مسجدی که نامش با واقعه ششم تیر گره خورده است

نام مسجد جامع ابوذر با حادثه روز ششم تیرماه گره‌ خورده و بیشتر مردم تهران این مسجد را با این واقعه تاریخی می‌شناسند. مسجدی که مقام معظم رهبری از آن به مسجد خودمان تعبیر کردند.

به گزارش خبرنگار گروه مسجد و کانون‌های مساجد خبرگزاری شبستان،نام مسجد جامع ابوذر با حادثه روز ششم تیرماه گره‌ خورده و بیشتر مردم تهران مسجد جامع ابوذر را با این واقعه تاریخی می‌شناسند.

 

پس از برکناری بنی صدر گروه های سیاسی طرفدار او پایتخت را را ناآرام کردند. تظاهرات و درگیری مسلحانه فراوان شد. متحدان بنی صدر مجاهدین خلق در اردیبهشت سال ۱۳۶۰ چند تجمع مسلحانه راه انداختند تا قدرتشان را برای حمایت از او نشان دهند. پس از برکناری بنی صدر مجاهدین خلق هم که از قبل آماده بودند، مسلحانه شورش کردند و تهران و برخی شهرهای بزرگ را به آشوب کشیدند و درگیر جنگ خیابانی کردند؛ شهرهای کشوری را که درگیر جنگ با دشمن خارجی بود. بحران چند روزی ادامه یافت، اما برخلاف انتظار سازمان مجاهدین و بنی‌صدر مردم با آنها همراه نشدند و مقابل آنها قرار گرفتند. سپاه و کمیته هم در مدت کوتاهی خیابان‌ها را آرام کردند. بنی صدر و رجوی هم مخفی شدند.

 

 

 

آیت الله خامنه‌ای و همفکرانش یکی از بهترین راه‌های مقابله با این جریان را روشنگری می‌دانستند و می‌کوشیدند با سخنرانی حقیقت را با مردم در میان بگذارند. ششم تیرماه سال ۱۳۶۰ آیت الله خامنه‌ای برای سخنرانی به مسجد جامع ابوذر رفتند که انفجاری مهیب این سخنرانی را ناتمام گذاشت. این انفجار سبب جانبازی ایشان شد.

 

 

 

 

حجت‌الاسلام رضا مطلبی، امام جماعت مسجد جامع ابوذر که روز حادثه نیز در مسجد حضور داشته از این واقعه می‌گوید: «آمدن مقام معظم رهبری به مسجد ابوذر مقدماتی داشت؛ چرا که ایشان به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی و امام جمعه موقت تهران دارای محدودیت وقت بودند و در آن دوره زمانی، مسئله مهم کشور که آسیب جدی به انقلاب اسلامی وارد می‌کرد شایعات و دروغ‌های بی‌جایی بود که توسط گروه‌هایی در بین مردم به طور مستقیم پخش می‌شد. مقام معظم رهبری که به اینگونه مسائل آشنایی داشتند، خواستند در جنوب تهران طی جلسه‌ای با این هجمه باطل مبارزه کند. ایشان در روزهای شنبه در مسجد «حاج ابوالفتح» در خیابان ری سخنرانی می‌کردند؛ اما از آنجایی که حزب جمهوری خواستار این بود که آنگونه جلسات در جنوب تهران برگزار شود، مسجد جامع ابوذر را برای این برنامه‌ها مناسب دیدند و از ما برای همکاری در برگزاری این برنامه دعوت به همکاری کردند و ما هم با استقبال از این پیشنهاد، مسجد جامع ابوذر را از همه جهات به خوبی آماده کردیم.

 

 

 

 

از مدتی پیش برنامه سخنرانی آقای خامنه ای برای آخرین روز خرداد در مسجد جامع ابوذر برنامه ریزی شده بود. جلسه مجلس برای بررسی کفایت سیاسی بنی‌صدر و شهادت دکتر چمران برنامه را یک هفته به تاخیر انداخت. ششم تیر جمعیت زیادی در مسجد جامع ابوذر حضور یافتند.

 

نیم ساعت به اذان ظهر مانده بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از در اصلی مسجد وارد شدند و حدود ۳۰ دقیقه با نمازگزاران گپ و گفت صمیمانه‌ای داشتند. موقع نماز آقا تعارف کردند که من پیشنماز شوم که عرض کردم: شما بفرمایید وقتی شما تشریف دارید معنا ندارد که من پیشنماز باشم ایشان نماز ظهر را اقامه کردند و معمولا برنامه‌شان این بود که بین دو نماز سخنرانی کنند. ایشان پشت تریبون ایستادند و محافظ‌شان هم درست کنارشان ایستاد. موضوع سخنرانی شایعه‌سازی بود و خطری که از این ناحیه انقلاب را تهدید می‌کرد.سخنرانی شان درباره شایعاتی بود که پیرامون وجود مبارک ایشان بود - آن روزها بازار شایعات داغ بود- بعد از پایان سخنرانی نوبت به پرسش و پاسخ رسید. در این هنگام مردی بلندقد با کت‌وشلوار سرمه‌ای‌رنگ، در حالی‌ که ضبط‌ صوتی هم در دست داشت به‌طرف تریبون رفت و ضبط‌ صوت کوچک مشکی را با خونسردی روی تریبون گذاشت. کسی هم تعجب نکرد، چون آن‌وقت‌ها بیشتر مردم عادت داشتند با خود ضبط‌ صوت ببرند و سخنرانی‌ها را ضبط کنند. ضبط را سمت چپ آقا گذاشت و به داخل جمعیت برگشت. برنامه همچنان ادامه داشت.

 

مدتی بعد بلندگو به سر و صدا افتاد. آیت الله خامنه‌ای برگشت به سمت پشت منبر و گفت این صدا را درست کنید، یا اصلا خاموش کنید. همزمان از میکروفون و ضبط روی میز فاصله گرفت تا شاید صدا درست شود.  بعد از چند دقیقه ناگهان صدای انفجار از سمت محراب مسجد و تریبون به گوش رسید. هراسان از جا بلند شدم. مردم وحشت‌زده به این‌سو و آن‌سو می‌دویدند تا از مسجد خارج شوند.بمب داخل ضبط‌ صوت جاسازی شده بود و تنها چاشنی بمب منفجرشده و بمب اصلی عمل‌نکرده بود.

 

یکی از محافظان مقام معظم رهبری می گفت: هر طور بود راه را باز کردیم و خودم برگشتم پشت تریبون، ضبط صوت مثل یک دفتر ۴۰ برگ از وسط باز شده بود. با ماژیک قرمز هم روی جداره داخلی اش نوشته بودند: «اولین عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی.» به هر ترتیبی بود آقا را سوار ماشین کردیم. با سرعت از بین جمعیت خارج و راه افتادیم. توی راه یک لحظه آقا به هوش آمدند. نگاهی به چهره من کردند و از هوش رفتند.

 

 

 

 

در اولین درمانگاه سر راه دکتری نبض پیکر غرق خون مقام معظم رهبری را گرفت و گفت دیر شده و کار از کار گذشته است. پرستاری جلو آمد و گفت: «ببرینش بیمارستان ‌بهارلو؛ پل جوادیه». در بیمارستان بهارلو مقام معظم رهبری را به اتاق عمل می‌بردند؛ جراحت خیلی سنگین بود. سمت راست بدن پر از ترکش و قطعات ضبط صوت بود. حتی یکی از ترکش‌ها زیر گلوی آقا جا خوش کرده بود. قسمتی از سینه ایشان کاملا سوخته بود! یکی دو تا از دنده‌هایشان هم شکسته بود دست راست ایشان هم کاملا از کار افتاده و  از شدت ضربه ورم کرده بود.

 

 

 

 

مقام معظم رهبری در بیمارستان بستری بودند. امام خمینی(ره) گفته بودند هر نیم ساعت یک بار علائم حیاتی آقای خامنه‌ای را گزارش کنند. آیت الله خامنه‌ای بی‌هوش بود که امام در پیامی نوشت: «اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما که از سلاله‌ی رسول اکرم(ص) و خاندان حسین‌بن علی(ع) هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه‌ی انقلاب می‌باشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند.

 اینان با سوء قصد به شما عواطف میلیون‌ها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحه دار نمودند. اینان آقدر از بینش سیاسی بی‌نصیبند که بی‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و نماز جمعه و پیشگاه ملت  به این جنایات دست زدند و به کسی سوء قصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین‌انداز است. اینان در این عمل غیر انسانی به جای برانگیختن رعب، عزم میلیون‌ها مسلمان را مصمم‌تر و صنوف آنان را فشرده‌تر نمودند.»

 

ترور مقام معظم رهبری در مسجد جامع ابوذر رقم خورد. این مسجد که از اماکن مشهور جنوب غرب تهران است، همواره یکی از مسیرهای اصلی راهپیمایی‌های ۲۲ بهمن و روز جهانی قدس در پایتخت ایران اسلامی به شمار می‌رود و بخشی از حافظه تاریخی مردمی را شامل می‌شود که انقلاب خویش را از مساجد آغاز کردند و همواره نیز از چنین سنگرهایی به پاسداری آن برمی‌خیزند. امروز نیز این مسجد در محورهای مختلف فرهنگی، کتابخوانی و بصیرت افزایی و معرفت بخشی به اقشار مختلف جامعه بویژه جوانان برنامه برگزار می کند.

 

حجت‌الاسلام مطلبی می‌گوید:‌ «بعد از حادثه ۶ تیر ۶۰، در سازمان تبلیغات اسلامی به خدمت مقام معظم رهبری رسیدم. حجت الاسلام و المسلمین جنتی افراد شرکت‌کننده‌ در جلسه را معرفی می‌کرد. زمانی که نوبت به معرفی بنده رسید، سرم را پایین انداختم و خجالت کشیدم. حضرت آقا بعد از شنیدن عنوان مسجد جامع ابوذر فرمودند: «مسجد خودمان» و ادامه دادند «در اولین فرصت برای برنامه‌ای به مسجد ابوذر می‌آیم» که در انتخابات ریاست جمهوری بدون هماهنگی به مسجد جامع ابوذر آمدند.

 

امام جماعت مسجد جامع ابوذر در ادامه تاکید می کند که اگر مقام معظم رهبری در ششم تیر ۶۰ در مسجد ابوذر مجروح نمی‌شدند قطعاً در جلسه حزب جمهوری در هفتم تیر شرکت می‌کردند و به شهادت می‌رسیدند و این اراده و مشیت الهی بود که ایشان با مجروحیت در مسجد جامع ابوذر مدتی را در بیمارستان بستری شوند تا از این گونه خطرها مصون بمانند. با انفجار ضبط بمب‌گذاری شده جای برخورد ترکش‌هایش بر دیوار مسجد جامع ابوذر تا مدت‌ها باقی بود و ما هم چند سالی آنها را نگه‌ داشتیم تا یاد و خاطره این حادثه زنده نگه‌داشته شود؛‌ اما متأسفانه توجهی به این امر نشد و در بازسازی‌های جدید مسجد این اثر از میان رفت.

 

مقام معظم رهبری در آن‌ سال‌ها بدون هیچ ترس و تهدیدی برای رفع شبهات و فتنه‌هایی که دشمنان به پا می‌کردند به میدان آمده بودند و با سخنرانی‌های هفتگی خود در مساجد، روشنگری می‌کردند تا آتش این فتنه بخوابد و مردم به آرامش برسند. ایشان در این مسیر، توانایی دست راست خود را از دست دادند.

 

منابع:

برگرفته از کتاب«زندگی و زمانه حضرت آیت الله سیدعلی خامنه ای»

روزنامه جمهوری اسلامی

سایت سازمان تبلیغات اسلامی

پایگاه تخصصی مسجد

کد خبر 1274971

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha