شاعران پارسی‌گو، مهدی آل‌محمد(عج) را چگونه توصیف می‌کنند؟

مدح واپسین حجت خدا در زمین(عج) در شعر پارسی تجلی ویژه‌ای دارد و شاعران به این موضوع علاقه ویژه‌ای نشان می‌دادند. امامی که به فرموده رسول خدا(ص) در آخرالزمان خروج خواهد کرد، همنام و هم‌کنیه پیامبر(ص) بوده، زمین را از دادگری پُر می‌کند.

به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، دکتر محمد جواد گودینی نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه یادداشتی را با عنوان «درنگی بر ستایش امام مهدی(عج) در شعر پارسی» در اختیار ما قرار داده که در ادامه مرور می شود:

ستایش مهدی موعود(عج) از دیرباز تاکنون در شعر و ادب پارسی مورد عنایت بسیاری از سرایندگان پارسی گو قرار داشته و خیل فراوانی از ادیبان ایرانی، زبان به مدح آن امام همام و موعود امت ها گشوده و نام او را که با مفاهیمی همچون عدالت و دادگری، پیروزی مکتب حق بر باطل و طاغوت و همچنین گسترش آیین توحید بر همه ادیان در سراسر گیتی و ... گره خورده، در سروده های خود آورده و در نقطه مقابل با بهره گیری از روایات، دَجّال را نمودی از فتنه انگیزی، نبرد و جنگ و کفر دانسته و در سروده هایشان بدان اشارت جسته اند و آن را به باد انتقاد گرفته اند.

مدح واپسین حجت خدا در زمین(عج) در شعر پارسی تجلی ویژه ای دارد و شاعران به این موضوع علاقه ویژه ای نشان می دادند. امامی که به فرموده رسول خدا(ص) در آخرالزمان خروج خواهد کرد، همنام و هم‌کنیه پیامبر(ص) بوده، زمین را از دادگری پُر می کند؛ چنانکه از ستم و بیداد پُر شده باشد، دارای پیشانی کشیده و بینی بلند بوده، پس از غیبتی طولانی آشکار می گردد و طاووس بهشتیان (در زیبایی و طراوت) است. (چهل حدیث درباره امام مهدی«عج»، ص۴۷- ۳۰).

سرایندگان پارسی گو بسیاری از مضامین روایی را درباره امام مهدی(عج) در آثار شعری و ادبی خود آورده و بدان اشارت جسته اند. از جمله این شاعران، خاقانی شِروانی (حَسَّان العَجَم) سراینده پرآوازه ادب پارسی (وفات یافته در سال ۵۹۵ ق) بوده که این شاعر نامدار، ممدوح خود را برخوردار از دین مهدی(عج) دانسته و در ستایش او چنین می گوید:

این پرده کآسمان جلال، آستان اوست/ ابری است کآفتاب شرف در عنان اوست

این ابر بین که معتکفِ اوست، آفتاب/ وین آفتاب کابرِ کَرَم سایبان اوست

بلقیس بانوان و سلیمان شه، اخستان/ کز عدل و دین مبشر مهدی، زمان اوست (سیمای مهدی موعود در آینه شعر فارسی، ص۶۷).

عطار نیشابوری (سراینده و شوریده پرآوازه ادب عرفانی پارسی در سده هفتم؛ کشته شده در سال ۶۲۷ ق) نیز در ابیاتی زیبا امام عصر(عج) را مورد ستایش قرار داده و ضمن شِکوه از روزگار، از خداوند می خواهد او را که تجلی دادگری و تحقق وعده های الهی بوده، آشکار ساخته تا عدل و دادگری را در جهان بگستراند:

صد هزاران اولیا رو بر زمین/ از خدا خواهند مهدی را یقین

یا الهی مهدیی از غیب آر/ تا جهان عدل گردد آشکار

مهدی و هادی و تاج انبیا/ بهترین خلق و برج اولیا (همان، ص۷۷).

حافظ شیرازی (لسان الغیب و شاعر محبوب ایرانیان؛ سده هشتم هجری) نیز در غزلی بسیار مشهور که سرشار از امید به آینده روشن است، با تلمیح به آیات سوره یوسف(ع) و رویداد غیبت حضرت یوسف(ع) و دوری اش از یعقوب(ع)، امام زمان(عج) را که در غیبت بسر می برد به یوسف(ع) مانند دانسته و تشبیه بسیار زیبا و درخوری را ارائه می دهد و او را همچنان نوح(ع) دانسته که کشتی اش موجب نجات مردمان است:

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور/ کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بد نکن/ وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور

گر بهارِ عمر باشد، باز بر تختِ چمن/ چترِ گل در سرکشی ای مرغ خوش خوان، غم مخور

هان مشو نومید، چون واقف نِه ای از سِرّ غیب/ باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور

ای دل از سیل فنا بنیاد هستی بر کَنَد/ چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم/ سرزنش ها گر کُنَد خار مغیلان غم مخور

گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید/ هیچ راهی نیست کآن را نیست پایان، غم مخور

حافظا در کنج فقر و خلوتِ شب های تار/ تا بود وِردَت دعا و درس قرآن، غم مخور (دیوان حافظ، غزل شماره ۲۵۶).

خواجوی کرمانی (سراینده سده هفتم؛ وفات یافته در سال ۶۸۹ ق) که در ستایش اهل بیت رسالت(ع)، ترکیب بندی سروده و فضیلت های اهل بیت(ع) را مورد توجه قرار داده، در یک بند از آن، به امام منتظر(عج) اشاره کرده و آن حضرت را این چنین ستوده است:

به مَقدَم خَلَف مُنتظر امام همام/ مسیح خِضر قدوم و خلیل کعبه مقام

شُعیب مَدیَن تحقیق حجت القائم/ عزیز مصر هُدی سپهر اعلام

خطیب خطه افلاک منهی ملکوت/ ادیب مکتب اقطاب محیی اسلام

شه ممالک دین صاحب الزمان که زمان/ به دست رایض طوعش سپرده است زمام

به انتظار وصول طلیعتش خورشید/ زند درفش درفشنده صبحدم بر بام

نه در ولایت او در خور است رایت ریب

نه با امامت او لایق است آیت غیب (نوبهار عالم جان، ص۲۴).

محمد بن حسام خوسفی (سراینده خراسانی در سده نهم هجری) که از مدیحه سرایان خاندان وحی(ع) بوده،‌ در ستایش قائم آل محمد(عج) چنین سروده است:

بازم نوید مژده دولت به جان رسید/ دل را سرور وصلت بخت جوان رسید

جانم به بوسه ای که لبت وعده کرده بود/ صد ره به آرزوی لبت بر دهان رسید

از رشک قامت و رُخ و زلف تو بر چمن/ شرمندگی به سرو و گل و ضیمران رسید

از فتنه های نرگس وش منظر تو بود/ هر ناتوانیی که بدین ناتوان رسید (همان، ص۲۵).

عمان سامانی سراینده سده ۱۳ قمری که دیوانش تحت عنوان "گنجینه اسرار" به چاپ رسیده، این چنین امام مهدی(عج) را مدح می گوید:

خوانندگان باغ همه کرده اتفاق/ بر خواندن مخالف و شور و ره عراق

بر یادشان گذشته از این نیلگون رواق/ گویند مدح حضرت قائم به اشتیاق

شاهنشه حجازی، مسکون سامره

شاه یگانه مهدی دجال کُش امام/ خورشید این دوازده برج و مه تمام

به کرسی فلک بودش کمترین مقام/ هر دم دو صد درود فرستندش و سلام ... (همان، ص۵۷).

محمد تقی بهار (ملک الشعرای بهار) نیز در فضیلت آخرین حجت الهی(عج) در زمین چنین سروده است:

مژده که روی خدا ز پرده برآمد/ آیت داور به خلق جلوه گر آمد

بی خبران را ز فیض کل خبر آمد/ مظهر کل در لسان جزء درآمد

معنی واجب گرفت صورت امکان

شعشعه گسترد جلوه صمدانی/ گشت عیان سِرّ صادرات نهانی

طاق طلب را قویم گشت مبانی/ شاهد غیبی رسید و داد نشانی

از لمعات جمال قادر سبحان ....

عقل نخستین بزرگ صادر اول/ کالبد مستنیر و جان ممثل

راه بدی را یکی فروخته مشعل/ هادی و مهدی سَمیّ احمد مرسل

حجت غایب ولی ایزد منان .... (همان، ص۱۳۶).

سراینده معاصر حمید سبزواری نیز به اشاره به تلخی های زمانه، امام عصر(عج) را مخاطب سروده اش قرار داده و او را به تعجیل در ظهور فرا خوانده و با بهره گیری از داده های تاریخی، رویداد پرمسعود ظهور را مایه آشکار شدن حیله و نیرنگ نمرودهای زمانه توصیف نموده است:

از این حصار که سدّ دلست دیوارش/ دری به غیرت تیغ دو پیکری بگشای

زمانه بی خبر از سیرت و صفای دلست/ تو دلبرانه بیا، باب داوری بگشای

دوباره سامریان فتنه زمان شده اند/ زمین به تندر الله اکبری بگشای

فلک ز فاجعه مسجد خلیل تپید/ صلای عدل زن و دست کیفری بگشای

تبر به محو بتان گیر ای سلیل خلیل/ نقاب حیله نمرود دیگری بگشای

ترا که قدرت بازوی حیدری باشد/ غضنفرانه بر آشوب و خیبری بگشای

به انتظار رهایی نشسته شرق اسیر/ زقلب غرب تبهکار مَعبَری بگشای (سوار مشرقی، ص۴۷).

هوشنگ ابتهاج  شاعر توانای معاصر نیز چنین گفته است:

باز آ دلبرا که دلم بیقرار تست/ وین جانِ بر لب آمده در انتظار تست

در دست این خمار غمم، هیچ چاره نیست/ جز باده ای که در قدح غمگسار تست

ساقی بدست باش که این مستِ می پرست/ چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار تست

هر سوی موج فتنه گرفته ست و زین میان/ آسایشی که هست مرا در کنار تست

سیری میاد سوخته تشنه کام را/ تا جرعه نوش چشمه شیرین گوار تست

بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد

ای دیده خون ببار که این فتنه کار تست ... (آه عاشقان، ص۱۷).

مشفق کاشانی نیز از شوق دیدار امام زمان(عج) و سختی مسیر انتظار می گوید و ندای عاشقانه سر می دهد:

به انتظار تو دل بر سر نگاه نشست/ که رخ نهفتی و جان بر سپند آه گذشت

به باغ یاد تو تا در شوم به گل چیدن/ به شاخسار نظر، قُمری نگاه نشست

تو چون سپیده، نتابیده از دریچه بخت/ به دامن سحر آیینه پگاه نشست

درآ درآ که مرا دردِ انتظار تو کشت/ به انتظار که این کشته بی گناه نشست

به کام منتظران ای فروغ جاویدان/ طلوع نام تو در جام صبحگاه نشست ... (همان، ص۱۸).

محمد علی مجاهدی نیز از حال خوشِ منتظران در مسجد سهله و جمکران گفته و از شیدایی خود برای دیدار امام(ع) می گوید:

ای جانِ جهان عیان ترا باید دید/ با دیده خونفشان ترا باید دید

در مسجد سهله از فرج باید گفت/ در مسجد جمکران ترا باید دید (همان، ص۴۸).

وی در جای دیگر نیز چنین سروده است:

آنان که به جمکران صفا می بینند/ در خلوت دل، نور خدا می بینند

عشاق دل افروخته در پرده اشک/ بی پرده ترا ترا ترا می بینند (همان، ص۴۹).

آری، بسیاری از سرایندگان آیینی به ستایش امام مهدی(عج) گرایش داشته و از دردِ فراق شِکوه کرده و برخی نیز امام(عج) را مخاطب قرار داده و از سختی روزگار و مشکلات زمانه گفته و دست به دامان پر مهر ایشان دراز کرده اند. ادب مهدوی از بخش های مهم ادبیات آیینی در ادب درخشان پارسی محسوب می شود.

سخن را با گفتاری از محیی الدین بن عربی (عارف بلند آوازه جهان اسلام؛ سده ششم و هفتم) درباره امام زمان(عج) به پایان می رسانیم:

بدان که خدا را خلیفه ای است که زمین را از دادگری پُر می کند، پس از آنکه از ستم پر شده باشد، اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولانی می کند تا این خلیفه از عترت پیامبر(ص) و از فرزندان فاطمه(س) بیاید. نامش همنام پیامبر(ص)، جدش حسین بن علی(ع) بوده و میان رُکن و مقام با او بیعت می شود ... او کسی است که مال را با عدالت تقسیم کرده و در میان مردم به دادگری رفتار می کند ... (الفتوحات المکیة، ج۶ ص۵۱).

فهرست منابع:

۱- ابن عربی، محمد بن علی بن محمد، الفتوحات المکیة، بیروت، دار الکتب العلمیة

۲- براتی پور، عباس، سوار مشرقی، ۱۳۷۵

۳- بیرجندی، نوبهار عالم جان، سازمان تبلیغات اسلامی ۱۳۶۹

۴- دیوان حافظ، تهران، انتشارات دستان ۱۳۹۶

۵- گودینی، محمد جواد، چهل حدیث درباره امام مهدی(عج)، تولی ۱۳۹۷

۶- مجاهدی، محمد علی، آه عاشقان، قم، انتشارات سرور ۱۳۷۴

۷- ____، ____، سیمای مهدی موعود در آینه شعر فارسی، انتشارات مسجد مقدس جمکران ۱۳۸۰

کد خبر 1766031

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha