دکتر «مجید معارف»، پژوهشگر، رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی، عضو کمیته تخصصی الهیات، مسئول کمیته علمی الهیات و نویسنده کتاب «ارتباط نهج البلاغه با قرآن» درباره وِیژگی های دوران جاهلیت از منظر نهج البلاغه به خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان گفت: وقتی به عمر مبارک امیر المومنین علی (ع) نگاه می کنیم می بینیم بخشی از عمر مبارکشان قبل از بعثت پیامبر(ص) بوده است؛ یعنی در ایام بعثت همانطور که تواریخ می گویند ایشان یک کودک 10 و 11 ساله یا حداکثر 13 ساله بودند، این مدت زمانی است که امام علی (ع) در مکه زندگی می کردند بر این اساس ایشان دوران جاهلیت را درک کردند و از زمان بعثت پیامبر(ص) با ایشان بودند تا سال چهلم هجری که به شهادت رسیدند بنابراین امام علی(ع) فرد شایسته ای هستند که درباره جاهلیت و فرهنگ جاهلی و ویژگی های آن جامعه بتواند اظهار نظر کنند، غرض من از این مقدمه این است که امیرالمومنین(ع) می تواند اظهار نظر درستی کند و این اظهار نظر را در نهج البلاغه کرده است.
نویسنده کتاب «ارتباط نهج البلاغه با قرآن» افزود: اگر ما دقت کنیم در نهج البلاغه خطبه های متعددی حضرت به اظهار نظر در ارتباط با ویژگی های دوران جاهلیت و مفهوم جاهلیت پرداختند که از همه اینها مهم تر در خطبه دوم که حدود 23 فقره درباره دوره جاهلیت و ویژگی های آن صحبت کرده اند و خطبه 26 که توصیف بسیار جالبی از ویژگی های فرهنگ جاهلیت دارند و به دنبال آن خطبه 94 که اوصافی از جامعه جاهلی را ذکر کرده است.
دکتر «مجید معارف» با اشاره به معنای جاهلیت اظهار کرد: در کتاب های حدیثی ما و در کتاب های لغوی ما «جاهلیت» که ریشه اش در «جهل» است، جهل گاهی نقطه مقابل علم است یعنی بی اطلاعی مثلا فرض کنید من نسبت به بعضی از مسایل جاهلم معنی اش این است که من اطلاع ندارم این یک مذمت نیست چون ممکن است شما به من اطلاعاتی بدهید و من از بی اطلاعی در بیایم و در بعضی از روایات و متون دینی ما جهل نقطه مقابل عقل است مثلا مرحوم «کلینی» اولین بخش «اصول کافی» را با این شروع می کند، کتاب «الاعقل والاجهل» حالا اگر جهل نقطه مقابل عقل باشد این به معنای سفاهت و بی مغزی و نادانی از نوع سفاهت و بی مغزی و کم خردی است، بنابراین جهل دو معنا دارد یکی زمانی که در مقابل علم است یعنی بی اطلاعی و یکی زمانی که در مقابل عقل است یعنی کم خردی و سفاهت حالا وقتی می گوییم دوران جاهلیت و جامعه جاهلیت، جاهلیت به هر دو معناست یعنی مردم در سایه عدم آشنایی با خواندن و نوشتن از بسیاری از حقایق بی اطلاع بودند و در سایه مبتلا بودن به خرافات بسیار انسان های بی عقل و سفیه و کم خردی بودند و امیرالمومنین(ع) وقتی جامعه جاهلی را برای ما توصیف می کند احساس می کنیم که جامعه ای را وصف می کند که مردم از جهتی نسبت به بسیاری از علوم و اندیشه آگاهی ندارند و از طرفی دیگر گرفتار اوهام و خرافات است که هیچ پایه منطقی ندارد.
نویسنده کتاب «ارتباط نهج البلاغه با قرآن» با اشاره به مولفه های دوران جاهلیت از دیدگاه امام علی(ع) گفت: از دیدگاه امام علی علیه اسلام دوران جاهلیت مولفه هایی دارد که من به دو سه مورد اشاره می کنم یک مولفه «اعتقادی»، یعنی مردم عصر جاهلیت مبتلا به شرک، کفر و بی ایمانی اند، این بدترین نوع عقیده دینی از دیدگاه امیر المومنان است، دومین مولفه، مولفه «اخلاقی» است، یعنی بسط رذایل اخلاقی در بین مردم که در واقع در آن جامعه مردم خون ریز، بی رحم و خشن بودند و حتی دختران خود را زنده به گور می کردند و بر سر مسئله ای کوچک جنگ های چند ساله راه می انداختند و هیچ امنیتی وجود نداشت، فضایل اخلاقی مرده بود و رذایل اخلاقی شایع بود. مولفه سوم، مولفه «سیاسی و اجتماعی» است، یعنی جامعه جاهلی جامعه ای پراکنده بود که در این جامعه مردم وحدت نداشتند و تفکر ها قبیله ای بود و خدای قبیله رییس قبیله بود که حرف اش به عنوان قانون اجباری تلقی می شد.
وی اظهار کرد: فرمایشات امام علی (ع) درباره جامعه جاهلی معمولا در خطبه هایی است که حضرت می خواهند از بعثت پیامبر(ص) سخن بگویند و بدین وسیله ما را قدردان نعمت بعثت پیامبر(ص) و رسالت پیامبر کنند. معمولا سخن گفتن امیرالمومنان (ع) از جاهلیت و از بعثت پیامبر (ص) یک ارتباطی با یکدیگر دارد.
دکتر «مجید معارف» به فرازهایی از خطبه دوم نهج البلاغه درباره ویژگی های جامعه جاهلی اشاره کرد و گفت: امام علی (ع) در خطبه دوم می فرمایند: «در هنگامی که رسول خدا مردم را عوت می کرد عصری سراسر فتنه که دین، ایمان، اصول فطرت و ارزش ها در آن متزلزل و دگرگون بود و مردمان پناهگاهی از فتنه ها نداشتند. گمراهی فراگیر و هدایت گمشده بود. معصیت های خدا انجام و شیطان یاری می گردید و حتی شاهراه هدایت که توحید بود، ناشناخته شده بود. مردم به خاطر جنایات و دیگر امور ناپسندی که دامانشان را گرفته بود، آرامش خود را از دست داده بودند. دانایان چنین جامعه ای منزوی بودند و جاهل شان گرامی داشته می شدند». آنچه در این خطبه بسیار مهم است بند آخر این خطبه است که می فرمایند: «جامعه جاهلی جامعه ای بوده که در آن انسان های دانا و با فضیلت ذلیل و دهان بسته بودند و انسان های ذلیل و فاسد محترم داشته می شدند».
این استاد دانشگاه افزود: امام علی (ع) در فرازی از خطبه 26 می فرمایند: «خداوند، محمد (ص) را مبعوث داشت كه بيم دهنده جهانيان باشد و امين وحى او. و شما اى جماعت عربها، پيش از آن، بدترين آيين را داشتيد و در بدترين جايها به سر مى برديد و در زمينهاى سنگلاخ و ناهموار مى زيستيد و با مارهاى سخت و كرّ همخانه بوديد. آبى تيره و ناگوار مى نوشيديد و طعامى درشت و خشن مى خورديد و خون يكديگر مى ريختيد و از خويش و پيوند بريده بوديد. بتان در ميان شما برپا بودند و خود غرقه گناه بوديد».
نویسنده کتاب «ارتباط نهج البلاغه با قرآن» با اشاره به پرداختن به مقوله بعثت پیامبر در تمامی خطبه های حضرت علی (ع) اظهار کرد: امیرمومنان (ع) در خطبه 94 نهج البلاغه می فرمایند: «خداوند زمانی رسول خدا را به پیامبری مبعوث کرد که مردم سرگردان و گمراه بوند و از روی خطا و اشتباه راه فتنه و فساد می پیمودند هوا و هوس آنها را به خود جلب کرده بود و کبر و نخوت شان آنها را به لغزش انداخته و دوران جاهلیت همراه با نادانی بسیار آنها رابه سبکسری و مسخرگی کشانده بود و در بلای نادانی خود گرفتار بودند اینجا همان جهل نقطه مقابل عقل است پس رسول خدا (ص) در نهایت خیرخواهی آنها را نصیحت کرد و خود به راه راست و درست الهی رفت و مردم را با موعظه نیکو به سوی خداوند دعوت کردند».
نظر شما