خبرگزاری شبستان، گروه بینالملل: در سی و پنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)، معمار انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، شخصیت ایشان نه تنها برای درک منظر سیاسی کنونی جمهوری اسلامی بلکه برای درک گفتمان عمومی در جهان اسلام بسیار حیاتی است.
«خاویر ویلار»، پژوهشگر مطالعات اسلامی در اسپانیا در این باره نوشت: ما میتوانیم گفتمان اسلامی را به عنوان گفتمانی که به دنبال تبدیل شدن اسلام به نقطه مرکزی سیاسی در جوامع مسلمان است، رمزگشایی کنیم. اسلامگرایی را نباید با مفهوم اسلامیسازی بدون اینکه لزوما به بیان اسلام بهعنوان زبانی در روابط بینالملل، سیاستهای عمومی و غیره تبدیل شود، اشتباه گرفت.
وی افزود: در مکتب امام خمینی (ره)، دیدگاه شرقشناسی همان چارچوبی است که مسلمانان را جدا از دیدگاههای اروپامحور رصد میکند و ایدئولوژی یا پارادایم غربی را جهانی نمیداند.
توجه به این نکته ضروری است که در مکتب امام خمینی، غرب صرفا یک موقعیت جغرافیایی نیست، بلکه یک ایدئولوژی است که باید با آن مقابله کرد.
دیدگاه غربی مبتنی بر این است که اسلام را نمی توان در یک ساختار سیاسی تصور کرد؛ بنابراین بحث از اسلام به عنوان جایگزین هویت سیاسی برای رژیم پهلوی مورد حمایت غرب، برای آنها غیرقابل قبول بود.
از این منظر اسلام برای غربیها همچنان به عنوان یک پدیده اولیه دیده می شود و به همین دلیل است که آنها انقلاب اسلامی را رویدادی بر ضد اروپامحوری دانستهاند.
انقلاب منهای دستور زبان غربی
تاریخ، انقلاب اسلامی ایران را اولین انقلابی می داند که از دستور زبان غربی پیروی نمی کند و آن را برای دانشگاهیان و کارشناسان غیرقابل پیش بینی می کند.
نمونه ای که اغلب ذکر می شود کتاب «ایران: دیکتاتوری و توسعه» است که توسط «فرد هالیدی» ماه ها قبل از انقلاب ۱۹۷۹ نوشته شده است. در این کتاب تلاش شده تا سناریوهای احتمالی پس از ناپدید شدن سلسله پهلوی را پیشبینی کند که در آن زمان نیز مشهود بود.با این حال هالیدی هرگز امکان وقوع انقلاب اسلامی را در میان پیش بینیهای مختلف خود ذکر نکرد و در عوض از حکومت ناسیونالیستی، سوسیالیسم، سلطنت جدید و غیره صحبت کرد.
بنابراین، بدیهی است که ایده استفاده از الگوی اسلامی برای دستیابی به رهایی سیاسی در روایت غربی غیرقابل تصور بوده و هست.
در حقیقت امام خمینی یک هویت خودمختار که اسلام نقطه کانونی آن است را ساخت و بر اساس این تفسیر ، او جهانشمول بودن الگوی غربی را انکار کرد.
امام خمینی (ره) در حقیقت با انقلاب ایران، هویت اسلامی را احیا کرد بود که در شجره نامه جایگزین مقاومت ضد استعماری با دستور زبان خاص خود گنجانده شده بود که نمی توان آن را به زبان غربی آزادیبخش ملی یا مارکسیسم بیان کرد.
به این ترتیب، پاسخی به یکی از مهمترین پرسشها داده شد؛ اینکه مسلمانان چگونه میتوانند به عنوان مسلمان در جهان معاصر زندگی سیاسی کنند؟
انکار غرب به عنوان گفتمان هنجاری
اهمیت ایدئولوژی امام خمینی در رسالت سیاسی ایشان نمود پیدا می کند که با موفقیت، غرب را به عنوان گفتمان هنجاری نپذیرفت.
این روند صرفا با استفاده از زبان سنت اسلامی و بدون اشاره به آموزههای غربی انجام شد.
امام خمینی چنان نوشت که گویی دستور زبان غرب وجود ندارد و به این ترتیب ساخت یک هویت سیاسی اسلامی خودمختار را تحقق بخشید.
امام خمینی (ره) نشان داد که اسلام را نمی توان به مقوله غربی «مذهب عاری از سیاست» تقلیل داد.
از منظر جمهوری اسلامی، صحبت از مذهب غرب زده، مستلزم پذیرش این مفهوم به عنوان یک باور خصوصی جدا از قلمرو سیاسی است و گفتمان دین تنها زمانی قابل درک است که با روایت سکولاریسم تکمیل شود.
اما برای جمهوری اسلامی سکولاریسم نه طبیعی است و نه اوج یک روند تاریخی بلکه به عنوان یک گفتمان انضباطی تلقی می شود، یک روش سیاسی که برخی حساسیتهای سیاسی را معتبر می داند و در عین حال دیگران را با در نظر گرفتن آنها به عنوان یک تهدید حذف می کند.
«صبا محمود»، استاد مردمشناسی دانشگاه برکلی، میگوید علیرغم ادعای بیطرفی مذهبی، دولت سکولار مدرن در تنظیم و کنترل زندگی مذهبی به گونهای دخالت دارد که قبلا دیده نشده است.
به گفته او به عنوان مثال، ایده اسلام فرانسوی که با پروژه ملی فرانسه سازگار است، نمونه ای از اینگونه تنظیم زندگی مذهبی است.
اسلام و مقوله استعماری دین
امام خمینی این ایده را که اسلام را نمی توان به مقوله استعماری دین تقلیل داد، به اختصار در این کلمات بیان می کند: اگر ما مسلمانان جز دعا و تضرع و استغاثه به نام او کاری انجام ندهیم، امپریالیستها و دولت های ستمگر ما را تنها خواهند گذاشت. هر چه داریم از ما بردارند، زیرا خداوند آن را عنایت می کند، زیرا قدرتی بالاتر از خدا نیست و ما در آخرت پاداش خواهیم داشت. عقیده او این است که اسلام را نمی توان صرفاً به امری تشریفاتی-اخلاقیانه و خالی از جوهره سیاسی تقلیل داد. این دقیقاً بیان سیاسی اسلام است که از انحلال آن جلوگیری می کند.
یکی از تفاوتهایی که امام حمینی (ره) در مورد پروژههای اسلامیسازی منطقهای بیان میکند این است که اسلام را نمیتوان به مجموعهای از ویژگیهای محدود تقلیل داد.
این مفهوم را خود امام خمینی در سلسله نامههایی به رئیس جمهوری وقت و رهبر فعلی انقلاب اسلامی «حضرت آیت الله سید علی خامنهای» بیان کرده است.
حمایت از وحدت اسلامی
از نظر صاحبنظران اسلامی یکی دیگر از ویژگی های مکتب امام خمینی (ره) این است که عملکرد سیاسی ایشان تلاشی برای ایجاد پل ارتباطی بین سنی و شیعه بود.
این تلاش برای وحدت اسلامی برای درک خودنمایی جمهوری اسلامی به عنوان خانه سیاسی همه مسلمانان، نوعی قدرت بزرگ که قادر به دفاع از کل جامعه اسلامی در برابر حملات قدرتهای سلطهگر غربی است، بسیار مهم است.
آخرین رکن مکتب امام خمینی(ره)، دکترین ولایت فقیه است که مهمترین دیدگاه سیاسی رهبر فقید انقلاب اسلامی است.
خطبه های مختلفی که امام خمینی در سال ۱۹۷۰ در شهر نجف عراق که در تبعید بود ایراد کردند، توسط شاگردان ایشان در کتابی گردآوری شد.
امام خمینی این تصور را که با سکون گرایی باید منتظر ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) بود را تغییر داد و از اندیشه سکون پرستی فراتر رفت. این تصور دیگر شامل انتظار منفعلانه برای ظهور امام زمان نیست، بلکه ایجاد شرایط سیاسی و اجتماعی لازم برای بازگشت آن حضرت است.
بر اساس این دیدگاه، امام خمینی(ره) دریافتند که مشکلات ایران و جامعه اسلامی را نمیتوان صرفا از راههای کلامی حل کرد، بلکه باید با رویکرد سیاسی به آن پرداخت.
در واقع، او توانست هویت سیاسی اسلامی ایجاد کند که فراتر از هویت ملی و فرقه ای باشد. او عاملیت سیاسی را توانایی مسلمانان برای استعمار زدایی از خود و تغییر جوامع می دانست.
هدف از این استعمار زدایی از بین بردن نظم استعماری جهانی است. بنابراین درک جمهوری اسلامی به معنای درک رد گفتمان غربی و لزوم بیان دیدگاه های سیاسی مستقل و خودمختار است.
نظر شما