جایگاه عرفان در زندگی شیخ بهایی فقیه، حکیم و مفسر بزرگ دوره صفوی

شیخ بهایی فقیه، حکیم و مفسر بزرگ دوره صفوی بود که نفوذ روحیه و ذوق هنری و گرایش عـرفانی در نوشته‌ها و سروده‌هایش، موجب تلطیف و تعدیل شخصیت و مـنش او شد و محبوبیتی کم‌نظیر را در میان‌ طبقات مختلف مردم بـرایش به همراه آورد.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، معماری و ساخت مسجد امام اصفهان، مهندسی حصار نجف، تعیین سمت قبله مسجد امام به مقیاس چهل درجه انحراف غربی از نقطه جنوب، طراحی منارجنبان اصفهان از جمله خدمات ماندگار شیخ بهایی برای مردم ایران و جهان است.

شیخ بهایی کیست؟

شیخ بهایی همان طور که از نامش پیدا است، اصالتا ایرانی نبود. او در لبنان به دنیا آمد، دوران کودکی را در آنجا گذراند و در نوجوانی به‌همراه خانواده‌اش به ایران آمد. پدر شیخ بهایی مدتی را در شهر قزوین ماند و چون اوضاع علمی این شهر را مناسب دید، قزوین را برای سکونت انتخاب کرد. شیخ بهایی در قزوین که کانون علمای آن زمان بود، زیر نظر پدرش و دیگر اساتید، آموزش دید و به‌دلیل ذکاوت بالا، در زمانی کوتاه گوی سبقت را از دیگر هم‌عصران خود ربود. شیخ بهایی در عصر صفویه به‌عنوان یکی از عالمان این دوره مطرح شد و توانست تحول‌های چشمگیری را در برخی علوم ایجاد کند.

از شیخ بهایی آثار و تالیفات مکتوب بسیاری برجای مانده که تحقیقات و نظریه‌های او در زمینه‌های مختلف علوم را در بر می‌گیرد. میرداماد یکی از علمای زمان و از دوستان نزدیک شیخ بهایی بود که در بسیاری از مواقع او را همراهی می‌کرد.

شیخ بهایی علاوه بر احاطه بر علوم فلسفی، دینی، نجوم و ریاضیات، مهندسی بی‌بدیل نیز بود. آثار و بناهای بازمانده از عصر صفویه که طراحی و مهندسی ساخت آن‌ها را انجام داده است، نمونه‌هایی از عجایب زمان است. از جمله این آثار معماری می‌توان به منارجنبان و حمام شیخ بهایی در اصفهان اشاره کرد. این دو اثر جزو شاهکارهای مهندسی شیخ بهایی محسوب می‌شوند که تا به امروز مانند آن‌ها طراحی نشده است.

شیخ بهایی را صاحب کرامت دانسته‌اند و روایت‌های عجیبی از او بر سر زبان‌ها است. او در زمینه ادبیات نیز تبحر داشت و آثار وی نشان‌دهنده نبوغ ادبی این اندیشمند بزرگ است.

زندگی نامه شیخ بهایی

بهاءالدین محمد بن عزالدین حسین عاملی، متخلص به شیخ بهایی در سال ۹۵۳ هجری قمری در روستای «جبع» در جبل‌عامل متولد شد. خانواده او پس از یک سال از این روستا به شهر جبل عامل رفتند و در آنجا ساکن شدند و شیخ بهایی تا ۱۰ سالگی به‌همراه خانواده‌اش در این شهر زندگی کرد. جبل‌ عامل از مناطق شیعی‌نشین کشور لبنان محسوب می‌شد که با حضور «شهید ثانی» رونق علمی یافت و به‌تدریج تا قرن دوازدهم هجری یکی از بزرگ‌ترین حوزه‌های علمیه شیعه شد.

عزالدین، پدر شیخ بهایی با شهید ثانی ارتباط نزدیک داشت. با کشته شدن شهید ثانی، عزالدین و خانواده‌اش امنیت لازم را نداشتند. با توجه به فشار دولت عثمانی بر شیعسان جبل عامل و همچنین دعوت حکومت شیعی صفوی در سده‌های دهم و یازدهم هجری، پدر شیخ بهایی تصمیم گرفت جبل عامل را ترک کنند و راهی ایران شوند. در آن دوره، بسیاری از علمای جبل عامل به ایران مهاجرت کردند. این خانواده در قزوین، پایتخت آن زمان ایران ساکن شدند.

عزالدین در قزوین به‌عنوان بالاترین مرجع دینی در قلمرو صفوی، منصب «شیخ‌الاسلامی» را از شاه طهماسب صفوی دریافت کرد. شیخ بهایی زیر نظر پدر خود و دیگر اساتید عصر صفویه، تحصیل کرد و در مدت کوتاهی از تمامی شاگردان هم‌دوره خود پیش افتاد. ذکاوت بالا و تلاش‌های مستمر در کسب علوم، سبب توفیق وی شد و توانست بر اکثر علوم زمان خود تسلط یابد و عنوان «حکیم» را از آن خود کند. عنوان حکیم برای دانشمندان و اندیشمندانی به کار می‌رفت که بر تمامی علوم عصر خود، احاطه پیدا کرده و صاحب نظر می‌شدند.

با تغییر پایتخت حکومت صفویان از قزوین به اصفهان، خانواده شیخ بهایی نیز به اصفهان رفته و در این شهر سکونت یافتند. شیخ بهایی در اصفهان به مقام «شیخ الاسلامی» دست یافت؛ اما پس از گذشت مدتی، تمایل خاصی به آن نشان نداد و از شوق رفتن به مکه، این مقام را کنار نهاد و راهی سفر حج شد. سفر وی به مکه، مدت زمان زیادی طول کشید و به سرزمین‌های مصر و شام نیز سفر کرد. او در این سفرها به‌دنبال تکمیل دانش خود در ملاقات با دانشمندان صوفی بود؛ بعد از سفر به اصفهان بازگشت و تا پایان عمر در دربار شاه عباس صفوی باقی ماند.

شیخ بهایی در طول مدتی که در قزوین دانش آموخت، از محضر اساتید بزرگی بهره جست و در طول زمانی که استاد بود نیز شاگردان بسیاری را تربیت کرد که برخی چون ملاصدرای شیرازی و ملاحسن حنیفی کاشانی، سرآمد عالمان زمان خود شدند. شیخ بهایی علاوه بر دانش و بینش عظیم، صاحب خلق و خویی بی‌پیرایه نیز بود و از فخرفروشی دوری می‌کرد.

شیخ بهایی خدمات زیادی به جامعه کرد. وی علاوه بر خدمات علمی و آثار مکتوبی که از خود به‌جای گذاشت، با ساخت بناهایی خارق‌العاده در اصفهان بر اساس نبوغ مهندسی خود، شاهکارهای معماری در جهان برجای گذاشت که تاکنون مانند آن‌ها در هیچ جا دیده نشده است. او سرانجام در ۸۷ سالگی در شهر اصفهان دیده از جهان فرو بست. پیکر شیخ بهایی در شهر مشهد و در جوار حرم امام هشتم شیعیان به خاک سپرده شد.

شیخ بهایی در اصفهان از دنیا رفت؛ اما مزار او در شهر مشهد قرار دارد. شاید دلیل انتقال پیکر وی به مشهد، به خواست خود او بوده است. در منابع تاریخی از سفری که شیخ بهایی با پای پیاده در جوار شاه عباس صفوی به مشهد داشته، سخن به میان آمده است. به نظر می‌رسد ارادت شیخ بهایی به امام هشتم، سبب این سفر وی با پای پیاده به مشهد بوده است. مزار شیخ بهایی در صحن امام خمینی (ره) حرم امام رضا، در زیر پوششی شیشه‌ای قرار دارد. 

آثار و اشعار شیخ بهائی

از شیخ بهایی آثار و تالیفات بسیاری در زمینه‌های علمی بر جای مانده است. به گفته منابع تاریخی، تعداد آثار برجای مانده از شیخ بهایی در حدود ۱۰۰ کتاب و رساله است که هر یک، موضوعی مخصوص به خود دارند.

کتاب التحضیر شیخ بهایی درباره علوم غریبه است.

کتاب جامع عباسی شاخص‌ترین اثر شیخ بهایی است. این اثر فقهی با ابتکاری نو به زبان فارسی نوشته شده است؛ تمامی رسالات فقهی پیش از او به زبان عربی و به شیوه استدلالی نوشته شده‌اند. 


کتاب زبدة الاصول به خلاصه‌اى از علم اصول اختصاص دارد و تا مدت‌ها در حوزه‌های علمی شیعه تدریس می‌شد.


کتاب اربعین که به چهل حدیث هم شهرت دارد، پیرو سنت رایج بین علما مبنی بر توصیه پیامبر بر نگارش احادیث به تالیف در آمده است. وجه تمایز این کتاب با سایر کتاب‌های اربعین، پرداختن به شرح کافی و جامع درباره حدیث‌های یاد شده است.

 

کتاب مثنوی سوانح الحجاز (نان و حلوا)  لطایف عرفانی را از طریق حکایت و تمثیل، به زبانی طنزآمیز و شیرین نق می‌کند. در یکی از ورایت‌های این کتاب، شیخ بهایی به‌طرز هوشمندانه‌ای این مفهوم را انتقال می‌دهد که نزدیکی به شاهان سبب مال اندوزی و دور شدن انسان از اهداف راستین خود می‌شود. این اثر ارزشمند را نماینده اندیشه سیاسی شیخ بهایی می‌دانند.


کتاب کشکول جزو معروف‌ترین آثار شیخ بهایی و مشتمل بر شعرها و نثرهای مورد علاقه وی است که برخی را خود سروده و برخی نیز گردآوری از دیوان‌ها و کتاب‌های موردعلاقه‌اش بوده‌اند. این کتاب، چون جزو کتاب‌های عمومی محسوب می‌شود و افراد در هر جایگاهی، به‌اندازه درک خود، قادر به فهم آن هستند.


کتاب الفوائد الصمدیه (کتاب صمدیه) در مورد علم نحو است و در حوزه‌های علمیه تدریس می‌شود.


کتاب مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین درباره احکام اشسلامی و پیرامون موضوعاتی چون وضو، انواع غسل‌ها، تیمم، احکام آب‌ها، احکام نجاست‌ها، مستحبات و مکروهات است.


کتاب حبل المتین فی احکام الدین درباره فروعات فقهی است و همواره مورد توجه فقهای بزرگ بوده است.


کتاب مفتاح الفلاح درباره دعاها، واجبات، مستحبات و احکام مسلمانان نوشته شده است. به‌دلیل اهمیت فراوان در نزد عالمان، ترجمه‌ها، شرح‌ها و تعلیقه‌های زیادی بر آن نوشته شده است.


کتاب حدائق الصالحین (الحدیقة الهلالیة) شرح دعاى هلال از صحيفه سجاديه است.


کتاب التحضیر درباره علوم غریبه است. در گذر زمان تمام نسخه‌های این کتاب از بین رفته و تنها نسخه آن در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود.

از دیگر آثار شیخ بهایی می‌توان به کتاب‌های ادبی او اشاره کرد. شیخ بهایی شاعر هم بود و از او اشعاری در قالب‌های متنوع شعری بر جای مانده است. مضمون اشعار شیخ بهایی در زمینه زهد و تصوف و عرفان است. علاقه شیخ بهایی به این مفاهیم در شعر او کاملا هویدا است. شیخ بهایی در زمینه شعر از پیشینیان خود تقلید می‌کرد؛ غزل را به شیوه فخرالدین عراقی و حافظ می‌سرود و در سرودن رباعی به ابوسعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری نظر داشت.


کتاب‌های «نان و پنیر» و «شیر و شکر» از آثار ادبی شیخ بهایی به نظم هستند که اولی با الهام از مثنوی مولانا نوشته شده و دومی منظومه فارسی متدارک است. «شیر و شکر» سرشار از مضامین عرفانی آموزنده، با لحنی حماسی نوشته شده است. مثنوی‌هایی چون «نان و خرما»، «شیخ ابوالپشم» و «رموز اسم اعظم» از دیگر آثاری هستند که به شیخ بهایی نسبت داده‌اند.


از شیخ بهایی اشعار عربی نیز برجای مانده که مهم‌ترین آن‌ها قصیده‌ای با عنوان «وسیله الفوز و الامان فی مدح صاحب الزّمان علیه السلام» است که ۳۶ بیت دارد. زبان نگارش شیخ بهایی در آثارش ایجاز، رمزآمیزی و بیان معماوار بوده است. بنابراین آثار او نیاز به توجه و درک خاصی دارند تا مفهوم آن‌ها بر خواننده مشخص شود.

 

 
خدمات شیخ بهائی

در عرف مردم ایران، شیخ بهائی به مهارت در ریاضی و معماری و مهندسی معروف بوده و هنوز هم به همین صفت معروف است، چنانکه معماری مسجد امام اصفهان و مهندسی حصار نجف را به او نسبت می دهند. و نیز شاخصی برای تعیین اوقات شبانه روز از روی سایه آفتاب یا به اصطلاح فنی، ساعت آفتاب یا صفحه آفتابی و یا ساعت ظلی در مغرب مسجد امام (مسجد شاه سابق) در اصفهان هست که می گویند وی ساخته است.


در احاطه وی در مهندسی مساحی تردید نیست و بهترین نمونه که هنوز در میان است، نخست تقسیم آب زاینده رود به محلات اصفهان و قرای مجاور رودخانه است که معروف است هیئتی در آن زمان از جانب شاه عباس به ریاست شیخ بهائی مأمور شده و ترتیب بسیار دقیق و درستی با منتهای عدالت و دقت علمی در باب حق آب هر ده و آبادی و محله و بردن آب و ساختن مادیها داده اند که هنوز به همان ترتیب معمول است و اصل طومار آن در اصفهان هست.

 
دیگر از کارهای علمی که به بهائی نسبت می دهند طرح ریزی کاریز نجف آباد اصفهان است که به نام قنات زرین کمر، یکی از بزرگترین کاریزهای ایران است و از مظهر قنات تا انتهای آبخور آن ۹ فرسنگ است و به ۱۱ جوی بسیار بزرگ تقسیم می شود و طرح ریزی این کاریز را نیز از مرحوم بهائی می دانند.

 

دیگر از کارهای شیخ بهائی، تعیین سمت قبله مسجد امام به مقیاس چهل درجه انحراف غربی از نقطه جنوب و خاتمه دادن به یک سلسله اختلاف نظر بود که مفتیان ابتدای عهد صفوی راجع به تشخیص قبله عراقین در مدت یک قرن و نیم اختلاف داشته اند.

 
یکی دیگر از کارهای شگفت که به بهائی نسبت می دهند، ساختمان گلخن گرمابه ای که هنوز در اصفهان مانده و به حمام شیخ بهائی یا حمام شیخ معروف است و آن حمام در میان مسجد جامع و هارونیه در بازار کهنه نزدیک بقعه معروف به درب امام واقع است و مردم اصفهان از دیر باز همواره عقیده داشته اند که گلخن آن گرمابه را بهائی چنان ساخته که با شمعی گرم می شد و در زیر پاتیل گلخن فضای تهی تعبیه کرده و شمعی افروخته در میان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهای مدیدهمچنان می سوخت و آب حمام بدان وسیله گرم می شد و خود گفته بود که اگر روزی آن فضا را بشکافند، شمع خاموش خواهد شد و گلخن از کار می افتد و چون پس از مدتی به تعمیر گرمابه پرداختند و آن محوطه را شکافتند، فوراً شمع خاموش شد و دیگر از آن پس نتوانستند بسازند. همچنین طراحی منارجنبان اصفهان که هم اکنون نیز پا برجاست به او نسبت داده می شود.


استادان شیخ بهائی

آن طور که مؤلف عالم آرا آورده است، استادان او بجز پدرش از این قرار بوده اند: «تفسیر و حدیث و عربیت و امثال آن را از پدر و حکمت و کلام و بعضی علوم منقول را از مولانا عبدالله مدرس یزدی مؤلف مشهور حاشیه بر تهذیب منطق معروف به حاشیه ملا عبدالله آموخت. ریاضی را از ملا علی مذهب ملا افضل قاضی مدرس سرکار فیض کاشانی فرا گرفت و طب را از حکیم عماد الدین محمود آموخت و در اندک زمانی در منقول و معقول پیش رفت و به تصنیف کتاب پرداخت.»

«مؤلف روضات الجنات استادان او را پدرش و محمد بن محمد بن محمد ابی الطیف مقدسی می شمارد و گوید که صحیح بخاری را نزد او خوانده است.»

علاوه بر استادان فوق در ریاضی؛ «بهائی نزد ملا محمد باقر بن زین العابدین یزدی مؤلف کتاب مطالع الانوار در هیئت و عیون الحساب که از ریاضی دانان عصر خود بوده نیز درس خوانده است.»

 

براساس این گزارش، یونسکو به پاس خدمات شیخ بهایی به جامعه انسانی در زمینه علوم ستاره‌شناسی، سال ۲۰۰۹ که مصادف با سال نجوم بود، نام شیخ بهایی را در لیست مفاخر ایران و لبنان ثبت کرد.

 

عرفان در آثار و سلوک شیخ بهایی

در میان آثار متنوع شیخ بهایی، تمایلات و ذوق مندی های عرفـانی او نخست در شـعرهایش، نـمود آشکاری دارد. گفتنی است که علاوه بر دیوان شعر و کشکول، شیخ بـهایی‌، ‌کتاب‌ دیگری‌ هم به نثر دارد که بعضی موضوعات و مسایل عرفانی و صوفیانه به‌ شـیوه رمـز و تمثیـل در آن آورده شده است. این کتاب ماجرای رویارویی و گفت وگوی طنزآمیز موش‌ و گربـه‌ درباره‌ موضوع های مختلف اخـلاقی و دینی و ادبی و... است، اثر «پند اهل دانش و هوش» از زبان‌ گربه‌ و موش‌ است کـه به واقع دربردارنده انتقادات و ملاحظات انتقادی شـیخ بهـایی درباره تصوف دروغین‌ و صوفی‌ نمایان‌ است.

در خصوص سلوک عرفانی شیخ بهایی‌ نیز باید گفت، واقعیت آن اسـت کـه جمـع کردن میان روحیه تشرع و مطالعات و دانش‌ های‌ عمیق‌ فقهی و اصولی و فلسفی و مناصب دینی و حکومتی از یک طرف و اشتغال به سلوک عارفانه و صوفیانه به‌ ویژه‌ اگر به ملاحظات عاشقانه هم آمیخته باشد، کار بسیار دشواری است و حتی‌ با توجه‌ به جدال همیشگی فقیهان و متکلمان با عارفان و صوفیان، کاری نشدنی به نظر می آید. جالب است که وجود این جنبه‌ هـای‌ مـتفاوت‌ و متنـاقض در زنـدگی و اندیشـه و شخصیت شیخ‌ بـهایی، اظـهارنظرها و برداشت های کاملا دور از ذهنی را درباره او موجب شده‌ است.‌

بهایی، علاوه بـر تـوجه به مباحث نظری عرفان که در آثار او بازتاب دارد، در مقـاطعی از زندگی نیز، به شیوه ای عملی و عینی سلوکی‌ عاشقانه‌ و درویشانه داشته است. بـنـا بــر نـقل اسکندربیگ منشی مورخ آن روزگار، شیخ به همنشینی «اربـاب سلوک» شوق فراوان داشت و هر گاه فرصتی دست می داد بـه‌ این‌ کـار مـی‌ پرداخـت. او، مـکرر بـه بهانه سـیاحت و سـفر حـج با آنکه منصب شیخ الاسلامی اصـفهان را داشـت، «بـه‌ کسوت درویشان» درمی آمد و در ایام سیاحت به صحبت «اکابر صوفیه‌ و اربـاب‌ سـلوک‌ و اهل الله» می رسید.

 

منابع:

۱. احسن التواریخ؛ حسن بیک روملو، به اهتمام ایرج افشار، چاپ ٢، امیرکبیر، تهران ١٣٥٠.

۲.ارزش میراث صوفیه؛ عبدالحسین زرین کوب ، چاپ ٥، امیرکبیر، تهران ١٣٦٢.

۳.ایران عصرصفوی؛ راجر سیوری ، ترجمۀ‌ کـامبیز عـزیزی ، چاپ ١، مرکز، تهران ١٣٧٢.

۴.تاریخ ادبیات در ایران؛ ذبـیح‌ اللهـ‌ صفا، جلد پنجم ، بخش اول ، چاپ ٣، فـردوس ، تهران ١٣٦٦.

۵.سبک شناسی شعر؛ سیروس‌ شمیسا، چاپ ٣، فردوس ، تهران ١٣٧٦.

کد خبر 1273357

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha