به گزارش خبرگزاری شبستان، روزنامه تهران امروز در یادداشت 24 مرداد با عنوان سیاست جاهطلبانه آنکارا و نتایج آن به قلم حجت کاظمی به تحلیل موضع گیری ترکیه در بحران سوریه پرداخته است که به شرح زیر است.
جهت گیری سیاست خارجی ترکیه در بحران سوریه می رود که به چالشی مهم برای دولت حزب عدالت و توسعه و شخص رجب طیب اردوغان بدل شود.در تازهترین تحول علاوه بر شکل گیری برخی اعتراضات از سوی علویهای ترکیه،تحرکات حزب پ ک ک در مرز سوریه و ترکیه تشدید شده و مشکلات زیادی را برای ارتش ترکیه ایجاد کرده است. احزاب مخالف دولت در ترکیه؛ اردوغان را به بی تدبیری و وارد شدن در منازعه ای بی فایده متهم کرده و عنوان کرده اند که ترکیه وارد زمینی شده است که فایده ای از آن نخواهد برد. در واکنش به همین انتقادها بود که نخست وزیر ترکیه طی سخنانی که حاکی از عصبانیت شدید وی بود، به ایران و احزاب مخالف تاخت و بر تداوم سیاست براندازی در سوریه تاکید کرد.
نگاهی به سالهایی که سران حزب عدالت و توسعه سکاندار سیاست خارجی ترکیه بوده اند؛ به خوبی نشان میدهد که آنها طی این سالها بنیادگذار یک سیاست خارجی موفق در سطح منطقهای و جهانی بوده اند.سیاست خارجیای که معمار آن احمد داوود اوغلو دانسته می شود. بنا بر تئوری وی،افزایش نقش ترکیه در سیاست جهانی از سویی نیازمند خروج این کشور از نگاه صرف به اروپا و غرب و از سوی دیگر توجه به حوزه شرقی سیاست خارجی ترکیه است. بنابر این راهبرد، ترکیه میباید با ورود میانجیگرایانه به مناقشات و بحرانهای منطقه ای در خاورمیانه،قفقاز و آسیای مرکزی، نقش ترمیم بخش را در این عرصه بازی کند و از رهگذر میانجیگریها، فضاهای جدیدی را برای خود ایجاد نماید. در سایه این راهبرد، ترکها طی سالهای گذشته توانستند در مقاطع مختلف و موضوعاتی چون مسئله هستهای ایران، درگیری ارمنستان و آذربایجان،مناقشات داخلی در عراق و نهایتا موضوع فلسطین و لبنان، موقعیتهای خوبی را به دست آورند.در ماجرای انقلابهای عربی نیز ترکها در تداوم رویکرد خود کوشیدند تا ضمن تاکید بر راهحلهای صلحطلبانه،از فرصتهای موجود برای معرفی الگوی حکومتداری خود به کشورهای انقلابی استفاده کنند.
ولی در ماجرای سوریه شاهدیم که آنها به یکباره رویکرد و راهبرد خود را کنار گذاشته و با اتخاذ یک مسیر تهاجمی، در صف اول مخالفان نظام اسد قرار گرفتند.
هنوز تحلیل دقیقی از چرایی اتخاذ این رویکرد توسط رهبران آنکارا وجود ندارد.اما به نظر می رسد که ترکیبی از جاه طلبیهای امپراتوریگرایانه سران این کشور، در کنار تقویت گرایشهایی در این دولت که قائل به نوعی زعامت معنوی برای ترکیه در جهان سنی هستند در انتخاب این مسیر موثر بودهاند. سنی گرایی رهبران حزب عدالت و توسعه را میتوان وجهی از سیاست عثمانیگرایی دانست که اخیرا به آن توجه زیادی صورت میگیرد. نزدیکی به عربستان و قطر و حمایت از اخوان در مصر،فلسطین(حماس) و سوریه را وجوه عملی این سیاست دانست.
نکته مهم این است که جهت گیری ترکها در مورد سوریه یک مورد استثنایی نیست؛ بلکه شواهدی وجود دارد که نشان میدهد گویی ما با یک تغییر فاز در سیاست منطقهای آنکارا روبهرو هستیم.ترکیه در همگرایی و همسویی با عربستان و اردن و قطر خیز بلندی نیز برای برانداختن دولت مالکی در بغداد برداشته است.گویا اتحاد عربستان، ترکیه و قطر در موضوع سوریه گستره عمل خود را به عراق نیز تسری داده است و احتمالا باید در انتظار اقدامات خصمانه بیشتری از سوی ترکیه علیه دولت بغداد بود.
هر چند نمیتوان در مورد نتایج بلندمدت این رویکرد مداخلهجویانه و جاه طلبانه برای سیاست خارجی ترکیه سخن گفت؛ ولی به نظر می رسد که هم اکنون اردوغان و کارگزاران سیاست خارجی ترکیه در حال درو کردن اولین نتایج سیاست خود در سوریه هستند.آنها به دست خود مرزهای خود را به محیطی ناامن بدل کرده اند که نتیجه اولیه آن پذیرایی از حدود 250 هزار آواره است. دولت سوریه در اقدامی قابل انتظار، مرزهای خود با ترکیه را رها کرده و در این خلأ علاوه بر فعال شدن کردهای سوریه،حزب پکک نیز زمینهای برای فعالیت خود یافته است.از آن گذشته، ترکیه در حالی ژست رهبری جهان سنی را گرفته که خود دارای اقلیت قدرتمندی از علویان است. اردوغان در حالت عصبانیت از چشم اندازی سلفی در مسلمان بودن اسد علوی تردید کرده و این چیزی نیست که چشم علویونی که برای قرنها در زیر سیطره سنی ها قرار داشته اند؛پنهان بماند.همه اینها در حالی است که حتی در صورت موفقیت پروژه غربی –عربی سقوط نظام سوریه، مشخص نیست که بحران و ناامنی تا چه زمانی در سوریه برقرار خواهد بود.بحرانی که خواسته یا ناخواسته ترکیه را درگیر خود خواهد کرد.شواهد حاکی از آن است که حداقل تاکنون جاه طلبیهای اردوغان بالاخره کار دست او داده است.
پایان پیام/
نظر شما