خبرگزاری شبستان-کرمان
وقتی پای عشق وسط باشد، کار راحت تر می شود؛ عاشق که باشی دشواری یک راه، سختی یک کار، تلخی یک اتفاق و... هیچکدام تو را متوقف که نمی کند، مصمم تر هم می شوی که با توان بیشتری راهت را ادامه بدهی چون پای عشق در میان است.
این عشق وقتی باارزش تر می شود که بخواهی آن را به دیگرانی هدیه بدهی، آن وقت است که جور دیگری روی آن حساب باز می کنی؛ همه تلاشت را می کنی تا آن را برسانی به دست آن کسی که باید!
قصه، قصه ای طولانی است؛ به بلندی یک عمر که از 14 سالگی آغاز شده باشد و تا همین الان که 63 سال از بهار عمرش می رود ادامه یافته است.
می گوید هر کسی عاشق کاری است و عشق من، خون است! خودم را با انواع خوراکی های قوی و خون ساز تقویت می کنم و از خدا خواسته ام لقمه ای که می خورم، خون شود در رگ های هموطنم که غم نبییند!
سال 1339 در مسجد سلیمان به دنیا آمده اما سالها است که ساکن کرمان است؛ بسیار پرانرژی، شاداب و خوش مشرب؛ علاوه بر دو فرزند خودش؛ پنج فرزند رضاعی هم دارد که آنان را شیر داده و حالا هر کدام بر خودشان کسی شدند.
قصه ماندانا حجاریان از زمانی شروع شد که سازمان انتقال خون در کشور وجود نداشت و او در حالی که 14 ساله بود تصمیم گرفت تا برای اولین بار خون اهدا کند.
به شدت از سُرنگ می ترسد و به قول خودش مثل بید می لرزد و طاقت تزریق یک آمپول ساده به بدنش را هم ندارد چه برسد به برانولی که وقت اهدای خون به اندازه یک میل بافتنی است! اما هر سه ماه یکبار خون داده و تعداد آن به 194 بار رسیده و به شدت معتقد است چیزی جز لطف خداوند و دعای دریافت کنندگان خون نیست.
نزدیک به 200 بار تکرار می شود: شب قبل تا صبح خواب ندارد، دو رکعت نماز شکر را طبق روال همیشه می خواند و با وضو به سازمان انتقال خون می رود.
حجاریان گفتگوی خود با خبرنگار خبرگزاری شبستان در کرمان را اینگونه ادامه می دهد: زمانی که می دانی با یک اهدای خون جان سه الی چهار نفر را نجات می دهی، خودش بی نهایت داستان پررمز و راز و یک داستان شاد است؛ پُر از حیات و بخشش و لطف خداوند هم حتماً شامل حال من و همه اهدا کنندگان است.
وی با اشاره به اینکه چندی پیش از طریق فضای مجازی متوجه شدم خانمی در یک استان دیگر نیاز به خون دارد اما هیچ نشانی از او نداشتم؛ افزود: برای ارتباط با آن بیمار با مدیران چند کانال در فضای مجازی ارتباط گرفتم و برای اهدای خون اعلام آمادگی کردم.
حجاریان ادامه داد: چند سال پیش یکی از بانوان مؤمنه و متدین هنگام ورود به منزل، به دلیل نشتی گاز دچار سوختگی شد؛ دخترش دوست من بود، تماس گرفت و از نیاز به پلاسما خبر داد و من تازه خون داده بودم و قانون این بود که نمی توانم به فاصله کم مجدد خون بدهم اما بدون اینکه بگویم تازه خون دادم، برای اهدای مجدد به بیمارستان رفتم.
وی افزود: دیروز اطلاع دادند خانمی در یک استان دچار سرطان است و نیاز به پیوند مغز و استخوان دارد که من برای اهدای خون اعلام آمادگی کردم و هر کاری برای هر کسی از دستم بر بیاید کوتاهی نمی کنم.
رکوردار اهدای خون بانوان ایران با اشاره به اینکه تغذیه خیلی خوبی دارم و ورزش هم می کنم تا بدنم را همیشه آماده نگه دارم؛ افزود: برای اینکه ثابت کنم یک اهدا کننده خون هیچگاه مشکلی برایش پیش نمی آید، در نقاشی، خطاطی، دوزندگی و... نیز ورود کرده و موفق هم شدم و سومین صعودکننده بانوان کشور به قله 4 هزار و 500 متری «هزار راین» هستم و نشان دادم اهدا کننده خون، سالم است.
وی اظهار کرد: دو روز میهمان دنیا هستیم که گاهی به نصف روز هم نمی رسد، سعی کنیم یار و غمخوار هم باشیم؛ من اهدای خون را به خاطر پاداش و لوح تقدیر و... انجام نمی دهم همین که لبخند به لب دیگری بیاوریم از کاخ و شمش طلا و... بهتر است زیرا معتقدم «نام نیکو گر بماند ز آدمی/ به کز او ماند سرای زرنگار»
فضای گفتگو از اینجا به بعد عوض می شود و خانم حجاریان مثل ابر بهار می بارد و با غمی عمیق می گوید: چرا به من گفته اند هر چهار ماه یکبار باید خون بدهی؟ چرا اجازه نمی دهند سه ماهی یکبار باشد؟ می گویند برای جلوگیری از پوکی استخوان است اما من تراکم استخوان دادم و مثل یک فرد 40 ساله است؛ بدن من سالم است، تغذیه خوبی دارم.
وی با گریه ادامه می دهد: من 63 سال از عمرم را با سلامت طی کردم الان هم هیچ مشکلی ندارم و خون، خون من است و آمادگی برای اهدا دارم چون بدنم قوی است اما به مسئولان می گویم خواهش می کنم این کار را با من نکنید، با کم کردن اهدای خون انگار مرا در زندان نگه داشتید؛ این تصمیم که به جای هر سه ماه؛ چهارماه یکبار خون بدهم روی اعصاب من است؛ کم لطفی می شود زیرا دلخوشی من خون دادن است.
این بانوی رکوردار اهدای خون تصریح کرد: اگر میان انتخاب بهشت و اهدای خون مختار باشم؛ اهدای خون را انتخاب می کنم زیرا ما باید با کمک به دیگران دنیا را آباد کنیم و من سعی کردم همواره پرچم خودم و ایران بالا باشد و نسل من باید پرچمدار این راه باشد.
وی با بیان اینکه از دعای خیر بیماران که بدون شک دعا کردند؛ پسرم محقق و دارای دو مدرک فوق دکترا است و با اینکه در کانادا زندگی می کند اما هر سال فطریه خود و کمک هایی برای نیازمندان به ایران می فرستد و اهل نماز و روزه است و قرآن و نذر او ترک نمی شود.
حجاریان با تأکید بر اینکه کار من یک کار کاملاً انسانی است و هیچ خط و ربطی بر آن مترتب نیست؛ به بخشی از فعالیت های خیرخواهانه ای که در کنار اهدای خون انجام داده و نیازی به رسانه ای شدن آن ندارد نیز اشاره کرد.
نظر شما