به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری شبستان: نشست علمی «واکاوی رمانهای ترجمه شده فلسطینی، با تمرکز بر رمان بازگشت به حیفا» توسط گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با همکاری اندیشکده ادبیات پایداری و با حضور «محمدرضا سنگری»، «فرامرز میرزایی» عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس و «انسیهسادات هاشمی» عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، روز یکشنبه ۳ تیر برگزار شد.
در ابتدای این نشست، محمدرضا سنگری، با بیان اینکه در دنیای امروز اقبال عربزبانان از شعر به سمت رمان گرایش داشته است، افزود: شعر می تواند تصاویر و ایماژها را برای تخیل فراهم کند، اما به روانی زبان روایت نیست؛ از سوی دیگر روایت با غافلگیری و آشناییزدایی وارد عمل میشود و لذا رسانه غالب بهتر است رمان باشد و نه شعر؛ از سوی دیگر ادبیات مقاومت عرب مملو از نمادهاست مثلا گنجشک، پرتقال، سایه، زن، کودک، کلید، مریم، زیتون و...؛ حتی در کتاب «بازگشت از حیفا» نیز شخصیتها نمادین هستند و شخصیت سعید، کنشگر است و «صفیه» کنشگریار و این دو بعد از ۲۰ سال بازمیگردند و خود عدد ۲۰ در اینجا نمادین است؛ نماد استعاره فشرده است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: امروزه جوانان فلسطینی به سکوت جهان عرب علیه جنایات اسرائیل معترضاند و این اعتراض در ادبیات معاصر فلسطین و رمان این کشور محسوس است، فلسطین آزمون وجدان همه روزه جهان است، در نقطه مقابل در قالبهای مینیمال شاهد آن هستیم که نویسندگان فلسطینی از اینکه ایران حامی فلسطین است، شکرگزارند. در همین رمان بازگشت به حیفا شخصیت صفیه به دیگران میگوید وطن گذشته نیست، آینده است، وطن ساختن است.
وی در بخش دیگری از این نشست اظهار کرد: اینکه بسیاری از آثار غسان کنفانی به فارسی ترجمه شده است نشان میدهد که روح مخاطب ایرانی با آثار او سازگاری دارد و مترجمان زیادی آثار او را ترجمه کردهاند، او فقط ۳۶ سال داشته که ترور میشود و یک نویسنده بسیار پر کار بود که کابوس اسرائیل شده بود؛ در مورد او گفتهاند که کنفانی سرزمینش را با خود به دندان گرفته بود و از اینجا به آنجا میبرد.
سنگری گفت: وجه اشتراک جامعه ادبی ما و فلسطین این است که موج بزرگی از نویسندگان زن رماننویس به وجود آمده است؛ مثلا «سوزان ابوالهوی» در این زمینه قابل ذکر است که کتاب «صبح در جنین» از اوست؛ بد نیست در نقطه مقابل موضوع این نشست، موضوع واکاوی رمانهای اسرائیلی و عبری را نیز با رویکرد ادبیات نقطه مقابل در دستور نشست دیگری قرار داد. ۵۲ سال از ترور کنفانی میگذرد اما وقتی آثار او را میخوانیم احساس می کنیم او با ماست. در بازگشت از حیفا، صفیه به سعید می گوید بیا برگردیم و از کودکی که در دامان اسرائیلیها رشد کرده ناامید میشود، او میگوید این فرزند هویتش را باخته است و تنها سلاح است که برای ما رهایی میآورد.
در ادامه این نشست، فرامرز میرزایی طی سخنانی اظهار کرد: ذکریات و خاطرات در جهان عرب بعد از رمان یکی از قالبهای پر مخاطب است. زندگی من با رمان است؛ رمان عرب در یکی دو دهه اخیر در عراق رشد محسوسی داشته است و میتوان به دوران ادبیات اولیه در این کشور(۱۹۲۰-۱۹۴۸ میلادی) اشاره کرد. بعد به دوران ملیگرایی و میهنپرستی میرسیم(۱۹۴۷-۱۹۶۷) و سپس به دوران دهه شکست میرسیم(۱۹۷۰-۱۹۸۲) در همین مقطع فلسطینیها از اردن اخراج میشوند و بعد از آن از لبنان هم بیرون رانده میشوند؛ البته حتی در این شرایط برخی از شعرای فلسطینی خودکشی میکنند.
این نویسنده و پژوهشگر ادامه داد: بعد از تصویب تشکیل دو کشور جدای فلسطین و اسرائیل، جریان داستان فلسطین وارد مرحله جدیدی میشود و حوادث آن تند تند تکرار میشود؛ از همین مقطع است که حماس بازیگری مهم میشود و سازمان آزادیبخش فلسطین را کنار میزند. جلوتر که میآییم داعش شکل میگیرد و جالب اینجاست که حماس در برابر داعش میایستد؛ نکته مهم زبانیکردن این حوادث به زبان روایت در دل داستان است، یعنی باید به گفتمان داستانی اندیشید. از این سالها به بعد ما دیگر نگاه کهن و سنتی داستانی را نداریم و این سوال مهم در ذهن مخاطب نقش میگیرد که حقیقت کجاست؟ البته حقیقت در داخل روایت است و البته آنی نیست که رخ میدهد! حقیقت مهم است که چگونه منتقل میشود و چگونه از حادثه به زبان میآید.
وی افزود: در اینجا دو روایت مهم وجود دارد؛ روایت خواننده و روایت راوی؛ در آثار داستانی فلسطینی، رنج، موج میزند؛ شخصیتها گل میخرند، اما ناراحتاند، رنجی قدیمی در سینه دارند، کار میکنند اما رنج را به تصویر می کشند، عروسی میگیرند، اما باز هم رنجی عمیق را روایت میکنند و... حتی شخصیت فلسطینی از قدمزدن در خیابان احساس رنج دارد، این روایت رنج همراه با نشاندادن تجربههای ارزشمند بشری است. در این ما از رنج بزرگی که ویرانگر است و تا عمق جان نفوذ کرده صحبت میکنیم، رنجی که به این زودیها از حافظه بشریت نباید پاک شود.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: فرماندهان فلسطینی زیادی خاطرات خود را نوشتهاند که اینها در قالب کتاب، بسیار خواندنی هستند. نزدیک به ۲۵۰ جلد در این زمینه موجود است. ما در ادبیات فلسطین با رنجهایی برخورد میکنیم که شیرین میشوند و این اتفاق بزرگی در رمان و ادبیات یک ملت است. مثلاً رمان ربیع حار که به «بهار در آتش» ترجمه شده است، اثر رماننویس فلسطینی سحر خلیفه است. این رمان اولین بار در سال ٢٠٠٤ به چاپ رسیده است. موضوع آن در مورد حوادث مربوط به انتفاضه دوم در سال ۲۰۰۰ م محاصره و تجاوز به شهرهای فلسطین توسط اسرائیل است؛ خلیفه در این رمان با نگاهی واقعگرایانه و انتقادی در خلال داستان به مشکلات موجود در جامعه به خصوص مشکلات زنان میپردازد؛ وی در دو بخش مجزا حوادث قبل از انتفاضه دوم و پس از آن را به صورت متوالی بیان می کند.
میرزایی افزود: کتاب مردانی در آفتاب اثر غسان کنفانی نیز در اینجا قابل ذکر است. غسان کنفانی، یکی از سه شخصیت برتر رمان عرب است. جنگ سال ۱۹۴۸ میان بریتانیا و اعراب باعث شد او همراه خانواده به لبنان و سوریه کوچ کند. در حین تحصیل در رشته ادبیات عرب به جبهه مردمی برای آزادی فلسطین پیوست. کویت را به عنوان محل زندگی برگزید؛ روزنامهنگاری پیشه کرد و سردبیری چندین مجلهی سیاسی ادبی را برعهده گرفت. در مقالات، گزارشها، ترجمهها و کتابهایی که مینوشت، به ساخت هویت فلسطینی در قالب واژگان میپرداخت؛ همچنین اثر غسان کنفانی، جزو صد رمان برتر ادبیات عرب قرار دارد. نویسنده، سرگذشت سه مرد فلسطینی، از سه نسل متفاوت را تعریف میکند که قصد دارند به صورت غیرقانونی به کویت سفر کنند. شخصیتهای مفلوکی که به جای ماندن، طغیانکردن، مخالفتکردن و کارکردن تلاش میکنند مختصات سکونتگاهشان را تغییر دهند. کنفانی در این کتاب با استفاده از زبان عربی معیار درباره فلسطینیان نوشته است. او تلاش میکند با سرخوردگیها، نا امیدی، حس شکست و سردرگمی هموطنانش در حین اقامت در سرزمینهای اشغالی مقابله کند.
در ادامه، انسیه سادات هاشمی طی سخنانی اظهار کرد: داستان بازگشت به حیفا با محوریت النکبت نوشته شده است و از آثار سوء تأسیس رژیم صهیونیستی بر زندگی فلسطینی ها صحبت میکند؛ در فلسطین انتفاضه چاقو داریم؛ یعنی هر نوجوانی با چاقو به صهیونیستها اگر بتواند یورش میبرد و این نشانه عجز اسرائیلیهاست؛ اما فقدان رهبری در انتفاضه موثر بوده است. بعضاً گفته میشود که جوانان و نوجوانان امروز فلسطین آرمان قدس ندارند و پای سریالهای ترکی مینشینند، مواد میکشند، در قید و بند مذهب نیستند و... اما طوفانالاقصی و واقعیتهای اجتماعی کف جامعه فلسطین چیز دیگری است؛ این نسل زنده و پویاست و فعالیت میکند. در بخشی از رمانهای فلسطینی این تفکر به مخاطب عرضه میشود که فلسطینیها مشکل دارند و مدام با دیگران بحث میکنند، عصبانی هستند، خطرناک هستند و... این روایت، روایتی صهیونیستی است.
همچنین در ادامه «محمدحسن شاهنگی» دبیر گروه ادبیات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اظهار کرد: در داستان بازگشت به حیفا مثل این است که ما یک دور حوادثی که امروز در غزه و فلسطین رخ میدهد، مرور میکنیم و می خوانیم؛ همه مادرکشیها، کودککشیها، گورهای دستهجمعی، بمبارانهای گاه و بیگاه، ویرانی خانهها، آوارگیها، بیخانمانیها و... در این داستان به چشم میخورد. به نظر میرسد قالبهای غیر داستانی دیگری مانند مستندنگاری، روایت و... آرامآرام جای خود را در بین مخاطبان و نیز نویسندگان فلسطینی باز کردهاند. اگر روزی در جهان عرب فقط بزرگانی مانند نجیب محفوظ قابل ذکر بودند اما امواج انتفاضه و طوفانالاقصی به نویسندگان نوگرای فلسطینی جرئت و شهامت دیدهشدن، گفتن و نوشتن داده است.
نظر شما