تو آمدي، رمضان سفره ضيافت شد / به شكر آنكه براي خدا حسن شده اي

شاعری در وصف امام حسن (ع) می سراید: تو آمدي، رمضان سفره ضيافت شد و در شب تولد تو تازه ماه رؤيت شد همين كه در دو جهان كار تو كرامت شد خيال من دگر از روز حشر راحت شد به شكر آنكه براي خدا حسن شده اي چهار ركعت يوميه هاي من شده اي.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، پانزدهم ماه مبارک رمضان میلاد سبط اکبر امام حسن مجتبی(ع) است، ایشان به لحاظ صورت و سیرت شبیه ترین به پیامیر اکرم(ص) است، اینکه چرا ایشان را کریم اهل بیت (ع) می نامند کرم و سخاوت امام حسن مجتبی علیه السلام است، معارف و سیره اهل بیت (ع) همواره دستاویز شعرا و نویسندگان آئینی بوده تا بر اساس آن اثری بیافرینند که بیانگر عمق ارادتشان به اهل بیت (ع) است؛ باید به این نکته اشاره کرد که شعر  آئینی همواره در خدمت معارف اهل بیت(ع) است و امام حسن مجتبی (ع) از این قاعده مستثنی نبوده است، در میلاد کریم اهل بیت(ع)  اشعاری که برای ایشان سروده شده است را از نظر می گذرانید:

***********

وقتي كه خدا خويش گرفتار حسن شد

خلقت همه يكباره خريدار حسن شد

جايي كه شود خالق ما عاشق مخلوق

اينجاست كه دل عاشق و بيمار حسن شد

دانيد كه مجنونيِ مجنون ز كجا بود

آنروز كه اولايق ديدار حسن شد

پرسند كجا يوسف كنعان شده عاشق

آنروز كه خود راهي بازار حسن شد

موساي نبي هر چه به كف داشت ز اعجاز

از ناحية نام گهر بار حسن شد

عيسي اگرش بود دم گرم مسيحا

خود زنده ز يك غمزة دل بار حسن شد

آتش به خليل است اگر بَرد و سلامت

يكدم متوسل سوي انوار حسن شد

از بسكه هلال رمضان زلف شكن بود

كامل شد و آئينة رخسار حسن شد

عباس اگر هست علمدار برادر

ديده است كه ارباب ، علمدار حسن شد

انگار دوباره مُتجلّا شده حيدر

زهراست كه مادر شد و بابا شده حيدر

انبوهِ ملك آمده از عرش تماشا

گويند كه اين يوسف زهراست خدايا!

اين قامت رعنا ،به خدا بُرده به مادر

اين هيبت زيبا بخدا بُرده به بابا

خاضع تر از اين طفل كه ديده است به گهوار

از لحظة اول بكند سجده به يكتا

گيسوي مُجعّد به رويش ريخته تا گوش

چشم سِيهَش بُرده دل از حضرت طاها

اين گونة هموار و اين چشم گشاده

ديوانه كند هركه شود شاهد آقا

لعل لب او بوسه گهِ ناب پيمبر

اين خال سياه است همان لؤلؤ لالا

خوشروتر از اين ماه نديد است سماوات

او اَحسن خلق است و تبارك و تعالي

آيات و روايات مؤيد به ولايش

دوم وليِ خلق امامِ همه دنيا

او اصل صلات است و صلات است به او فرع

هرجا كه اصول است فروع است مقفّا

با هركه دلش غرق تمناست بگوييد

واللهِ حسن يوسف زهراست بگوييد

بي مهر حسن هيچ دودنيا نمي ارزد

بي روي حسن وعدة عقبا نمي ارزد

بي محضر او دل نَبَرد رشك به جنّات

بي حب حسن جنت اعلا نمي ارزد

افطار محبّين همه از لعل لب اوست

ورنه رطب و آب گوارا نمي ارزد

بي حب حسن صوم وصلات است معطّل

يك عمر عبادت به مصلا نمي ارزد

دردي كه شفا يافتة دست حسن نيست

يكذره دم گرم مسيحا نمي ارزد

هركس حسني بود حسيني شود آخر

بي طاعت او آیت عظما نمي ارزد

صلح حسني جنگ حسيني است بوالله

بي فهم و بصيرت سپه ما نمي ارزد

تا يار كه را خواهد و ميلش به كه باشد

ورنه همة عمر ، تقلّا نمي ارزد

بايست ادا كرد همه حق امامان

بي نام حسن خطبة غرّا نمي ارزد

گيريم كه نار آمد و با نور در افتاد

((با هادي دين هركه درافتاد ور افتاد))

تا مدح و ثنا ، فاصله بگذار بماند

در وصف حسن گفتنِ اسرار بماند

ما اين همه گفتيم ولي يار غريب است

آن غربت و تنهاييِ بسيار بماند

سرلشگرِ بي لشگرِ اسلام حسن بود

در معركه شد بي كس و بي يار بماند

يك عمر كشيد از غم آن كوچه ز دل ،آه

خونِ جگر و زهر شرربار بماند

با چاه ،علي درد دلِ خويش بيان داشت

امّا حسنش با دلِ خونبار بماند

گفتيم كه كوفي نشويم ، آه از اين درد

افسوس ،حسن مانده و مختار ،بماند

يك كار براي دلِ دلدار نكرديم

با روي سیه وعدة ديدار بماند

طاقت كه نداريم اقلّاً به خود آئيم

رَهدار كه داريم اقلّاً به خود آئيم

 

**********

کریم های دو عالم به نام زاده شدند

زبانزد همه ی خاص و عام زاده شدند

اگر که ظرف نباشد توقع مِی نیست

شراب ها همه از فیض جام زاده شدند

چقدر خام شدم تا مرا کمی بپزند

پیاله ها همه از خشت خام زاده شدند

تو امر کردی و تکوینا استجابت شد

و عاشقان تو با یک کلام زاده شدند

جواب دادن تو اشتیاق می آرد

سلام ها ز علیک السلام زاده شدند

چه خوب شد که محبان حلال زاده ی عشق

و دشمنان حسن هم حرام زاده شدند

حسن حسین و یقینا حسین هم حسن است

نشسته ام که ببینم کدام زاده شدند

همین دو تا پسر فاطمه همان اول

امامزاده شدند و امام زاده شدند

چقدر دور و بر تو فرشته ریخته است

بزرگ ها همه با احترام زاده شدند

بساط نوکری ما کنار تو پهن است

از اول ایل و تبارم غلام زاده شدند

عجیب نیست به دنبال گنبدت هستیم

کبوتران همه بالای بام زاده شدند

چه بهتر است که بشینی و سکوت کنی

که از قعود تو صدها قیام زاده شدند

 

**************

 

تو آمدي، رمضان سفره ضيافت شد

 شب تولد تو تازه ماه رؤيت شد 

همين كه در دو جهان كار تو كرامت شد

 خيال من دگر از روز حشر راحت شد

 به شكر آنكه براي خدا حسن شده اي 

چهار ركعت يوميه هاي من شده اي

 هميشه پشت در خانه تو مهمان است

 بيا ز خانه كه در كوچه راهبندان است

 هرآنكسي كه گدايت نشد، پشيمان است

 الا كه گوشه اي از سفره ي تو ايران است

 چه خوب ميشد اگر قبر تو در ايران بود

 شب ولادت تو صحن تو چراغان بود

 

***************

 

 

 

زیر پایش خدا غزل می ریخت

غزلی را که از ازل می ریخت

آن امامی که تا سحر دیشب

روی لب های من غزل می ریخت

آن که در جیب کودکان یتیم

قمر و زهره و زحل می ریخت

آن کریمی که در پیاله ی دست 

هر چه می ریخت لم یزل می ریخت

از هر آن کوچه ای که رد می شد

حسن یوسف در آن محل می ریخت

تیغ خشمش ولی زمان نبرد

رنگ از چهره ی اجل می ریخت

شتر سرخ را به خون غلتاند

لرزه بر لشکر جمل می ریخت

آن امام که روز عاشورا

از لب قاسمش عسل می ریخت

از مجموعه شعر(قبله مایل به تو)

 

***********

 

 

زیر پایش خدا غزل می ریخت

غزلی را که از ازل می ریخت

 آن امامی  که تا سحر امشب

 روی لبهای من غزل می ریخت

شب شعر مرا چه شیرین کرد

بین هر واژه ای عسل می ریخت

آن که در جیب کودکان یتیم

قمر و زهره و  زحل می ریخت

آن کریمی که در پیاله دهر

هرچه میریخت لم یزل می ریخت

از همان کوچه ای که رد می شد

حسن یوسف در آن محل می ریخت

تیغ خصمش ولی به وقت نبرد

رنگ از چهره اجل می ریخت

شتر سرخ را  به خون غلطاند

لرزه بر لشگرجمل  می ریخت

 آن امامی که روز عاشورا

 از لب قاسمش عسل می ریخت

 

کد خبر 1260263

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha