صفات وارسته انسانى در انقطاع كامل«إلى الله» نهفته است

حجت الاسلام ضرابی گفت: انسان های آگاه بايد پيش از فرارسيدن ماه مبارك رمضان خود را براى صومى كه در حقيقت انقطاع از لذات دنياست مهيا كنند چرا که تمام صفات وارسته انسانى در انقطاع كامل«إلى الله» نهفته است.

به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، در بین دعاهای ماثوره از اهل بیت علیهم السلام "مناجات شعبانیه" ازجمله دعای عارفانه با مضامین شامخ و محتوای قدسی است. اگر فرازهای این مناجات همه جانبه موردتحلیل وتفسیر قرار بگیرد و با آگاهی ازمضامین عرفانی از فرازهای مناجات شعبانیه خوانده شود، خواننده مناجات آنچنان لذت روحی ومعنوی می برد و خود را در اوج بهجت و انبساط روحی می بیند. مناجات شعبانیه اقیانوسی از معارف است، به نحوی که بزرگان اهل معنی گفته اند که اگر هیچ ادعیه ای نبود و فقط همین مناجات را داشتیم، برای ما کفایت می کرد. نمی شود در مجال کم به عظمت فرازهای این دعا پرداخت اما به عنوان تبرک به فرازی اشاره می کنیم. در بخشی از دعا می فرماید:«وَ اسْمَعْ دُعائى اِذا دَعَوْتُک و اسْمَعْ نِدائى اِذا نادَیْتُک وَ اَقْبِلْ عَلَىَّ اِذا ناجَیْتُک» (با آنکه خداوند، شنواست و شنونده همه نجواها و صداها مى‏باشد)، چرا امام (ع)از خداوند، مسئلت نمود که «دعاى مرا و نداىِ مرا بشنو. براى این سوال، دست کم، دو توجیه و دو جواب مى‏ توان بیان کرد: این عبارت بیانگر شدت میلِ بنده نسبت به این است که معبودش، دعایش را بشنود و به او توجه کند، یعنى با آنکه مى‏ داند، معبودش، شنواست اما اضطرار و بیچارگى، او را وا مى‏ دارد که تقاضا کند، «مناجات مرا بشنو» یعنى در واقع بنده مى‏ خواهد، نسبت به اینکه خداوند دعایش را مى‏ شنود و اجابت مى ‏کند اطمینان یابد. لذا در پیرامون فواید و فضائل نهفته در مناجات شعبانیه با حجت الاسلام والمسلمین دکتر «ایمان ضرابی» پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه گفت و گویی انجام داده ایم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.

 

 

 

پیرامون نکات کلیدی که در مناجات شعبانیه وجود دارد لطفا توضیح بفرمایید؟

از نظر بنده و بسیاری از اهل فن اوج این مناجات در این فراز نورانی به منصه ظهور گذاشته شده که حضرت می فرماید: «الهى هَب لي كمال الانقطاع إليك ...». بار الها، گسستگى كامل از جهان و توجه به سوى خودت را ارزانيم فرما و چشم دلهايمان را با پرتو ديدار خودت روشن گردان تا ديده دلها پرده ‏هاى نور را بدرد و به معدن عظمت و جلال برسد و جانهايمان به درگاه عزّ قدس تو تعلق گيرد.

 

اين جمله «الهى هَب لي كمال الانقطاع إليك» شايد بيانگر اين معنا باشد كه انسان های آگاه بايد پيش از فرارسيدن ماه مبارك رمضان خود را براى صومى كه در حقيقت انقطاع و اجتناب از لذات دنياست (و اين اجتناب به طور كامل همان انقطاع إلى الله می باشد) آماده و مهيا كنند. كمال انقطاع به اين سادگى حاصل نمی شود. احتياج فوق العاده به تمرين، زحمت، رياضت، استقامت و ممارست دارد تا بتواند با تمام قوا از ما سوى الله منقطع گردد و به غير خداوند توجهى نداشته باشد. تمام صفات وارسته انسانى در انقطاع كامل«إلى الله» نهفته است و اگر كسى بدان دست يافت، به سعادت بزرگى نايل شده است. ليكن با كوچكترين توجه به دنيا محال است انقطاع إلى الله تحقق يابد. كسى كه بخواهد روزه ماه مبارك رمضان را با آن آدابى كه از او خواسته اند انجام دهد، لازم است انقطاع‏ كامل داشته باشد تا بتواند مراسم و آداب مهمانى را به جا آورد و به مقام ميزبان تا آنجا كه ممكن است عارف گردد.

 

توجه به غير خدا انسان را به حجاب هاى «ظلمانى» و «نورانى» محجوب می نمايد. امور دنيوى اگر موجب توجه انسان به دنيا و غفلت از خداوند متعال شود، باعث حجاب ظلمانى می شود. تمام عوالم اجسام حجاب هاى ظلمانى می باشد. و اگر دنيا وسيله توجه به حق و رسيدن به دار آخرت، كه «دار التشريف» است، باشد، حجاب هاى ظلمانى به حجب نورانى مبدل می گردد. و «كمال انقطاع» آن است كه تمام حجاب ظلمانى و نورانى پاره و كنار زده شود، تا به مهمانسراى الهى كه «معدن عظمت» است، بتوان وارد گرديد. بنابراین در اين «مناجات» از خداوند متعال بينايى و نورانيت قلبى طلب می كنند، تا بتوانند حجاب نورانى را دريده و به معدن عظمت برسند: «حتّى تخرق أبصار القلوب حجب النّور، فتصل إلى معدن العظمة».

 

ولى كسى كه هنوز حجاب هاى ظلمانى را از بین نبرده، كسى كه تمام توجه او به عالم طبيعت است و،« العياذ بالله، منحرف عن الله» می باشد، و اصولا از ماوراء دنيا و عالم روحانيت بي خبر بوده و منكوس إلى الطبيعه است، و هيچ گاه در مقام اين‏ برنيامده كه خود را تهذيب كند، حركت و نيروى روحانى و معنوى در خويشتن ايجاد نمايد، و پرده هاى سياهى را كه روى قلب او سايه افكنده كنار زند، در اسفل سافلين كه آخرين حجاب ظلماني است قرار دارد: «ثُمَّ رَدَدْناهُ اسْفَلَ سافلين»، در صورتى كه خداوند عالم بشر را در عاليترين مرتبه و مقام آفريده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الانسانَ في احْسَنِ تَقويمٍ»كسى كه از هواى نفس پيروى می كند و از روزى كه خود را شناخته به غير عالم ظلمانى طبيعت توجهى ندارد و هيچ‏گاه فكر نمی كند كه ممكن است غير از اين دنياى آلوده تاريك، جا و منزل ديگرى هم وجود داشته باشد، در حجاب ظلمانى فرو رفته، مصداق «اخْلَدَ الى الارْضِ و اتَّبَعَ هواه»گرديده است.

 

او با آن قلب آلوده به گناهى كه در پرده ظلمانى پوشيده شده و روح گرفته اى كه بر اثر كثرت گناه و معصيت از حق تعالى دور گشته، آن هوا پرستي ها و دنيا طلبي هايى كه عقل و چشم حقيقت بين او را كور كرده است، نمی تواند از حجاب هاى ظلمانى برهد، چه رسد اينكه حجاب نورانى را پاره كرده، انقطاع إلى الله حاصل نمايد. انسان خيلى معتقد باشد كه مقام اولياى خدا را منكر نشود؛ عوالم برزخ، صراط، معاد، قيامت، حساب، كتاب، بهشت و جهنم را افسانه نخواند. انسان بر اثر معاصى و دلبستگى به دنيا بتدريج اين حقايق را منكر می گردد؛ مقامات اوليا را انكار می كند.

 

فواید و فضائل نهفته در مناجات شعبانیه چیست و چرا به خواندن این دعا تاکید شده است؟

مناجات شعبانیه اقیانوسی از معارف است، به نحوی که بزرگان اهل معنی گفته اند که اگر هیچ ادعیه ای نبود و فقط همین مناجات را داشتیم، برای ما  کفایت می کرد. خواستم با این بیان عرض کنم، نمی شود در این مجال کم به عظمت فرازهای این دعا پرداخت اما به عنوان تبرک به فرازی اشاره می کنم. در بخشی از دعا می فرماید:«وَ اسْمَعْ دُعائى اِذا دَعَوْتُک و اسْمَعْ نِدائى اِذا نادَیْتُک وَ اَقْبِلْ عَلَىَّ اِذا ناجَیْتُک» (با آنکه خداوند، شنواست و شنونده همه نجواها و صداها مى‏ باشد)، چرا امام (ع)از خداوند، مسئلت نمود که «دعاى مرا و نداىِ مرا بشنو. براى این سوال، دست کم، دو جواب مى ‏توان بیان کرد: این عبارت بیانگر شدت میلِ بنده نسبت به این است که معبودش، دعایش را بشنود و به او توجه کند، یعنى با آنکه مى ‏داند، معبودش، شنواست اما اضطرار او را وا مى ‏دارد که تقاضا کند، «مناجات مرا بشنو» یعنى در واقع بنده مى ‏خواهد، نسبت به اینکه خداوند دعایش را مى‏ شنود و اجابت مى‏ کند اطمینان یابد.



گریه و تضرّع، یکى از رموزِ تسخیر قلب معشوق است و توجه او را به خود جلب مى ‏کند و همان‏گونه که در دعاى کمیل آمده است، گریه اسلحه مومن است: «وَ سِلاحُهُ الْبُکاء» . گریه و تضرع در ابتداى دُعا بلکه در هر حالى درهاى رحمت و استجابت الهى را مى‏ گشاید و اصولاً علامتى نیکو بر فریاد رسى حق‏ تعالى نسبت به بنده‏ اش مى ‏باشد. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود:( گریه از خوفِ خداى تعالى کلید رحمت و نشانه پذیرش و درب مستجاب شدن دعا است)ذکرِ این فراز از دعا، در واقع، از شِگردهاى بنده براىِ جلب توجه معبود به خویش است. یعنى مى ‏خواهد عرض کند: من که با هزار امید به تو روى آوردم و به تو دلخوش نمودم، چگونه مى‏ پسندى، ناامید از در خانه ‏ات بر گردم. بنابراین، «امید به خداوند» خود، از کلیدهاى گشودن در رحمت و اجابت حضرتش به شمار مى ‏رود. چنانچه در دعاى ابوحمزه ثِمالى چنین آمده است:( و من مى‏ دانم که دعاىِ آنان را که به تو امید دارند مستجاب مى‏ فرمایى).

 

 


باتوجه به اینکه این شعبان ماه میلاد با سعادت امام زمان(عج)است دعا برای فرج حضرت چه آثاری برای ما و جامعه به ارمغان می آورد؟


ماه شعبان ماه خوش الحان خداست. ماهی که عطر ماه خدا رو به ارمغان می آورد و ما را برای مهمانی بزرگ الهی آماده می سازد. همانطور که ما برای مهمانی با اهمیت خود را آرایش و پیرایش می کنیم، ماه شعبان مانند آن زمانی است که خود را برای آماده ساختن میهمانی می کنیم است؛ ادعیه و صلوات مخصوصه ای که از سوی ائمه (ع) در این ماه بدست ما رسیده واقعا منحصر بفرد است، مانند صلوات شعبانیه، صلواتی که در واقع شناسنامه معرفی اهل بیت (ع) است و حقیقت ولایت و امامت وتولی به اهل بیت (ع) را با زبانی ویژه بیان می کند و وارد شده که این صلوات را مانند دارویی شفا بخش که روح را جلا می دهد بعد از هر نماز خوانده شود.


یکی از توفیقات این ماه نیز ولادت با سعادت امام عصر(عج) است، ولادت امامی که منجی عالم بشریت و هادی انسان های پاک سیرت است، دعا برای فرج حضرت ولی عصر(عج) آثار بسیاری برای دعا کننده دارد که به اختصار به این آثار اشاره می کنم: نشانه انتظار، نشانه عدالتخواهي و صلح دوستي، زنده كردن امر ائمه اطهار(ع)، از ميان برداشتن پوشش هايي كه باعث غيبت شده است، مايه وحشت و ناراحتي شيطان لعين، نجات از فتنه هاي آخر الزمان، دعاي متقابل امام زمان در حق دعاكننده، استجابت دعا، بهره بردن از شفاعت ائمه اطهار (ع)، دفع بلا، قرار گرفتن جزء ياران حضرت، رسيدن خيرات به دعا كننده، وسعت روزي، آمرزش گناهان، طولاني شدن عمر، ثواب شهدا نصيب انسان مي شود، آسان شدن حساب در قيامت و در حقيقت دعا براي فرج خود انسان است.

 

آثار ترویج فرهنگ دعا درجامعه و نقش آن در آرامش روحی و روانی جامعه چیست؟

خداوند سبحان انسان را موجودی معنوی و حقیقت طلب آفرید لذا طبیعت انسان اینگونه است که  همیشه به سوی نور و روشنایی در حرکت است. انسان مومن و موحد در هر زمان و مکانی خداوند را در کنار خود احساس می کند و با هستی بخش خود ارتباط برقرار می کند انسانی که با تمام وجود خداوند را لمس می کند، بی شک در ارتکاب به گناهان پرهیز کاری پیشه می کند. آداب و احکامی مانند نماز، دعا و... از روحیات حق طلبانه انسان خداجو نشات می گیرد و یکی از جنبه های معنوی انسان، دعاست، دعا در زندگی فردی و اجتماعی ما بسیار موثر و با اهمیت است، ولو این‌که خداوند می‌داند ما چه می‌خواهیم، زیرا حالت تواضع و نیازمندی به خدا را در وجود انسان به وجود می‌آورد. پروردگار عالم از دعاهای ما به صورت کامل اطلاع دارد، چون او آگاه به درون مخلوقات خود است.

 


نفس دعا دو اثر مهم دارد، یکی اینکه  دعا قضا و قدر را تغییر می‌دهد. در برخی موارد، خداوند متعال آن عمل خاص را بر اراده و خواستن ما منوط کرده است، یعنی در نفس گفتن و خواستن از خداوند متعال تاثیر وجود دارد، و لو این‌که خداوند خواستۀ ما را می‌داند. امام صادق(ع) درباره تاثیر دعا در زندگی انسان در بیانی می فرمایند« دعا کردن، قضای الهی را بر می‌گرداند، اگر چه از آسمان نازل شده باشد و بسیار محکم شده باشد».

 

دومین اثر دعا این است که انسان را متوجه خداوند متعال کرده و جلوی تکبر، غرور و طغیان را می‌گیرد. چنانکه در آیه شریفه۶۰ سوره غافر درباره اهمیت و تاثیر دعا در زندگی انسانها آورده اند:« « وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ»،(و خدای شما فرمود که مرا با(خلوص دل) بخوانید تا دعای شما مستجاب کنم. آنان که از دعا و عبادت من سرکشی کنند زود با ذلت و خواری وارد دوزخ شوند)، پس دعا یعنی خداوندا من نیازمند هستم و تو بی‌نیاز؛ و این مطلب اثر تربیتی بسیار بالایی دارد. اگر جامعه ای به این فرهنگ دست یابد که موثر تمام امور دنیا خالق بی همتاست،  برای نداشته های خود دست به جنایت، فریب و دروغ نمیزند بلکه در ارتباط با خدا به خواسته های خود می رسد؛ بدون شک جامعه ای که در آن فرهنگ نیایش پر رنگ می شود ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی آن کاهش می یابد.

 

چرا در روایات گفته می شود دعا میوه عبادت و بندگی است؟

همانطور که در روایات ما آمده دعا مغز و میوه عبادت و بندگی است، در واقع نشان دهنده عیار و سیر فکری دعا کننده است. دعا توجه انسان به سرچشمه وجود و پروردگار هستی است. در میان همه عبادت ها، عبادتی نیست که چون دعا این رابطه فرخنده را به شایستگی تحقق بخشد و آن را جاودانه گرداند. دعا یک فرصت برتر است که خدای تعالی به بندگانش عطا کرده تا آنان با سود جستن از آن به حضور یگانه هستی بخش خود راه یابند و از حضرتش برای پیمودن طریق کمال،سعادت و سربلندی روح مدد بخواهند. دعا چاره ساز دردها و گرفتاری های روانی و جسمانی است.

 

شناخت انسان از نیازهای بی حد و مرز خود و بی نیازی مطلق پروردگارش و این که او مبدا هر خوبی و کمال است، با روی آوردن به دعا رابطه مستقیم دارد. در این میان هر چه نیازهای او بزرگ تر و دردهایش جانکاه تر باشد، نیایش و تضرع کردنش به درگاه خداوند شدت و گرمای بیش تر خواهد یافت. سرّ تاکید و توجه ویژه ای که در سنت و سیره پیامبران و پیشوایان الهی بر دعا و پرداختن  آن به همین علت بوده است در سیره نبوی نیز آمده که رسول خدا(ص) هم خود اهل دعا بودند وهم  دیگران را به دعاو حاجت خواستن از پروردگار یکتا سفارش می فرمود و ترک آن را جایز نمی دانستند. اساسا ترویج فرهنگ دعا از سوی یک رهبر دینی مانند رسول خدا(ص) در واقع ایجاد روحیه خداپرستی و صیانت جامعه از گزند رذایل نفسانی است. می توان هدف اصلی دعا و نیایش را همین نکته دانست که کسانی که خداباور هستند و با خدا ارتباط تنگاتنگ دارند، نفس آبادتری دارند و جامعه پویاتری از حیث اخلاقی، که این خود رحمت خدا بر جامعه اهل نیایش است .

 

 

کد خبر 1256459

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha