به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، حجتالاسلام والمسلمین سید محمدباقر علوی تهرانی، استاد حوزه علمیه به مناسبت ماه مبارک رمضان در مسجد امیر به سخنرانی پرداخت و در خصوص انسان از نگاه قرآن، گفت: خداوند در سوره مبارکه نساء آیه ۱۳۵ میفرماید: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، قائم به قسط باشید».
وی افزود: دو نکته درباره این آیه وجود دارد اینکه خطاب آیه، مؤمنون است یعنی اهل ایمان، نه ناس و نه بنیآدم؛ خطاب عمومی نیست، یعنی هر کسی نمیتواند قائم به قسط باشد و از هر کسی هم آن را نمیخواهیم.
حجتالاسلام والمسلمین علوی تهرانی ادامه داد: در این آیه کُونُوا، فعل امر و جمع است. فعل امر در ادبیات عرب، ظهور در وجوب دارد. یعنی حتما قائم به قسط باشید؛ نه اینکه شایسته است، بلکه بایسته است.
این استاد حوزه علمیه بیان کرد: انسان دو نوع فعالیت التذاذی و تدبیری دارد و برای اینکه این دو در انسان شکل بگیرد، خداوند چهار قوه را در انسان قرار داده است؛ قوه شهوت که منشأ فعالیتهایی میشود که در زندگی منافع را جذب کند. قوه غضبیه که عامل دفع ضرر است و هر ضرری که در زندگی دفع میشود به واسطه این قوه است. این دو قوه، هر دو موجب بقاء انسان هستند.
وی افزود: قوه عاقله که ضامن کشف و اکتشاف در خلقت است. همه از این قوه استفاده نمیکنند. قوه عاقله زمانی پویا میشود که استفاده شود. هر چه مجربتر شود پختهتر میشود بنابراین باید یاد بگیریم که چطور از آن استفاده کنیم.
حجتالاسلام والمسلمین علوی تهرانی گفت: قوه عاقله به ما دو ویژگی میدهد؛ این قوه با طرح سؤالاتی به ما میگوید که ما در نظام هستی با چه چیزهایی سر و کار داریم؛ مثلا با مفهوم وجود سر و کار داریم. یعنی هر چیزیکه وجود دارد و هست. نظام هستی، یعنی نظام بودن. آیا این نظام، فقط شامل مادیات میشود و تعریف ماده چیست. پاسخ به این سؤالات در حوزه عقل نظری است و به ما جهانبینی میدهد.
وی ادامه داد: همچنین، این قوه کشف دیگری هم در حوزه عمل وجود دارد. شما به این نتیجه رسیدید که باید به سعادت دست یابید. حالا از شما سؤال میکند، سعادت چیست؛ با چه برنامهای میشود به سعادت رسید؛ چه کارهایی را باید انجام داد و چه کارهایی را نباید انجام داد، در واقع یعنی بایدها و نبایدها را تشریح میکند و پاسخ به این سؤالات در حوزه عقل عملی است و به آن ایدئولوژی میگویند.
این استاد حوزه علمیه با بیان اینکه قوه دیگر قوه واهمه است، ابراز کرد: این قوه شباهتهایی به قوه عاقله دارد. هرچه درباره قوهی عاقله گفتیم درباره این قوه هم هست با چند خط توضیح اضافه که بماند. قسط، یعنی بودن در حد و مرز اعتدال. وقتی بحث اعتدال مطرح میشود، خود به خود حد تفریط و حد افراط هم مطرح میشود. در هریک از چهار قوهای که ذکر کردیم، یک حد افراط داریم و یک حد تفریط. حد وسط این دو، اعتدال است که در جلسه آینده در این باره سخن خواهیم گفت.
نظر شما