خبرگزاری شبستان- استان فارس: مهدی رحمانیان
اگر به این امر معتقد باشیم که هستی و نیستی ما از خداست پس قاعدتا جز او را پرستش نکرده و سزاوار بندگی نمی دانیم؛ پست و مقام، پول و ثروت، رفاه و آسایش و... همه در گرو نگاه خداوند متعال به بندگان است و در برابر این همه بخشندگی جز ستایش و بندگی چیز دیگری نمی توان توصیف کرد.
اینکه تا آن زمان که به خداوند متعال نیاز داریم بنده اش باشیم و سپاس گذار و هر لحظه که به مقصود خود رسیدیم همه چیز را فراموش کنیم شاید از نگاه خودمان زرنگی کرده ایم اما نباید از این نکته غافل باشیم آن خدایی که ما را به مقصودمان رساند هر آن می تواند نعماتش را پس بگیرد.
خداوند متعال در آیه 65 سوره مبارکه «عنکبوت» گلایه ای نسبت به برخی از بندگانش دارد که از آن بوی توبیخ هم استشمام می شود. بندگانی که خدا را در تنگناها و مشکلات و سختی ها و بلاها میخوانند، موقعی که حاجت، نیاز، بیماری، امتحان، آزمون، گزینش و انتخاب دارند و یا فرزندی میخواهند با دعا و التماس و التجا و نذر و نیاز به در خانه خدا میروند و ارتباط میگیرند اما بعد از این که خدای متعال حاجتشان را برآورده کرد و به خواسته خود رسیدند و گرفتاری و مشکلشان رفع شد انگار نه انگار، همه چیز را فراموش میکنند و قطعا چنین بندگانی محبوب خدا نیستند.
این مطلب را امام جمعه جهرم می گوید و عنوان می کند: این اشخاص حقیقتا از خداوند استفاده ابزاری میکنند یعنی خدا را تا زمانی میخواهند که به خواستهشان برسند و بلاها و مشکلاتشان رفع شود و بعد از آن نه تنها دیگر کاری با خدا ندارند بلکه احیاناً به احکام پشت پا هم میزنند و دهن کجی و مسخره میکنند و گاهی هم زرنگ بازی درمی آورند و به زندگی مشرکانه خود ادامه میدهند.
به گفته حجت الاسلام مدبر، خداوند متعال این حقیقت را شاید بیش از ده بار در قرآن کریم مطرح فرموده است. فقط در سوره مبارکه یونس سه بار این مطلب را با بیانات مختلف گوشزد کرده و از چنین بندگانی ابراز ناراحتی کرده است. در آیه فوق الذکر میفرماید که بعضی از انسانها وقتی روی دریا قرار میگیرند و امواج سهمگین دریا و حالت طوفانی آن را می بینند و احساس میکنند در حال غرق شدن هستند مخلصانه و با تمام وجود خدا را صدا میزنند اما «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ» وقتی که نجاتشان دادیم «إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ» دوباره غرق در همان زندگانی مشرکانه خود میشوند و اخلاص و بندگی را فراموش میکنند.
به اذعان وی، خداوند درآیه دوازده سوره یونس همین گلایه را این گونه بیان می کند: «... فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ... » وقتی که ما گرفتاری چنین فردی را رفع کردیم می رود و به همه چیز پشت پا میزند و انگار نه انگار که تا چند وقت پیش به درگاه ما التماس و التجا می کرده و احیانا نذر و نیازهایی داشته است.
به عقیده این استاد حوزه و دانشگاه، اشخاصی هستند که وقتی می خواهند ازدواج کنند با اطرافیان و پدرومادرشان شبانه روز در خانه خدا را می زنند اما به محض این که همه چیز تمام شد از همان شب ازدواج دهن کجی ها و ناشکری ها و ناسپاسی ها شروع میشود و برای اینکه زیربار آن نذر و نیازهایی که کرده بودند نروند از در زرنگ بازی و چاره اندیشی های مکارانه وارد میشوند. اینجاست که خدای متعال درآیه بیست و یکم سوره یونس می فرماید: «وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّكْرٌ فِي آيَاتِنَا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْرًا إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ» اگر بناباشد زرنگ بازی دربیاورید خدای متعال از شما در این زمینه خیلی تواناتر است.
وی می گوید: این ضرب المثل فارسی را شنیده اید که گاهی بعضی از آدم ها وقتی خرشان از پل گذشت و به خواسته شان رسیدند میگویند «کشک چی پشم چی؟!» وحکایتش این است که آدم خسیسی گوسفندان زیادی داشت، خودش گوسفندان را به صحرا می برد و چوپان هم نمیگرفت. روزی صحرا طوفانی شد و گوسفندان در خطر افتادند و چیزی نمانده بود همه را آب ببرد. این آدم خسیس به درختی پناه برد و شروع کرد به راز و نیاز و التماس و التجا به درگاه الهی که خدایا درست است که من تا کنون حق و حقوق مستمندان و فقرا را نداده ام اما اکنون قول میدهم که نیمی از گوسفندانم را به تو ببخشم به این شرط که آنها را نجات دهی و نگذاری تلف شوند. طولی نکشید که طوفان کمی کاهش پیدا کرد و مرد خسیس گفت خدایا اصلا تو چه احتیاجی به گوسفند داری و فقرا هم که نمی توانند گوسفند نگهداری کنند اما قول میدهم کشک و پشمش را در راه تو به فقرا و نیازمندان بدهم مقداری دیگر گذشت و ابرها پاره شدند و هوا کمی صاف شد باز گفت خدایا این فقرا پشم برای چه می خواهند اگر اجازه بدهی فقط کشک به آنها بدهم وقتی هوا صاف شد و خیال مرد خسیس راحت شد که دیگر طوفان تمام شده گفت این فقرا نان شب ندارند بخورند کشک تنها که بدردشان نمی خورد خدایا از این هم بگذر و بالاخره این چنین شد که « کشک چی پشم چی؟» و زیر همه چیز زد و گوسفندان را جمع کرد و به راه افتاد اما به ناگاه ابرسیاهی از طرف قبله بالا آمد و طوفانی شدیدتر از قبل تمام گوسفندان او را با خود برد.
حجت الاسلام مدبر می گوید: غرض این است که خدای متعال چنین بنده هایی را توبیخ می کند. پس اگر خدای متعال نعمتی به ما می دهد ویا اصلا صلاح نمیداند و نعمتی را از ما میگیرد در هر حال باید شاکر درگاهش باشیم چنان که امام امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه میفرماید: «نَحْمَدُهُ عَلَى آلَائِهِ كَمَا نَحْمَدُهُ عَلَى بَلَائِهِ» پروردگارا وقتی به من نعمت میدهی تو را شکر می کنم و آن گاه که بلا و ابتلایی میفرستی باز هم تو را شکر می نمایم و در جای دیگری میفرماید: «نَحْمَدُهُ عَلَی مَا أَخَذَ وَ أَعْطَی » حمد و سپاس خداوند به خاطر آن چیزهایی که داده و به خاطر آن چیزهایی که گرفته است.
به اعتقاد امام جمعه جهرم، ما انسان ها گاهی نداده های خدا را حمل بر بی لطفی و کم لطفی می کنیم درصورتی که این گونه نیست و در این گرفتن حکمتی و مصلحتی است و ما نمی فهمیم. برای نمونه هنگامی که بچه از شیر مادر می نوشد راضی و شاد است اما وقتی مصلحت و حکمت اقتضا می کند که برای مراحل دیگری از رشد و تکامل، او را از شیر بگیرند ناراحت می شود البته از بچه شیر خوار توقعی غیر از این نیست اما انسان های رشید و بالغی مثل من و شما دیگر وقتی خدای متعال مصلحت و حکمتش اقتضا میکند که چیزی را از ما بگیرد نباید ناراحت شویم همان گونه که امام امیرالمومنین(ع) عرض کرد: خدایا آن موقعی که نعمتت را هم از من میگیری تو را شکر می کنم چون که میدانم حکیمانه این کار را انجام میدهی.
امیدواریم خدای متعال به ما توفیق دهد از آن بنده هایی باشیم که خدای متعال را در هر حالی چه آن زمانی که مشمول رحمت و متنعم نعمت های اوهستیم چه آن زمانی که حکمتش اقتضا می کند و نعمتی را نمی دهد ویا از ما می گیرد در تمام این حالات هم بر داده هایش هم بر نداده هایش و هم بر گرفته هایش شاکر و سپاسگزار باشیم.
نظر شما