به گزارش خبرگزاری شبستان «مملکت مال حزباللهیهاست!» این جملهای بود که از سوی منصوره معصومیاصل، در یکی از برنامههای تلویزیون مطرح شد و پس از آن واکنشهای مختلفی را به همراه داشت. این نوع اظهارات، غیر از اینکه محل اشکالات جدی است، عموما از سوی جریانهای معاند نیز بهرهبرداری میشود. هرچند چهرههایی از حاکمیت هم به این اظهارات پاسخ گفتند و تلاش کردند گفتمان انقلاب را تبیین کنند. بعد از این واکنشها، صفحاتی از شماره جدید نشریه «خط حزبالله» نیز پاسخی روشن داشت. در ادامه بخشهایی از این مطلب را میخوانید.
از ادبیات دشمن استفاده نکنید
یکی از اقدامات موفق انقلاب اسلامی، «مفهومسازی»، «واژهپردازی» و تولید ادبیات مخصوص به خود بود؛ «وقتی یک فکر جدید –مثل فکر حکومت اسلامی و نظام اسلامی و بیداری اسلامی– مطرح میشود، مفاهیم جدیدی را در جامعه القا میکند؛ لذا این حرکت و این نهضت باید واژههای متناسب خودش را دارا باشد.» (بیانات، ۲۲/۷/۱۳۹۰) موضوعی که دقیقا در مقابل رویکرد استفاده از «ادبیات دشمن» قرار میگیرد؛ «از ادبیات دشمن استفاده نکنید. دشمنان انقلاب از روز اول آمدند تعبیر ادبیات تندرو و میانهرو را مطرح کردند؛ فلانی تندرو است، فلان جریان تندرو است. فلان جریان میانهرو است.» (۵/۱۲/۱۳۹۴) یکی از مفاهیم و کلیدواژههایی که در جریان حرکت انقلابیِ ملت ایران به عرصه عمومی وارد شد «حزبالله» و «حزباللهی» بود. اما به راستی معنای حقیقی این مفاهیم چیست؟ و حزباللهی کیست؟ در منظومه فکری و معارفی انقلاب اسلامی، حزباللهی به عنوان تعبیری برآمده از آموزههای قرآنی، معنای روشنی دارد: «حزباللهی، یعنی آن که در خدمت خداست و هیچ وابستگی تشکیلاتی سیاسی، جز وابستگی به انقلاب و اساس انقلاب –که اراده الهی است – ندارد.» (۱/۸/۱۳۶۹) در این نگاه «یک فرد متدین را حزباللهی نمیگویند؛ حزباللهی آن کسی است که برای حرکت در جهات دینی انگیزه دارد.» (۴/۱۰/۱۳۶۹)
حزباللهی یعنی انسان پای کار و انجام وظیفه
بر اساس نگاه اصیل برآمده از معارف انقلاب اسلامی، انسان حزباللهی، انسان آماده و پای کار انجام وظیفه است: «حزباللهی بودن، یعنی آماده کار بودن برای انجام تکلیف الهی.» (۷/۵/۱۳۷۷) بر اساس این تفکر و جهتگیری است که فرد حزباللهی و بسیجی برای انجام وظیفه خدمت به کشور و مردم هزینه میدهد بدون آنکه چشمداشت مادی و دنیایی داشته باشد: «بسیج یعنی چه کسی؟ یعنی آن کسی که تا فهمید دشمن حمله کرده است، نگاه نکرد که زراعت دارد، دکان دارد، کار اداری دارد، امتحان دارد، کنکور دارد و ترم دانشکدهاش عقب افتاده است. همه اینها را گذاشت و به جبهه رفت. این را میگوییم «حزباللهی». امروز هم اگر بفهمد دشمن به هر شکلی درصدد تعرض است، دیگر خواب راحت به چشمش نمیآید و نمیتواند آرام بگیرد. این «حزباللهی» است.» (۱۶/۷/۱۳۷۷) لذا «حزباللهی یعنی آن عنصری که در مقابل مشکلات سینه سپر میکند و احساس مسئولیت میکند.» (۸/۵/۱۳۷۲) براساس این چارچوب است که حزباللهی برای منفعت شخصی خود کار نمیکند؛ «عدهای هم هستند که اینها حرفی هم ندارند که برای اسلام و انقلاب، یک وقت یک کاری هم بکنند، اما برایشان در درجه اول، مسائلی شخصی خودشان است یا چهره شدنشان؛ اینها حزباللهی نیستند.» (۸/۶/۱۳۶۲)
مبادا گمان شود حزباللهی یعنی جوان پرسروصدای بیسواد!
اما در نقطه مقابل تعریف درست انقلابی از مفهوم حزباللهی، تعاریف نادرست و غلطی نیز مطرح شده و میشود: «دشمنان ما در تبلیغات دنیایی، سعی میکنند حزباللهی را چهره بدی نشان بدهند.» (۱/۸/۱۳۶۹) یکی از کارهای اساسی دشمن در این زمینه این است که با تبلیغات مسموم، دروغین و تحریفآمیز، تفکر حزباللهی و معتقدین به این نوع نگاه و روحیه را جمع کوچکی از ملت بزرگ ایران نشان دهند؛ «تبلیغات مسموم جهانی میخواهد اینجور وانمود بکند که بسیج، یک جمع کوچکی از جامعه است و این خلاف است، زیراکه نیروی بسیجی، یک جمع عظیمی است در کشور سرافراز و سربلند ایران. ما بحمدالله از همه قشرهای کشورمان –از کارمندان دولتی و اداری و خواهران و زنان– بسیجی و نیروی حزباللهی داریم؛ دکتر حزباللهی، دانشجوی حزباللهی، روحانی حزباللهی، کارگران حزباللهی، روستاییان و کشاورزان حزباللهی، عناصر پیشهور و کسبه حزباللهی و بسیجی. ما شخصیتهای برجستهای از لحاظ علمی و از لحاظ تشخّص در بین ملت ایران که افتخار میکنند که بسیجیاند و حزباللهیاند، هم داریم؛ ما استاد دانشگاه داریم، حزباللهی و بسیجی؛ آن هم نه کم، تعداد قابل توجهی. زنانی متخصص در رشتههای گوناگون دانش داریم، حزباللهی و بسیجی؛ و مردانی با معلومات، آگاه، بامعرفت، هوشمند، دارای فهم و بینش سیاسی و برخوردار از فرهنگ بالا و بسیجی و حزباللهی داریم. حزباللهی بودن و بسیجیبودن یعنی همان روح بیداری و هوشیاری و آمادگی.» (۸/۵/۱۳۷۲) لذا «مبادا گمان شود که حزباللهی، یعنی جوان پرسروصدا و پرهیاهویی که نه سواد درستی دارد، نه معلومات درستی! اینطور نیست. در میان متخصصین ما، در میان برگزیدگان ما، در میان مدیران ما، در میان علما و اساتید ما، انسانهای حزباللهی، زیادند. مفهوم حزباللهی را در ذهن خودمان، غلط تصور نکنیم.» (۷/۵/۱۳۷۱) بر این اساس معتقدیم که «قاطبه ملت ایران طرفدار انقلابند، دنبالهرو انقلابند و پافشاری بر انقلاب میکنند.» (۵/۱۲/۱۳۹۴) لذا باید این حقیقت مهم را تکرار و بیان کرد که «نیروهای مومن و بسیجی و حزباللهی؛ یعنی همین عامه مردم مومن؛ یعنی همین اکثریت عظیم کشور عزیز ما؛ همینهایی که جنگ را اداره کردند؛ همینهایی که از اول انقلاب تا به حال با همه حوادث مقابله کردند؛ در این مورد مهمترین نقش را میتوانند داشته باشند.» (۲۲/۴/۱۳۷۷)
مردم، حزباللهیها را دوست دارند
در میدان اقدام و عمل و براساس تجربیات گرانبهای انقلاب اسلامی هم تفکر و جهتگیری حزباللهی، امتحان خود را به بهترین شکل ممکن پس داده است: «همین نیروهای مردمی، که اگر نبودند –این بسیج اگر نبود، این نیروی عظیم حزبالله اگر نبود– در جنگ هم شکست میخوردیم؛ در مقابل دشمنان گوناگون هم در این چند سال شکست میخوردیم و آسیبپذیر بودیم. کارخانه ما را میخواستند به تعطیلی بکشانند؛ نیروی حزباللهی از داخل کارخانه میزد به سینهشان. مزرعه ما را در اوائل انقلاب میخواستند به آتش بزنند؛ نیروهای حزباللهی از همان وسط بیابانها و روستاها و مزارع، میزد توی دهانشان. خیابانها را میخواستند به اغتشاش بکشند؛ نیروی حزباللهی میآمد سینه سپر میکرد و در مقابلشان میایستاد.» (۲۲/۴/۱۳۷۱) در حقیقت تجربه روشن انقلاب اسلامی نشان داد که «هر جا ما به نیروی ایمان مردم مومن و جوانان حزباللهی تکیه کردیم، موفق شدیم. هر جا به نیروهای جوان مومن خودمان اعتماد کردیم، توانستیم موفق شویم. در جنگ اینطور بود، در بازسازی اینطور بود، در مسائل اقتصادی اینطور بود؛ در هر نقطه از مسائل فرهنگی که انگشت میگذاریم، اینطور است؛ حتی در هنر اینگونه است.» (۱۹/۱۰/۱۳۷۸)
شهید سلیمانی نمونهای تماما بسیجی و حزباللهی
به دلیل برخورداری از این روحیه خدمت و فداکاری بدون چشمداشت و بهرهبرداریهای مادی است که «مردم، حزباللهیها را دوست دارند؛ چون حقیقتا برای کار دور هم جمع شدهاند و نه برای وقتگذرانی یا خداینکرده بهرهبرداری شخصی.» (۱۶/۷/۱۳۷۱) یک نمونه بارز و چشمگیر و ماندگار از این دلبستگی و محبت عمیق تودهها و اقشار مختلف ملت ایران به روحیه و فرد حزباللهی حماسهای است که در بدرقه فرمانده و سربازی تماما بسیجی و حزباللهی به نام شهید حاج قاسم سلیمانی آفریدند. حاج قاسمی که جان فدای ملت بود و جانش را فدای عزت و استقلال و امنیت مردم کرد: «]شهید سلیمانی[ بارها، بارها، بارها جان خودش را در معرض تهاجم دشمن قرار داد، در راه خدا، برای خدا و مخلصا لله؛ و مجاهدت کرد.» (۱۹/۱۲/۱۳۹۷) مردی که بارها میگفت: «برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد.» و «مردم نشان دادند که به کسی که مظهر اقتدار ملی و اقتدار جهادی ایران است احترام میگذارند. شهید سلیمانی مظهر این اقتدار بود.» (۲۲/۴/۱۳۹۹)
نظر شما