خبرگزاری شبستان _گروه سیاسی_ فرزانه تهجا: مناقشات قفقاز از جمله مسائل مهم در خاورمیانه است که در این میان نمی توان از نقش اروپا، امریکا و رژیم صهیونیستی در این امر غافل بود در همین رابطه گفتگویی با رحمت الله شریفی کارشناس قفقاز و ترکیه به شرح زیر ارایه می شود.
سیاست فعلی رژیم صهیونیست های در برابر ایران در منطقه را توضیح بفرمایید؟
در این سال ها شاهد بودیم که تلاش های زیادی را رژیم صهیونیستی برای تخریب وجهه ایرانیان و جمهوری اسلامی در میان مردم مسلمان قفقاز انجام داده است. وجهه و محبوبیتی که روسیه تزاری و کمونیسم در طول نزدیک به دو قرن نتوانسته بودند آن را از بین ببرند. شخصا شاهد بودم که در زمان فروپاشی شوروی و فرو ریختن مرزها، مردم جمهوری آذربایجان وقتی وارد خاک ایران می شدند به سجده می افتادند و خاک ایران را تیمنا و تبرکا می بوسیدند و عشق و علاقه خود را به ایران و تاریخ ایران و فرهنگ آن و تشیع، روحانیت و مراجع نشان می دادند. استقبال و احترام آنها به جناب اجاق نژاد نماینده محترم مقام معظم رهبری برای برای رقبای ایران رشگ برانگیز بود.
مجالس وعظ و مراسم و مناسک مذهبی باشکوه شیعیان جمهوری آذربایجان تحت هدایت جناب آقای اجاق نژاد نشان داد که کار جدی، پیگیر و مخلصانه نتیجه بخش است. ما چنین کاری را در دیگر حوزه ها شاهد نبودیم، مثلاً در حوزه دیپلماتیک، حوزه علمی و یا اقتصادی. حال آنکه در این حوزه ها کار راحت از حوزه دینی بود. حقیقتا نهادهای ما چقدر تلاش کردند که فرصت تحصیل برای دانشجویان قفقاز در دانشگاه های ایران فراهم کنند. چنانکه ترکیه و اروپا یا اسرائیل فراهم کردند و امروز شاکله نیروهای دولتی را همین تحصیل کرده های خارج تشکیل می دهند.
نهادهای اقتصادی ما چقدر کار جدی برای تامین نیازمندیهای اقتصادی و فنی و تجاری آنها انجام دادند تا حدی که حفظ روابط دوستانه با ما برای آنها اجتناب ناپذیر باشد؟ نهادهای مدنی ما چقدر با نهادهای آنها همکاری و مبادله تجربه کردند که زمینه شناخت اصولی آنها از حقایق درونی ایران باشد و زمینه اغفال رسانه ای و شایعه پراکنی دشمنان و رقبا علیه ایران را ناممکن و یا سخت کنند. امروز اگر فضای رسانه ای را در قفقاز جنوبی می بینیم که حرکت های جسورانه ای علیه ایران در رسانه ها شکل می گیرد، بخش بزرگی از ان حاصل بی عملی ما از یک سو و زحمات و خرج های بسیار کلان رقبا و دشمنان بویژه صهیونیست ها برای تخریب وجهه ایران از سوی دیگر است.
بعنوان فردی با تجربه پژوهشی و میدانی عرض می کنم که نهادهای سیاسی، اطلاعاتی و پژوهشی جمهوری اسلامی ایران به دلیل گرفتاری های متعددی که در منطقه و عرصه بین الملل داشتند، فرصت و توجه کافی به حساسیت و روند حوادث در قفقاز از نظر نقطه نظر منافع دراز مدت ایران نکردند. شرایط میدانی بویژه استراتژی تبلیغاتی دشمنان را نتوانستند خوب رصد یا درست تحلیل کنند. این غفلت سبب شد که آنها فرصت تخریب روابط ایران با منطقه حساس قفقاز را پیدا کردند.
اکنون نیز چون جمهوری اسلامی ایران حساسیت و خط قرمز خود را اعلام کرده است، تلاش می کنند تا حرکت حوادث را طوری تنظیم و فراهم کنند که برخلاف خواسته ایران پیش برود و ایران را مجبور به حرکت غیر متعارف و یا حرکت خشن و آفندی کنند. بعید می دانم جمهوری اسلامی ایران با تجربیات بسیار دقیق و عمیقی که دارد و به عنوان حاکمیتی که چندهزار سال تجربه دولتمداری دارد، وارد چنین توطئه هایی شود و فریب چنین توطئه هایی را بخورد
سیاست جمهوری اسلامی ایران در منطقه توضیح بفرمایید؟
سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران که در قانون اساسی هم آمده تقویت مناسبات و همکاری و تعامل مثبت با همسایگان، بخصوص با همسایگانی است که ما اشتراکات بسیار عمیق تاریخی، فرهنگی، منطقه ای و حتی ملی دارند. مشترکات ما با مردم قفقاز جنوبی به ویژه جمهوری آذربایجان قابل قیاس با هیچ کشور دیگری نیست. آنها در هرحال هویت ایرانی دارند. اسامی مردم، مراسمات، مناسبات اجتماعی، ارزش ها و عادات و رسوم، موسیقی و شعر و ادبیات قهرمانان تاریخی با ایران یکسان است.
دشمنان تلاش می کنند تا این موقعیت و مزیت نسبی و بالادستی طبیعی و تاریخی ایران در منطقه را از بین ببرند. بعد از فروپاشی شوروی در منطقه قفقاز روس ها، اروپایی ها، امریکایی ها، عثمانی ها و صهیونیست ها همه رقیب ایران بودند و همه تلاش کردند تا دست ایران در قفقاز جنوبی تا حد ممکن کوتاه شود.
در مورد جنگ اوکراین هدف امریکایی ها در این جنگ توضیح بفرمایید؟
جنگ اوکراین به اعتقاد بنده مینی بود که امریکایی ها با کمک صهیونیسم جلو پای روسیه کوک کردند. در حالی که مناسبات و همکاری های روسیه و اروپا به شکلی بی سابقه پیش می رفت. همکاری های تجاری و تشنج زدایی در مناسبات سیاسی رو به رشد بود، جریان انرژی به اروپا اطمینان بخش پیش می رفت، خط جدید گاز میان روسیه و آلمان در حال تکمیل شدن بود همکاری های منطقه ای در حال توسعه بود خلاصه کارها خوب پیش می رفت.
آمریکایی ها این توطئه را به وجود آورند یعنی یک هنرپیشه یهودی تبعه اسرائیل را در کرسی ریاست جمهوری اوکراین نشاندند و با ایجاد دغدغه امنیتی اوکراین را کانون تهدید امنیتی مسکو جلوه دادند و پای روسیه را به درگیری نظامی در اوکراین کشاندند. با این جنگ، اوکراین را ویران اروپا را متحمل هزینه و خسارت ناشی از جنگ کردند و خود با فروش سلاح به اروپا و تقویت ناتو به منافع سیاسی و اقتصادی بزرگی دست یافتند.
پس با اطمینان می توان گفت که هدف آمریکا از جنگ اوکراین تضعیف و سرگرم کردن روسیه برای خالی کردن پشت چین در منازعه احتمالی شرق آسبا، تضعیف سیاسی و اقتصادی یورو بعنوان رقیب دلار، جلوگیری از نزدیکی و همکاری استراتژیک روسیه و اروپا، مواجه کردن اروپا با تهدید امنیتی بمنظور تقویت ناتو و ملیلیتاریزه کردن مجدد اروپا و محتاج کردن آنها به سلاح و کمک آمریکا است. …
نقش روسیه در مناقشات قره باغ توضیح بفرمایید؟
قبلاً عرض کردم مسکو محیط بیرونی فدراسیون روسیه از متصرفات شوروی سابق را خارج نزدیک می نامد، یعنی آن را حریم خود می شمارد و به هیچ وجه مداخله و نفوذ معنادار کشورهای دیگر در این محدوده را تحمل نمی کند. در این میان قفقاز جنوبی جایگاه خاص دارد. علت آن سکونت اقوام و ملت های غیر روس در مناطق مرزی این منطقه و موقعیت ژئوپلتیک آن است. تجربه جنگ چچن در اوایل فروپاشی شوروی که لطمات جبران ناپذیری به روسیه وارد کرد، نشانه عینی اهمیت قفقاز برای روسیه است؛ بنابراین روسیه هرگونه تحول و حادثه سیاسی و امنیتی در این منطقه را با حساسیت بسیار دنبال می کند و ایفای نقش تعیین کننده در این تحولات را حق خود می شمارد و از مداخله دیگران بیزار است.
بنابراین مناقشه قره باغ از روز اول تحت نظر و بلکه مدیریت مسکو بوده تا جایی که گفته می شد روسها به هنگام فروپاشی شوروی، کانون مناقشات قومی در قفقاز را روشن کردند تا بعدا پس از کسب قدرت و فراغت خود به حل و فصل آنها در چارچوب منافع مسکو اقدام کنند. از این رو روسها همیشه نقش اول در واسطه گری بین طرفین مناقشات داشتند و وقتی شورای اروپا گروه مینسک را برای حل و فصل مسالمت آمیز مناقشه قره باغ تاسیس کرد روسها یکی از روسای دوگانه آن بودند.
دخالت پوتین در جنگ دوم قره باغ و امضای بیانیه مشترک سه جانبه نیز نشانه دیگری از این است که روسیه همچنان نقش آفرین در منطقه هستند و کنترل این منطقه را بدون دخالت خارجی دنبال می کنند. هم اکنون نیز روسیه مهمترین همکار نظامی هر دوطرف، بویژه ارمنستان است. اگر روسیه بطور جدی از ارمنستان حمایت می کرد، پیروزی سریع باکو در جنگ اخیر ممکن نبود. ضرب المثلی معروف است که می گویند روس ها به خرگوش می گویند بدو و به تازی می گویند بگیر!
در مورد نقش امریکا و رژیم صهیونیستی در این مناقشات توضیح بفرمایید؟
آمریکا به دنبال آن است که به این منطقه حساس نزدیک شود و اگر توانست در کشورهای این منطقه نفوذ سیاسی و امنیتی داشته باشد. اهداف سیاسی، اقتصادی و امنیتی پشت این سیاست آمریکاست. که به موقعیت ژئوپلتیک منطقه بویژه همجواری آن با مرزهای حساس روسیه مربوط می شود. تلاش آمریکا برای نفوذ در کشور فقیر گرجستان و برپاکردن انقلاب مخملی در آن برای خارج کردن قدرت از دست دوست خود شواردناذزه برای سپردن آن به دست پرورده خود ساکاشویلی نشان می دهد که اهداف اقتصادی برای امریکا در این منطقه تعیین کننده نیست. ارمنستان هم برای امریکا سرزمین مطلوبی است که لابی قدرتمند ارامنه در آمریکا آن را برای واشنگتن جذاب تر می کند، همجواری آن با گرجستان در شمال و با ترکیه و ایران در غرب و جنوب و جمهوری آذربایجان در شرق برای امریکا وسوسه انگیز است.
بنابراین همیشه هوای لابی ارامنه دارد و در طی ۳۰ سال گذشته کمک های سیاسی و اقتصادی سخاوتمندانه ای به جدایی طلبان قره باغ کرده تا توجه آنها را جلب و حفظ کند بلکه در موقعیت مقتضی در ارمنستان یک حاکمیت سیاسی مورد نظر خود را روی کار آورد. در عین حال آمریکا همیشه توجه لازم را به حساسیت های باکو داشته و با رفت آمدهای متعدد دیپلماتیک، تعریف و تمجیدهای گزاف و وعده های چشمگیر از باکو دلبری کند خود را دوست و حامی باکو جلوه دهد تا جایی که دولت جمهوری آذربایجان با اصرار آمریکا را داخل گروه مینسک برای حل و فصل مناقشه قره باغ کرد.
سیاست مزورانه امریکا در مقابل دولتمردان کمتجربه باکو منافع اقتصادی قابل توجهی هم همراه داشت. شرکت های آمریکایی در همه کنسرسیوم های شرکت های خارجی برای اکتشاف استخراج و صدور نفت و گاز در جمهوری آذربایجان حضور دارند و سهم قابل توجهی از عایدات نفت و گاز خزر را صاحب شده آند. البته خود خزر هم بعنوان یک پهنه آبی کم نظیر جهان برای امریکایی ها جذاب است و صرف حضور شرکت های نفتی آنها در خزر فعلا رضایت بخش است و البته اگر بتوانند پای ناتو را به آن می کشند. این همه امتیازی که آمریکا از جمهوری های قفقاز جنوبی گرفته اساسا به سبب وجود مناقشات قره باغ و آبخاز بود و هر سه جمهوری به تصور جلب حمایت آمریکا به او امتیازات سیاسی و اقتصادی سخاوتمندانه داده اند.
نگرش اروپایی ها در منطقه توضیح بفرمایید؟
اروپایی ها با پیش بینی تبعات منفی مهاجرتی و امنیتی مناقشات قومی، مخالف اینگونه مناقشات در همجواری مرزهای خود هستند، بخصوص اگر این مناقشات خارج از کنترل آنها باشد. لکن در مورد مناقشات قفقاز با تدابیری نظیر تاسیس گروه مینسک و برقراری آتش بس بین طرفین، وقتی از تحت کنترل قرار گرفتن آنها مطمئن شدند مانند آمریکایی ها تلاش کردند از قبل آن نان بخورند. آنها هم با سیاست یکی به نعل و یکی به میخ تلاش کردند در این جمهوری ها نفوذ فرهنگی و اقتصادی داشته باشند.
در همین راستا شرکت های اغلب کشورهای مهم اروپایی عضو کنسرسیوم های نفت و گاز باکو هستند. همزمان حامی جدایی طلبان قره باغ و طرف توجه ارمنستان هم هستند. بطوریکه فرانسه به هر تحولی در این رابطه با ارمنستان سریعا واکنش نشان می دهد. ترکیه هم بعنوان کشور همبازی اروپا و عضو ناتو سیاست فرصت طلبانه و منفعت طلبانه در این مناقشات دارد، انکارا تلاش کرده است در منطقه هر اتفاقی افتاد از آن در جهت تامین منافع خودش و بالا بردن نفوذ استفاده کند.
در قفقاز نیز بسیار نقش آفرین است و حرکت و رفتار او در منطقه قفقاز جنوبی به خصوص در مناقشه قره باغ تامل برانگیز و بسیار مزورانه و غیر صادقانه است. بیشتر از آنکه به دنبال صلح در منطقه باشد و یا به دنبال استفاده مشروع از همجواری باشد به دنبال آن است که به ضرر مردم منطقه و بنفع خودش جریان مناقشات را ادامه دهد.
انتهای پیام/
نظر شما