حجتالاسلام محمد ملکزاده در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان با اشاره به ویژگیهای سیاسی امام حسن مجتبی(ع) اظهار داشت: براساس روایات، پیامبر خدا(ص) به امام حسن(ع) فرمود: پسرم تو شبیه من هستی، در خلقت ظاهر و در اخلاق، طبق این روایت، امام حسن(ع) بسیار به جد بزرگوارشان شبیه هستند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود:بنابراین اگر در خصوص ویژگیهای سیاسی آن حضرت سخن میگوییم نیز چنین شباهتی با رسول خدا(ص) وجود دارد و البته سایر انبیای الهی نیز چنین شباهتهایی با یکدیگر داشتهاند.
وی تصریح کرد: در واقع از نظر نگاه معرفتی که داریم ائمه را باید به عنوان یک انسان 250 ساله زیر نظر قرار دهیم و آنها انسانهایی به موازات 250 سال از تاریخ تشیع هستند که زندگیشان و عملکردشان مستمر است.
حجتالاسلام ملکزاده بیان کرد: با توجه به اقتضائات زمانه، بدیهی بود که گاهی شرایط ایجاد میکرد زندگیشان دارای ویژگیهای خاصی باشد، دوران کوتاه شش ماهه زمامداری سیاسی امام حسن(ع) مملو از تجارب سیاسی و انبوهی از مبارزات سیاسی بوده که میتواند این تجارت راهگشای رفتار و عملکردمان باشد.
وی عنوان کرد: آغاز دوران امامت حضرت پس از شهادت امام علی(ع) در بیست و یک رمضان سال 40 هجری است که پس از شهادت در واقع امامت به ایشان انتقال داده میشود، در خصوص نگاه آن حضرت به سیاست وقتی از ایشان سوال میشود مفهوم سیاست چیست ایشان اینگونه پاسخ میدهند سیاست چیزی است که در آن حقوق خداوند و حقوق انسانها اعم از مردگان و زندگان در آن رعایت شود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی خاطرنشان کرد: در واقع سیاست در نگاه امام حسن مجتبی(ع)، توجه به حقوق خدا و رعایت حقوق امت است، ایشان در ادامه میفرمایند حقوق خداوند یعنی عمل به دستورات الهی و پرهیز از آن چه خداوند نهی کرده است، ما مکلف هستیم حقوق خدا را رعایت کنیم چون انسان نیازمند به خالقی حکیم است و باید از دستورات او اطاعت کند.
وی گفت: امام حسن مجتبی(ع) در ادامه میفرمایند حقوق زندگان نیز این است که در راه سعادت دنیا و آخرت آنها بکوشیم و انسان و حکومت اسلامی مکلف است که نسبت به افراد جامعه خودش احساس مسئولیت کند و در قبال رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی و دوری آنان از شقاوت حکومت باید احساس مسئولیت کند و از خدمت به خلق نیز نباید کوتاهی کرد.
حجتالاسلام ملکزاده افزود: امام حسن مجتبی(ع) همچنین در مورد حقوق مردگان میفرماید از آنها به نیکی یاد کنیم و از بدیها چشم بپوشانیم و بدانیم که خداوند از آنها حسابکشی میکند.
وی بیان کرد: در خصوص مساله سیره سیاسی حضرت، یکی از مهمترین فرازها در زمامداری ایشان مساله صلح امام حسن مجتبی(ع)با معاویه است که مساله مهمی به شمار میرود و مورد تفاسیر و تحلیلهای فراوانی قرار گرفته و در دوران حضرت مورد ایرادات زیادی حتی از سوی کسانی که امام را مجبور به صلح کردند بوده و بسیار به ایشان گرفتند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عنوان کرد: در واقع این عده، همان رفتاری را که با امام علی(ع) زمانی که امام را مجبور به پذیرفتن حکمیت کردند داشتند و بعد خرده گرفتند که چرا حکمیت را پذیرفت.
وی تصریح کرد: اما در نگاه اواقع بینانه، صلح امام حسن(ع) زمینه ظهور مجدد اسلام ناب را فراهم میکرد، بعد از اینکه اسلام اصیل گرفتار انبوهی از خرافات و پیرایههایی شده بود که امام علی(ع) از آن به پوستین وارونه تعبیر کرد.
حجتالاسلام ملکزاده ادامه داد: در آن دوران اسلام به چنین شرایطی دچار شده بود و دوران زمامداری پدر بزرگوارشان نیز که 5 سال به طور انجامید در تمام مدت امام علی(ع) تلاش میکرد این پیرایهها و خرافات را از این اسلام اصیل بزداید و در این راه نیز به شهادت رسید.
وی خاطرنشان کرد: در دوران امام حسن(ع) نیز این روند با مشکلات بیشنتری ادامه یافت، اما در این جاست که در دوره امامت امام حسن مجتبی(ع) شرایط به شدت پیچیده و به گونهای است که امکان قیام علیه معاویه وجود ندارد، امام علی(ع) در دوران حیات، بارها با معاویه جنگ کرد ولی زمان امام حسن(ع) این شرایط متفاوت شده بود و معاویه با ریاکاری و فریبکاری حکومت میکرد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار داشت: دستگاه تبلیغاتی معاویه ظلم و ستمها را به صورت خدمت معرفی میکرد و مظلومین را ظالم و ظالمان را مظلوم، جلوه میداد و جاسوسان و خائنین معاویه همه جا چه در مرکز خلافت امام حسن(ع) و در سپاه و حتی در دورن خانه ایشان رخنه کرده بودند و خوارج از هر سویی سر بر آورده بودند، این خوارج خون به جگر امام میکردند و امام با آنها مبارزه کرد ولی آنها ریشه میدواندند و در دوران امام حسن(ع) قدرتنمایی میکردند.
وی گفت: در این دوران، یار با وفایی برای ایشان وجود نداشت، در حالی که در دوران امام علی(ع) عمارها و مالک اشترها و ابوذر غفاریهایی بودند که همه به شهادت رسیدند و یاری برای امام باقی نمانده بود و حتی فرمانده سپاه امام حسن مجتبی(ع) نیز دستوراتش را از معاویه می گرفت و معاویه به او رشوه میداد و علیه امام توطئه میکرد.
حجتالاسلام ملکزاده افزود: در این شریط طبیعی است قیام به معنای نابودی جریان اسلامی و شکسته شدن خط نبوت و امامت است، امام در این شرایط به سمت صلح حرکت میکنند، هر چند در این رشرایط هر امام دیگری بود نیز همین اقدام را انجام میداد اما این صلح به معنای تسلیم و سازش با معاویه نبود.
وی بیان کرد: این صلح، در واقع نوعی نرمش قهرمانهای بود که رهبری نیز بدان اشاره داشتند و مصداق همین حرکت بوده است، در واقع یک قیام هوشمندانهای را تدارک میدید که میتوانست ضربات مهلکی بر جریان ضد اسلامی وارد کند و از آن صیانت و خط اهل بیت(ع) را در برابر دشمنیها حفظ و همیشه جایگاهش را تضمین کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عنوان کرد: همچنین این صلح زمینه ظهور مجدد و اسلام ناب و اصیلی بود که توسط دنیاطلبان تضعیف شد و زمینه قیام امام را فراهم میکرد و لذا میبینیم امام میفرمود به خدا سوگند اگر یاران وفاداری داشتم شب و روز را در جهاد با معادیه میگذراندم و حاضر به صلح نبودم.
وی تصریح کرد: از این بیان شریف امام میتوان چندین نکته را برداشت کرد؛ نخست اینکه همواره باید مردم امام زمان خود را یاری کنند و او را تنها نگذارند و در این روایت امام دارد از مردمی گلایه میکند که او را رها کردند و او را پشتیبانی نکردند.
حجتالاسلام ملکزاده اظهار داشت: همچنین در این روایت امام حسن مجتبی(ع) نشان میدهد که هرگز حکومت معاویه را مشروع تلقی و با او سازش نکرده است بلکه مجبور به صلح شد که مصلحت اسلام و مسلمین در این صلح نهفته بود.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: موضوع صلح و پرهیز از خشونت و جنگ که در در دوران حضرت پدیدار شده در دوران ائمه(ع) و از زمان پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) وجود داشته آن جایی که حضرت علی(ع) در آن فشار جنگهایی که به ایشان تحمیل میشد گاهی آنقدر جنگ را به تاخیر میانداخت تا جایی که به ایشان خرده میگرفتند که چرا زودتر اقدام نمیکنید.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: همچنین برای امام حسین(ع) برادر امام حسن مجتبی(ع) نیز در صحرای کربلا جنگی برای ایشان تحمیل شد در حالی که امام هیچ گاه در جنگ پیش قدم نمیشود و همواره سعی میکردند با موعظه و نصیحت آن لشکریانی که از سوی سپاه عمر سعد در برابر امام قرار گرفته بودند را آگاهی بخشی و بصرت افزایی نماید تا شایدآنها بازگردند و قضیه به جنگ کشیده نشود و این اصل مهمی است که در منش همه ائمه اطهار(ع) وجود داشته و به صورت روشن درسیره سیاسی امام حسن(ع)این ویژگیها را میبینیم.
وی عنوان کرد: نکته دیگر اصل وفای به عهد و پیمان است که مورد تاکید جد بزرگوارشان پیامبر اعظم(ص) است، همانطور که پیمانی که با اهل مکه میبندند پیامبر(ص) هیچ گاه این یپمان را حتی در شرایطی که به نفع مسلمین نبود همچنان به آن پایبند بود تا زمانی که کفار مکه این پیمان را میشکنند و حضرت را مجبور به جنگ میکنند و موضوع فتح مکه پیش میآید.
حجتالاسلام ملکزاده تصریح کرد: امام در قضیه صلحی که با معاویه کرد میبینیم پس از صلح نیز عدهای به ایشان خرده میگرفتند که چرا صلح کرده است، در این باره حضرت میفرمایند من مصلحت مسلمین را در این صلح میدیدم و تا زمانی که معاویه تخطی نکند و این صلح را نشکند و پیمان نامه را نقض نکند من به آن وفادار هستم.
وی گفت: پس از شهادت امام حسن(ع) نیز برادر بزرگوارشان امام حسین(ع) به مدت ده سال در دوران زمامداری معاویه حضور داشتند و به پایبندی این مفاد صلحنامه باقی ماند و وقتی یزید به قدرت میرسد امام قیام میکنند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: نکته بعدی آگاهسازی و تقویت بینش سیاسی مردم است، امام نسبت به نگاه و رویکرد مردم و حکومت و مسائل سیاسی احساس مسئولیت میکند و همواره با خطبههای مختلف تلاش میکرد اذهان مردم را نسبت به جایگاه ائمه روشن سازد و تزویرها را برملا کند.
وی اظهار داشت: در جایی معاویه تبلیغ می کرد که امام خودش به این مساله پی برده که من نسبت به خلافت به حق هستم و لذا با ما صلح کرد؛ امام در تبیین و روشنگری این شبهه می فرمایند که معاویه خیال باطل میکند و دروغ می گوید که من او را شایسته خلافت دیدم، من معاویه را شایسته ندیدهام بلکه اهل بیت(ع) به هر کس نسبت به حکومت والاتر است، بنابراین وقتی من صلح کردم به معنای سازش با معاویه و اولی دانستن او نبود.
حجتالاسلام ملکزاده عنوان کرد: این بیانات نشان میدهد مصلحت مسلمین در آن بود و این امر استواری و مقاومت امام در رسیدن به هدف را نشان میداد او چنین ویژگی را در همه ائمه بزرگوار شاهد هستیم و میبینیم در این مسیر نیز به شهادت میرسند.
وی بیان کرد: امام حسن مجتبی نیز در راه ایستادگی در برابر ظلم و سلطه گری به شهادت رسید، اگر ایشان واقعا به معنای واقعی در برابر معاویه کوتاه آمده و سازش کرده بود دیگر دلیلی نداشت که ایشان را به شهادت برسانند، ما میبینیم همواره امام در این مسیر ایستادگی میکند و در نهایت نیز با خدعه و نیرنگ معاویه به شهادت میرسد.
نظر شما