به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، گاهی شکوه بانوی بزرگ جهان، چنان دل و جان را لبریز میسازد که توان سخن گفتن را از انسان میگیرد. جایگاه رفیع فاطمه اطهر (ع)خیره کننده دیدگان هر بیناست. باری! برخی در شناختن و شناساندن این بانو، که مادرِ عصمت و آینه عفاف است، به دامن روایات و آیاتی پناه میبرند که گویای شأن والای اوست. در شأن فاطمه (ع) آیات بسیاری نازل گشته و روایات نیز همچون دریایی موّاج و متلاطم طراوت بخش ساحل اندیشه ها و کرانه های معرفت است.امّا در این میان، راه دیگری نیز وجود دارد که ما را با ژرفای کمالات و جلوه فضیلت های این بانو آشنا می سازد، آن هم نگریستن به سیره عملی و شیوه رفتاری آن بزرگوار است. در واقع، زندگینامه زیبا و پرنکته و آموزنده او در ابعاد گونه گون، آینه ای است که نوری از بزرگی ها و فضیلت های او را بر رواق دلمان می تاباند و شبستان جان را همچون روز، روشن می سازد.لذا در این خصوص با حجت الاسلام ایمان ضرّابی، پژوهشگر،استاد حوزه و دانشگاه گفتگویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.
کیفیت عبادتهای حضرت زهرا سلام الله علیها چگونه بود؟ آن حضرت چه نکاتی را در حال عبادت رعایت میکردند که باید آن را الگو و سرمشق خود قرار بدهیم؟
زندگی حضرت فاطمه (س) سراسر نور و پر از معنویت بود. او توانست در خانه کوچک خود، با تمام مشکلات، به عرفان کامل برسد. وی به جایی رسید که جبرئیل امین بر او نازل می شد.فاطمه علیه السلام عاشق عبادت بود. او در تسلیم و اطاعت و در استقبال از عبادت، چنان به پیش رفت که حتی سلامت خویش را از یاد بُرد. امام باقر (ع) در شأن عبادت او فرمود: «کانت تَقُومُ حَتّی تَورَّمَ قدماها» روزی رسول خدا (ص) به او فرمود: «دخترم از خدا چیزی بخواه که جبرئیل از جانب خدا وعده اجابت داده است.»، فاطمه (س) عرض کرد: «حاجتی جز توفیق در بندگی خدا ندارم. آرزویم این است ناظر جمال او باشم و به وجه کریمش نظاره کنم» و خود در مناجاتش میفرمود: «أسالک لذّة النّظر الی وجهک». همسر و فرزندان او، عاشق معبود یگانه بودند. خانه ای که پر از نور و نماز و قرآن و عبادت است، ارزشمند است.حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) هر دو عاشقانه و خالصانه عبادت می کردند. این طور نبود که فقط علی علیه السلام در نماز غرق شود؛ بلکه فاطمه زهرا (ع) نیز چنان در محراب به عبادت می ایستاد که از شدّت ترس، نَفَسش به شماره می افتاد.
امروز باید زن و مرد به این زوج ملکوتی اقتدا کنند و هر دو به معراج عرفان، معنویّت و سیر و سلوک برسند. علاّمه مجلسی قدس سره در مورد خانه علی و فاطمه (ع) از انس بن مالک، و بُریره نقل می کند: هنگامی که رسول خدا (ص ) این آیه شریفه را خواند: «فی بیوتٍ اَذِنَ اللّهُ اَن تُرْفَعَ و یُذْکَرَ فیها اسمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بالْغُدُوِّ والآصالِ»؛ در خانه هایی (مانند معابد، مساجد و منازل انبیا و اولیا) خدا رخصت داده که آنجا رفعت یابد و در آن، ذکر نام خدا شود و صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاک او کنند.مردی برخاست و سؤال کرد: ای رسول خدا! این خانه ها کدامند؟ حضرت فرمود: خانه های انبیا. سپس ابوبکر برخاست و پرسید: ای رسول خدا! آیا این خانه (اشاره به خانه علی و فاطمه) نیز از همان خانه هاست؟ حضرت فرمود: آری و از برترین آنان است. ابن عباس می گوید: در مسجد پیامبر بودیم که یکی از قاریان قرآن آیه «فی بیوتٍ اذِنَ اللّهُ...» را تلاوت کرد. پرسیدم: ای رسول خدا! این خانه ها کدام خانه ها هستند؟ حضرت فرمود: خانه های انبیا. و سپس با دست خویش به خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام اشاره کرد.
ایمان فاطمه ( ع)
امام باقر (ع) می فرماید: روزی پیامبر (ص) سلمان را برای رساندن پیامی به خانه فاطمه (ع) فرستاد. سلمان می گوید: سپس از درنگ کوتاهی در پشت درخانه آن حضرت، سلام گفتم، صدای فاطمه را از داخل خانه شنیدم که قرآن می خواند و در بیرون اتاق، دستاس در حال چرخیدن بود. ماجرا را به پیامبر (ص) خبر دادم. آن حضرت تبسّمی کرده و فرمود:«یا سلمانُ اِنَّ ابنَتی فاطمةَ مَلاءَ اللّهُ قَلْبَها و جَوارِحَها الی مشاشِها...؛ ای سلمان! خداوند قلب، اعضا و جوارح دخترم فاطمه را تا فرق سرش مملوّ از ایمان کرده است. دخترم خود را در اطاعت و عبادت خدا قرار داده. پس خداوند فرشته های را به نام زوقابیل (جبرئیل) فرستاده تا به جای او دستاس را بگرداند.»
چرا حضرت زهرا(س) محرابی برای عبادت در خانه داشت؟
پیامبر اکرم (ص) فرمود: دخترم فاطمه، سرور زنان جهان از اوّلین و آخرین است. هنگامی که او در محراب عبادت می ایستد، هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقرّبین بر او سلام گفته و همان ندایی را که به مریم می گفتند، به فاطمه (ع) می گویند که: «اِنَّ اللّهَ اصطَفاکِ و طَهَّرَکِ واصْطفاکِ علی نِساءالعالمینَ» حَسن بَصری (زاهد معروف) می گوید: «لم یَکُنْ فی الاُمّةِ اَزْهَدَ و لا اَعْبَدَ مِنْ فاطِمَةَ...؛ در امت اسلام عابدتر از فاطمه (ع) نبود. وی آنقدر نماز می خواند و عبادت می کرد که دو پای مبارکش ورم می نمود.»
فاطمه (ع) و مائده آسمانی
حضرت فاطمه (ع) به نماز، علاقه فراوانی داشت و هرگاه حاجتی داشت، به نماز متوسّل می شد. سه روز بود که در خانه علی (ع) و فاطمه (ع) غذا یافت نمی شد و آنان این مدت را بدون غذا سپری کردند. علی (ع) وارد منزل شد در حالی که رسول خدا نشسته و فاطمه (ع) نماز می خواند و بین این دو نفر ظرفی سرپوشیده بود. وقتی فاطمه (ع) از نماز فارغ شد، سرپوش را از آن ظرف برداشت اما ظرف مملوّ از نان و گوشت بود. علی (ع) فرمود: ای فاطمه! این از کجا برایت رسیده؟ گفت: از جانب خدا نازل شده است. خداوند به هر که بخواهد، روزی می دهد.
حضرت زهرا (ع) و ترس از قیامت
حضرت زهرا (ع) به شدّت از روز قیامت و سختی آن نگران بود. او از پدرش رسول خدا درباره چگونگی زنده شدن و احوال قیامت سؤالات بسیاری می نمود. علاّمه مجلسی قدس سره می نویسد: هنگامی که آیه «و اِنَّ جَهَنَّم لَمَوعِدُهُم اجمعین لها سبعةُ ابوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنهُمْ جُزءٌ مَقْسومٌ»بر پیامبر (ص) نازل شد، آن حضرت به شدّت گریست و یارانش نیز با گریه آن حضرت، گریه کردند؛ اما کسی نمی دانست که پیامبر چرا می گرید و جبرئیل چه چیزی را بر او نازل کرده که باعث گریه فراوان پیامبر شده است. از طرفی، هیچ کس یارای سخن گفتن با آن حضرت را نداشت. اصحاب چون می دانستند وقتی پیامبر (ص) نگاهش به فاطمه (ع) می افتد، شاد می گردد، فردی را به خانه فاطمه (ع) فرستادند تا وی را از این ماجرا و گریه پیامبر (ص) باخبر سازد.
دختر رسول خدا با شنیدن این خبر برآشفت و خانه را به قصد مسجد و دیدار پیامبر (ص) ترک گفت. هنگامی که فاطمه (ع) نزد پیامبر آمد، فرمود: «پدرجان! جانم فدایت باد! چه چیز تو را به گریه درآورده است؟!». پیامبر (ص) آنچه را که جبرئیل بر او نازل کرده بود، بر دخترش تلاوت کرد. فاطمه (ع) از شدّت ترس و وحشت، با صورت بر زمین افتاد، در حالی که می فرمود: «اَلوَیْلُ وِ ثُمَّ الوَیْلُ لِمَنْ دَخَلَ فِیالنّار؛ وای، پس وای بر کسی که وارد دوزخ شود!» علی علیهالسلام دست بر سر میگذاشت و فریاد میزد: «وا بُعْدَ سَفَراه وا قِلّة زاداهُ فی سَفَرِالقیامة؛ وای از دوری سفر، وای از کمی توشه راه سفر قیامت!»
اُنس با قرآن کریم
توجّه ویژه حضرت زهرا (ع) به قرآن کریم، درس دیگری به شیفتگان این کتاب آسمانی می دهد. حضرت فاطمه (ع) فرمود: «حُبِّبَ اِلیَّ مِنْ دنیاکُمْ ثلاث، تِلاوَتُ کتاب اللّهِ، والنَّظَرُ فی وجه رسول اللّهِ وَالإِنفاقُ فی سبیل اللّه؛ سه چیز از دنیای شما را دوست دارم: تلاوت قرآن کریم، نگاه به چهره مقدّس پیامبر (ص) ؛ انفاق در راه خدا.» فاطمه زهرا (ع) ، با قرآن مأنوس بود و پیوسته از خانه کوچکش آوای خوش قرآن به گوش می رسید. گفته های یاران و اصحاب رسول خدا مؤیّد این سیره و شیوه آن بانوی باعظمت است. حضرت فاطمه (ع )به قرآن اهمیت می داد به گونه ای که وصیّت کرد در شب اوّل قبر، علی (ع) بر مزارش بسیار قرآن بخواند. حتّی خادمه اش فضّه نیز تا بیست سال به غیر قرآن لب نگشود و جز با قرآن پاسخ نداد.
دعا برای دیگران
فاطمه (ع) چگونه سخن گفتن با خدا و دعا کردن را به آیندگان آموخت. او در دعا نیز همه را بر خود مقدّم می داشت. امام حسن علیهالسلام می فرماید: مادرم فاطمه (س) را در شب جمعه ای دیدم که پیوسته در حال رکوع و سجود بود تا این که صبح دمید و شنیدم که مردان و زنان با ایمان را نام می بُرد و بسیار برای آنان دعا می کرد؛ اما ندیدم حتّی یک بار برای خود دعا کند. از روی تعجّب گفتم: مادر! چرا برای خودت دعا نمیکنی و از خدا چیزی نمیخواهی ؛ همان گونه که برای دیگران دعا میکنی؟ مادرم در پاسخ فرمود: «یا بُنیَّ! اَلْجار ثُمّ الدّار؛ فرزندم! اوّل همسایه سپس اهل خانه.»
احترام به پیامبر اسلام (ص)
هنگامی که آیه «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً» بر پیامبر (ص) نازل گشت؛ حضرت فاطمه (ع)ذپدر را «رسول اللّه» خطاب کرد. امام حسین (ع) از مادرش فاطمه زهرا (ع) نقل می کند: از آن روزی که این آیه بر پیامبر (ع ) نازل شد، هیبت آن حضرت، مانع شد که او را «پدر» خطاب کنم، از این رو می گفتم: یا رسول اللّه. چون پیامبر چنین دید، فرمود: «دخترم! این آیه درباره تو و اهل بیت تو نازل نشده است؛ زیرا تو از من هستی و من از تو. تو مرا پدر خطاب کن. دخترم! این آیه درباره مُستکبران نازل گشته که احترام مرا نگه نمی دارند. پدر گفتن تو برای آرامش قلب من بهتر و به خشنودی خداوند نزدیکتر است.» سپس پیشانی مرا بوسید و مقداری از آب دهان خود را به [صورت] من کشید که از آن پس هرگز نیاز به عطر پیدا نکردم.
«ادب» نمودار شخصیت انسان و بزرگترین سرمایه است. علی علیهالسلام فرمود: «لامیراث کَالأَدَب؛ هیچ ارثی گران بهاتر از ادب نیست.» ادب، سیره رایج بین این دختر و پدر بزرگوارش بود. هرگاه رسول خدا (ص) نزد فاطمه (ع) میرفت، او بر می خاست و پدر را می بوسید و او را در جای خود می نشانید. البته رسول خدا هم به فاطمه اش عنایت ویژه داشت؛ چرا که وی کوثر الهی بود که به او کرامت شده است.
سبقت گرفتن در سلام
آن حضرت به پیروی از رسول خدا(ص) به سلام کردن بسیار اهمیت میداد. در روایت آمده است که شخصی گفت: نزد حضرت فاطمه علیهالسلام آمدم، تا مرا دید، سلام کرد و در این امرِ نیکو بر من پیشی گرفت. سپس فرمود: چه چیز تو را به اینجا آورده است؟ عرض کردم: به جهت به دست آوردن خیر و برکت. فاطمه (ع) فرمود: پدرم مرا خبر داد که هرکس سه روز نزد من و یا پدرم آید و سلام کند، خداوند بهشت را بر وی واجب میگرداند.
چرا حضرت فاطمه (س) تا این اندازه مشکلات و سختی ها را تحمل می کردند؟
در روزهای نخست شکل گیری حکومت اسلامی در مدینه، مسلمانان با مشکلات بسیاری مواجه بودند. بسیاری از مهاجران و انصار، با تنگدستی روزگار می گذراندند. در این حال علی علیه السلام نیز همانند سایر مسلمانان زندگی می کرد و هنگام توانمندی، دیگران را برخود مقدّم می داشت. تا چند سال، وضع به همین منوال سپری شد. علی علیه السلام و فاطمه علیه السلام در خانه زیراندازی جز یک پوست گوسفند نداشتند. فاطمه علیه السلام صبر کرد و سختی های زندگی را به خاطر رضای خدا و خشنودی پدر و شوهر خویش تحمّل نمود. پیامبر (ص)ضمن باخبر بودن از وضع زندگی علی علیه السلام و فاطمه علیه السلام ، پیوسته دختر خود را به صبر و شکیبایی در برابر مشکلات زندگی فرامی خواند.
فاطمه (ع) هنگام سختی ها می فرمود: «یا رسول اللّه! خداوند را در برابر نعمت هایش ستایش می کنم و بر نعمت های ظاهری اش شکر گزارم». او ساده زندگی می کرد و از تحمّل مشکلات زندگی پرهیز نداشت تا به شیرینی های آخرت برسد. وسایل زندگی حضرت ساده و مهریه اش اندک بود. او آیین خانه داری و همسر داری را به خوبی مراعات می کرد و در زندگی، واقعاً شریک همسرش بود. گاهی که در خانه غذایی نبود و کودکان گرسنه بودند، فاطمه علیه السلام به علی علیهالسلام چیزی نمی گفت و چیزی از او درخواست نمی کرد. او بیم داشت از این که همسرش نتواند خواسته او را برآورده کند و شرمنده شود. فاطمه علیه السلام در جواب علی علیهالسلام که میفرمود: چرا به من خبر ندادی تا غذایی برای شما تهیه کنم؟ میگفت: ای ابوالحسن! من از خدایم شرم میکنم که تو را به چیزی که بر آن قدرت نداری، تکلیف کنم! آری، فاطمه علیه السلام در تمام عرصه ها نمونه و الگوست. در خانواده، همدم رنج ها و غصّه های شوهر بود و پناه او. علی علیه السلام می فرمود: وقتی به خانه می آمدم و به زهرا نگاه می کردم، تمام غم و اندوهم برطرف می شد. هرگز کاری نکردم که فاطمه از من خشمناک و ناراحت شود. فاطمه نیز هرگز مرا خشمناک نساخت.
حجاب حضرت زهرا(س) چه ویژگیهایی داشت؟
حضرت زهرا (س) هم در سخن، معلّم حجاب بود، هم در رفتار، اسوه عفاف. وی عقیده داشت: «بهترین چیز برای زن، آن است که نه مردان نامحرم او را ببینند و نه او مردان نامحرم را.» علی (ع) می فرماید: روزی با گروهی از اصحاب، خدمت رسول خدا (ص)بودیم. آن حضرت به اصحاب فرمود: صلاح و مصلحت زن در چیست؟ هیچ کس نتوانست پاسخ صحیحی بدهد، وقتی که اصحاب متفرّق شدند، من به خانه رفتم و موضوع سؤال رسول خدا (ص) را به فاطمه (س) گفتم. فرمود: من جوابش را میدانم: «صلاح زن در آن است که مردان بیگانه را نبیند و مردان بیگانه هم او را نبینند.»
من هنگامی که خدمت رسول خدا (ص) رسیدم، عرض کردم: فاطمه(س) در پاسخ سؤال شما چنین فرموده است. پیامبر (ص) سخنِ پخته و منطقی زهرا (س) را پسندید و فرمود: «فاطمه (س) پاره تن من است.» البته در توضیح فرموده حضرت زهرا (س) میتوان گفت که عدم رعایت پوشش از طرف زنان در جامعه، میتواند فساد مردان را به دنبال داشته باشد که سرانجام این بی مبالاتی، به سستی بنیان خانواده و اجتماع خواهد انجامید. پس بهترین، زیباترین و با صفاترین زندگی برای زنان در پرتو سخن پرمغز زهرا علیه السلام خلاصه می شود که: «صلاح زن در آن است که نه او مرد بیگانه را ببیند و نه مرد بیگانه او را.»
انفاق و ایثار
نمونه بارز انفاق و ایثار آن بزرگوار، بخشش «لباس عروسی» به زن فقیر، آن هم در شب عروسی است.هنگامی که موکب عروس رهسپار خانه علی علیه السلام بود، زن سائلی پیش آمد، و در برابر عروس اظهار احتیاج به لباس نمود. فاطمه علیه السلام مظهر تقوا و ایثار، همراهان را به دور خود جمع کرد، و بی درنگ «لباس عروسی» را از تن در آورد و به آن زن فقیر بخشید. حضرت با این عمل، دیگری را برخود مقدّم داشت. این عمل وی به قدری جالب و این فداکاری، به اندازهای بزرگ است که تاکنون تاریخ نتوانسته نمونه ای از آن را در خاطره خود ثبت نماید. آری، زهرای اطهر با همان لباس معمولی به خانه شوهر رفت و سند ایثار در چهره درخشان زندگیاش ثبت گردید.
در خصوص رفتارهای سیاسی حضرت زهرا (علیها السلام) توضیح دهید؟
فاطمه علیهاالسلام در برابر مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی، بی تفاوت نبود و پیوسته جبهه حق را یاری می کرد. در صحنه های اجتماعی و دفاع از دین و رهبر، حاضر بود. حضرت در جنگ اُحُد شرکت داشت و به امدادگری و مداوای زخم های رسول خدا مشغول بود. پس از رحلت رسول اکرم (ص) که خلافت غصب شد و «فدک» را از او گرفتند، همراه زنان بنی هاشم به مسجد آمد و در جمع مسلمانان حاضر، در خطبه های غرّا که پشت پرده خواند، از بدعت ها، ستم ها، حق کشی ها، فراموش کردن وصیّت پیامبر و احیای سنّت های جاهلی انتقاد کرد. فاطمه علیه السلام در اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبری امت اسلامی، از هیچ کوششی فروگذار نکرد و این امر را تکلیف خود دانست. گاهی شب ها همراه علی علیهالسلام به در خانه مهاجرین و انصار میرفت و حمایت از ولایت و وصیت رسول را در یادها زنده می کرد و آنان را به دفاع از حقّ شوهرش در مسئله خلافت و حقّ خودش فرا می خواند، اگرچه جز کلامی سرد و بی مهر نمی شنید!
فاطمه علیه السلام عنایت ویژه ای به مسئله دفاع از امامت و ولایت امام علی علیهالسلام داشت و به عنوان یک وظیفه اجتماعی در قالب های مختلف، روی آن اهتمام و جدّیت می ورزید. در مسئله «فدک» آن چیزی که جوهر اصلی کارها و پیگیری های حضرت فاطمه علیه السلام بود، همان دفاع از «حقّ ولایت حضرت امیرمؤمنان علیه السلام » بود. حتّی آخرین وصیّت او یعنی تشییع، به خاک سپاری و مخفی نگه داشتن قبر هم در واقع تداوم حضور سیاسی و اجتماعی حضرت زهرا علیه السلام بود. این وصیّت، میزان هدفداری و بزرگواری ایشان را نشان میدهد. تا حضرت زنده بود. در یک جمله، فاطمه، فدایی امامت و رهبریت شد. اینها و نمونه هایی دیگر از سیره رفتاری آن بانوی بی همتا، جلوه های الگو بودن او برای همه فضیلت خواهان و حق جویان است که در پی «اُسوه» و سر مشق «چگونه زیستن»اند.
امید است این خصلت ها و رفتارها، چون تابلویی، پیوسته در برابر دیدگانمان باشد. و اگر همواره آن حضرت را سرمشق و اسوه می دانیم و معرّفی می کنیم، «ابعاد الگویی» او را نیز در قالب سیره عملی و رفتاری حضرتش بشناسیم و بشناسانیم. زیرا این گونه، بهتر می توان مَشی و مرام فاطمی را در بستر زندگی و اخلاق عینی پیاده کرد.
چگونه می توان از سبک زندگی حضرت فاطمه (س) الگو گیری کرد؟
الف) ناگفته نماند آنچه فاطمه (س) را اسوه و نمونه ساخته، کمال انسانی اوست و بدین خاطر، متعلّق به عالم انسانیت است.ارزش های انسانی، اختصاص به زن یا مرد ندارد و به تبع آن، اسوه های انسانی نیز همین گونه اند.در یک جمله، فاطمه علیه السلام چنان که اسوه زنان است، اسوه مردان نیز هست. همان گونه که پیامبر (ص) این چنین اند.
ب) باید توجّه داشت که سنّت های الهی و قوانین هستی، که قواعد حاکم بر زندگی انسان بخشی از آن است، همه ثابت و غیر قابل تغییرند. رابطه انسان با خدا و با جامعه و طبیعت، رابطه های است که در جوهر خود از اصول ثابتی تبعیت می کند و قابل تغییر نیست و حضرت زهرا علیهاالسلام به عنوان زنی که عالِم به این ارزش ها بوده و بر طبق موازین الهی و انسانی زندگی می کرده، می تواند الگوی همه انسانها تا «انتهای تاریخ» باشد. به عبارت دیگر، همان طور که «دین» امر ثابتی است، «الگو»هم می تواند ثابت و جاودانه باشد؛ لذا زندگی و سلوک آن حضرت همواره برای انسانها «چه در حال و چه در آینده» اسوه و الگوست.
ج) از خصوصیات اسوه های الهی این است که همواره از سایر افراد بشر در مراتب کمال انسانی پیشقدم هستند و این تقدّم به صورتی است که بشر هرچه در ابعاد مختلف رشد کند، بازهم نمی تواند بی نیاز از آنان باشد. ما انسانها هرچه سعی و تلاش کنیم، به افق فضائل آنان نمی رسیم و نمی توانیم در حدود آنان و مانند آنها عمل کنیم، ولی باید در محدوده توان و استعداد خود در مسیر آنان حرکت نماییم. این که می گوییم فاطمه علیه السلام یا سایر حضرات معصومان علیهم السلام الگوی همگانند، بدان معنا نیست که باید فاطمه (س) یا علی علیه السلام شد، بلکه مقصود «فاطمه وار بودن و فاطمه گونه زیستن» است.
در سخنی از صادق آل محمّد علیهالسلام آمده است: به خدا سوگند! من شما و روح هتان و بوی خوشتان را دوست میدارم. ما را در این جهت با پرهیزکاری و تلاش خود یاری کنید. هرگز به ولایت ما نمی رسید جز با کوشش و تقوا. و کسی که دیگری را به عنوان «امام» و «اسوه» برگزیده است، باید عملش مطابق با عمل او باشد.
نظر شما