مسجد، مهم‌ترین پایگاه در تشکیل حکومت نبوی بود/ بدون مسجد تمدن نوین اسلامی دست‌نیافتنی است!

حجت‌الاسلام صرامی با بیان اینکه در تمدن نبوی قوام مسجد به دیوار و مناره و گنبد نیست به اراده‌هایی است که می‌خواهد مجتمع و تسلیم ولی خدا شود، گفت: بدون نقش‌آفرینی مسجد، تمدن نوین اسلامی دست‌نیافتنی است؛ نمی‌شود این نگاه التقاطی را به ساختار فکری اسلام تحمیل کرد تمدنی داشته باشیم که در آن کارکرد مسجد محدود به مصلی و نمازخانه باشد.

به گزارش خبرنگار گروه مسجد و کانون‌های مساجد خبرگزاری شبستان، مروری بر تمدن نبوی و حاکمیتی از اسلام که توسط رسول اکرم(ص) ایجاد شد نقش بی‌بدیل مسجد در تمدن‌سازی را عیان می‌سازد نقشی که در تاریخ صدر اسلام محصور نمانده و در ساخت تمدن نوین اسلامی نیز مؤثر است؛ مسأله‌ای که به مناسبت فرا رسیدن بیست و هشتم ماه صفر، سالروز رحلت نبی مکرم اسلام(ص) و در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین «مهدی صرامی»، استاد سطوح عالی حوزه علمیه آن را بررسی کرده‌ایم و مشروح آن در ادامه می‌آید:

در پی‌ریزی و تشکیل حکومت نبوی و تمدن اسلامی که برای قرن‌ها جهان بشریت را از آثار و برکات خویش بهره‌مند کرده است، مسجد چه نقش و جایگاهی داشت و ظرفیت‌های آن چقدر به کمک آمد؟

یکی از مبانی اعتقادی مسلم اسلام این است که همه انبیاء و اوصیاء موظف و مامور به تشکیل حکومت بوده‌اند، آیه ۶۴ سوره مبارکه نساء که می‌فرماید: «ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله» موید همین مبنای راسخ اسلامی است؛ پیامبر خاتم(ص) نیز در رأس همه انبیاء تمام همّ‌شان تشکیل حکومت اسلامی بوده است و رسماً این پرچم را در مدینه برافراشتند. باید توجه داشت قوام حکومت لزوماً به ساختارهای سیاسی و تشکیلاتی مرسوم دنیا نبوده است لذا پیامبر(ص) در همان زمان حضور در مکه نیز رفتار حاکمیتی خود را در برخورد با تابعین و مسلمانان داشتند و تمام شئون یک حاکم را ملتزم بوده‌اند و دیگران هم این اعقاد را داشتند که حاکم آن‌ها پیامبر(ص) است و خود را از ذیل حکومت طاغوت خارج می‌دانستند اما نهایتاً در مدینه این پرچم به اهتزاز درآمد و همه عالم آن را شناختند و دامنه حکمرانی‌اش گسترده شده پس از پیامبر(ص) هم اوصیای‌شان یعنی اهل بیت(ع) حاکم بودند یا علناً همچون ‌امیرمؤمنان(ع) و امام حسن مجتبی(ع) یا در خفا و غیرعلنی.

با این رویکرد این حاکمیت و حزب اللهی که مامور به اجتناب از طاغوت و قرار گرفتن ذیل حکومت الهی و امتثال اوامر حاکم الهی بود، به پایگاه و ساختار و سازمان نیاز داشت. حکومت اسلامی در عداد حکومت‌های ساختارمند و تشکیلاتی است و اینچنین توسعه یافته برخلاف برخی حکومت‌های پادشاهی کشورهای مترقی و یا همسایه که چنین ساختاری را علی‌رغم داعیه دموکراسی ندارند.

اما حکومت پیامبر(ص) از بدو پیدایش یک هرم تشکیلاتیِ منسجم و پایگاه اجتماعی سیاسی نظام‌مند را طرح‌ریزی کرد که تا امروز این ساختار البته با نوآوری‌هایی در مصادیق نه در مبانی در طول زمان استمرار یافته است.

چرا مسجد از ارکان اصلی در تمدن نبوی محسوب می‌شود چه ظرفیت‌هایی به مسجد نقش و کارکرد تمدنی می‌بخشد؟

مسجد یکی از ارکان تمدن اسلامی است به دو جهت؛ یک جهت بعد فردی انسان‌ها است که مسجد مأمن اتصال آن‌ها به خداوند و خلوت گاه مقدسی برای عبادت است، اما اسلام به عنوان دین جامع برای ساحات اجتماعی بشر، بعد اجتماعی جامعه را هم تأمین می‌کند؛ این بُعد مسجد را به عنوان بخشی از ساختار حاکمیت خود پذیرفته است و نبی اکرم(ص) بر آن صحه گذاشته‌اند.

ممکن است این تلقی وجود داشته باشد که در الگوهای حاکمیتی امروز مسجد باید فقط کارکرد فردی داشته باشد اما این به دلیل عدم اطلاع از ساختار ممتاز حکومت‌داری اسلام است که با دیگر ساختارهای رایج دنیا متفاوت است و اگر شناخته شود نقش حاکمیتی مسجد و اداره امور اجتماعی در این زمانه هم درک می‌شود.

از این رو، از ابتدای اسلام مسجد به عنوان دو پایگاه مستقل ایفای نقش کرده است؛ در بُعد فردی، انسان مسلمان خود را خالصانه در مقابل خدا عرضه کرده و دیگری بُعد اجتماعی که پایگاهی برای شئون اجتماعی مردم فرماندهی‌ها و تجمعات حاکمیتی سیاسی بوده است که آثار آن در ایران، عراق، اسپانیا (اندلس قدیم) حتی در ساختار معماری این کشورها قابل مشاهده است همچون مسجد امام اصفهان، مسجد کوفه و... که این ساختار تأثیرپذیری در ساحت معماری را می‌توان در آن‌ها مشاهده کرد.

آیا در تمدن نبوی و سیره حضرت پیامبر(ص) نقش و جایگاه مسجد صرفاً فضایی فیزیکی و مکانی است یا نه نگاه نرم‌افزاری نیز به آن شده است؟

صرف نگاه مکانی شاید ظلم تاریخی است که خیلی از جریان‌های آگاه از نقش مسجد در طول تاریخ سعی کرده‌اند اذهان را به سمت آن ببرند و مسجد را به عنوان یک مکان برای مؤمنان و حتی دیگرانی که در ارتباط با حاکمیت اسلامی دارند، معرفی کنند اما واقعیت این است که مسجد یک نهاد است و این نهاد به مکان هم نیاز دارد مسجد به چند جهت نقش آفرین است که با کاربران و حاضران در آن ارتباط دارد.

مسجد جدای از ایفای نقش مصلی یعنی محلی برای نماز و عبادت، بُعدی از حیات اجتماعی انسان را پوشش می‌داده است و ضرورتاً هم منحصر در مکان مسجد نبوده بلکه اتفاقی است که مسجد خاستگاه آن است شاید بی‌توجهی به این نقش عملیاتی، بعضاً کارکردها را از مسجد جدا و به بخش‌های دیگر منتقل کرده است.

برای مثال نماز جمعه که یک حرکت اجتماعی و اعلام صف‌بندی سیاسی است با مسجد به عنوان مصلی گره خورده بود اما از این باب که مسجد محل اجتماع و گردهمایی مسلمین است و امام مسجد بخشی از ساختار امامت و ولایت در اداره جامعه بوده و است و باید باشد، بُعد نیازمندی نماز جمعه صرفاً به مکان نبوده بلکه امام جمعه بخشی از ساختار اداری و ولایی حکومت اسلامی در الگوی صحیح (نه لزوماً موجود)، است و مسجد پایگاه اداره این مکان.

پس چرا بتدریج این نقش و کارکرد به محاق رفته است؟

هر یک از این نقش‌های مسجد در الگوی التقاطی شکل گرفته در اثر سایش فرهنگی اعتقادی با سایر مکاتب مثل لیبرال دموکراسی،  باعث شده به نهادهای دیگر واگذار و برایشان مکان و نهاد تعریف شود. اینکه قضاوت در دادگاه انجام می‌شود یا حوزه علمیه از مسجد جدا است به معنای عدم توانمندی مسجد در انجام و اداره این امور نیست بلکه مسجد در امور مختلف پایگاه و مقر برای مسلمانان بوده است اما اینکه احیای این نقش‌ها در مساجد چگونه ممکن می‌شود، بحثی دیگر است. اصل آن است که مسجد بخشی از ساختار حاکمیت جامعه اسلامی است اما این ساختار منتشر و نقش‌ها واگذار یا تصاحب شده و نقش مکانی به عنوان مصلی و نمازخانه را بخش غالب می‌دانند که این یا بر اثر ناآشنایی کامل با فضای تمدنی اسلام و یا ناشی از خیانت و شیطنت اجتماعی فرهنگی است، مسجد نمازخانه نیست پایگاهی از پایگاه‌هایی حکومت اسلامی است که درباره احیای این نقش باید بیشتر بحث و بررسی شود.

آیا کارکردهایی که مسجد در صدر اسلام و در حکومت نبوی داشته برای امروز هم ممکن و شدنی است؟

این‌ها مقومات حکومت است اگر کسی حکومت نبوی را بپذیرد این بخش‌ها از حاکمیت را معطل نمی‌بیند، ممکن است برخی بگویند جامعه صدر اسلام بدوی بوده و این امور در یک مکان قابلیت تجمیع و رفع و رجوع را داشته، این شبهه پربسامد است اما هیچ ارتباطی با ساختار متقنی که پیامبر(ص) تدارک دیده‌اند و امتداد یافته، ندارد چنان که مسجد بخشی از این کارکرد را حفظ کرده و تنافی ندارد که دامنه حکومت توسعه بیابد اما مسجد نقش حاکمیتی را حفظ کند، اگر به مسجد نگاه حاکمیتی نشود، فرق نمی‌کند جامعه بدوی صدر اسلام باشد یا جامعه چه چندده میلونی امروز. اگر اراده‌ها بر احیای نقش حاکمیتی مسجد باشد آنچه در صدر اسلام با نگاه ساده و بدوی انجام می‌شد امروز هم با نگاه‌های عمقی‌تر ممکن است. باید توجه داشت بدون این نقش آفرینی مسجد تمدن نوین اسلامی یک افق دست نیافتنی است؛ نمی‌شود این نگاه التقاطی را به ساختار فکری اسلام تحمیل کرد که تمدنی داشته باشیم که در آن کارکرد مسجد محدود به مصلی و نمازخانه باشد و سهمی از شئون حاکمیت به ساختار آن گره نخورد؛ در این باره بیشتر باید بحث و تأمل شود.

در تمدن نوین اسلامی که به فرموده مقام معظم رهبری زمینه ساز ظهور مهدوی است، مسجد و کاکردهایش چه نقش و رسالتی دارند؟

تلقی درست از تمدن نوین اسلامی تمدنی است که در آن مردم به عنوان ولی نعمت ساختار حاکمیتی نقش دارند در این تمدن همواره نیاز به مکانی برای ارتباط مردم با حاکمیت است اگر مسجد هم نباشد آن تمدن باید از سرای محله و فرهنگسراها و.. نام ببرد نگاه اشتباه و انحرافی که سعی شده برای جایگزینی با مسجد توسعه بیابد!

اگر تمدنی (چه اسلامی چه غیراسلامی) خود را مردمی می‌داند و پیوند با مردم را از ارکان حاکمیتی خود معرفی می‌کند برای این پیوند، مکانی می‌خواهد نه به معنای ساختمان بلکه به معنای موضع اجتماع. در تمدن اسلامی این محل و نهاد تجمع عظمی مسجد است که از بستر آحاد مردم شکل می‌گیرد و موضع اجتماع مردم است قبل از آنکه ساختمان باشد؛ این تلقی اشتباه را با رجوع به سیره نبوی می‌توان کنار نهاد که مسجد ساختمان نیست بلکه موضع اجتماع است چنان که پیامبر(ص) موضع مسجد را با چیدن سنگ مشخص کردند. قوام مسجد به دیوار و مناره و گنبد نیست به اراده‌هایی است که می‌خواهد مجتمع و تسلیم ولی خدا شود. ولو اگر آن با سنگ مشخص شود وگرنه صرف مکان کارکرد ندارد.

چنین مسجدی در تمدنی که قرار است بر محوریت انسان‌ها شکل بگیرد و تعالی همین انسان‌ها را دنبال می‌کند، طبیعتاً محل اجتماع و گردآوری و هماهنگی و هم نوایی اراده‌ها را می‌خواهد که این اتفاق در خردترین مقیاس در مساجد محله رخ می‌دهد که مؤمنان روزانه دور هم جمع می‌شوند و تجمیع اراده‌ها رخ می‌دهد و انضمام محل اجتماعات در مساجد جامع و محل نماز جمعه شهر خود را نشان و اراده یک شهر را در مسیر تقویت این تمدن، تسلیم ولی الهی قرار می‌داده است اگر این ساختار را برداریم یا باید ملتزم شویم تمدن نوین ما خالی از جمع انسان‌ها است و به این ساختار اجتماعی هم نیاز ندارد یا باید بپذیریم این نقش‌ها را دیگرانی همچون سراهای محلات و فرهنگسراها غصب کنند که این هم ناشدنی است.

با این تفاصیل و نقش محوری که مسجد دارد، تمدن نوین اسلامی چگونه تمدنی است؟

تمدن نوین اسلامی با این شاخصه‌ها شناخته می‌شود تمدنی برآمده از خدا و به سوی خدا اما بر دوش مردم و با رکن بودن و قوامی که جامعه به آن می‌دهد؛ چون اگر خدای متعال می‌خواست فقط ولی الهی با اراده‌های حاکم و تکوینی خود جامعه را اداره کند نیاز نبود این همه اولیاء و انبیاء بیایند و نقش نصرت مردم را تقویت کنند و فردی همچون‌امیرالمؤمنین(ع) ۲۵ سال منتظر بماند تا مردم به سمت ‌ایشان بیایند چنان که فرمودند: اگر نبود اینکه شما جمع شده و اراده‌هایتان را تسلیم من می‌کنید باز هم تصدی این حکومت را به تعویق می‌انداختم!

امروز هم امام زمان(عج) هم منتظر چنین ساختاری هستند اگرچه می‌توانند از قوه قاهره خود بهره بگیرند کمااینکه امام حسین(ع) هم می‌توانستند در کربلا چنین کنند اما منتظر تجمیع اراده‌ها بودند امروز امام زمان(عج) منتظر قیام حجت به وجود ناصر هستند اینکه‌ایشان در توقیع به شیخ مفید می‌فرمایند: « اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد، در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل می‌شدند، می‌منت ملاقات ما ازایشان به تأخیر نمی‌افتاد،... »

این وعده حکومت اسلامی است که انسان‌ها رکن این حکومت و تمدن هستند و به صورت فردی نمی‌توانند نقش آفرین باشند باید اراده‌ها ملزم به هم شود و این اجتماع شکل بگیرد قدس‌ترین محل این شکل‌گیری مساجد هستند البته نه به معنای یک ساختمان بلکه با محوریت نرم‌افزاری هرچند که بین ظاهر و محتوا هم ارتباط برقرار است.

کد خبر 1724083

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha