دوران امام صادق(ع) یکی از پرآشوب ترین دوران های امامت شیعه بود

حجت الاسلام والمسلمین جعفری نسب گفت: دوران امامت حضرت جعفر بن محمد(صلی الله علیه و آله)، از یک سو یکی از پرآشوب ترین دوران های امامت شیعه و از سوی دیگر شکوفاترین روزگار علمی محسوب می شود.

خبرگزاری شبستان؛ گروه قرآن و معارف؛ دوران امامت حضرت جعفر بن محمد(صلی الله علیه و آله) یکی از پرآشوب ترین دوران های امامت شیعه و از سوی دیگر شکوفاترین روزگار علمی محسوب می شود. مهمترین ضایعه عالم اسلام در دولت اموی و حکمرانان بنی امیه، ضایعه معنوی، فکری و روحی و... است که باعث شکل گیری صوفی گری؛ عرفان های نوظهور و ساختگی و انحراف شخصیت های درباری شد. به مناسبت سالروز شهادت امام جعفر صادق(علیه السلام) با حجت الاسلام دکتر سید حسین جعفری نسب، استادیار و عضو هئیت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی به گفت و گو نشسته ایم که مشروح آن در ادامه قابل ملاحظه می باشد:

 

 

 

چرا در زمان امام صادق(علیه السلام) فرقه ها و دسته های متعدد به وجود آمد و آشوب های فکرى، اندیشه های انحرافی و عقاید گوناگون ظاهر گردید؟

 

حاکمیت و مدیریت سیاسی آل مروان بر جامعه اسلامی، نظامی فاسد و متکی بر آداب و سنن جاهلی ایجاد کرده بود و باعث شیوع فقر و جنگ و بیماری و انحراف فکری در جامعه اسلامی شدند و انحرافات فرهنگی گسترده ای را در جامعه اسلامی به وجود آوردند. آنان از یک سو مانع رشد فکری، فرهنگی و بالندگی امت اسلامی می شدند و از سوی دیگر به رشد جریان های انحرافی در برابر اهل بیت(علیهم السلام) کمک می کردند. به همین سبب فزقه های گوناگون انحرافی همچون خوارج، مُرجئه، قدریّه، کیسانیه و گروه هایی از غُلات مشغول فعالیت بودند و باعث فساد اجتماعی و تبعیض، بی عدالتی، جهالت و نادانی و فساد اخلاقی در جامعه شدند. دوران امامت حضرت جعفر بن محمد(صلی الله علیه و آله)، از یک سو یکی از پرآشوب ترین دوران های امامت شیعه و از سوی دیگر شکوفاترین روزگار علمی محسوب می شود. از جمله ویژگی های دوران آن حضرت این است که خلافت اموی به انحطااط کشیده شد. بالاخره عباسیان که به ابومسلم سفارش کردند، خراسانی ها را «به سوی یکی از بنی هاشم» دعوت نماید و از این طریق خلافت خود را شکل دادند، در سال 132 هجری و پس از نود و یک سال و هفت ماه به عمر دولت اموی پایان بخشیدند.

 

 

درگیری های متعددی میان خاندان هاشم روی می داد. یکی خاندان عباس عموی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و دیگری خاندان علی(علیه السلام) و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) که هر دو مشروعیت خویش را از جانب رسول الله می دانستند. از سوی دیگر بر سر امامت و رهبری شیعه در میان فرزندان حضرت علی(علیه السلام) نیز اختلاف افتادند و سه گروه شدند: نسل امام حسن(علیه السلام)، نسل امام حسین(علیه السلام) و نسل محمدبن حنفیه. گروهی معتقد به نظریه نص شدند و گفتند تنها پسران علی(علیه السلام) و فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، حق جانشینی دارند. از این رو بنابر نص امام حسن(علیه السلام)، برادرش به جانشینی او رسید و پس از امام حسین(علیه السلام) نیز امامت در خاندان وی است. گروه دیگر، فرزندان امام حسن علیه السلام بودند که اعتقاد داشتند هر کدام از اعقاب فرزندان علی(علیه السلام)  از نسل امام حسن(علیه السلام)  و امام حسین(علیه السلام)، شایستگی امامت را به شرط قیام دارا هستند.. این گروه شامل پیروان زیدبن علی و نفس زکیه اند. گروه سوم، کیسانیه و هواداران محمدبن حنفیه بودند که اعتقاد داشتند فرزندان حضرت علی(علیه السلام) حتی از زنان دیگر، برای امامت محق اند.(تاریخ امانت، اصغر منتظر القائم)

وقتی مردم امام صادق(علیه السلام) را در جایگاه اصلی امامت جامعه نمی دیدند تا از آن منبع اصیل و سرچشمه عرفان حقیقی فیض ببرند گرفتار فرقه ها و جنبش های فرهنگی می شدند که به صورت فراوان در جامعه ظهور کرده بودند.

 

 

لطفا توضیحی در خصوص شکل گیری صوفی گری؛ عرفان های نوظهور و ساختگی در عصر امام صادق(علیه السلام) توضیح بفرمایید.

ضایعه معنوی، فکری و روحی در دولت اموی و حکمرانان بنی امیه، مهمترین ضایعه عالم اسلام بود. رژیم بنی امیه در سالیان آخر زندگی امام باقر و نیز سال های آغاز امامت فرزندش امام صادق(علیه السلام) یکی از پرماجراترین فصول خود را می گذراند. در کتاب انسان 250 ساله ضمن اشاره به این مطلب، و نیز قدرت طلبی های امویان، وضع نابسامان وپریشان ملی در همه جا مخصوصاً در عراق و حیف و میل های خلیفه و استاندارنش و بالاخره قحطی و طاعون، پیرامون نقش شخصیت ها در فضای پریشان و غم زده کشور اسلامی آمده است که: رجال روحانی و قضات و محدثان و مفسران که می بایست ملجأ و پناه مردمِ بینوا و مظلوم باشند، نه فقط به کارِ گره گشایی نمی آمدند، غالباً خود نیز به گونه ای و گاه خطرناک تر از رجال سیاست، بر مشکلات مردم می افزودند.

 

نام آوران و چهره های مشهور فقه و کلام و حدیث و تصوف(عرفان)، از قبیل حسن بصری، قتادة بن دعامه، محمدبن شهاب زهری، ابن بشر، محمدبن المنکدر، ابن ابی لیلی و ده ها تن از قبیل آنان، در حقیقت مهره هایی در دستگاهِ عظیم خلافت و یا بازیچه هایی در دست امیران و فرمانروایان بودند. تأسف آور است اگر گفته شود که بررسی این شخصیت های موجه و آبرومند، آنان را در چهره مردانی سر در آخورِ تمنیّات پلید، همچون قدرت طلبی و نام جویی و کام جویی، یا بینوایی جَبان و پست و عافیت طلب، یا زاهدانی ریاکار و ابله، و یا عالم نمایانی سرگرمِ مباحثاتِ خونینِ کلامی واعتقادی در ذهن مطالعه گر مجسم می کند.

 

ازهزاران نمونه موضع گیری ننگین و خیانت آمیز و در عین حال ابلهانه حضرات....«حسن بصری مبارزه با حجاج بن یوسف – آن طغیانگر خون آشام و متجاوز و بی نماز – را جایز ندانست و با این کار مخالفت کرد و چنین گفت: رأی من آن است که با وی مستیزید؛ چه اگر وی عقوبتی باشد که خدا بر شما مسلط کرده شما را قدرت آن نیست که عقوبت خدایی را با شمشیر دورسازید و اگر بلایی باشد که نازل شده، صبر کنید تا خدا خودش حکم کند؛ که او بهترین حکم کنندگان است».(نظریة الامامه، محمود صبحی)

بر این اساس، مهمترین ضایعه عالم اسلام در دولت اموی و حکمرانان بنی امیه، ضایعه معنوی، فکری و روحی و... است که باعث شکل گیری صوفی گری؛ عرفان های نوظهور و ساختگی و انحراف شخصیت های درباری شد.

 

مهم ترین فعالیت های امام صادق(علیه السلام) در مبارزه با انحرافات چه بود؟

هنگامی که امام صادق(علیه السلام) به امامت رسید، حرکت علمی شیعه به همت امام باقر(علیه السلام) در فرایند توسعه و شکوفایی قرار گرفته بود. آن حضرت بر شالوده بنایی که پدرانشان بنیان نهاده بودند، نهضت علمی خود را پی ریزی کرد. حلقه های درسی گوناگون زیر نظر امام صادق(علیه السلام) در مسجدالنبی چنان گسترش یافت که اصحاب حدیث، اسامی ثقات از راویان آن حضرت را بالغ بر چهار هزار تن نوشتند.

 

امام صادق(علیه السلام) به سبب اختلافات در باب امامت و رهبری در میان شیعیان، به تبیین هرچه بهتر نظریه نص و علم امام پرداخت و برای ممانعت از افتادن پیروان خود در دام شیعیان افراطی و عمل زده زیدی و کیسانی، به توضیح و تبیین  بیشتر نظریه تقیّه روی آورد. آن حضرت در آشفته بازاری که گه گاه مدعیان دروغین امامت ظهور می کردند، شناسایی امام را بر هر مؤمنی واجب دانستند و فرمودند: «هر که امام خود را نشناخته بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است». بنابراین، هر مؤمنی وظیفه دارد امام خود را بشناسد، ولی در شرایط سخت اجتماعی نیازند تقیّه است تا در پاسخ به نیاز زمان و شرایط اجتماعی بتواند نسبت به جایگاه خود و امام شناخت بیابد؛ آنگونه که امام صادق(علیه السلام) معلّلی بن خُنَیس را از فاش کردن اسرار خود برحذر داشت و به او فرمود:«هر کس از فاش کردن اسرار ما خودداری کند، خداوند نوری میان چشمانش قرار می دهد». نیز فرمود: « هر که تقیه ندارد، ایمان ندارد». با این همه، آن حضرت از ادعای امامت و رهبری جامعه اسلامی دست بر نداشت؛ چنانکه در مراسم عرفه از امامت رسول الله (صلی الله علیه و آله) و اجدادش سخن گفت و خود را جانشین آنان معرفی کرد.

 

امام صادق(علیه السلام) که به خوبی از اوضاع و شرایط اجتماعی آگاه بودند مواضع صحیحی اتخاذ می نمودند. ایشان، نامه مکّارانه ای که سردعوتگر کوفه به نام ابوسلمه خلّال، برای ایشان فرستادند را بر بالای آتش گرفت تا سوخت و هرگز دعوت به کوفه را قبول نکرد؛ همچنین آن حضرت خیرخواهانه عبدالله بن حسن را از ادعاهای سیاسی بازدشت ولی او نپذیرفت. امام صادق(علیه السلام) برای قطع شاه رگ دستگاه خلافت اموی که با تکیه بر دینِ انحرافی، حیات ننگین خود را حفظ می کرد، کار فکری و مبارزه با تحریف را در پیش گرفت.

 

امام صادق(علیه السلام) افزون بر پاسخگویی به شبهات پیروان دیگر مذاهب اسلامی، ناگزیر بود به پرسش ها و اشکالات مسیحیان، یهودیان، دهریان و مانویان نیز پاسخ گوید. به همین رو، وی برای حراست فکری و فرهنگی از اسلام و هویت اصیل تشیع، نهضت آموزشی و پژوهشی بزرگی در مدینه پی ریخت که عناصر آن از تمامی فِرق و مذاهب و از سرتاسر جهان اسلام به ویژه کوفه، به آموزش و تألیف و تحقیق مشغول بودند. نگاهی به فهرست آثار شاگردان آن حضرت گواه این مدعاست.(تاریخ امانت، اصغر منتظر القائم)

 

 

درس هایی که ما می توانیم از سیره علمی و عملی امام در مقابله با عرفان های نو ظهور در عصر کنونی بگیریم چیست؟

 

به طور کلی امام نسبت به جامعه اعتنا و نظارت می کرد و به دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر اهمیت می دادند و با روش های مختلف در صدد بود مردم را هدایت نماید. برخورد امام با بعضی خشن و با برخی صمیمی و با دسته ای دیگر در حد میانه و...بود. در مقابله با عرفان های نوظهور از سیره علمی و عملی امام صادق(علیه السلام) می آموزیم که ضمن رعایت آموزه های اخلاقی و رفتاری آن حضرت، با مناظرات و گفتگوهای علمی و اعتقادی و با بیانی روشن و منطقی استوار به تبیین و تشریح مبانی اعتقادی دین مبین اسلام پرداخته و ادعای انحرافی و عرفان های نوظهور و بی اساس را با استدلال محکم پاسخ گو باشیم. چنانچه قرآن کریم  در آیه 125 سوره نحل می فرماید:«با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به طریقی که نیکوتر است، مناظره نما»

 

 

کد خبر 1267364

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha