان داشتند و با عشق و محبت او در آرزوى سودايى بى زيان بودند. آنان را كه چون به ريسمان محكم آيين او چنگ زدند همه معاشرينشان از آنها دورى گزيدند و چون در سايه قرابت ايمانى رسول صلّى الله عليه و اله در آمدند خويشاوندانشان هم از آنها بريدند. خدايا آنها را هم از ياد نبر (و مشمول درود و رحمت خاص خود بگردان)

مهمترین نکته درباره یاوران پیامبر(ص) که آنها را به اوج رساند، محبت الهی آنها بود. به این معنا که ملاک محبت و دشمنی، صلح و دوستی و ارتباط و قطع ارتباط آنها، خشنودی خداوند بود.

رسالت دین، گرایش دادن و تنظیم محبت الهی است. هر گرایش و فکری که از درون محبت و دوستی‌ها انسان را تنظیم کند، همان دین آن فرد است! تا آنجا که در روایات محبت و دوست داشتن را همان دین تفسیر کرده‌اند. امام باقر (ع) به زياد فرمود: آيا دين غير از دوست داشتن است؟ آيا كلام خداى عز و جل را نديده‏اى که «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ؛[2] اگر خدا را دوست مى‏داريد از من پيروى كنيد، تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را ببخشد». آيا سخن خداى عز و جل را به محمد (ص) نشنيده‏اى که «حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ؛[3] ايمان را براى شما محبوب قرار داد و آن را در دلهاى شما زينت داد» و اینکه فرمود: «يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ؛[4] دوست مى‏دارند كسى را كه بسوى آنها هجرت كند». دين همان دوست داشتن است و دوست داشتن همان دين است. [5]

حضرت در اینکه محبت همان دین است، آیاتی از قرآن را شاهد گرفتند که خداوند محبت خود را ملاک ایمان و تسلیم انسان‌ها می‌داند. از سویی ملاک درستی یا نادرستی اعمال را محبت الهی آنها قرار داده است.

 در آیات مختلف قرآن ، هنگامی که به انجام کاری دستور داده می‌شود، فلسفه‌اش این بیان می‌شود که خداوند آن عمل را دوست دارد! برای نمونه، خداوند دستور می‌دهد که از مرزهای الهی تجاوز نکنید، علت را این بیان می‌کند که متجاوزان را دوست ندارد: «لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ‏».[6] دستور به اطاعت از خود و رسولش می‌دهد، به این دلیل که کافران را دوست ندارد: «قُلْ أَطيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرينَ‏».[7] از سویی به انفاق و احسان دستور می‌دهد، به این علت که احسان کنندگان را دوست دارد: «وَ أَنْفِقُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ ... أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ‏».[8]

یاران حقیقی پیامبر (ص) که حضرت آنها را مدح می‌کند، الگوی محبت الهی هستند. محبت خداوند و رسولش انگیزه رفتارهای آنها بود؛ نه انگیزه‌های مادی و طمع به قدرت یا ثروت یا هر آنچه غیر محبت خداست. البته اینگونه بودن، به زبان ساده است و ایمانی قوی می‌خواهد؛ اما اینگه بسیاری این راه را رفته‌اند، نشان از شدنی و پیروزمندانه بودن این راه دارد.

نکته‌ای تربیتی

با توجه به محوریت محبت و دوستی در ایمان افراد، لازم است خانواده‌ها دقت بیشتری در ارتباط‌های دوستانه و خانوادگی داشته باشند. بایسته است ملاک ارتباط، کم کردن یا قطع ارتباط با دیگران، ایمان و محبت الهی باشد. هرچند صله رحم باید انجام گیرد؛ اما اولویت و کمیت بیشتر باید برای آنانی باشد که به خداوند نزدیک‌ترند؛ آنها که همراهی با آنها انسان را به سوی گناه نمی‌برد. بسیار بهتر است که ارتباط با کسانی بیشتر باشد که تذکر دهنده ارتباط با خداوند باشند.

ثمره‌ این مدیریت ارتباط‌ها، در تربیت فرزندان بروز دارد. هر چند والدین تصور می‌کنند که تأثیری در انتخاب دوست فرزندان ندارند؛ اما به این توجه ندارند که با هر خانواده و محیطی که ارتباط بیشتر داشته باشند، فرزندانشان دوستان خود را از آن محیط انتخاب می‌کنند؛ درنتیجه این خانواده است که دوست فرزندان خود را تعیین می‌کنند.

سوم. بهترین بهرمندی از معامله الهی

فَلَا تَنْسَ لَهُمُ اللَّهُمَّ مَا تَرَكُوا لَكَ وَ فِيكَ، وَ أَرْضِهِمْ مِنْ رِضْوَانِكَ وَ بِمَا حَاشُوا الْخَلْقَ عَلَيْكَ، وَ كَانُوا مَعَ رَسُولِكَ دُعَاةً لَكَ إِلَيْكَ، وَ اشكُرْهُمْ عَلَى هَجْرهِمْ فِيكَ دِيَارَ قَوْمِهِمْ وَ خُرُوجِهِمْ مِنْ سَعَةِ الْمَعَاشِ إِلَى ضِيقِهِ، وَ مَنْ كَثَّرْتَ فِي إِعْزَازِ دِينِكَ مِنْ مَظْلُومِهِمْ؛ بار خدايا! آنچه را كه براى تو و در راه تو از دست دادند، از نگاهِ لطف‏آميزِ خود دور مدار. از آنجا که مردمان را به آيينِ تو تشويق مى‏كردند و با کمک فرستاده تو آنان را به سوى تو فرا مى‏خواندند، از خرسندى خود، خشنودشان گردان. از آنجا که در راه تو، از فراخى زندگى و آسايش آن چشم پوشيده، به تنگناى معيشت تن در دادند، قدردان‏شان باش و بر ستمديده‏گان‏شان، كه در راهِ عزت و سربلندى آيين تو، بر تعدادشان افزودى، درود فرست.

آنچه موجب شوق حرکت در مسیر امامت می‌شود، توجه به معامله پرسود الهی است. دعای حضرت(ع)، دعای مؤمنی دلسوز برای دیگران نیست، بلکه از سوی امام و از جایگاه امامت است؛ در عین مستجاب بودن این دعا، نشان از پاداش الهی برای مجاهدان در راه نبوت و ولایت دارد. این دعاها، روشنی بخش و امیدوار کننده سالکان عرصه جهاد هستند، آنها که با توجه به معامله پرسود الهی، امید در تحقق این معامله دارند. معامله‌ای که در مقابل هر زحمتی، ربایی چندین برابر نسیبشان می‌شود. قرآن در بیان این معامله، بشارت می‌دهد به: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛[9] خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خريدارى كرده، كه (در برابرش) بهشت براى آنان باشد؛ (به اين گونه كه:) در راه خدا پيكار مى‏كنند، مى‏كشند و كشته مى‏شوند؛ اين وعده حقّى است بر او، كه در تورات و انجيل و قرآن ذكر فرموده؛ و چه كسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اكنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدى كه با خدا كرده‏ايد؛ و اين است آن پيروزى بزرگ‏!» این معامله پیوسته در همه ادیان الهی نگاشته شده بود است و سندی قطعی دارد. اما در مقابل، به آنهایی که عوض معامله با خداوند، با شیاطین انس و جو معامله کرده‌اند را خسارت‌زندگانی می‌داند که نه به سودی دست پیدا می‌کنند و نه راه فراری از این شکست: «أُوْلَئكَ الَّذِينَ اشْترََوُاْ الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى‏ فَمَا رَبحَِت تجَِّرَتُهُمْ وَ مَا كاَنُواْ مُهْتَدِينَ؛ آنها كسانى هستند كه گمراهى را به بهاى هدايت خريدند، پس نه تجارتشان سود داد و نه از ره‏يافتگان بودند».

چهارم. بهره‌منی آنها از الگوی مناسب

 

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَى التَّابِعِينَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ ـ الَّذِينَ يَقُولُونَ: «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ» ـ خَيْرَ جَزَائِكَ، الَّذِينَ قَصَدُوا سَمْتَهُمْ، وَ تَحَرَّوْا وِجْهَتَهُمْ، وَ مَضَوْا عَلَى شَاكِلَتِهِمْ، لَمْ يثْنِهِمْ رَيْبٌ فِي بَصِيرَتِهِمْ، وَ لَمْ يَخْتَلِجْهُمْ شَكٌّ فِي قَفْوِ آثَارِهِمْ، وَ الائْتَمامِ بِهِدَايَةِ مَنَارِهِمْ، مُكَانِفِينَ وَ مُوَازِرِينَ لهُمْ، يَدِينُونَ بِدِينِهِمْ، وَ يَهْتَدُونَ بِهَدْيِهِمْ، يَتَّفِقُونَ عَلَيْهِمْ، وَلَا يَتَّهِمُونَهُمْ فِيمَا أَدَّوْا إِلَيْهِمْ؛ پروردگارا! خير و نيكى رسان بر آنان كه از اصحاب پيغمبر صلّى الله عليه و اله پيروى كرده‏اند. آنان كه مى‏گويند «خدايا تو از لطف و كرم خويش، به ما و به برادران ايمانى كه بر ما در ايمان به پيامبرت سبقت گرفتند، آمرزش و مغفرتت و بهترين جزا را عطا فرما». آنان كه به سوى مقصد اصحاب نبى (ص) حركت كرده‏اند و در پى آنها شتافته‏اند و همچنان با عقيده و ايمان اصحاب، زندگى را بدرود گفته‏اند. هيچ شك و ريبى، بصيرت و معرفت آنها را از راه توحيد خدا منحرف نكرده است و هرگز در مورد پيروى از اصحاب و اقتدا به هدايت آنها، شك و شبهه‏اى در دل پاكشان راه نيافته است. در حالى كه از راه و هدف اصحاب، نگهبانى كردند و در راه مقصود، آنها را يارى دادند. دين پاك آنها را بر گزيدند و به راه هدايت آنها شتافتند و به آنها اقتدا نمودند. و هر چه از اصحاب به آنان (تابعين) رسيد همه را بدون اتهام به كذب و خلاف پذيرفتند.

 انسان در ترسیم هدف، نقشه راه و چگونگی رسیدن به آن هدف، نیازمند الگوست. هر فردی دانسته یا ندانسته، افرادی را الگوی خویش قرار داده است. مؤمنانِ مورد دعای حضرت، کسانی هستند که الگوی خود را اصحاب و یاوران حقیقی پیامبر(ص) قرار دادند. در اعتقاد به نبوت، تنها شناخت ایشان و اصحاب ایشان کافی نیست؛ بلکه لازم است با استقامت، راه اصحاب آنها را درپیش گرفت تا مشمول دعای امام(ع) قرار گرفت که نشان از تأیید ایشان دارد.

پنجم. توجه به آزمایش‌های الهی

 

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى التَّابِعِينَ مِنْ يَوْمِنَا هذا إِلَى يَوْمِ الدِّينِ، وَ عَلَى‏ أَزْوَاجِهِمْ وَ عَلَى ذُرِّيَّاتِهِمْ، وَ عَلَى مَنْ أَطَاعَكَ مِنْهُمْ، صَلَاةً تَعْصِمُهُمْ بِهَا مِنْ مَعْصِيَتِكَ، وَ تَفْسَحُ لَهُمْ فِي رِيَاضِ جَنَّتِكَ، وَ تَمْنَعُهُمْ بِهَا مِنْ كَيْدِ الشَّيْطَانِ، وَ تُعِينُهُمْ بِهَا عَلَى مَا اسْتَعَانُوكَ عَلَيْهِ مِنْ بِرٍّ، وَ تَقِيهِمْ طَوَارِقَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقاً يَطْرُقُ بِخَيْرٍ، وَ تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَى اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجاءِ لَكَ، وَ الطَّمَعِ فِيمَا عِنْدَكَ، وَ تَرْكِ التُّهْمَةِ فِيمَا تَحْويهِ أَيْدِي الْعِبَادِ؛ لِتَرُدَّهُم إِلَى الرَّغْبَةِ إِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ، وَ تُزَهِّدَهُمْ فِي سَعَةِ العَاجِلِ، وَ تُحِبِّبَ إِلَيْهِمُ الْعَمَلَ لِلآجِلِ، وَ الاسْتِعْدَادَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ، وَ تُهَوِّنَ عَلَيْهِمْ كُلَّ كَرْبٍ يَحِلُّ بِهِمْ يَوْمَ خُرُوجِ الأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا، وَ تُعَافِيَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَةُ مِنْ مَحْذُورَاتِهَا، وَ كَبَّةِ النَّارِ وَ طُولِ الْخُلُودِ فِيهَا، وَ تُصَيِّرَهُمْ إِلَى أَمْنٍ مِنْ مَقِيلِ الْمُتَّقِينَ؛ بار خدايا! از امروز تا روز رستاخيز، درود فرست، بر همسران و فرزندان‏شان و هر كس كه تو را، تا آن روز، اطاعت كند؛ درودى كه، به سبب آن، ايشان را از گناه و نافرمانى، بازدارى و در باغهاى فردوس، به زندگى‏شان فراخى بخشى، و از نيرنگ شيطان (ديو)، نگاهِ‏شان دارى، و بر هر كار نيكويى كه توفيق انجام آن را از تو مى‏طلبند، مددكار باشى، و از هر پيش آمد و رخدادِ ناگوارِ «شب و روز»، جز پيش آمدهاى بشارت بخش، حفظ فرمايى؛ و ايشان را، در پرتو درود و رحمت خويش، به راهى بِدارى، كه چشم اميدشان تنها تو باشى و جز به نعمت‏هاى تو دل نبندند، و از آن چه در دست بندگان توست (اربابِ بى‏مروت دنياست) چشم در پوشند؛ تا شوق و رغبتِ‏شان سوى تو، و ترس و بيم‏شان، تنها، از تو باشد؛ آن‏ها را از فراخى و آسايش دنياى گذرا بِرَهانى، و عمل براى سراى پَسين و آمادگىِ پسِ مرگ را، محبوب‏شان گردانى، و هر اندوهى را كه در روز رحلت و به گاه خروج روح از بدن‏ها و برآمدن جان‏ها رخ مى‏نمايد برايشان آسان و هموار سازى، و آن ها را از هر چه با آن فتنه خيزد و عذاب تو را برانگيزد، و شدت انبوهىِ آتشِ دوزخ و درنگِ جاودانه در آن ايمنى بخشى، و آن ها را به منزلگاهِ امن و آسايش كه جايگاهِ پرهيزگاران است، منتقل سازى.

این دعای حضرت توجه به این می‌دهند که در راه یاوری دین و پیامبران(علیهم) آزمایش‌هایی است که باید بدان‌ها توجه داشته باشیم. آزمایش‌های مهمی که حضرت برای سرافرازی در آنها دعا می‌کند؛ امروز نیز مقابل جویندگان این مسیر قرار دارد و محدود به زمانی نمی‌شود.

 

 

[1] على بن حسين (ع)، امام چهارم، صحيفه سجاديه(ترجمه خلجى)، جلد1، صحيفه خرد - ايران - قم، چاپ: 1، 1386 ه.ش. ص23.

[2]. آل‏عمران: 31.

[3]. حجرات : 7.

[4]. حشر: 9.

[5] ( 1- 2- 3- 4- 5)- ج 15، الجزء الأول،« باب الحب في اللّه و البغض في اللّه»،( ص 281، س 11 و 1 و 30 و 14، و ص 83، س 23) مع ايراد بيان للحديث الثالث و الخامس».

[6]. بقرة: 190.

[7]. آل‏عمران : 32.

[8]. البقرة : 195.

[9]. توبه: 111.

کد خبر 1254535

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha