به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، اولین روز از ماه ذی الحجه برابر است با سالروز زیباترین پیوند آسمانی در جهان اسلام که نمونه تکرار نشدنی در تاریخ شیعه می باشد. دراین روز مبارک، حضرت علی (ع) با حضرت فاطمه(س)، برترین بانوی جهان پیمان عشق بست و خداوند متعال برترین فرستاده خود را شاهد این ازدواج قرار داد. عمر برکت ازدواج این دو بزرگوار به گستردگی آفتاب است و نام آنها برای همیشه در تاریخ ماندگار شده است.سالروز ازدواج مبارک حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) به عنوان روز ازدواج نامگذاری شده است، ازدواج این دو بزرگوار به امر الهی، از امتیازاتی است که پیامبر اعظم(ص)به آن افتخار می کردند. در این پیوند مبارک، فرشتگان آسمان در سرور و شادمانی و بهشتیان به زینت و زیور آراسته شده بودند.
ازدواج امر مقدسی است، توجه به ارزش های ظاهری در مقدمات ازدواج نظیر مهریه، جهیزیه، برگزاری مراسم و تشریفات ازدواج و ... زمینه را برای بروز کدورت ها و مشکلات خانوادگی به وجود می آورد.گاهی به واسطه ی سنگینی مراسم ازدواج، ارزش های حقیقی از بین می روند و در آغازین ساعات زندگی مشترک، مشکلات و اختلافات فراوانی به وجود می آید. فاطمه(س) زمانی به ازدواج با امام علی(ع) پاسخ مثبت داد که علی(ع) هیچ سرمایه ای نداشت و تنها دارایی او برای ازدواج، یک زره بود که آن هم صرف تهیه ی وسایل ضروری زندگی مشترکشان شد که عبارت بود از: حصیر، لیوان، گلیم، کوزه، آسیاب دستی، مشک، پوست گوسند، پرده .بنابراین رسم جهیزیه و این که زن موظف باشد هنگام رفتن به خانه ی شوهر، تمام وسایل زندگی را با خود ببرد هیچ ریشه ی اسلامی و شرعی ندارد، بلکه تنها یک سنت است. لذا به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین «سید مهدی واعظ موسوی»، سخنران مذهبی و مشاور خانواده انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.
نگاه حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) به امر ازدواج بر چه محورهایی استوار بود و چگونه باید این نگاه در جوانان تقویت شود؟
طبق روایات، حضرت فاطمه (س)، دختر پیامبر اکرم (ص) خواستگاران زیادی داشتند که از لحاظ مادی و جایگاه اجتماعی از موقعیت خوبی برخوردار بودند ولی با این وجود حضرت همه اینها را رد می کردند و هیچ کدام جذابیتی برایشان نداشت. حضرت علی (ع) با وجود اینکه از شرایط مالی خوبی هم برخوردار نبودند ولی وقتی برای ازدواج با حضرت فاطمه (س) اقدام نمودند این بانوی بزرگوار اسلام بلافاصله امام را می پذیرند که این رویداد بیانگر نگاه معنوی و باطنی حضرت به امر ازدواج بوده نه نگاه مادی و ظاهری. لذا این بزرگترین درس به ویژه برای دختران امروز جامعه ماست که نسبت به ازدواج نگاه مادی نداشته باشند.
حضرت علی (ع) با فردی ازدواج کرد که می دانست صاحب معنا و معنویت است. متاسفانه دختران و پسران ما امروز ظاهربین شدند. در مشاوره هایی که به بنده مراجعه می کنند، می بینم که دختران و پسران بیشتر ظواهر (قد بلند و صورت زیبا) یکدیگر را در نظر می گیرند. در حالی که طبق گزارش های موجود در تاریخ، حضرت علی (ع) قد بلندی نداشتند و از قد و قامت متوسطی برخوردار بودند ولی امروزه دیده می شود که بیشتر دختران ما خواستگاران خود را به دلیل قد و ویژگی های فیزیکی ظاهری رد می کنند. این مسئله بیانگر این است که ازدواج در جامعه ما به انحطاط کشیده شده است در حالی که این امر الهی از قداست خاصی برخودار است و فقط در ظاهر افراد خلاصه نمی شود ضمن اینکه در ازدواج باید معرفت و معنویت افراد بیشتر مد نظر قرار بگیرد تا ظواهر.
جوانان ما در بعد معنویت هم ظاهر بین بوده و دچار انحراف شدند. آنها معنویت را در نماز خواندن یا داشتن ریش طرف مقابل خلاصه می کنند که اشتباه است آنها تصور می کنند همین که ظاهر دینی داشته باشند کفایت می کند در حالی که طبق روایات، افردی که به خواستگاری دختر شما می آید باید امانت دار، وفادار، صادق و تکیه گاه باشد نه اینکه چون نماز می خواند و یا در مراسم های مذهبی شرکت می کند فرد مومن و معنوی است این امرلازم است ولی کافی نیست. خانواده ها باید در شخصیت فرد مقابل کنکاش بیشتری کنند، این هم تذکری است برای افرادی که دنبال معنویت هستند و به ظواهر توجه زیادی ندارند ولی در پیدا کردن یک فرد باطنی و معنوی باز دچار اشتباه می شوند و ظواهر دینی را مد نظر قرار می دهند، بنابراین چه آنهایی که دنبال ظواهر مادی و چه آنهایی که دنبال ظواهرمعنوی هستند هر دو اشتباه می کنند.
ما باید در انتخاب های خود بیشتر به دنبال افراد با شخصیت، با کرامت و با اصالت خانوادگی باشیم در واقع افرادی که خوشنام هستند. خوشنام بودن به معنای مشهور بودن و معروف بودن نیست. قرآن کریم خوشنام بودن را تعبیر به «لسان صدق» می کند ضمن اینکه برخی دیگر نیز این مساله را ( خوشنام بودن) به مشهور بودن و صاحب نام بودن تعبیر می کنند در حالی که این درست نیست، چون برخی از افراد از طریق زد و بندهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نام آور می شوند که اینها ملاک نیستند. منظور ما از خوشنام بودن مشهور بودن و معروف بودن نیست این امر در قرآن کریم تعبیر به لسان صدق شده است و این افراد به خاطر کرامت ذاتی و صفات انسانی در بین نیکان و خوبان به خوبی شهره هستند لذا اینها ملاک های یک ازدواج اصلح و خوب محسوب می شوند.
اولین ویژگی خانواده برتر در اسلام، اصالت خانـوادگی و اصل و نسب پاکیزه است. اصلاب ارزشمند پدران و دامنهای مطهر و پاک مادران که به هیچ گـونـه پـلیدی آلوده نشده اند، چنان که در زیارتنامه امام حسین (ع) می خوانیم: «اَشهَدُ اَنَّکَ کُنتَ ...» شهادت می دهم که تو از گوهرهای پاک و از ارحام مطهری. جاهلیت به ناپاکیهایش شما را آلوده نساخت و لباسهای ناپاک خود را براندام شما نپوشاند. این ویژگـی آنچنان مهم است که امام حسین (ع) در جریان نهضت کربلا و دست بیعت ندادن با یزید به آن استفاده می کند و من با یزید بیعت کنم، بلکه دامنهای پاک و منزهی که من در آن پرورش یافته ام به من چنین اجازه ای نمی دهند.
بنابراین لازم است که خانواده ها خودشان را اسیر زرق و برق و ظواهر نکنند. گاهی اوقات می بیننم که دو خانواده جاه طلب و تشریفاتی که زرق و برق دنیا اسیرشان کرده برای وصلت و ازدواج همدیگر را انتخاب می کنند که هر دو طرف اهل تفاخر و چشم و هم چشمی هستند. درست همان است که این خانواده ها با یکدیگر وصلت کنند این در حالی است که خانواده های اصیل و فهیم و با کرامت هیچ گاه سراغ چنین خانواده هایی نمی روند، حتی اگر از لحاظ مادی شرایط بسیار خوبی داشته باشند.
لذا نباید این گونه تصور شود که ازدواج خیلی آسان است، اصلا این گونه نیست. در انتخاب ها باید دقت های لازم را داشته باشیم، ضمن اینکه نبایستی وسواس هم به خرج دهیم، چون برخی از افراد در انتخاب های خود دچار وسواس شده و تفریط می کنند یا برخی به اندازه ای سهل انگارهستند که هر کسی را که از راه وارد می شود، اعتماد می کنند و قبل از اینکه او را بیازمایند، می پذیرند اما برخی هم مو را از ماست بیرون می کشند و بسیار محتاطانه عمل می کنند و با کوچک ترین دلیلی طرف را رد می کنند لذا خواستگاری این افراد بسیار طولانی شده و در نهایت هم هیچ وصلتی صورت نمی گیرد.
مهمترین وظیفه خانواده ها در قبال این امر مقدس و الهی چیست؟
خانواده ها گاهی خودشان باعث نگون بختی فرزندان خود می شوند. خانواده هایی که ما با آنها رو در رو هستیم بعد از سیاست «فرزند کمتر» یک دو یا حداکثر سه فرزند به دنیا آوردند لذا کاملا در ازدواج بی تجربه هستند به همین دلیل در زمان ازدواج فرزندشان بسیار هیجانی عمل می کنند و همانند یک عقاب روی سر آنها سایه می افکنند یعنی جای آنها فکر می کنند، جای آنها انتخاب می کنند و جای آنها حرف می زنند که این کار درستی نیست. چون ابتکار عمل را از فرزندان خود می گیرند به حدی که گویا بچه ها اصلا در انتخاب اختیاری ندارند. در واقع والدین همه تصمیمات را می گیرند که این مسئله پیامد خوبی ندارد و به انتخاب جوانان آسیب می رسانند، ضمن اینکه ما قبول نداریم فرزندمان در فضای مجازی یا در خیابان و دانشگاه با فردی آشنا شود و با اعتمادی که می کند سریع ازدواج کند، این را نمی پذیریم چون تجربه نشان داده که این کار اشتباهی است.
ضمن اینکه این را هم قبول نداریم که والدین به جای فرزندانشان فکر کنند، انتخاب کنند و تصمیم بگیرند و جالب هم این است که گفته می شود امروزه فرزندسالاری است در حالی که هیچ گونه سالاری در این فرزندان نمی بینیم، چرا که پدر و مادرها انتخاب می کنند و از صفر تا صد ازدواج را برعهده می گیرند و دخالت می کنند لذا این افراط و تفریط ها در جامعه عواقب زیادی به دنبال داشته است بنابراین باید بر محور تعادل حرکت کرد، هم پدر و مادرها و هم جوانان را دخیل در امر ازدواج شان کرد.
برای نهادینه کردن فرهنگ ازدواج معصومین (ع) چه اقداماتی باید در جامعه صورت بگیرد؟
ما متاسفانه با سیره یا منطق عملی معصومین (ع) آشنایی زیادی نداریم و فرهنگ کشورمان ملغمه ای شده از فرهنگ ایرانی، غربی و اسلامی. یعنی چیزی که اصلا مشخص نیست، به عنوان مثال خانواده ها امروز مهریه را به عنوان پشتوانه زن تلقی می کنند در حالی که در قرآن و سیره اهل بیت (ع) اصلا با این تعبیر به کار نرفته است بلکه مهریه یک هدیه ای است در حد توان هدیه کننده و به سهولت قابل پرداخت است. این مهریه های سنگینی که امروزه در جامعه ما صورت می گیرد یک بدعت دست و پاگیر است، دلیلش هم این است که مردم با سیره قرآن و اهل بیت (ع) آشنایی ندارند و هیچ توجهی به قرآن و اهل بیت (ع) ندارند.
جامعه امروز ما نه تنها در مورد مهریه به قرآن و سیره اهل بیت (ع) هیچ توجهی ندارند که در همه زمینه ها به این مسئله بی توجه هستند. ما تا به فرهنگ اسلامی و شیعی خودمان برنگردیم، همچنان دچار افراط و تفریط خواهیم بود چون معصومین (ع) همان طور که از اسم شان پیداست، معصوم هستند. یعنی در مقام عصمت قرار دارند. یعنی در نقطه تعادل حرکت می کنند، برای همین است که مقتدا هستند و ما به آنها تمسک و تشبه می کنیم، آنها را الگو و معیار قرار می دهیم و حجت موجه ما در زندگی می باشند لذا تا به این مسیر برنگردیم همچنان افراط و تفریط زندگی ما را مختل خواهد کرد.
نظر شما