آئین شب خاطره و شب شعر شاعران و عکاسان دفاع مقدس در منطقه آزاد اروند برگزار شد

همزمان با سالروز آزادسازی خرمشهر قهرمان، در ادامه برنامه‌های رویدادهای ملی و منطقه‌ای «خانه‌ام خرمشهر» آئین شب شعر و شب خاطره شاعران و عکاسان دوران دفاع مقدس در منطقه آزاد اروند برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از استان خوزستان؛ شامگاه (چهارشنبه ۳ خردادماه) طی آئینی با حضور شاعران و عکاسان دوران دفاع مقدس، در ادامه برنامه‌های رویدادهای ملی و منطقه‌ای «خانه‌ام خرمشهر» مراسم شب شعر و شب خاطره شاعران آئینی و عکاسان جنگ تحمیلی به مناسبت چهل و یکمین سالروز آزادسازی خرمشهر قهرمان در منطقه آزاد اروند برگزار شد.

در این آئین شاعران آئینی از جمله مصطفی محدثی خراسانی، سید محمد مهدی شفیعی، مقدم، علی داوودی، یسرا محمدزاده، عاطفه جوشقانیان، سید علیرضا شفیعی و محمد ثامری به بیان شعرخوانی از دفاع مقدس و رشادت‌ها و جانفشانی‌های رزمندگان اسلام در آن دوران پرداختند و عکاسان نیز خاطراتی از حضورشان در جنگ تحمیلی را بیان کردند.

اجرای این برنامه معنوی نیز بر عهده سعید بیابانکی از شاعران بنام کشور بود، ضمن اینکه پخش نماهنگ شعرخوانی شاعران و کلیپ‌هایی از دوران دفاع مقدس از دیگر برنامه‌هایی بود که در این آئین اجرا شد.

در این آئین امیر عباس جاویدان با بیان خاطراتی از آزادسازی خرمشهر، اظهار کرد: وقتی همانند دیگر رزمندگان وارد شهر شدیم در جای جای خرمشهر آثار و خرابی های ناشی از جنگ را میدیدیم که هر کدام از آنها دردمان را دو چندان می کرد.

عکاس دوران دفاع مقدس، افزود: روز سوم خرداد که خرمشهر آراد شده بود تا غروب در سطح شهر گشتم و از اطراف مسجد جامع عکس های فراوانی را ثبت کردم.

وی تصریح کرد: در این بین فضایی را دیدم که به نظرم رسید می تواند از آن تصویری به ثبت رساند، پرچمی را دیدم که در طول دوران اشغال خرمشهر دشمن بسیار سعی داشت آن را از بین ببرد ولی نتوانسته بود این کار را انجام دهد و من نیز از آن نیز تصویر گرفتم.

جاویدان با بیان اینکه هر زمان که آن عکس‌ها نگاه می کنم، خرمشهر در ذهنم تداعی می شود و به خودم می گویم این شهر با تمام زخم ها و جراحاتی که از جنگ تحمیلی برداشته اما همانند همین پرچم همچنان استوار و مقاوم ماند، عنوان کرد: امید است بتوانیم این پرچم را سرافراز کنیم و مثل روز اولی که بوده آن را در بیاوریمو خرمشهری که در سابق در ذهن ما تداعی می کرد ایجاد شود.

مرتضی حیدری آل‌کثیر نیز (از عکاسان دوران دفاع مقدس) در بیان خاطرات خود، اظهار کرد: خدا لطف کرد تا من بتوانم در ۴۱ سال پیش تصاویری را از دوران دفاع مقدس به ثبت برسانم.

این عکاس دوران دفاع مقدس، عکاسان را تاریخ نگاران معاصر خواند و افزود: ما بیشترین عکاسان را در بین شهدا می بینیم.

وی تصریح کرد: در بین تصاویری که از دوران جنگ هست ساله گرفتم در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر بود که اولین رزمندگانی که وارد شهر می شدند پوتین در پا نداشتند. 

حیدری آل‌کثیر، بیان کرد: در عکسی که گرفتم لباس عرق گیر و کتانی رزمندگان نشان دهنده این موضوع است که بچه های ما در مقابل رژیم بعث عراق که تا دندان مسلح بود ایستادگی کردند.

وی در ادامه گفت: امیدوارم قدر این نعمت سلحشوری را بدانیم.

علی فریدونی نیز در ادامه عنوان کرد: همانند سایر رزمندگان به عنوان عکاس در سنین کم وارد کار عکس برداری از آن دورتن شدم که حدود چهل روز از آغاز جنگ می گذشت.

این عکاس دوران دفاع مقدس، افزود: در آن دوران بیش از ۲۰ هزار فریم عکس گرفتم، اما عکسی را که بیشتر از دیگر عکس هایی که گرفتم دوست دارم مربوط به عملیات والفجر ۸ است.

وی تصریح کرد: قبل از اینکه بچه ها آماده شوند برای عملیات شبانه، پس از شام خوردن، شروع کردن به آماده شدن و نوشتن وصیت نامه، همدیگر را بغل می کردند و با هم وداع کردن، در همین احوالات بودم که با یک صحنه روبه رو شدم و پیرمردی بالای ۷۰ سال را دیدم که چند رزمنده کنار او ایستاده بودند، یکی از آنها به من گفت عکاس ببین ما شهید می شویم و فردا دلت می سوزد که چرا از ما عکس نگرفتی و برگشتم از آنها عکس گرفتم. 

فریدونی با بیان خاطره ای دیگر، گفت: تصویر بعدی مربوط به عملیات کربلای ۵ و ثبت لحظه شهادت یک رزمنده بسیجی بود که بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم، این شهید والامقام حدود ۱۶ سال سن داشت، ما پشت خاکریز بودیم و عملیات پاتک عراق شروع شده بود که ایشان لحظه‌ای که نی خواست از محور عبور کند، شاید فاصله من با او ۵ متر هم نبود که ترکش به پیشانیش خورد، لحظه شهادتش همین که سر به آسمان کرد توانستم تصویر شهادت او را به ثبت برسانم.
محمد حسین حیدری، یکی دیگر از عکاسان دوران دفاع مقدس با بیان اینکه ما خاطرات و روایت های بسیاری از جنگ تحمیلی داریم، یاد آوری کرد: قبل از عملیات بیت القدس در موزه عملیاتی فتح المبین در تهران با همسرم که باردار بود درحرکت بودیم پس از شندیدن اینکه قرار است عملیات آزادسازی خونین شهر آغاز شود، ایشان را به منزل مادر بردم و صبح فردا حرکت کردم و عصر همان روز در دشت عباس از خودرو پیاده شدم که بلافاصله خمپاره‌ای به زمین خورد.

وی گفت: در منطقه رقابیه قبل از عملیات در نظر داشتم با رزمندگان به خط مقدم بروم که فرمانده گفت اگر به جلو بروی دیگر امکان بازگشت وجود ندارد و این درحالی بود که رزمنده ها درحال اعزام بودند، اما با آنها اعزام شدم.

این عکاس دوران جنگ تحمیلی، بیان کرد: در مسیر حرکت بودیم که تک تیراندازان دشمن مرتب شلیک می کردند، ما زمین‌گیر شده بودیم که رزمندگان شروع کردن به نوشتن وصیت‌نامه.

وی ادامه داد: وقتی خونریزی دو مجروح که خیلی شدید شده بود و قرار بود آنها به عقب برگردند فرمانده به من گفت تو عکس ها را گرفتی این دو مجروح را به عقب برگردان، در مسیر برگشت هر دو مجروح هر لحظه حالشان بدتر می شد، ضمن اینکه خودروی عراقی هم در این مسبر به ما نزدیکتر شد که دستم را روی شانه های آنها گذاشتم و گفتم روی زمین بنشینید. به هرحال با هر سختی که بود توانستیم به عقب برگردیم.

مهرزاد ارشدی نیز در این آئین گفت: پیش از آزادسازی خرمشهر مجروح شده بودم، سوار اتوبوس در حال برگشت به عقب بودم  ناگهان صدای رادیو که عنوان می کرد خرمشهر آزاد شد در اتوبوس ما طنین انداز شد، همان لحظه با پای ترکش خورده به طرف مسجد جامع رفتم. 

این عکاس دوران دفاع مقدس با بیان اینکه قشنگترین جشن ملی را در کنار مسجد جامع خرمسهر دیدم، خاطر نشان کرد: عکس‌های زیادی گرفته شد اما خودم عکس را گرفتم که خیلی جالب بود، وارد مسجد که شدم یک تکه قالی خاکی آنجا پهن کرده بودند، ناگهان دیدم یک رزمنده با لباس خاکی کوله به دوش آمد و دو رکعت نماز خواند. شاید این اولین نمازی بود که پس از آزادسازی خرمشهر با ذکر یک رزمنده خوانده می شد. همانجا عکس گرفتم، و این یکی از عکس های بود که به نظرم زیبا بود.‌

کد خبر 1268943

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha