حضرت خدیجه(س)؛ زن تمدن‌ساز

جاویدان با شرح جلوه‌های تمدن‌سازی در سیره حضرت خدیجه‌کبری(س)، گفت: ایشان در بزنگاه نبرد بین حق و باطل، سرمایه اجتماعی و اقتصادی خود را فدای حقانیت اسلام کرده و با صلابت و اقتدار به یاری دین خدا می‌رود.

به گزارش گروه زنان و خانواده خبرگزاری شبستان، یکی از مسائلی که در دنیای امروز و در فضای شبهه پراکنی علیه اسلام مورد توجه است، مسأله زن، اشتغال و اقتصاد است. شبهه ای که اگر در تاریخ صدر اسلام دقت شود در اولین گام رفع می شود. بررسی تحلیلی زندگی حضرت خدیجه از دوران قبل از ازدواج با رسول خاتم(ص) و بعثت و پس از آن، نشان می دهد، اسلام نه تنها با فعالیت اقتصادی زنان مخالفتی ندارد که آن را به رسمیت می شناسد. اما اینکه چگونه و چرا زنی مانند ام المومنین(س) به عنوان الگوی این حرکت زنان در تاریخ اسلام معرفی شده اند، موضوعی است در گفت و گو با دکتر فائقه جاودان به بررسی آن پرداخته ایم.

فائقه جاویدان، دکتری مطالعات زنان از دانشگاه ادیان و مذاهب قم، استاد جامعة الزهرا(س) و پژوهشگر مطالعات زنان در گفت و گو با خبرگزاری شبستان ضمن تحلیل نقش آفرینی اجتماعی و اقتصادی حضرت خدیجه کبری(س) در پیشرفت اسلام، به بررسی دیدگاه اسلام به فعالیت های اقتصادی و اجتماعی زنان پرداخته و راهکارهایی برای حفظ نقش مادرانگی بانوان و حضور در اجتماع بیان می کند.

حضرت خدیجه(س) دارای چه شاخصه های رفتاری بودند که شناخت آن نیاز امروز جامعه زنان ماست؟

برای رسیدن به این شاخصه ها باید مقدمه ای را بیان کنم. اگر به ماهیت انسان به معنای انسان در طول تاریخ از ابتدای خلقت نگاه بیندازیم، خواهیم دید که در این دوران به کمک انبیاء و اولیای الهی مسیر رشد را طی کرده و در حال رسیدن به نقطه مطلوبی است که انسان حقیقی در آن تعریف شده است، رسیدن به این نقطه اوج مقصود خداوند از خلقت انسان بوده است. زنان در این سیر حضور داشته و روایت هایی از خود به جای گذاشته اند که محل تامل است. بررسی سیره زنان تاریخ ساز به ما در رسیدن به الگویی برای زیست زنانه و نمایش چهره زنان تمدن ساز ارایه می کند. زنانی که آمده اند و تراثی از خود به جا گذاشته اند که تمسک به آن سیره، شناخت سبک زندگی و معرفت شاخصه های رفتاری آن زنان به بانوان زمان ما که در انتخاب دوران مدرن و زندگی متدینانه و به عبارتی بین لذات و وظایف حیران هستند، کمک می کند.

یکی از این زنان تمدن ساز حضرت خدیجه است. ویژگی ها و خصلت هایی درباره خدیجه کبری(س) یاد شده که بارها شنیده ایم، اما لازم است تا درباره این ویژگی ها تامل کنیم. من به برخی از این خصایل اشاره می کنم؛ حضرت خدیجه اولین همسر رسول الله(ص) و مادر حضرت زهرا(س) بودند. نکته ای را داخل پرانتز عرض کنم که حضرت خدیجه تنها یک ازدواج داشته اند و آنهم با رسول خاتم(ص) بوده و همه فرزندان آن حضرت متعلق به پیامبراعظم(ص) است و آنچه درباره ازدواج های پیشین بانوی بیت رسول الله آمده است ضعیف و غیر قابل استناد است. شما دقت کنید، بانویی که قرار است همسر رسول الله(ص) و مادر فاطمه(س) به عنوان بانوی بی بدیل عالم خلقت باشد، نمی تواند با مرد یا مردان دیگری زندگی کرده باشد که اقتضای فکری و ذهنی آنان در جاهلیت شکل گرفته است. این مساله علاوه بر مستندات روایی از نظر عقلی نیز پذیرفتنی نیست. علاوه بر این در زیارت وارث آمده است که «اَشْهدُ اَنّکُمْ نُورَاً فِی الْاَصْلابِ الشَّامِخَه وَ الْاَرْحامِ المُطَهَّره؛ شهادت می‌دهم که شما  نوری در صلب‌های شامخ و رَحِم‌های پاک و طاهر بوده‌اید». بر این مبنا وجود حضرت زهرا(س) نمی تواند در رحم و بطنی غیرمطهر رشد کرده باشد.

اما ویژگی دیگر حضرت خدیجه(س) که به دوران قبل از ازدواج با پیامبر(ص) باز می گردد، پاکدامنی است. آنگونه به طاهره، مبارکه و سیده زنان معروف بودند. این القاب در دوره جاهلیت به آن حضرت(س) اعطا شده است. همان زمان به پیامبر(ص)، محمد امین گفته می شد. این ویژگی ها نشان دهنده این است که آن دو هم‌کفو هم بوده اند. حضرت خدیجه در همان دوران جاهلیت دارای مراتبی بوده است که زنان دیگر از آن خصایل بی بهره بوده اند.

ویژگی دیگری که در مورد حضرت خدیجه(س) بسیار شنیده ایم، فعالیت های اقتصادی ایشان است. ام المومنین(س) پیش از ازدواج با رسول الله(ص) فعالیت اقتصادی و تجاری داشتند، و از چنان موفقیت در امور بازرگانی برخوردار بودند که به «ملکه بطحاء» معروف بودند، یعنی ملکه سرزمین مکه و اطراف آن یا به عبارتی عربستان شناخته می شدند. این ویژگی هایی است که بارها شنیده ایم اما اگر در آن تامل شود بسیاری از شبهاتی که درباره آن حضرت(س) بیان شده است، رفع خواهد شد. اما دو ویژگی خاص حضرت خدیجه که درمورد کمتر کسی روایت شده، ویژگی هایی که ممکن است فرد را از پای در بیاورد، اما ایشان چنان در رسیدن به آن خصایل منحصربفرد بودند که جبرئیل سلام خاص خداوند را به او می رساند و یا در زمان رحلت، سه تقاضا از پیامبر(ص) دارند اما از بیان آن شرم می کنند و حضرت زهرا(س) را واسطه رساندن پیام خود به رسول الله(ص) می کنند، یکی از آنها این است که لباس زمان بعثت را به عنوان کفن خدیجه کبری قرار دهند. اما زمانی که خدیجه(س) از دنیا می رود، جبرئیل کفنی را از عرش اعلاء برای ایشان می آورد زیرا آن بانو همه دارایی خود را در راه ترویج دین خدا خرج کرده است.

کدام خصلت های ویژه موجب رسیدن به این مقام معنوی شده چه بود؟

حضرت خدیجه(س) قبل از ازدواج با پیامبر(ص) موقعیت اجتماعی ارزنده ای برای خود کسب کرده بود، این در حالی است که در دوره جاهلیت به زن نگاه جنسیت زده وجود داشته است. در اشعار اعراب آن دوره زن، شعر و شراب لذت بخش بوده اند. این نگاه عرب جاهلی به جایگاه زن است، با وجود چنین دیدگاهی، حضرت خدیجه(س) چنان زن قدرتمند، جسور و اقتصاددانی بوده است که فضایی مخالف، جریان فکری که برای شخصیت زن حاکم بوده است، رقم زده و سرمایه عظیم اجتماعی برای خود ایجاد می کند. این زن خلاف جریان حاکم برجامعه حرکت کرده اما توانسته مقبولیت اجتماعی کسب کند و از القاب والایی چون طاهره، مبارکه و ملکه بطحاء برخوردارشود. این بانو با این موقعیت اجتماعی و اقتصادی، زمانی که همسرشربه نبوت مبعوث می شود، به عنوان اولین زن مسلمان در مقام دفاع از نبی خدا بر می خیزد. دفاع خدیجه(س) از پیامبر نه در مقام همسری که در جایگاه خاتم الانبیاء بودن پیامبر است. این نکته را یادآور شوم که همه همسران انبیای الهی همراه شوهر خود نبوده اند، حتی برخی مخالف بودند. خدیجه کبری از این منظر با دیگر همسران انبیاء متفاوت است که نقش او تنها همسری نبوده بلکه از آن سرمایه و موقعیت اجتماعی که برای کسب آن سالها زحمت کشیده بود، در بزنگاه نبرد بین حق و باطل، آن سرمایه اجتماعی را فدای حقانیت پیامبر کرده و با صلابت و اقتدار به یاری دین خدا می رود. این مساله مهمی است که زمانی که همه پیامبر اسلام(ص) را نفی می کنند، خدیجه(س) همه سرمایه اجتماعی خود را فدای نبی و دین خدا و همه پل های پشت سر خود را تخریب می کند، آنگونه که در زمان تولد حضرت فاطمه(س) هیچ یک از زنان مکه حاضر به همراهی با ایشان نمی شوند.

ویژگی دوم منحصربفرد حضرت خدیجه(س)، فعالیت های اقتصادی و بازرگانی اوست که کم نظیر است. با این مکنت مالی وقتی در مقام دفاع از دین خدا قرار می گیرند، اینکه فقط سرمایه اجتماعی خود را فدا کنند، بسنده نمی کنند بلکه همه سرمایه اقتصادی خود را تقدیم راه خدا می کنند و در سه سال محاصره در شعب ابیطالب دیگر اثری از ثروت او باقی نمی ماند. این درحالی است که فرزند و ثروت از تعلقات انسان است و گذشتن از آن بسیار سخت است ولی خدیجه(س) به راحتی همه را تقدیم می کند.

با توجه به ویژگی هایی که برای حضرت خدیجه(س) برشمردید، آیا فعالیت اقتصادی برای زنان مسلمان پسندیده است، حدود آن چیست؟

از چهارده قرن که اسلام به عنوان دین کامل به بشریت معرفی شد، احکامی را برای بشریت مطرح کرد که تا پیش از آن در تمدن های بشری بیان نشده بود، یکی از آنها جواز فعالیت اقتصادی زنان و داشتن حق مالکیت نسبت به درآمد خود است. مساله دوم، ارث بردن زنان بود که تا پیش از اسلام، زنان حق ارث نداشتند و دلیل آن این بود که برای زن مالکیت اقتصادی متصور نبودند. بنابراین اسلام هم مالکیت اقتصادی و هم ارث را مطرح می کند. در آیه 32 سوره نساء می فرماید: «وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ»؛ به این معنا که زنان از آنچه کسب می کنند، بهره ای دارند، یعنی مال خود آنهاست. بنابراین اسلام فعالیت اقتصادی و مالکیت بر ثروت را برای زنان به رسمیت می شناسد. اما از 1960 میلادی که فمنیست پا می گیرد، فمینست های لیبرال خواهان برابری زن و مرد در همه عرصه ها هستند که یکی از آنها داشتن شغل و درآمد است. لذا می بینیم که اسلام قرن ها قبل از غرب و پیش از مکاتب بشری به مساله استقلال اقتصادی زنان توجه می کند.

چه تفاوتی بین دیدگاه اسلام و فمینیسم به استقلال اقتصادی زن وجود دارد؟

گرچه هر دو به یک مساله می پردازند اما چگونگی و تعریف اسلام و فمینسیم از استقلال مادی زن از نظر ماهوی کاملا متفاوت است. اسلام با نظر به محیط خانواده و نقش هایی که زن و مرد در محیط خانه عهده دار هستند را چگونه ایفا کنند، توجه ویژه دارد و براساس تفاوت ها نقش هایی را برای هر یک تعریف کرده است. یکی از نقش هایی که در حیطه خانواده مطرح می شود بحث قوامیت مرد است. در آیه 34 سوره نساء به این مساله اشاره شده است که «رِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ»؛ مردان، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ [زندگی] زنانند، به خاطر آنکه خدا مردان را [از جهت توان جسمی، تحمل مشکلات و قدرت روحی و فکری] بر زنان برتری داده، و به خاطر آنکه [مردان] از اموالشان هزینه زندگی زنان را [به عنوان حقّی واجب] می پردازند.

طبق این آیه نفقه دادن به زن، وظیفه مرد و بر او واجب است که فعالیت اقتصادی داشته باشد و هزینه های زندگی را بپردازد به همین دلیل رکن قوامیت برای او تعریف می شود. اسلام فعالیت اقتصادی زن را نیز به رسمیت می شناسد اما آن را وظیفه زن نمی داند و آنچه را کسب می کند، به زن تعلق دارد و نیازی نیست در زندگی هزینه کند.

آیا در جامعه امروز این نگاه اسلام اجرایی می شود؟

آنچه اسلام به رسمیت شناخته و به عنوان وظیفه برای زن و مرد تعیین کرده است، نقطه مطلوبی است که برای تحکیم خانواده در نظر گرفته است. اما جامعه امروز با زندگی مطلوب اسلام فاصله دارد. ما فاصله باید وضع موجود  با نقطه مطلوب را کم کنیم تا به آن چیزی که اسلام برای اقتصاد خانواده ترسیم کرده است، برسیم.

 برای رفع این معضل باید ببینیم چرا این فاصله ایجاد شده است. من دو دلیل را عرض می کنم. نخست اینکه وقتی زنان شاغل می شوند و درآمد دارند، برای مردان این تصور ایجاد می شود که دیگر وظیفه ای نسبت به تامین هزینه های زن ندارند. مثلا پسران جوان در زمان خواستگاری به دنبال دختران شاغل هستند تا باری از روی دوش آنان برداشته شود. نکته دیگر اینکه زنانی که درآمد دارند قوامیت مرد را در حیطه خانواده تضعیف می کنند و یا همسر خود را به حاشیه ببرند و خود در رأس هرم خانواده قرار بگیرند که این مسأله با دستورقرآن در تعارض است زیرا قوامیت مرد تنها در بحث اقتصاد خانواده تعریف نشده است. بنابراین این دو نگرش که بخشی از آن از سوی جامعه مردان و بخشی از سوی بانوان رخ می دهد با آن نقطه مطلوب فاصله بگیریم.

راهکار شما برای رفع این تعارض و رسیدن به نقطه مطلوبی که اسلام ترسیم کرده است، چیست؟

راهکار اول این است که مردان نسبت به وظایف خود در حیطه خانواده آگاه و عمل کننده باشند. نکته دیکر اینکه زنان و مردان باید نسبت به نقش و جایگاه و وظایف و حقوق طرفین خود و همسر آگاهی های کافی و لازم را داشته باشند.

 مسأله بعدی این است که باید مهارت های ارتباطی زوجین به آنها آموزش داده شود تا در زندگی اجرایی شود. در سایه این آگاهی به وظایف و تکالیف و همچنین آموزش مهارتهای ارتباطی اگر اقتدار مرد حفظ شود، فعالیت اقتصادی زن خللی به استحکام خانواده وارد نمی کند. زیرا رابطه زوجین بسیار پیچیده تر از آن است که تنها به یک رابطه اقتصادی خلاصه شود.

یکی از نکاتی که باید در اینجا مطرح کنم، این است که ضرورتی ندارد زن برای فعالیت اجتماعی حتما حضور فیزیکی در جامعه داشته باشد. یعنی نقش آفرینی اجتماعی بانوان برابر با شاغل بودن آنها نیست. درحالی که این نگاه گزاره های غلطی را به ما می رساند. بهتر است زنانی که مایلند شاغل باشند، تناسب کار را با روحیات زنانه خود در نظر بگیرند، همچنین زمانی که صرف کار می کند، کمتر از زمانی باشد که شوهر او برای تامین مالی خانواده صرف می کند. علاوه بر این اقتصاد خانواده بر پایه درآمد و ثروت زن استوار نباشد. شاید در ظاهر کلام دلچسبی نباشد اما اگر در هر زمانی و بنا به هر دلیلی مانند فرزندآوری و تربیت کودکان به شغل خود خاتمه دهد، خللی به اقتصاد خانواده وارد نشود. زیرا فعالیت اقتصادی زن یک نقش فرعی اوست اما نقش های اصلی زن، مادری و همسری است. نباید نقش فرعی جای نقش های اصلی را بگیرد. با توجه به این نکات فعالیت اقتصادی زنان به رسمیت شناخته شده است.

کد خبر 1755626

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha