خبرگزاری شبستان: اطلاع از وضع اجتماعی و فساد مسلمانان هنگام ظهور حجت(عج) از نکات مهمی است که در بیشتر روایات و احادیث به آن اشاره شده است. یکی از این روایت ها، روایتی است که مرحوم شیخ کلینی(ره) در کتاب روضه الکافی که در واقع تتمیمی برای کتاب الکافی است، آورده است:
و دیدى که شخص مؤمن مهر بر لب زده و سخنش را نپذیرند . . .
آیا ندانستهاى که هر که چشم به راه دولت ما باشد و بر آزار و ترسى که مىبیند، شکیبائى ورزد فرداى قیامت در زمره ما محشور شود. پس هرگاه دیدى که حق مرده و (حقجویان و) اهل حق از میان رفتند و دیدى که ستم همه شهرها را فرا گرفت و دیدى که (دستورات) قرآن کهنه شده و چیزهائى که در آن نیست، در آن پدید شده و آیات آن طبق دلخواه توجیه شده و دیدى که آئین زیر و رو گشته چنانچه آب زیر و رو شود، و دیدى که اهل باطل بر اهل حق بزرگى جویند، و دیدى که شر و بدى آشکار است و از او نهى نشود و هر که بد کند او را معذور دانند، و دیدى که بزهکارى آشکار گردیده، و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند، و دیدى که شخص مؤمن مهر بر لب زده و سخنش را نپذیرند، و دیدى که شخص فاسق دروغ گوید و کسى دروغ و افترایش را بر او باز نگرداند، و دیدى که (بچه) کوچک (مرد) بزرگ را خوار شمارد، و دیدى که قطع رحم کنند، و دیدى هر که را بکار بد بستایند، خندان گردد و سخن گوینده را به او باز نگرداند و دیدى که پسر بچه همان کند که زنان کنند، و دیدى که زنان با زنان تزویج کنند، و دیدى که مدح و ثنا (و تملق و چاپلوسى) بسیار گردد، و دیدى که مرد مال خود را در غیر راه اطاعت خدا خرج کند و کسى از کار او جلوگیرى نکند و دستش را نگیرند، و دیدى که چون شخصى کوشش مؤمن را (در اطاعت خدا) بیند از کوشش او به خدا پناه برد، و دیدى که همسایه همسایه آزارى کند و مانعى براى او در این کار نیست، و دیدى که کافر خوشحال است از آنچه در مؤمن مىبیند و شاد است از اینکه در روى زمین فساد و تباهى بیند، و دیدى که شراب را آشکارا بنوشند و براى نوشیدنشگرد هم برآیند، کسانى که از خداى عزوجل نمىترسند...
و پولدار عزیزتر از مؤمن باشد، و ربا آشکار شود و بر آن سرزنش نشود
و دیدى که امرکننده به معروف خوار است، و فاسق در آنچه خدا دوست ندارد، نیرومند و ستوده است، و دیدى که اهل قرآن و تفسیر خوارند و هر که آنان را دوست دارد نیز خوار است، و دیدى که راه خیر بسته شده و به راه شر و بدى رفت و آمد گردد، و دیدى که خانه کعبه تعطیل شده و دستور به نرفتن آن می دهند، و دیدى که مرد به زبان گوید آنچه را عمل بدان نکند، و دیدى که مردان براى استفاده مردان خود را فربه کنند و زنان براى زنان، و دیدى که زندگى مرد از پسش اداره گردد و زندگى زن از فرجش، و دیدى زنان نیز چون مردان براى خود انجمن ها ترتیب دهند، و دیدى در فرزندان عباس کارهاى زنانگى آشکار شد و خضاب کنند و سر را شانه زنند. چنانچه زن براى شوهر خود خضاب کند، و به مردها براى فروج خود پول دهند (یعنى براى اینکه مردان با آنها کار شنیع انجام دهند، یا پول دهند تا مردان با زنانشان جمع شوند) و دیدى که درباره استفاده از مرد رقابت شود و مردان بر سر این کار غیرتورزى کنند، و پولدار عزیزتر از مؤمن باشد، و ربا آشکار شود و بر آن سرزنش نشود، و زنان بر دادن زنا ستایش شوند، و دیدى که زن براى نکاح مردان با شوهر خود همکارى کند، و دیدى بیشتر مردم و بهترین خانهها آن باشد که با زنان در هرزگى آنها کمک کنند، و دیدى که مرد باایمان غمناک و پست و خوار گردد، و دیدى که بدعت و زنا آشکار گردد، و دیدى که مردم به شهادت ناحق اعتماد کنند، و دیدى که حرام حلال شود و حلال حرام گردد، و دیدى که دین به رأى تعیین شود و قرآن و احکام آن تعطیل گردد، و دیدى که از روى دلیرى بر خدا مردم براى انجام کار بد انتظار آمدن شب را نکشند، و دیدى که مؤمن نتواند کار بد را انکار کند جز به دلش، و دیدى که مال کلان درمورد خشم خداى عزوجل خرج شود، و دیدى که زمامداران به کافران نزدیک شوند و از خوبان دورى گزینند، و دیدى که فرمانروایان در داورى رشوه گیرند، و دیدى که حکومت و فرمانروائى در مزایده قرار گیرد، و دیدى که خویشاوندان محرم را نکاح کنند و به همانها اکتفا کنند، و دیدى که به صرف تهمت و سوء ظن مردم را بکشند، و درباره استفاده از مرد نر غیرتورزى شود و جان و مال سر این کار دهند، و دیدى که مرد براى آمیزش با زنان مورد سرزنش قرار گیرد (و باصطلاح روز، هم جنس بازى مد شود)، و دیدى که مرد از کسب زنش از هرزگى نان می خورد، آن را می داند و به آن تن می دهد، و دیدى که زن بر مرد خود مسلط شود و کارى را که مرد نمی خواهد انجام دهد و به شوهر خود خرجى می دهد، و دیدى که مرد زن و کنیزش را (براى زنا) کرایه می دهد، و به خوراک و نوشیدنى پستى تن در می دهد، و دیدى که سوگندهاى بناحق به نام خدا بسیار گردد و قمار بازى آشکارا شود، و شراب را بدون مانع علنا بفروشند، و دیدى زنان خود را در اختیار کافران گذارند، و دیدى ساز و ضرب علنى شود و بر سر کوى و بازار آشکارا زنند و کسى از آن جلوگیرى نکند و کسى جرأت جلوگیرى آن را ندارد، و دیدى مردم شریف را خوار کند کسى که مردم از تسلط و قدرتش ترس دارند، و دیدى که نزدیکترین مردم به فرمانروایان کسى است که به دشنام گوئى ما خانواده ستایش شود، و دیدى هر کس ما را دوست دارد، دروغگویش دانند و شهادتش را نپذیرند، و دیدى بر سر گفتن حرف زور و ناحق مردم با همدیگر رقابت کنند، و دیدى که شنیدن قرآن بر مردم سنگین و گران آید و در عوض شنیدن چیزهاى ناروا براى آنها آسان و مطلوب است، و دیدى که همسایه همسایه را گرامى دارد از ترس زبانش، و دیدى حدود خدا تعطیل شده و در آن طبق دلخواه خود عمل کنند، و دیدى که مساجد طلاکارى و نقاشى شود، و دیدى راستگوترین مرد پیش آنها کسى است کهبه دروغ افتراء بندد، و دیدى که شر و سخن چینى آشکار گردد، و دیدى که ستمکارى شیوع یافته، و دیدى که غیبت را سخن خوش مزه و نمکین شمارند، و مردم همدیگر را بدان مژده دهند، و دیدى که براى غیر خدا به حج و جهاد روند، و دیدى که سلطان به خاطر کافر مؤمن را خوار کند، و دیدى که خرابى بر آبادانى چیره گشته، و دیدى که زندگى مرد از کم فروشى اداره مىشود، و دیدى خونریزى را آسان شمارند (و اهمیتى در نظر مردم ندارد)، و دیدى که مرد براى غرض دنیائى ریاست می طلبد و خود را به بدزبانى مشهور می سازد تا از او بترسند و کارها را به او واگذارند، و دیدى نماز را سبک شمارند، و دیدى که مرد مال بسیار دارد و از وقتى که آن را پیدا کرده زکاتش را نداده، و دیدى که گور مردهها را بشکافند و آنها را بیازارند و کفن هاشان را بفروشند، و دیدى که آشوب بسیار است، و دیدى که مرد روز خود را به نشئه (شراب) به شب برد و شب را به مستى صبح کند و به وضعى که مردم در آنند اهمیت ندهد، و دیدى که حیوانات را نکاح کنند، و دیدى که حیوانات همدیگر را بدرند، و دیدى که مرد به نماز خانه خود رود و چون برگردد جامه در تن ندارد، و دیدى دل مردم سخت و چشمانشان خشک شده و یاد خدا بر آنان سنگین آید، و دیدى کسب هاى حرام شیوع یافته و بر سر آن رقابت کنند، و دیدى که نمازخوان براى ریا و خودنمائى نماز می خواند، و دیدى که فقیه براى غیر دین مسأله مىآموزد و طالب دنیا و ریاست است، و دیدى که مردم با کسى هستند که پیروز شود، و دیدى که هرکس روزى حلال می جوید مورد سرزنش و مذمّت قرار می گیرد و جوینده حرام مورد ستایش و تعظیم قرار می گیرد، و دیدى که در حرمین (مکه و مدینه) کارهائى که خدا دوست ندارد انجام گیرد، کسى از آنها جلوگیرى نکند و میان مردم و انجام آنها کسى مانع نشود، و دیدى که ساز و آواز در حرمین آشکارا گردد، و دیدى که اگر کسى سخن حق گوید و امر به معروف و نهى از منکر کند، دیگران او را نصیحت کنند و بگویند: این کار بر تو لازم نیست، و مردم به همدیگر نگاه کنند (و هم چشمى کنند) و به مردم بدکار اقتداء کنند (و به اصطلاح امروز مدپرستى شایع گردد) و ببینى که راه خیر و طریقه آن خالى است و مشترى ندارد، و دیدى که مرده را به مسخره گیرند و کسى براى مرگ او غمناک نشود، و دیدى که هر سال بدى و بدعت تازه بیش از گذشته پیدا شده، و دیدى که مردم و انجمن ها پیروى نکنند، مگر از توانگران، و دیدى که به فقیر چیز دهند درحالى که به او بخندند و براى غیر خدا به او ترحم کنند، و دیدى که نشانههاى آسمانى پدید آید ولى کسى از آن هراس نکند، و دیدى که مردم بر هم بجهند چنانچه حیوانات بر هم می جهند و هیچ کس از ترس کار زشتى را انکار نکند، و دیدى که مرد در غیر اطاعت خدا زیاد خرج کند ولى در مورد اطاعت از کم هم دریغ دارد، و دیدى ناسپاسى پدر و مادر آشکار گشته و پدر و مادر را سبک شمارند و حال آنها در پیش فرزند از همه بدتر باشد و فرزند خوشحال است که به آنها دروغ بندد، و ببینى که زنها بر حکومت غالب گشته و هر کارى را قبضه کنند، و کارى پیش نرود جز آنچه طبق دلخواه آنان باشد، و دیدى که پسر به پدر افتراء زند و به پدر و مادر خود نفرین کند و از مرگشان خوشحال شود.
و دیدى اگر روزى بر مردى بگذرد که در آن روز گناهى بزرگ نکرده باشد، مانند هرزگى یا کمفروشى یا انجام کار حرام یا می خوارگى آن روز گرفته و غمناک است و خیال کند که روزش به در رفتهو عمرش در آن روز تلف شده، و دیدى که سلطان خوراک را احتکار کند، و دیدى که حق خویشاوندان پیغمبر (خمس) به ناحق تقسیم شود و بدان قمار بازى کنند و می خوارگى کنند، و دیدى با شراب مداوا کنند و براى بیمار نسخه کنند و بدان بهبودى جویند، و دیدى که مردم در مورد ترک امر به معروف و نهى از منکر و بىعقیدهگى بدان یکسان شوند، و دیدى منافقان و اهل نفاق سر و صدائى دارند و اهل حق بىصدا و خاموشند، و دیدى که براى اذان گفتن و نماز پول گیرند، و دیدى که مسجدها پر است از کسانى که ترس از خدا ندارند، و براى غیبت و خوردن گوشت مردم حق (به وسیله غیبت) به مسجد آیند و در مسجدها از شراب مستکننده توصیف کنند، و دیدى که شخص مست که از خرد تهى گشته بر مردم پیشنمازى کند و به مستى او ایراد نگیرند، و چون مست شود، گرامیش دارند و از او ملاحظه کنند و بدون بازخواست او را رها کنند و او را به مستیش معذور دارند، و دیدى هر که مال یتیمان خورد شایستگى او را بستایند، و ببینى که داوران به خلاف دستور خدا داورى کنند، و دیدى که زمامداران از روى طمع خیانتکار را امین خود سازند، و دیدى میراث (یتیمان) را فرمانروایان به دست مردمان بدکار و بىباک نسبت به خدا دادهاند (تا مقدارى را به آنها دهند و ما بقى را خود بالا کشند) از آنها حق و حسابى بگیرند و جلوى آنها را رها کنند تا هرچه می خواهند در آنها انجام دهند، و ببینى که بر فراز منبرها مردم را به پرهیزگارى دستور دهند ولى خود گوینده آن به دستورش عمل نکند، و دیدى که وقت نمازها را سبک شمارند، و دیدى که صدقه را به وساطت دیگران به اهلش دهند و به خاطر رضاى خدا ندهند بلکه روى درخواست مردم و اصرار آنها بپردازند، و ببینى که تمام غم و اندوه مردم درباره شکم و عورتشان است، باکى ندارند که چه بخورند و با چه نکاح کنند، و ببینى که دنیا به آنها روى آورده، و ببینى که نشانههاىحق مندرس و کهنه گشته.
در چنین وقتى خود را واپاى و از خداى عزوجل نجات بخواه و بدان که (در چنین وضعى) مردم مورد خشم خداى عز و جل قرار گرفتهاند و خداوند به خاطر کارى است که به آنها مهلت داده، مراقب باش و کوشش کن تا خداى عزوجل تو را بر خلاف آنچه مردم در آنند مشاهده کند تا اگر عذاب بر آنها نازل گردد و تو در میان آنها باشى به سوى رحمت حق شتافته باشى و اگر جدا شوى آنان گرفتار شوند، و تو از روش آنان و بىباکى آنها نسبت به خداى عزوجل بیرون باشى، و بدان که به راستى خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نکند، و همانا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است.
م.شرف
پی نوشت ها:
کلینى، محمدبن یعقوب، الروضة من الکافی/ ترجمه رسولى محلاتى، 2جلد، انتشارات علمیه اسلامیه - تهران، چاپ: اول، 1364 ش.
پایان پیام/
نظر شما