خبرگزاری شبستان؛ گروه اندیشه: امام علي بن موسي الرضا علیهالسلام امام هشتم شيعيان پس از شهادت پدر ارجمندشان امام موسيكاظم علیهالسلام در زندان بغداد در سال 183 قمري به مقام امامت نايل آمد و پيشوايي شيعيان و پيروان اهل بيت علیهمالسلام را بر عهده گرفت.
آن حضرت در دوران امامت خويش به مدت هيجده سال در مدينه منوره سكونت داشتند و در اين مدت شاهد خلافت غاصبانه هارون الرشيد و دو فرزندش امين و مأمون بودند. تا اين كه در سال 200 هجري قمري مأمون تصميم گرفت كه امام را به خراسان دعوت كند و در اداره كشور ایشان را شريك خويش سازد.
ولایتعهدی امام رضا (علیهالسلام) از وقایع مهم دوران امام رضا (علیهالسلام) است. مامون با اغراض سیاسی اقدام به دعوت از آن حضرت برای ولایتعهدی کرد ولی حضرت با پیششرطهایی که برای این پیشنهاد مطرح کرد، مانع بهرهبرداری سیاسی مأمون از این قضیه شد.
امام رضا (علیهالسّلام) در ماه رمضان سال ۲۰۱ ق. ولایتعهدی مامون عباسی را قبول و مردم با امام بیعت کردند. این موضوع مهم در میان طبقات اجتماعی، بازتابهای گوناگونی در برداشت؛ همزمان با سالروز ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام والمسلمین جواد سلیمانی، محقق و پژوهشگر، استاد حوزه و دانشگاه، دکترای تاریخ و عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) به گفت و گو نشسته است که مشروح این گفت و گو تقدیم حضورتان می شود.
مواضع سیاسی خلفای عموی و عباسی در برخورد با ائمه اطهار(ع) به ویژه امام هشتم شیعیان چگونه بود؟
سیاست دولت عموی و عباسی تقریبا تا سال 200 هجری محدود کردن اهل بیت(ع) و تحت فشار، زندانی کردن و به قتل رساندن آنها بوده است و حاکمان از این طریق می خواستند جریان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اهل بیت(ع) را در نطفه خفه کنند چرا که گفتمان اسلام ناب توسط اهل بیت(ع) در جامعه اسلامی انتشار می یافت.
در واقع مرجعیت دینی و سیاسی از صدر اسلام با اهل بیت (ع) بود و این مسئله آرام آرام در جامعه نهادینه شده بود؛ مخصوصا با توجه به شکست هایی که از لحاظ سیاسی و اجتماعی دولت های اموی و عباسی برای جامعه به بار آورده بودند؛ جامعه دیگر تشنه فرهنگ و حکومت ناب اسلامی بود که در گفتمان شیعی تجلی داشت و اقبال و توجه به اهل بیت(ع) بسیارشده بود.
انگیزه های مامون از پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا(ع) چه بود؟
در سال 200 هجری خلفای عباسی به پادشاهی مامون تصمیم جدیدی گرفتند و آن این بود که سیاست های گذشته را که به محدود، زندانی و قتل اهل بیت (ع) می انجامید، پاسخگو نیست. چرا که هر چه زمان می گذشت دامنه تشیع بیشترو اقبال عامه جامعه به تشیع و شیعیان بیشتر بیشتر می گشت و انتظار جامعه تشکیل دولت اسلامی به اهل بیت(ع) بود و آرام آرام شرایط زمینه برقراری دولت اسلامی را فراهم می کرد.
مامون تصمیم گرفت، با تغییر سیاست و به جای زندانی و تبعید امام رضا(ع)؛ ایشان را وارد مناسب حکومتی و خلافت کند با هدف اینکه اگر اهل بیت(ع) وارد خلافت شوند و به آنها سهمی از خلافت داده شود، اگر ظلمی از سوی حاکم وقت انجام شود به حساب اهل بیت(ع) نوشته می شود و قداست اهل بیت(ع) بدین ترتیب از بین خواهد رفت.
این نکته حائز اهمیت است که اهل بیت(ع) به دو چیزدر جامعه شناخته می شدند که از سوی مردم مورد توجه بود. اول اینکه علم لدنی داشتند و در علم کسی با آنها هم طراز و هم آورد نبود و دیگر اینکه ائمه اطهار(ع) قداست داشتند و مامون عباسی این دو موضوع را نشانه گرفته بود و تصمیم داشت با آوردن امام رضا(ع) در دستگاه خلافت ترتیب برگزاری جلسات و مباحثه هایی را با علمای درجه یک ادیان مختلف و سایر مذاهب دهد و امام رضا(ع) را در این جلسات مباحثه به چالش کشد و بدین ترتیب هم منزلت علمی امام لطمه ببیند و هم وقتی در دستگاه خلافت قرار گرفت عملکرد ناخوش آیند دولت عباسی را به نام امام رضا(ع) ثبت کند.
امام رضا(ع) به همین دلیل این مسئله را نپذیرفت. مامون ابتدا خلافت را سپس ولایتعهدی را به امام هشتم پیشنهاد داد ولی امام رضا(ع) نپذیرفت و در مرحله بعد امام را تهدید کرد و بدین ترتیب امام قبول کردند اما متاسفانه جامعه دچار شبهاتی شد، در واقع مردم جامعه توجیه نبودند که به چه دلیل امام ولایتعهدی را پذیرفته است. امام رضا(ع) ولایتعهدی را پذیرفت اما هوشمندانه توطئه های مامون را خنثی کردند و تهدید را تبدیل به فرصت کردند.
شیوه امام رضا(ع) در برخورد با مامون چگونه بود؟
امام هشتم شیعیان در تمام مجالس علمی حاضر می شدند و به شبهات و پرسش ها پاسخ می دادند، امام رضا(ع)در این جلسات علمی هم جایگاه علمی خود را اثبات می کردند و هم حقانیت مکتب تشیع و ولایت اهل بیت(ع) را اثبات می نمودند.
نکته دیگراینکه امام رضا(ع) اعلام کردند که درهیچ کدام از مسائل حکومتی ورود نمی کنند. این دو مورد باعث شد که توطئه های مامون بی ثمر بماند.مامون از سال 200 هجری امام رضا(ع) را به خراسان آورد و تنها سه سال توانست امام را در خراسان حفظ کند و پس از این مدت، طرح مامون در خصوص امام هشتم با شکست مواجه شد. مامون دید که این سیاست نه تنها پاسخ نداده است بلکه امام رضا(ع) از این فرصت پیش آمده توسط مامون برای تضعیف خلافت عباسی استفاده کردند.
تنها نکته مثبت این بود که با ولایتعهدی امام هشتم از فشاری که بر روی علویان بود با حضور امام رضا(ع) در دستگاه خلافت عباسی کاسته شد. امام رضا(ع) از مجالس مباحثه و گفت و گو برای بیان حقانیت تشیع و شیعه بهره می بردند و بدین تریب مامون دید که طرفداران شیعه بیشتر شده اند واقبال مردم به تشیع گسترش یافته است و تصمیم به قتل امام رضا(ع) گرفت و ایشان را با زهر به شهادت رساند.
درسی که شیعیان از ولایتعهدی امام رضا(ع) می توانند بگیرند چیست؟
یکی از درس های بزرگی که از این حادثه می گیریم این است که نسبت اهل بیت(ع) با سیاست و عملکرد اهل بیت(ع) درعرصه سیاسی بسیار تابع مصلحت زمانه بود یعنی وقتی اهل بیت(ع)می گویند این حاکم جائر است و با او وارد جنگ می شوند مانند جنگی که امام علی(ع) با معاویه انجام داد یا جنگی که سید الشهدا(ع) با یزید انجام داد. در سایر مقاطع اهل بیت(ع) بر اساس مصلحت در برابر حاکم جائر زمانه سکوت و تقیه کرده اند مثل زمان امام علی(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع)؛ یک زمانی هم حتی به این نتیجه رسیده اند که در دستگاه خلافت ورود کنند؛ لذا مصلحت زمانه در موضع مکتب تشیع و امامان شیعه تاثیر بسیاری داشت.
بسیاری از موارد حکم اولی اهل بیت(ع) در برابر سلطان جائر جنگ و تقابل بود اما به برخورد ثانویه عمل می کردند یعنی بر اساس مصلحت عمل می کردند. به عنوان مثال امام علی(ع) به دلیل حفظ اسلام سکوت کردند؛ امام حسن(ع) برای اینکه مشت بنی امیه باز شود با آنها مصالحه کردند؛ امام صادق(ع) سکوت کردند و امام رضا(ع) حتی در دربار حکومت ورود کردند.
این نشان می دهد مصلحت جایگاه بسیار بلندی در مکتب تشیع و سیره امامان شیعه و مخصوصا در عصر حاضر در سیره ولی فقیه دارد. برای اینکه خود را برای تابعیت از امام جامعه درعرصه سیاست آماده کنیم چرا که مصالح امت اسلامی را امام جامعه بهتر از هر کسی می داند. مصالح جامعه شیعه را او بهتر از دیگران می داند در سیره اهل بیت(ع) مماشات و وارد دربار شدن برای اهل بیت(ع) به مراتب سخت تر از جنگیدن بوده است.
امام رضا(ع) در مدینه وقتی نامه می نوشتند کران تا کران عالم از ایشان پیروی می کردند و بر اساس احکام حضرت عمل می نمودند اما در دربار مامون محدود شده بودند و برای ایشان زندگی تلخ شده بود و این تلخی را به دلیل وظیفه ای که داشتند، پذیرفت.
بزرگترین درسی که می توانیم از سیره امام رضا(ع) بگیریم متناسب با شرایط امروز جامعه چیست؟
این نکته هم حائز اهمیت است که اگر امروز مقام معظم رهبری اجازه ارتباط با عربستان را می دهند این اجازه شاید تلخ تراز جنگ با این کشور است. در این شرایط رهبری تشخیص می دهند باید با عربستان ارتباط داشته باشیم چرا که اسرائیل در منطقه ضعیف شده است و در آستانه نابودی است ولذا عربستان در تکیه کردن تمام عیار به امریکا و اسرائیل تردید دارد. هم اکنون عربستان دچار وحشت شده است و در این شرایط اگر نظام جمهوری اسلامی ایران دست رد به سینه عربستان بزند نتیجه اش هم پیمانی با غرب و امریکا است و مهمترین اتفاق هم بالا رفتن مقاومت دشمنان در برابر گفتمان اسلام ومقاومت اسلامی است و با تدبیر رهبری هم اکنون به صلاح ما نیست و ارتباط ایران با عربستان نوعی تفرقه انداختن در جبهه دشمن است یعنی عربستان را از اسرائیل و امریکا جدا می کند.
اینها مصالحی است رهبر جامعه اسلامی تشخیض می دهد، خیلی از وقت ها اهل بیت(ع) می توانستند روبروی خلفای زمان بایستند اما می دیدند که دشمن خارجی سوء استفاده می کند.
صلحی که امام حسن(ع) با معاویه انجام دادند در تاریخ ثبت شد و اگر این صلح انجام نمی شد احتمال داشت رومیان به قلمرو اسلامی حمله کنند چرا که آنها منتظر این اختلاف داخلی برای حمله بودند و اینها نکاتی است که حکمت آن را تنها امام می داند و بزرگترین درسی که ما از سیره امام رضا(ع) می گیرم این است که مصلحت در برخورد با سلطان جائر را امام مسلمین می داند و هر چه او تشخیص می دهد ما باید آن طور عمل کنیم.
نظر شما