خبرگزاری شبستان؛ تاریخ اسلام تاریخی پر فراز و نشیب است و از جمله مهم ترین عوامل آن، تنگناها و چالش هایی است که پیوسته حکمرانان جور، جامعه را با آن روبرو می کردند. این معضلات که عموما در حوزه دین و فرهنگ بود، سبب می شد تا پیشوایان اسلام با سلاحی متناسب با اوضاع حاکم، از سنگر دین محافظت کنند. به همین دلیل آن بزرگواران با در نظر داشتن شرایط و احاطه کامل به آن، رسالت سنگین راهبری جامعه مسلمانان را در بحرانی ترین شرایط به انجام می رساندند. در این بین راهبرد امام باقر (علیه السلام)، تربیت شاگردان و نیروهای مستعد و متعهد در گستره دین بود.
چالش های علمی فرهنگی دوران امام
امام باقر (علیه السلام) در دوره ای امامت خویش را آغاز کرد که جامعه اسلامی در وضع فرهنگی نا بسامانی به سر می برد و عرصه فرهنگی جامعه گرفتار چالش های عمیق عقیدتی و درگیری های مختلف فقهی میان فرق اسلامی شده بود. فروکش کردن تنش های سیاسی پس از واقعه عاشورای سال 61 هجری، همچنین شکست برخی احزاب سیاسی مانند «عبدالله به زبیر» سبب یکپارچگی حاکمیت بنی امیه شده بود و ناگزیر، بسیاری از دانشمندان از صحنه سیاسی دور شده و حرکت گسترده ای را در زمینه های مختلف علمی با بحث و بررسی درباره مسائل گوناگون آغاز کرده بودند. این رویکرد گسترده به مسائل فقهی و بحث و تبادل نظرهای علمی در این برهه و پیدایش مکتب ها و سبک های مختلف علمی پس از مدت ها رکود، رونق فراوانی به بازار علم بخشید و نقش درخشان امام در این دوره در روشن سازی افکار عمومی دانشمندان اسلامی و به ویژه خردورزان شیعه، دارای اهمیت بسیار بود. با ظهور امام باقر (علیه السلام)، گام مهم و بسزایی در جهت تبیین آراء شیعه برداشته شد و جنبش تحسین برانگیزی در میان دانشمندان شیعی پدید آمد.
از سوی دیگر، افکار آلوده یهود و سیطره نظریات فرقه های مختلف مرجئه، جبریه، قدریه، غلات و... حیات فکری شیعه را با خطر روبه رو کرده بود که مرجعیت علمی شایسته ای چون امام باقر (علیه السلام)، تفکرات خطرناک این فرقه ها را تا حد قابل توجهی منزوی کرد.
حلقه درس امام
امام باقر (علیه السلام) آفتاب عالم تاب دانش بود. در بیان برتری و بزرگی جایگاه علمی امام، همین بس که بیشترین حدیث در میان جوامع حدیثی شیعه، از آن امام همام و فرزند برومند و خردمندش امام صادق (علیه السلام) است و این خود بزرگ ترین گواه در برجستگی شخصیت علمی ایشان به شمار می رود. دامنه گسترده روایات امام در زمینه های گوناگون علمی، اندیشوران اهل سنت و محدثین آنان را بر آن داشت تا از ایشان روایت کنند و سخنان وی را درج و نقل نمایند که از جمله آن ها «ابو حنیفه» را می توان نام برد.
آوازه شهرت علمی امام باقر (علیه السلام) تا دوردست های سرزمین های اسلام رسیده بود. همچنان که راوی می گوید: «دیدم در حلقه درس او مردم خراسان حضور دارند و اشکالات علمی خود را مطرح می کنند» « محمد بن مُنکدر» از دانشمندان اهل سنت می گوید: «باور نداشتم که علی بن الحسین (علیه السلام) فرزندی به یادگار گذارد که دانش و بینشش مانند خود او باشد؛ تا این که پسرش محمد بن علی (علیه السلام) را دیدم. آن سان که من می خواستم او را اندرز دهم، ولی او مرا اندرز داد».
«عبدالله بن عطاء» نیز در مورد گستردگی دانش امام می گوید: «هرگز دانشمندان را بی مقدار جز در محضر محمد بن علی (علیه السلام) ندیدم و من خود «حَکَم بن عُتَیبة» را با آن جایگاه بلندی که در دانش نزد مردم داشت در برابر آن جناب به سان کودکی یافتم که پیش روی استاد زانو زده باشد».
تأسیس دانشگاه بزرگ جعفری
امام باقر (علیه السلام) در دوران امامت خویش، با وجود شرایط نامساعدی که بر عرصه فرهنگ اسلامی سایه افکنده بود، با تلاشی جدّی و گسترده نهضتی بزرگ را در زمینه علم و پیشرفت های آن طراحی کرد. تا جایی که این جنبش دامنه دار به بنیان گذاری و تأسیس یک دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامی انجامید که پویایی و عظمت آن در دوران امام صادق (علیه السلام)، به اوج خود رسید. امام با برقراری حوزه درس، به مبارزه و مقابله با کج اندیشی ها و چالش های علمی و ترویج مبانی معارف و اصول ناب اسلامی با تکیه بر آیات قرآن برخاست و از طریق بررسی کلیه ابواب فقهی و اعتقادی از دیدگاه قرآن، به جنبش بزرگ علمی کمر بست؛ به گونه ای که دانشمندی چون «جابر بن یزید جعفی» هرگاه می خواست سخنی در باب علم به میان آورد - با آن توشه ای که از دانش داشت - می گفت: «جانشین خدا و میراث دار دانش پیامبران محمد بن علی (علیه السلام) برایم این گونه گفت» و به دلیل ناچیز دیدن موقعیت علمی خود در برابر جایگاه امام، از خود نظری به میان نمی آورد.
«ابو اسحاق سبیعی» از دیگر فرهیختگان این دوره، آن قدر نظرات علمی امام را درست می پندارد که وقتی از او در مورد مسئله ای می پرسند، پاسخ را از زبان امام می گوید و می افزاید: «او دانشمندی است که هرگز کسی را به سان او در علم ندیده ام».
پی ریزی تدوین حدیث
در پی انحرافات عمیقی که پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به وجود آمد، رخداد تأسف برانگیزی دامن گیر جهان اسلام شد و آن جلوگیری از تدوین احادیث اهل بیت (علیهم السلام) بود که آثار زیان بار آن سالیان دراز بر پیشانی فرهنگ دینی مردم باقی ماند. نزدیک به یک قرن از نگاشتن و محفوظ داشتن احادیث نبوی (صلی الله علیه و آله) و سخنان تابناک اهل بیت (علیهم السلام) جلوگیری شدید به عمل آمد و به جای آن سیل عظیمی از تحریفات در زمینه احادیث نبوی (صلی الله علیه و آله) و جعل آن ها به فرهنگ و اعتقاد مردم روی آورد که به «اسرائیلیات» شهرت یافت؛ تا سال 100 هجری که «عمر بن عبدالعزیز» فرمان تدوین احادیث را به «ابوبکر بن محمد انصاری» صادر کرد.
امام باقر (علیه السلام) از این فرصت استثنایی کمال بهره را برد و بیان احادیث را آغاز کرد و راویان مختلف از ایشان ده ها هزار حدیث نقل کردند. در واقع، امام باقر (علیه السلام) نماینده مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و نخستین سر و سامان دهنده احادیث تابناک معصومان (علیهم السلام)بود. از این رو، بسیاری از محدثان وقت با دیدن تلاش های بی دریغ امام، کمر به نگاشتن و نگاه داری سخنان امام بستند و بدین سبب، بیشتر احادیث اهل بیت (علیهم السلام)، از امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) است.
تعلیم شاگرد یا تربیت شاگرد؟
آموزش بدون پرورش تیغی است در دست زنگی مست. تاریخ خود بهترین گواه است که چه فجایعی پیامد علم بدون تعهد بوده است. امام باقر (علیه السلام) توجه فراوانی به این مسئله مبذول می داشت و بر آن بود تا شاگردان راستین خود را در بالاترین درجه از ایمان بپرورد. از جمله مهم ترین عوامل انحراف در خواص و دانشوران دینی، دنیاگرایی آنان بوده است که امثال شریح قاضی ها، ابو موسی اشعری ها و ابو هریره ها نمونه های بارزی از آن بودند. بر این مبنا نوشته اند روزی امام باقر (علیه السلام) بر کرسی درس خود نشسته بود و افراد گوناگون نزد امام می آمدند و درباره مسائل گوناگون پرسش های خود را مطرح می کردند. فردی نزد امام آمد و مسئله ای پرسید. امام پاسخ پرسش او را داد، ولی قانع نشد. اندکی فکر کرد و به امام گفت: اما دانشمندان دینی به گونه های دیگری پاسخ این پرسش را ارائه داده اند. امام به او فرمود: وای بر تو! آیا تو هرگز دانشمند دین دیده ای؟ دانشمند دین کسی است که نسبت به دنیا بی رغبت، شیفته آخرت و عمل کننده به سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) باشد. آیا آن دانشمندان که تو از آنان سخن می گویی این گونه اند؟
شاخص مهم دیگری که در تعهد و عاقبت به خیری یک دانشور اسلامی کلیدی است ولایت پذیری می باشد. به همان میزان که فرد از این ویژگی برخوردار باشد بهره رسانی او به اسلام و جامعه مسلمانان بیشتر خواهد بود. هم چنان که نوشته اند روزی برای محمد بن مسلم پرسشی بزرگ پیشامد کرد که فقط یک نفر می توانست به آن پاسخ دهد. در راه رسیدن به خانه امام باقر (علیه السلام)، پرسش را در ذهن خود تکرار می کرد. نزد امام رسید و اجازه خواست تا پرسش خود را مطرح کند. پرسش چنین بود: کسی که بسیار عبادت می کند و در عبادت خود نیز فروتن است، ولی ولایت شما را نمی پذیرد، دعایش مستجاب می شود؟ آیا این همه راز و نیاز سودی به حال او دارد؟ مانند همیشه چهره مهربان و سخن مشکل گشای امام او را در رسیدن به پاسخی درست رهنمون شد. امام باقر (علیه السلام) به او فرمود: ای محمد بن مسلم! مثل ما خاندان پیامبر مثل آن خانواده ای است که در قوم بنی اسرائیل به سر می بردند و هرگاه چهل شب به راز و نیاز و پرستش خداوند می پرداختند و پس از آن دعا می کردند، دعایشان مستجاب و خواسته شان برآورده می شد، ولی یک بار، یکی از آنان بر خلاف همیشه، پس از چهل روز راز و نیاز دعایش مستجاب نشد. او نزد حضرت عیسی (علیه السلام) رفت و گله کرد و از او خواست که برایش دعا کند. عیسی (علیه السلام) وضو ساخت و به نماز ایستاد و پس از نماز برای فرد دعا کرد. پس پروردگار به عیسی (علیه السلام) فرمود: این بنده من، از دری که باید از آن در به سوی من می آمد و راز و نیاز می کرد، نیامده است. او مرا می خواند، ولی در دلش نسبت به پیامبری تو شک وجود داشت. از این رو اگر آن قدر با من به راز و نیاز بپردازد و گردنش را به قدری خم کند که بشکند و اگر آن قدر دست به دعا بردارد که انگشتانش بریزند، دعایش را هرگز به اجابت نخواهم رساند.
پس از آن عیسی (علیه السلام) از مرد پرسید: آیا تو خدای خود را می خوانی اما در مورد پیامبرش در دل خود شک می پروری؟ مرد سر به زیر انداخت و با شرمساری پاسخ داد: ای روح خدا! به خدایت سوگند همین گونه است که می گویی و من درباره پیامبری تو شک دارم. حال از تو می خواهم تا دعا کنی تا پروردگار این شک را از دل من بزداید. عیسی (علیه السلام) مهربان تر از آن بود که خواهش مرد را نپذیرد. پس از دعای عیسی (علیه السلام) مرد توبه کرد. پروردگار هم توبه او را پذیرفت و آن مرد نیز مانند دیگر افراد خانواده اش، مستجاب الدعوة شد. از آن پس هرگاه که چهل روز به نیایش می پرداخت، سبد نیازش پر از گلبوته های اجابت می شد. محمد بن مسلم، پاسخ خود را یافته بود. او دانست که بدون پذیرش ولایت، دعای کسی مستجاب نخواهد شد.
پی نوشت ها:
1. مناقب آل ابی طالب، ابوجعفر محمد بن علی، ابن شهر آشوب مازندرانی، بی جا، انتشارات ذوی القربی، چاپ اول، 1421 ق، ج 4، ص 211.
2. بحار الانوار، ج 42، ص 357.
3. اعیان الشیعة، ج 1، ص 652؛ الارشاد، ج 2، ص 232.
4. الارشاد، ج 2، ص 230؛ کشف الغمة، ج 2، ص 329.
5. الارشاد، محمد بن محمد نعمان شیخ مفید، قم، مؤسسه آل البیت، بی تا، ج 2، ص 230.
6. همان، ص 231.
7. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 221؛ اعیان الشیعة، سید محسن امین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، بی تا، ج 1، ص 651.
8. وسائل الشیعة، محمد بن حسن، حرّ عاملی، قم مؤسسه آل البیت، 1409 ق، وسایل الشیعه، ج 18، ص 9.
9. ن. ک: اصول کافی، محمد بن یعقوب الکلینی، قم، انتشارات اسوه، ج 2، کتاب الحجة.
10. رجال الطوسی، محمد بن یعقوب الکلینی، نجف، مطبعة الحیدریة، 1381 ق، چاپ اول، صص 102 - 142.
11. رجال، ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، اختیار معرفة الرجال، قم، مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)، 1404 ق، ج 2، ص 345.
12. همان، ص 348.
13. همان، ص 378.
14. المفید من معجم رجال الحدیث، محمد جوهری، قم، مکتبة المحلاتی، 1417 ق، ص 578.
15. اختیار معرفة الرجال، ج 2، ص 383.
16. همان، ص 391.
17. همان.
18. همان، ص 386، اعیان الشیعه، ج 1، ص 650.
19. الاختصاص، محمد بن النعمان العکبری البغدادی (شیخ مفید)، قم، منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیه، ص 51.
20. رجال النجاشی، ابوالعباس احمد بن علی بن نجاشی کوفی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1407 ق، ص 324.
21. رجال النجاشی، ص 321.
22. اختیار معرفة الرجال، ج 2، ص 400.
23. رجال النجاشی، 112.
24. اختیار معرفة الرجال، ج 2، ص 348.
25. همان؛ الاختصاص، ص 66.
26. رجال النجاشی، ص 112.
27. رجال الطوسی، صص 102 - 104.
28. قاموس الرجال، ج 11، ص 232؛ ابن عماد ابوالفلاح عبدالحی بن احمد بن محمد العکری الحنبلی، تذکرات الذهب فی اخبار من ذهب، بیروت، دار ابن کثیر، 1408 ق، چاپ اول، ج 2، ص 90.
29. الأصول من الکافی، ج 1، ص 70، ح 8.
30. اصول کافی، ج 2، ص 400، حدیث 9.
منبع: شمیم یاس// شماره 52
نظر شما