دکتر «کامیار صداقت ثمر حسینی» در گفت وگو با خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، با اشاره به دوران حیات علامه مجلسی و تاثیر آن عالم گرانقدر در جهان اسلام اظهار کرد: شیخالاسلام اصفهان، علّامه ملّا محمدباقر مجلسی (متوفی ۱۱۱۰ق) فرزند ملّا محمدتقی مجلسی (متوفی ۱۰۷۰ق) بود؛ پدر وی به مجلسی اول و خود به مجلسی دوم شهرت دارد؛ امام خمینی در کتاب «آداب الصلوة» از ایشان به «محدّث عظیم الشّأن» و از والدشان به «محدث محقق، مولانا» تعبیر و تمجید کرده است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی ادامه داد: علامه مجلسی علاوه بر والدش، علوم مختلف را از محضر بزرگانی همچون آیات آقا حسین خوانساری، شیخ حرّ عاملی، سید علیخان شیرازی محمدصالح مازندرانی، و ملا محسن فیض کاشانی آموخت و اجازات روایت گرفت.
وی افزود: دوران حیات علامه مجلسی معاصر با حکومت شاه سلیمان و سلطان حسین صفوی، آخرین پادشاه سلسله صفویه بود؛ یعنی او در دوران افول قدرت صفویان زندگی میکرد؛ از حیث علمی نیز سدههای یازدهم و دوازدهم در قیاس با سدة پنجم قمری که دوران درخشان شیخ مفید (متوفی ۴۱۳ق) و شاگردانش همچون سیّد مرتضی علمالهدی (متوفی ۴۳۶ق) و شیخالطائفه الطوسی (متوفی ۴۶۰ق) است؛ دوران فترت فقه و اجتهاد شمرده میشوند.
این پژوهشگر تصریح کرد: مرحوم استاد سید جعفر شهیدی و یا استاد جلالالدین همایی نهایت هنر و کمال فقیهان سدههای یازدهم و دوازدهم را درک دقیق سخنان متقدمان و تقریر عالی مطالب آنان میدانند که البته در همان دوران نیز این هنر از همگان بر نمیآمد؛ حال اگر این شاخص را در نظر بگیریم هر دو مجلسی اوّل و دوم (اعلی الله مقامهما) بر بلندای قلّه دوران خود ایستاده و بزرگترین خدمات را به علم و مذهب انجام دادهاند که البته علامه مجلسی از این حد فراتر رفت و با تألیف کتاب ارزنده «بحار الانوار» خدمت بزرگی به جهان اسلام و مذهب تشیع کرد.
صداقت ثمر حسینی گفت: علامه مجلسی که مُحدث، کتابشناس و نُسخهشناسی بزرگ بود، با درک ضرورت حفظ میراث روایی امامیه که رفتهرفته بر اثر از میان رفتن کتابهای خطی و نابودی کتابخانهها، صدمات سنگینی بر آن وارد میآمد، سرپرستی گروهی از عالمان را بر عهده گرفت و انبوهی از احادیث را در نسخههای خطییی که تدریجاً در طول زمان در حال فرسودگی بودند، حفظ کرد.
وی در بخش دیگری از مباحث خود با بیان اینکه علامه مجلسی در وهله اول یک محدث بزرگ است که مورد توجه هر دو جریان اخباریون و اصولیون در روزگارش تاکنون بوده است، خاطرنشان کرد: نکته مهم آن است که بروز برخی اختلافنظرها میان عالمان و فقیهان، طبیعت کارهای بزرگی همچون مجموعه عظیم «بحار الانوار» است؛ اما اینها چیزی از شایستگی ایشان و کتاب بحار نمیکاهد.
این پژوهشگر ادامه داد: علامه مجلسی خود باب نقد را بر آثارش نبسته و هرگز مدعی صحت تمامی روایات موجود در آن نیست؛ بلکه ایشان در حقیقت کتابخانه بزرگی را برای تحقیقات بعدی به نسلهای بعد از خود رسانده است؛ برای مثال، وی در تعارض قرآن با حدیث، قرآن را مبنا قرار میدهد و حدیث معارض با فرموده صریح قرآن را به کنار میگذارد؛ از کتاب او در شرح کافی، با عنوان «مرآت العقول فی شرح اخبار آل الرسول» میتوان به شیوه اجتهاد عملی او در مورد اسناد و اقسام حدیث پی برد؛ بدین ترتیب، طبعاً مشرب تفسیری او تفسیر روایی است؛ منتهی از آن جهت که به سبب نگارش بحار الانوار، احادیث را در ذیل ابواب موضوعی میدیده است، نگاه موضوعی به تفسیر نیز دارد؛ هرچند در ذیل ابواب حدیث وارد آن شده و البته رسالههای کوتاه مستقلی نیز در تفسیر برخی آیات قرآن نظیر رساله تفسیر سوره نور دارد.
وی گفت: برخی به اشتباه شاید گمان برند که محدثانی چون علامه مجلسی عموماً به نقل اخبار و احادیث مبادرت کردهاند و اینچنین از نوآوریهای فکری آنان غافل شوند و این در حالی است که در موارد بسیاری علامه مجلسی دیدگاههایی فراتر از اندیشه رایج زمانه خود دارد؛ برای مثال، در زمانی که برخی نظیر امام فخر رازی متأثر از هیئت بطلمیوسی، در تفسیر آیه شریفه «وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا» (قرآن مجید، النبأ: ۷) اخبار مربوط به میخکوبی زمین را به اشتباه به سکون زمین در مرکز و مرکزیت زمین برای عالم تعبیر میکردند؛ علامه مجلسی به صراحت به «طبقات زمین» توجه کرد و چنین نگاشت: «مدخلیت کوهها برای عدم اضطراب و جنبش زمین از آن است که کوهها از زیر همگی بهم مشبکاند و دست در یکدیگر دارند و هرچند در ظاهر اتصال نیست، در اعماق زمین اتصال به یکدیگر دارند به طوری که مانع از تشتت اجزاء زمین و تفرق آنهایند. پس کوهها به منزله میخهایی هستند که در تخته فرو رفته و سبب الصاق قطعات زمین به یکدیگر شدهاند.» حکیم ربانی علامه حاج میرزا خلیل کمرهای در شرح نهجالبلاغه (مجلد آفرینش آسمان و زمین) با نقل دیدگاه علامه مجلسی، مینویسد: «بنازم هوشمندی را چون مجلسی که مقهور فکر فلاسفه نشد».
این پژوهشگر در ادامه به مهترین درس و الگویی که میتوان از علامه مجلسی در محافل ومباحث علمی امروز الگوبرداری کرد اشاره داشت و افزود: شاید مهمترین درسی که میتوان از علامه مجلسی آموخت، اصرار او بر تتبع در احادیث و منابع مختلف و جدیتی است که در کارش صرف کرده است. امروزه نظایر تتبع و جدیت بزرگانی چون علامه مجلسی کمتر دیده میشود. تآلیفات علامه مجلسی نشان از پشتوانه فرهنگی بسیار سرشاری دارد که از آن برخوردار بود.
وی ادامه داد: کار گروهی نیز از دیگر درسهایی است که در تدوین مجموعه بحار الانوار دیده میشود و خود مایه پرورش شاگردانی ورزیده بود؛ میرزا حسین نوری در کتاب «فیض القدسی فی احوال المجلسی» که ضمیمه بحار الانوار منتشر شده است؛ و علامه آقا بزرگ تهرانی در آثارشان از جمله «الروضة النضرة فی تراجم علماء الحادیة عشرة» و آیتالله سید احمد حسینی اشکوری در کتاب ارزندهاش با عنوان «تلامذة العلامة المجلسی والمجازون منه» به اسامی صدها تن از شاگردان و معرفی اجازات روایت او پرداختهاند. اینها بیانگر توفیقات کمنظیر علَامه مجلسی در عرصة آموزش است.
صداقت ثمرحسینی تصریح کرد: توجه علامه مجلسی به زبان فارسی و بسط بصیرت دینی در میان ایرانیان که با تألیف کتابهایی چون «زاد الحیاۀ»، «حیاۀ القلوب»، «عین الحیاۀ» و «حق الیقین» متبلور شد، فعالیت فوقالعاده مؤثری در زمانه علامه مجلسی و دورههای بعدی است که برای روزگار کنونی نیز جالبتوجه و درس آموز است.
نظر شما