مثل مادر سادات| یادواره ای برای شهدای گمنام

یادواره خانگی شهدا به مناسبت ایام سالگرد تولد شهید ابراهیم هادی، به یاد این شهید و شهدای گمنام در بیت الزهرا راین برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از راین؛ یادواره خانگی شهدا این هفته به مناسبت ایام سالگرد تولد شهید ابراهیم هادی، به یاد این شهید و همه شهدای گمنام در بیت الزهرا همراه با روایتگری و مداحی برگزار شد.

 

 

 

بر اساس این گزارش، ۳۱۳ شهیدگمنام در ۱۳۶ نقطه از استان کرمان تدفین شده است که از این تعداد دو شهید گمنام در تپه نورالشهداء راین و پنج شهید گمنام در روستای نی‌بید از توابع راین است.

 

حرم مطهر شهدای گمنام در گلزار شهدای کرمان با ۲۰ شهید آرمیده در این مکان نورانی بیشترین تعداد شهید گمنام را به خود اختصاص داده است.

 

 

برخی از شهدای گمنام قصه عجیبی دارند؛ مثل شهید گمنامی که در سال ۱۳۹۱ در پردیس دانشگاه علوم پزشکی کرمان تدفین شد اما بعد قصه عجیبی رخ داد؛ قصه را از اینجا بخوانید؛ یا ماجرای عجیب شناسایی دو شهید گمنام مسجد فائق تهران که مشخص شد کرمانی هستند را می توانید از اینجا بخوانید.

 

 

زهرا نقدی نسب، از خادم الشهدای راین به بهانه برگزاری یادواره شهدای گمنام در دلنوشته ای خطاب به شهید ابراهیم هادی آورده است:

 

اردیبهشت است و فرصتی تا که از برادرم بگویم؛ از برادر شهید ابراهیم هادی!
 

حال از کجا شروع کنم؟ از کدام صفت نیکوی او، از کدام رشادت و مردانگی اش، از کدام یک از پهلوانی های جوانی بیست و پنج ساله!؟
 

آخر مگر می شود؟ مگر می‌شود یک نفر تا این حد جامع اطراف باشد؟؟؟

سلام و درود خدا بر تو ای هادی دلها،
سلام و درود خدا بر تو ای خلیل الله زمان
سلام و درود خدا بر کانال کمیل
سلام بر تو ای ابراهیم که هستی علمدار کمیل!
 

تو به من آموختی شهید که رشادت و پهلوانی سن و سال نه، بلکه دلی عاشق پیشه می‌خواهد!
 

عاشقی را خط به خط و بند به بند باید از تو آموخت. چه کردی ؟ بامن بگو شهید چه کردی که زهرا خریدارت شد؟ با من بگو ای پرستوی گمنام!

 



فقط چون تویی می‌توانست بگوید شهادت تنها ذره ای از آرزوی من است؛ من از خدا می خواهم که چیزی از من نماند، مثل ارباب بی کفنم ارباً اربا، مثل مادر سادات گمنام! نمی‌خواهم پیکر من برگردد!!!
 

 

و آخر هم گفته هایت محقق شد و آرزوی زیارت بارگاه ات همچون بارگاه مادر سادات بر دلمان ماند.



دستم را بگیر، دستم را بگیر شهید! راه گم کرده ام... والله راه گم کرده ام؛ مگر نه این است که شهدا سنگ نشان اند که ره گم نکنیم... از چاله به چاه و از چاه به چاله، کج رفتم و کج رفتم و ای وای دوباره...اما این بار دست به دامان تو دادم! دست به دامان شهیدی که حتی اسرای عراقی هم از بیکرانِ مهربانی اش بهرمند شدند.

 

 

 

 

کد خبر 1263171

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha