انقلاب، عاشورا را به یک میراث فرهنگی تبدیل کرد

مهرآیین گفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گفتمان رسمی این بود که عاشورا و قیام امام حسین(ع) یک میراث فرهنگی است که به قول دکتر شریعتی افراد می‌توانند توسط آن به دررن انگاره‌های مذهبی راه یابند.

«مصطفی مهرآیین»، جامعه‌شناس و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی در گفتگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان با اشاره به زیست بوم فرهنگی‌ای که عاشورا در جامعه ایجاد می کند، اظهار کرد: پدیده هایی مانند محرم را می شود به لحاظ نظری از جنس رخداد دانست به این معنا که اینها اتفاقاتی است که در زندگی فرهنگی، سیاسی و تاریخی هر جامعه ای امکان وقوع دارد و مهم فقط آن اتفاق و رخداد نیست؛ چرا که آن اتفاق و رخدادی که به وجود می آید، خودش بی نام، بی صدا و بدون تفسیر است. بلکه مهم سوژه هایی است که بعد از این حادثه یا رخداد؛ از آن نام می برند و آن را دارای حقیقتی می دانند و سعی می کنند آن حقیقت نهفته در رخداد را آشکار کنند.

وی با بیان اینکه پدیده عاشورا هم در تاریخ جامعه ما به اشکال متفاوت نامگذاری شده است، تصریح کرد: به این معنا که ما یک شکل سنتی از این پدیده را داریم که قضیه عاشورا را یک رخداد و تقدیر الهی می داند به بیان دیگر از همان ابتدا در این رخداد دست خداوند در کار بوده است، طبعا امام حسین(ع) باید کشته می شد؛ در واقع صحنه عاشورا صحنه ای مربوط به تاریخ اسلام نیست؛ صحنه ای است که گویا از همان ابتدا در خلقت این جهان موثر بوده است؛ به همین دلیل هم زبانی که مبتنی بر این دیدگاه شکل گرفته؛ چه در روضه خوانی ها و چه در مصیبت خوانی ها دقیقا همین ویژگی ها را ذکر می کند.

این عضوء هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی با بیان اینکه در ایران عصر مدرن اتفاقات دیگری در مورد نامگذاری واقعه عاشورا رخ می دهد بیان کرد: بعد از شکل گیری پهلوی اول و دوم با نامگذاری های دیگری از رخداد عاشورا روبرو می شویم که یکی از مهمترین این نامگذاری ها؛ نامگذاری افرادی بود که «پیرایشگران دینی» محسوب می شدند؛ مانند شهید سنگلجی، احمد کسرایی و امثالهم که معتقد به نامگذاری سنتی(تقدیر الهی) از واقعه عاشورا نبودند و آن را خرافات می دانستند به بیان دیگر این کار را تحقیر مردم و از بین بردن ماهیت احساسی دین تلقی می کردند.

مهرآیین در ادامه افزود: بعد از پیرایشگران دینی، متفکر بزرگی بنام دکتر علی شریعتی در این حوزه ظاهر شد و یک نام جدید بر رخداد عاشورا گذاشت و آن را به زبان مایکل تیشر آمریکایی تبدیل به پارادایم عاشورا کرد، وی واقعه عاشورا را یک حادثه تقدیر شده الهی نمی دانست که از پیش موجود بوده و در عالم خلقت ممکن شده است بلکه آن را جزیی از ماهیت تاریخ اسلام دانست و معتقد بود که اسلام یک تاریخ و یک جوهره و درون دارد و جوهره اسلام این است که باید مبارزه کند و با توجه به حق و باطلی که وجود دارد، اسلام همیشه خود را حق می داند اما درون و بیرونش را باطل احاطه کرده؛ بر همین اساس «حسین(ع)» نماد حق گویی است که درتاریخ اسلام ممکن شده و این ماجرا هم از ابتدای تاریخ بشریت وجود داشته و تا انتهای آن ادامه دارد. بنابراین «امام حسین(ع)» مقطعی از این مبارزه حق و باطل است، لذا نامگذاری ای که دکتر شریعتی برای حادثه عاشورا کرد؛ یک نامگذاری انقلابی بود که نمادی است از کل انقلابیون عالم و یا کسانی که در مقابل ظلم و ستم می ایستند.

این جامعه شناس در ادامه اظهار کرد: همزمان با مرحوم دکتر شریعتی، استاد مطهری تفسیر دیگری از قضیه عاشورا را در کتاب «حماسه حسینی» نوشت. هر چند در آن، نگاه مبارزه جویانه امام حسین (ع) را تایید کرد اما بیشتر سعی کرد، یک حالت عرفان درون دینی به امام  حسین (ع) نسبت دهد و امام را یک شخصیت متمایز عرفانی معرفی کند که آن هم تبدیل به پارادایم دیگری شد که باید در گفتار دکتر سروش آن را دنبال کرد. اما در کنار این دو گفتمان؛ افرادی مانند صالحی نجف آبادی معتقد بود که قضیه عاشورا جزو طبیعی ای از تاریخ اسلام است. به این معنا که حضرت علی(ع) و پیامبر اسلام در جنگ های خود بخشی از قبایل عرب را سرکوب کرده و کشتند و آنها هم وقتی به قدرت رسیدند، مانند معاویه، یزید و امثالهم به خونخواهی کشته هایشان، بخشی از خاندان پیامبر (ص) را قربانی کردند که این مبارزه، مبارزه قدرت و حکومت بود.

مهرآیین با بیان اینکه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، پارادایم عبدالکریم سروش شکل گرفت تصریح کرد: سروش قضیه عاشورا را کاملا یک قضیه عرفانی کرد؛ قضیه ای که گویی اصلا متعلق به این عالم نیست و با تفسیرهایی که از دعای امام حسین (ع) در روز عاشورا  کرد، نشان می داد که امام حسین (ع) خود را قربانی خداوند می داند؛ بر همین اساس، عبدالکریم سروش امام حسین(ع) را همطراز عیسی مسیح (ع) کرد؛ به این معنا که گفت: خداوند دو فرزند در عالم داشته، یکی عیسی مسیح (ع) و دیگری امام حسین (ع)، حتی امام (ع) را بالاتر از عیسی مسیح (ع) قرار داد، چرا که گفت: در مسیر فرزندی خداوند، حضرت عیسی (ع) لحظه ای در بالای صلیب گله کرد اما امام حسین (ع) حتی یک گله هم نکرد؛ بر همین اساس امام حسین (ع) به لحاظ عرفانی، شخصیت بسیار والا و برجسته ای است. در واقع امام حسین (ع) این گفتمان را تاسیس کرد که درون انسان می تواند انقلاب آفرین باشد و از تو یک انسان مبارز بسازد.

وی با اشاره به گفتمان دیگری با عنوان گفتمان مرحوم خیره ای در سال های اخیر، خاطرنشان کرد: این گفتمان یک بازگشت دوباره به گفتمان صالحی نجف آبادی بود به بیان دیگر، دوباره خواستند بگویند که آنچه که در حادثه امام حسین (ع) رخ داد به یک معنا حاصل تناقضات درونی خود تاریخ اسلام بود؛ یعنی آن منازعاتی که در حوزه حکومت، منازعاتی که در حوزه تفسیر از میراث پیامبر اکرم و منازعاتی که در حوزه تفسیر از میراث قرآن شکل گرفته بود؛ این بود که امام حسین(ع) را به سمت منازعه با یزید سوق داد و سپس اتفاقات عاشورا رخ داد. این مجموعه ای از نامگذاری هایی است که در حادثه عاشورا به وجود آمده است.

این عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی با بیان اینکه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با یک گفتمان رسمی روبرو هستیم خاطرنشان کرد: این گفتمان می گوید: امام حسین (ع) یک میراث فرهنگی است که افراد می توانند به آن بازگشت دوباره داشته باشند؛ به زبان دکتر شریعتی به درون انگاره های مذهبی راه یابند؛ جایی که امام حسین (ع) می تواند جوانان را هدایت کند؛ لذا از این منظر امام حسین (ع) به یک مکتب فکری و عرفانی تحول آفرین تبدیل شد که جوانان بعد از انقلاب را جذب خود کرد بر همین اساس این مکتب در گفتمان جبهه و جنگ نیز قابل مشاهده بود و دیدید که رزمندگان چگونه شهادت و امثالهم را مبتنی بر گفتمان امام حسین(ع) برجسته کردند. اما یادمان نرود که بعد از انقلاب اسلامی در نتیجه تحولاتی که در همه حوزه ها رخ داد؛ در برخورد با پارادایم یا گفتمان عاشورا، در خود واقعه عاشورا هم حوادث جدی به وقوع پیوست و آن این است که همین کلمه ای که به شکل معمولی یا به زبان روزمره به مردم گفته می شود، در واقع حادثه عاشورا مانند یک کارناوال مذهبی است که جوانان با برپایی تکیه ها و مخارج سنگین باعث شدند، وجه سنگین عزاداری امام حسین (ع) و برجسته بودن عزاداری حضرت کمرنگ شود. همچنین با ورود مداحان و راه اندازی دسته جات عزاداری (زدن طبل و سنج) گونه ای از موسیقی مذهبی و اشکال متفاوت عزاداری که مداحان متولی آن هستند به وجود آمد و حتی موجب حذف روحانیون از فضاهای عزاداری محرم شدند.

این جامعه شناس ادامه داد: در واقع این هم یک شکل و برخورد مدرن با پارادایم عاشورا است اگرچه از بار معنایی، مفهومی، نظری و فکری خارج شده اما جنبه عمومی تری پیدا کرده، از این باب که جوانان را مدتی به خود مشغول می کند و ترکیبی از یک پاپ مذهبی و یک گونه ای از هدایت فکری مداحان، حذف روحانیت و صحنه ای برای پیوند نسل نو، با یکدیگر در فضای محرم و عاشورا ایجاد کرد که در سال های اخیر با آن روبرو هستیم. اینها مجموعه ای از برخوردها و نامگذاری هایی بود که در خصوص واقعه عاشورا رخ داده است.

کد خبر 1771600

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha