به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، امام محمدتقی (ع) نهمین امام شیعیان و فرزند بزرگوار امام رضا (ع) است که به جوادالائمه معروف هستند، چرا که ایشان بسیار بخشنده و سخاوتمند بودند و همواره نیازمندان گرد خانه حضرت (ع) جمع میشدند. مادر گرامی ایشان سبیکه یا خیزران است که این دو نام در تاریخ زندگی آن حضرت (ع) ثبت شده است. امام محمد تقی (ع) هنگام وفات پدر، ۸ سال سن داشتند که همین سن کم دلیلی بود تا شماری از اصحاب امام رضا (ع)، در امامت ایشان تردید کنند. اما با خواست خداوند پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال ۲۰۳ هجری مقام امامت به فرزند بزرگوارشان حضرت جوادالائمه (ع) انتقال یافت.
بی تردید ازدواج امام جواد علیهالسلام با دختر مأمون خواسته امام نبوده و این ازدوج مانند ازدواجهای معمولی که مبتنی بر خواست و رعایت شرایط باشد، صورت نگرفت. زیرا امام جواد علیهالسلام میدانست که مأمون پدرش امام رضا علیهالسلام را به شهادت رسانده و یکی از دشمنان خاندان اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله و شیعیان است. از سوی دیگر حکومت مأمون وجاهت قانونی و مشروعیت نداشت. مأمون جهت رسیدن به اهداف خود شدیداً امام را تحت فشار قرار داد و حتی حضرت را تهدید نمود. برخی عقیده دارند که اگر امام ازدواج نمیکرد، ممکن بود امام را ترور کند. گرچه در قاموس ائمه علیهالسلام ترس از مرگ وجود ندارد، ولی در آن مقطع زنده بودن و رهبری او نقش بنیادی در حفظ دین و مصالح مسلمانان داشت. لذا به مناسبت سالروز شهادت امام جواد (ع) با حجت الاسلام «حمیدرضا مطهری»، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.
در خصوص شخصیت و ویژگی های جوان ترین امام شیعیان توضیح دهید؟
امام جواد (ع) جوان ترین امام شیعه بودند که در سن جوانی به شهادت رسیدند. بیان چند مطلب در این زمینه حایز اهمیت است. یکی اینکه حضرت در سنین کودکی به امامت رسیدند و دوران ایشان یک دوره متفاوت از دوران امامان پیش بود. امامان پیشین همه در سن بزرگسالی به امامت رسیدند و مشکلی برای جامعه شیعه به وجود نیامد اما امامت امام جواد (ع) در سنین کودکی سبب شکل گیری یک سری شبهات پیرامون امامت حضرت شد، حتی برخی از بزرگان و شخصیت های سرشناس شیعی پرسش هایی کردند و بعد از مطرح نمودن پرسش ها به یقین رسیدند که امام جواد (ع) همان جانشین بر حق امام رضا (ع) و امام شیعیان است.
نکته دیگر اینکه دستگاه خلافت عباسی در این دوران دچار تغییر و تحولات فراوانی شده بود. قبل از دوران امام جواد (ع) در عصر امام رضا (ع) درگیری بین دو برادر در میان خاندان و خلفای عباسی یعنی امین و مامون سبب ایجاد اختلاف و شکاف عمیقی میان آنها شده بود و یکی از دلایلی هم که مامون امام رضا (ع) را به عنوان ولایتعهدی خود منصوب کرد و به نوعی امام را مجبور به پذیرش ولایتعهدی نمود، دقیقا همین نکته بود که مامون به دنبال ایجاد یک پایگاه و جایگاه در جامعه بود.
بابالحوائج بودن امام جواد علیهالسلام از چه باب است؟
باب الحواج از دو کلمه باب به معنای در و حوائج به معنی نیازها تشکیل شده است. علت استفاده آن به این جهت است که انسان برای رفع نیاز و خواسته خود باید وسیله ای داشته باشد تا به کمک آن نیاز خود را مرتفع کند و در این میان ، کسانی که واسطه فیض الهی می شوند تا از طریق آنها مشکلات انسان حل شود از این روی به این بزرگوار، باب الحوائج گفته می شود. همچنین در بین فقها و علما و اهل معنا مشهور است که برای طلب رزق و روزی در دنیا و برآورده شدن حاجات مادی و دنیوی، به امام جواد علیهالسلام متوسل می شوند. تجربه ثابت کرده توسل به ایشان سبب گشایش گرههای مالی و اقتصادی میشود. همچنین در حکایات و احوالات مومنان، اساسا لقب ایشان، جواد است و جود، وصف کسی است که زیاد میبخشد و لذا اعطای این لقب برای ایشان بیجهت نبوده است.
یکی دیگر از شبهات در خصوص دوران زندگی امام جواد علیهالسلام، پیوند خویشاوندی آن حضرت با مأمون عباسی است؛ یعنی کسی که امام رضا علیهالسلام را به شهادت رساند، پدر همسر امام جواد علیهالسلام شد. این سؤال مطرح میشود که چرا امام جواد علیهالسلام این ازدواج را پذیرفتند؟ و چه امری ایشان را به قبول چنین امر مشکلی وادار میکرد؟
نکته دیگر اینکه مامون متهم ردیف اول در شهادت امام رضا (ع) بود، بر همین اساس مامون به دنبال تطهیر و بازیابی چهره خود بود، در واقع اگر دختر خود را به ازدواج امام جواد (ع) در می آورد این گونه القاء می کرد که وی نقشی در این جریان نداشته است لذا مامون با این انگیزه دختر خود را به ازدواج امام جواد (ع) درآورد. امامی که در کودکی به سن امامت رسیده بود و اتفاقا یکی از مهمترین مشکلات مامون در دوره خلافتش این بود که خاندان عباسی به شدت در برابر مامون موضع گرفتند اما جرات این را نداشتند که به مامون بگویند: چرا دخترش را به عقد یکی از علویان در آورد ، آنها ترسشان این بود که مبادا امام جواد (ع) به همان مسیری برود که امام رضا (ع) رفت. یعنی به ولایتعهدی مامون منصوب شود.
در واقع خاندان عباسی این واهمه را داشتند که مامون امام جواد (ع) را به عنوان ولیعهد خود معرفی نماید یا احیانا فرزندی از امام جواد (ع) به دنیا بیاید و مامون او را به عنوان جانشین خود معرفی کند، اگرچه مامون قطعا این کار را انجام نمی داد. به هر حال عباسیان این ترس و واهمه را داشتند لذا آمدند از راه دیگری وارد شدند و این گونه مطرح نمودند که شما دخترتان را به ازدواج کودکی درآوردید که قدرت تشخیص حلال از حرام را ندارد، به همین سبب مامون یک جلسه مناظره بین بزرگان خاندان عباسی و حتی در حضور یکی از فقهای آن دوران به نام «یحیی بن اکثم» برگزار کرد که حضرت پاسخ تمام سوالات وی را داد و از سوی دیگر امام جواد (ع) سوالاتی را پرسیدند که او نتوانست پاسخ دهد و خاندان عباسی شرمنده شدند.
نکته دیگر این است که مامون در این دوره سعی کرد با اعمال و رفتارش، خود را دوستدار علویان و اهل بیت (ع) جلوه دهد و تفاوتی که با دوران معتصم دارد، این است که معتصم کاملا از جهت رفتار بر علیه علویان و به نوعی ضد مامون رفتار می کرد. در واقع سیاست معتصم نسبت به علویان خلاف رفتاری بود که مامون انجام می داد و لذا شهادت امام جواد (ع) در دوره معتصم رخ داد. علیرغم آنکه معتصم هم در اختلاف میان خلفا و نظر فقهی ای که خلفای دوره خودش مطرح می کردند در یک مورد به صورت مشخص نظر امام جواد (ع) را پذیرفت،
به عنوان مثال شخصی نزد معتصم عباسی به دزدی اعتراف کرد و معتصم خواست حدّ دزد را اجرا کند، لذا از فقها پرسید: دست دزد از كجا بايد قطع شود؟ بعضی گفتند از مچ و دلیلشان آیه تیمم بود که در آن دستور به مسح دست تا مچ داده شده است، و بعضی گفتند از آرنج و دلیلشان آیه وضو بود که دستور به شستن دست تا آرنج داده است. معتصم از امام جواد(ع) خواست نظرشان را اعلام کنند امام نمی خواستند نظر خودشان را مطرح کنند منتهی به اصرار معتصم و با استناد به آیات قرآن و سیره و سخن پیامبر اکرم (ص) یعنی دو امری که مورد اتفاق جامعه مسلمانان بود فرمودند: فقط انگشتان قطع می شود، چون کف دستها جزء اعضای سجده است و قرآن می فرماید: «سجده گاهها متعلق به خداوند است...» و آنچه براى خداست، قطع نمى شودو معتصم هم آن را پذیرفت. اگرچه معتصم پذیرفت اما این مساله سبب نگرانی معتصم شد و بعدها مخالفان حضرت نزد معتصم بدگویی کردند و همین زمینه ساز شهادت امام جواد (ع) شد. نکته مهم این است که امام جواد (ع) پاسخ به شبهات و سوالات را با تکیه بر اصول مشترک میان همه مسلمانان یعنی قرآن و سنت پیامبر بیان می کردند. این اصل مشترک میان مسلمانان بود که حضرت در جاهای مختلف تاکید و تکیه داشتند و اینجا هم به آن استناد نمودند. در موارد متعدد دیگر وجود دارد که امام جواد (ع) بر قرآن و سنت استناد می کنند و به نوعی اهتمام ویژه ای برای همگرایی بین مسلمانان داشتند.
از مهمترین معضلات و مشکلات جامعه مسلمانان در عصر امام جواد (ع) چه چیزی بود؟
البته این نکته را باید توجه داشته باشیم که یکی از مهمترین معضلات و مشکلات جامعه مسلمانان در عصر امام جواد (ع) شکل گیری انحرافات فکری در جامعه بود که بسیاری از مسلمانان را دچار مشکل کرده بود و این مشکلات سبب شد، بخشی از فرصتی که ائمه (ع) از دوران امام رضا (ع) به بعد در اختیار داشتند صرف مواجهه با این شبهات فکری بشود.
نظر شما