به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: هماندیشی علمی «شاخصهای حکمرانی اسلامی در بازخوانی دولت سیزدهم» به همت گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با همکاری انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه، صبح امروز سهشنبه ۸ خرداد ماه برگزار شد.
در این هماندیشی علمی حججالاسلام «سید سجاد ایزدهی»، «سید کاظم سیدباقری»، «محسن مهاجرنیا»، «مسعود اسماعیلی»، «قاسم شباننیا»، «محمد ملکزاده» و همچنین دکتر «عبدالوهاب فراتی» و دکتر «سیدحسین فخر زارع» حضور داشتند.
در ابتدای این هماندیشی حجتالاسلام «محسن مهاجرنیا» طی سخنانی با اشاره به اینکه دولت سیزدهم در استمرار و پایانه تکاملی تفکر انقلاب اسلامی است، اظهار کرد: این دولت توانست سطح اخلاقی را در حد انقلاب اسلامی ایجاد کند، مدیریت جهادی و تلاش و کوشش در این دولت مسیر تکاملی را طی کرد البته ما این ادعا را در حوزه اقتصاد نسبت به دولت سیزدهم نداریم.
دولت سیزدهم تجربه بهسازی را به انقلاب عرضه کرد
عضو هیات علمی علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: بر اساس نظریه استکمال، انقلاب در طول ۴۵ سال هرگز مسیرش قطع نشده و افول به معنای گسست نداشته است، البته اگرچه که فراز و فرود داشته اما با این حال هموار به سمت تکامل بوده است و هر تفکری که آمده تجربه نو در مسیر استکمال انقلاب اسلامی بوده است، دولت سیزدهم تجربههای فراوانی برای بازسازی و بهسازی در مسیر آینده انقلاب اسلامی در اختیار ما قرار داد.
سویهها دولتها را متمایز میکند
در ادامه این هماندیشی حجتالاسلام «سید سجاد ایزدهی» طی سخنانی اظهار کرد: با وجود همه فراز و فرودهایی که کشور جسته و گریخته داشت اما در سایه رهبری امام راحل و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) از آنها سربلند خارج شد؛ همه کارگزاران آمدند و هرکدام بخشی از این فرش را بافتند و در نهایت خروجی آنچه که داریم محصول بافتههای دولتهای مختلف است، همه آنها یک نقشه پیشینی مبتنی بر برنامههای پنج ساله متعدد، مبتنی بر قانون اساسی، مبتنی بر راهبری رهبران انقلاب و مبتنی بر مردم سالاری دینی داشتند، البته که طبیعتا جریان مستمری با تمام فراز فرودها تجربه شد اما ممکن است برخی این فرش را در زمان خودشان محدود بافته یا بد بافته باشند، بعضی نیز کار را به دیگری سپردند اما نکتهای که می تواند برخی دولتها را نسبت به یکدیگر متمایز کند، سویهها و راهبردها و نتایج است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: اما آنچه که میخواهم در این مجال به آن بپردازم دو نکته است؛ نخست اینکه طبیعتا در مجموعهای از رفتارها و ساختارها، قانون در یک جامعه در تعامل بین ساختار و کارگزار، برخی نقش را به ساختار یا کارگزار میدهد؛ نظام اسلامی ساختار مشخصی دارد، بسیاری از افراد آمدند و سیستم ریاستجمهوری را درک کردند و گفتند اختیارات ما ناقص است و یا نگذاشتند که ما هم کار کنیم.
شهید رییسی اخلاق مداری را در انتخابات رعایت کرد
وی افزود: دولت آقای رئیسی با وجودی که مثل بسیاری از دولتها از جمله دولت آقای احمدینژاد ۲۴ میلیون رای و یا حتی در قیاس با دور دوم دولت آقای روحانی رای نداشت، اما چند نکته بارز و قابل توجه دارد از جمله اینکه برای رأیگیری تلاش نمیکند و نمیگوید که حتما من باید باشم، نوع رویکرد او بسیاری قابل توجه بود به ویژه که با توجه به مناصبی که در حوزه قضایی داشت میتوانست بسیاری از مسایل را در مقابل آنچه که دیگران تهمت میزدند مطرح و به قول معروف آتو از دیگران را بیان کند اما چنین نکرد و همواره در سیاستهای کلان دولت مساله اخلاق را لحاظ میکرد.
حجتالاسلام ایزدهی گفت: گاهی یک دولت با استقبال فراوان مردم بالا میآید اما سرمایه اجتماعی خود را از دست می دهد، البته نمی خواهم بگویم که این مساله قابلیت تطبیق بر همه را دارد، مثال دیگر اینکه دولت بنیصدر با ۱۱ میلیون رای بالا میآید آن هم در شرایطی که کشور ۳۰ میلیون و خردهای جمعیت دارد، او رای آورد اما در طول کمتر از چهار سال سرمایه اجتماعیاش را به باد میدهد، اما وقتی عدم کفایت سیاسیاش اعلام میشود آب از آب تکان نمیخورد و مردم حتی خوشحال میشوند. اینجاست که سرمایه اجتماعی مردم به باد می رود.
دولت سیزدهم سرمایه اجتماعی را افزایش داد
این پژوهشگر تصریح کرد: چند نکته در این عرصه وجود دارد، نخست اینکه در دولت سیزدهم حتی کسانی که رأی ندادند به این باور رسیدند که این دولت ولو اینکه بر اساس سلیقه ما نباشد اما میتواند به کار ما بیاید و منفعت ما را تضمین کند، لذا سرمایه اجتماعی مساله مهمی است که اهمیت دارد؛ نکته دوم اینکه گاهی ما از یک کار تنها ظاهر آن را و گاهی بسترش را داریم. بعضا در یک مشاجره ممکن است که فرد حتی کتک بخورد و از بینیاش خون جاری شود اما در نهایت برآیند این دعوا آن است که کسی کتک زده عملا باخته و سرمایه خود را از دست داده است.
وی در ادامه گفت: در اینجا مقتدرِ مظلوم بودن مساله است، یعنی در هر حال کار انجام شود، این همان نقطهای است که شاید بسیاری از دولت ها انجام ندادند اما این دولت چنین نبود و از کسی شکایت نکرد، از روزنامهنگاری شکایت نکرد ولو از مخالفانش؛ چون فرض کرد که باید این سرمایه ایجاد شود ولو اینکه مخالفت شود یا کسی توهین کرده باشد، این چنین شخصی که توهین می کند در واقع خودش را خفیف میکند نَه شخصیت رقیب را، تصور کنید که فردی جلو همه بیاید و توهین کند و بگوید تو شش کلاس سواد داری در حالی که آن شخص دکترای حقوق دارد، این وقتها پاسخ دادن به چنین افرادی نقض غرض است لذا صبوری یک شرط است که باید وجود داشته باشد که در دولت شهید رئیسی دیدیم.
حجت الاسلام ایزدهی با اشاره به اینکه برخی نکات در دولت سیزدهم ممتاز بوده و آن را متمایز میکند، گفت: از جمله این موارد شعار انقلاب بود که هرگز در این دولت به واسطه مصلحتها از آن کوتاه نیامدند، در نتیجه همان اوایل کار نفتی که نمیتوانستیم بفروشیم را فروخت و تعاملاتی که نمی توانستیم با سایر نقاط جهان داشته باشیم را از سر عزتمندی ایجاد کرد.
وی ادامه داد: نکته دوم عزتمندی بود که از سر ایجاد قدرت و از سر باور قدرت مردمی ایجاد شد، شعار این دولت همسویی حداکثری با همسایگان بود، ما در دولت قبل حتی نمیتوانستیم سرمایه خودمان را به همسایهها بفروشیم، با همسایگان مشکل داشتیم اما دولت سیزدهم منطق خود را بر اساس مقاومت قرار داد، این نوع تلقی از مقاومت مبتنی بر عقلانیت و گفتمان و حتی مبتنی بر فناوریهای نو بود.
زی طلبگی را کنار نگذاشت
حجتالاسلام ایزدهی گفت: در نهایت اینکه او با وجود داشتن مدرک دانشگاهی و حوزوی، همواره یک سرمایه اجتماعی را برای حوزه ایجاد کرد، یعنی همیشه می گفت که من طلبه هستم، من خادم هستم و در نهایت در همسیر مسر نیز جانش را فدا کرد و سرمایه اجتماعی برای نظام، دولت، روحانیت و در نهایت عاقبت بخیری برای خودش و هیات همراه حاصل این نگرش شد، بنابراین می توان گفت این منطق است که می تواند یک دولت را ممتاز نسبت به رقیبها کند.
در ادامه دکتر «سیدحسین فخر زارع» طی سخنانی با اشاره به اینکه در دولت سیزدهم شاهد بازتولید سرمایه اجتماعی را شاهد هستیم، افزود: از جمله عناصر و مقولاتی که یک حاکمیت در جهت موفقیت برنامهها میتواند داشته باشد بحث اعتماد اجتماعی است، این مولفه از مقولاتی بود که به نظر من در دولت سیزدهم از سوی شهید رئیسی مورد توجه و اهتمام فراوانی بود، هرگز نگاه آن شهید باری به هر جهت نبود.
استادیار گروه فرهنگ پژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی ادامه داد: در نظامهای سیاسی و اجتماعی، اعتماد اجتماعی یا اعتماد عمومی و تعمیم یافته یک عامل حیاتی است که موجب سه مقوله جدی میشود؛ نخست اعتماد اجتماعی که موجب افزایش نظم و انسجامبخشی خواهد شد، دومین نکته ثبات و پایداری است یعنی اگر اعتماد اجتماعی توانست ثباتی را به همراه بیاورد قابل تقدیر است و در نهایت سومین نکته اینکه قابلیت پیشبینی در امور وجود داشته باشد، بنابراین اگر اعتماد اجتماعی بتواند این سه مقوله را به نتیجه برساند سرمایه اجتماعی را به مرحله تکامل نزدیک کرده است.
وی با بیان اینکه دولت سیزدهم در طول سهسال ریاستجمهوری تلاش کرد تا این اعتماد را به وجود بیاورد، گفت: اعتماد یکی از مقولات سرمایه اجتماعی و سرمایه جتماعی از مقولات فرهنگی است، مسایل فرهنگی چیزی نیست که دفعتا ایجاد شود بلکه در عرصه اجتماعی، فرهنگ به صورت تدریجی اتفاق می افتد و به نظرم در این سه سال رئیسی توانست اعتماد اجتماعی را به خود جلب کند.
این پژوهشگر با بیان اینکه اعتماد دارای دو وجه معتبر و قابل قبول بودن است، اظهار کرد: این به آن معناست که مردم درک کنند اعتمادشان به شخصی است که خود دارای اعتبار و اعتماد عمومی است؛ از سوی دیگر قابل قبول بودن به آن معناست که فرد منافع شخصی خود را در نظر ندارد، بنابراین معتبر بودن و قابل قبول بودن در این عرصه اهمیت دارد یعنی مردم توجه داشته باشند که نظام حاکمیتی منافع خود را ارجح نمی داند؛ در وهله دوم اعتماد اجتماعی همان خیرخواهی است یعنی برای کل آحاد جامعه اعم از دوست و رقیب این نگاه وجود داشته باشد که شهید رئیسی نشان داد که چنین است.
فخر زارع با اشاره به دو جمله کلیدی شهید رئیسی در طول مناظرات افزود: آن شهید جمله جزئی اما بسیار کلیدی را مطرح کرد، او خطاب به افرادی که تهمت میزدند گفت: چه سودی از این تهمتها میبرید، اگر با تهمتها آرام میشوید تهمت بزنید؛ این یعنی من خیرخواه این مردم و مملکت هستم، یعنی حتی طعنههای دوستان و رقبا نمیتواند مرا از مسیری که انتخاب کردم وا بدارد.
وی با اشاره به اینکه شهید آیتالله رئیسی، این فرصت را به مثابه امانت میدانست، تصریح کرد: شهید جمهور ویژگیهایی داشت که حکایت از باورمندی او به این امانت داری در حکمرانی را ثابت میکند، برای مثال در مورد دریافت حق تولیت که جناب مروی گفت آن شهید حق تولیت نگرفت و گفت این بودجه برای مدرسهسازی و بیمارستانسازی استفاده شود، یا در مورد حقالتدریساش که ذیل امضایش نوشته بود این مبلغ را به طلاب نیازمند بدهید.
این پژوهشگر ادامه داد: به نظرم شهید رئیسی عمیقا به این موضوع باور داشت که افراد مالک پستهای سازمانی که بر عهده گرفتند نیستند، او دنیاطلب و فرصتطلب نبود و فکر می کنم توانست اعتماد عمومی را به سمت خودش جلب کند؛ رئیسی به راهی که میرفت اعتقاد راسخ داشت، باری به هر جهت نبود.
وی گفت: حمایت های مقام معظم رهبری از آیت الله رئیسی چه قبل و چه بعد از شهادت او حکایت از تایید روش و منش و درستی راه او دارد، از سوی دیگر تجلی مردم در مراسم تشییع او نشان داد که این اعتماد عمومی برگشته است چراکه حتی حتی رقبا به تشییع آمدند.
همچنین در ادامه «عبدالوهاب فراتی» طی سخنانی اظهار کرد: من بدون اینکه قصدی داشته باشم که مفهوم حکمرانی اسلامی را با مفهوم حکمرانی خوب در ادبیات مدرن تطبیق دهم و یا در پی کشف تشابهات و اختلافات این دو مفهوم باشم، بیشتر عنوان حکمرانِ اسلامی را در همین مفهوم سنتی خودش یعنی نحوه حکومت مداری به کار می برم و طبعا حکمرانی اسلامی را ذیل همان حکومت محوری اسلامی مطرح و در مورد آن بحث میکنم.
دانشیار گروه سیاست پژوهشکده نظامهای اسلامی افزود: وقتی با مفهومی به نام حکمرانی اسلامی مواجه می شویم طبیعتا آن را در تمایز با حکمرانی مارکسیستی یا حکمرانی سکولاریستی به کار می بریم و در تمایز با این دو، تشخصهای خاصی به آن می دهیم، طبیعتا تمرکز ما بر حکمرانی اسلامی بر مختصات و مفارقات خاص این مفهوم است که برای ما امروزه اهمیت دو چندانی دارد؛ البته من شاید بتوانم از حکمرانی اسلامی به حکمرانی اخلاقی و انسانی هم تعبیر کنم چرکه تاکیدات دین مبین اسلام بر انسانی بودن حکمرانی و اخلاقی بودن انسانی نیز به وفور وجود دارد به همین دلیل نباید تلاش کنیم که حکمرانی اسلامی را به حکمرانی فقهی تقلیل دهیم.
وی گفت: مراد ما از حکمرانی اسلامی به مجموعهای از آموزهها و معارف دینی باز میگردد که فقه نیز طبعا بخشی از آن به حساب می آید، بر این اساس همچنان که ما در ادبیات بسیاری از اسلامشناسان اخلاق را کفّ دیانت و عدالت را سقف دیانت می دانیم، بنابراین به ذهن می رسد که در حکمرانی اسلامی باید نقطه شروع بحث خودمان را از اخلاق شروع کنیم و پس از آن حکمرانی را به سمت تحقق عدالت هدایت و به آن سمت کامل کنیم.
پایه حکمرانی اسلامی اخلاق است
فراتی افزود: به سخن دیگر پایه اصلی حکمرانی اسلامی، اخلاق است و اگر بر پایههای اخلاقی و انسانی مستقر نشود اساسا و ذاتا نمی تواند مصداق حکمرانی اسلامی قلمداد شود، پس فرد با اخلاقی کردن حکومتمداری و حکمرانی خودش میتواند دعوی اسلامی کردن حکمرانی را داشته باشد، بنابراین ما اگر بر اساس این ایده کوچک و به اصطلاح ایده اصلی حرکت کنیم، میتوانیم رگههای مهمی از حکمرانی اسلامی را در دوره ریاست جمهوری محروم رئیسی پیدا کنیم.
این پژوهشگر تصریح کرد: شهید رئیسی از همان ابتدا که وارد عرصه رقابت سیاسی در انتخابات شد بر اساس اخلاق و خلقیات اسلامی به این عرصه ورود کرد، او از همان ابتدا تلاش فراوانی کرد که اخلاقی برخورد کند، لذا حتی در زمانی که توانست رقبای خود را به دلایل مناصبی که قبلا داشت زیر سوال ببرد چنین نکرد و هیچ اقدامی علیه رقبایش انجام نداد، او تواضع میورزید و با فروتنی در کنار جناحهای سیاسی حرکت می کرد.
دانشیار گروه سیاست پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، با بیان اینکه شهید رئیسی در واقع پایه اصلی و اخلاقی دولتمداری در ایران بود، گفت: طبیعتا این رویکرد او میتوانست درس بزرگی برای سیاستمداران در سطح مختلف سیاستورزی باشد و آنها را متقاعد کند که اگر خواهان مشارکت هستند و قرار است که حکومتداری خودشان را بر اساس آمار اسلامی بنا کنند، لاجرم باید از اخلاق شروع کنند چراکه اگر از بی اخلاقیها آغاز کنند تا آخر به سمت بیاخلاقی و غیر اسلامی کردن حکمرانی پیش خواهند رفت، لذا من تصورم این است که اگر پایه و کفّ تفکر اخلاقی باشد، باید در سطوحی چون ریاست جمهوری آن را احیا کرد.
نظر شما