سناریوهای پس از ترور!

«اسماعیل هنیه» مرد شماره یک جنبش حماس و «فواد شکر» مرد شماره دو حزب الله به شمار می‌آمدند که انتقام خون آنها یا با ورود به جنگ منطقه ای یا یک معامله همه جانبه گرفته می شود.

خبرگزاری شبستان، گروه بین الملل: رژیم صهیونیستی در یک شب دو ترور علیه «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و «فؤاد شکر» فرمانده ارشد نظامی حزب الله انجام داد که پرسش‌های درباره هدف از این دو عملیات به ویژه در این زمان مشخص ایجاد کرده است.

آنچه از این وقایع متصور می شود نشان از بازگشت دوباره رژیم صهیونیستی به سیاست ترور است، به خصوص به نظر می رسد که این وقایع در نتیجه سفر اخیر«بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی به واشنگتن و چراغ سبز برای اطمینان از اجرای این ترورها بود تا به عنوان دستاورد و پیروزی برای نتانیاهو و خروج ارتش خسته اش از بن بست جنگ در نوار غزه باشد یا دستاورد راهبردی برای پیروزی تلقی شود که در طول ماه جنگ نسل کشی مستمر در غزه به دست نیامد.

این ترورها در شرایطی رقم خورد که اسرائیل به دلیل ناکامی در حل نبرد داخل نوار غزه بدون تسلیم نشدن به شرایط مقاومت و امضای قرارداد تبادل اسرا قادر به گسترش دامنه رویارویی در جبهه شمالی نیست. به خصوص که ترور هنیه در تهران ممکن است محصول یک طرح آمریکایی، اسرائیلی و بریتانیایی برای کشاندن ایران به یک نبرد بزرگ باشد و هدف از آن از بین بردن توانایی‌های ایران و ایجاد مسئله جدید در منطقه در چارچوب تمهیدات جدید باشد.

 در جبهه شمالی، اسرائیل تلاش کرد از حادثه موشکی مجدل شمس بهره برداری کند و از آن برای حمله به حزب الله و ترور فرمانده «فواد شکر» شخصیت برجسته نظامی این حزب استفاده کند. همچنین از این موضوع به عنوان بازسازی تصویر بازدارندگی تخریب شده از جنگ ژوئیه 2006 استفاده کرد تا بازدارندگی مفقود شده از هفتم اکتبر را برگرداند. به خصوص که حزب الله پس از نبرد طوفان الاقصی، جبهه حمایت از غزه را گشود.

 با ترور اسماعیل هنیه در سفرش به تهران در روز تحلیف رئیس جمهوری جدید ایران، به هم ریختگی مسایل بیشتر شد و پرونده مذاکرات درباره مبادله پیچیده‌تر شد.

 این دو اتفاق کافی است که عامل گسترش دایره درگیری و جنگ حتی گسترده تر از آن باشد. در زمانی که منطقه ملتهب شده و آتش هرساعت درحال گسترش است.

همه داده ها نشان می دهد که در سایه عربده کشی بی سابقه رژیم صهیونیستی برای صهیونیسم مذهبی و جسارت در اجرای این ترورها علیه رهبران سیاسی و نظامی، این شرایط جوشان و داغ شده است.

یک پرسش در اینجا مطرح می شود که « آیا باوجود این ترورهای رخ داده، احتمال می رود که  ترورهای دیگری در چند ساعت یا چند روز آینده رخ دهد و تشدید تنش با توجه به اعلام آمادگی ایران و حزب الله،افزایش می یابد؟

مسئله مهم این است که همه در حال آماده شدن برای جنگ هستند و همه عرصه‌های ملتهب در انتظار اشاره هستند. زیرا از ترور نمی گذرند و انتقام  ناگزیر وجود دارد، قبل سخن گفتن درباره تسویه و راه حل سیاسی.

تجربه نشان داده است که اسرائیل از سال‌ها پیش، پس از از دست دادن قدرت بازدارندگی خود، مفهوم سنتی خود را از پیروزی با غرامت از طریق سیاست ترور علیه رهبران نظامی و سیاسی مقاومت فلسطین و لبنان تغییر داد.

اسرائیل به بهانه دفاع از بقای خود در منطقه با توحش بی پروا رفتار می کند و تعبیر این رفتار نشان می دهد که به این نتیجه رسیده است که بر اساس مفهوم سنتی مانند حل و فصل نبرد یا تصرف دایم زمین و حفظ آن نمی تواند به پیروزی برسد. بنابراین آنچه در حال رخ دادن است، نوعی جایگزینی مفهوم سنتی پیروزی با دستیابی به دستاوردهایی در مسیر ترور شخصیت های سیاسی یا نظامی است تا آن را به عنوان یک دستاورد به جامعه اسرائیل معرفی کند.

از نظر تاریخی، روند این ترورها از 30 سال پیش بر ضد جنبش‌های مقاومت فلسطین و لبنان و فلسطینی‌ها تا امروز افزایش یافته است.  آنچه در این موضوع در مناقشه فلسطین و اسرائیل قابل توجه است، تبدیل این سیاست از یک سیاست حاشیه ای در رویارویی با مقاومت فلسطین به یک سیاست محوری در مقابله با آن و بازسازی ایده پیروزی در ذهن اسرائیل با روشی جدید و متفاوت هنگام شکست در تحقق اهداف جنگ یا درگیری است.

این اقدامی است که نتانیاهو تا لحظه اجرا این دو ترور در ضاحیه جنوبی و تهران با هدف ارایه تصویری از پیروزی بزرگ دنبال کرد تا از طریق این ترورها داخل اسرائیل شادی ایجاد کند.

این وضعیتی است که همه در اسرائیل به دنبال آن هستند تا اعتماد به نفس به تشکیلات نظامی و توانایی اسرائیل برای هدف قرار دادن رهبران مقاومت فلسطین و لبنان باتوجه به ناتوانی و شکستی که از آغاز طوفان الاقصی متحمل شده‌اند، بازگردد.

بعد از این ترورها چه می شود؟

 اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی شماره یک جنبش حماس و فرمانده فواد شکر، مرد شماره دو حزب الله  به شمار می‌آمدند. انتقام خون آنها یا با ورود به جنگ منطقه ای یا یک معامله همه جانبه گرفته می‌شود.در روزهای آینده تصمیم گرفته می شود که به کدام مسیر حرکت انجام می گیرد. در اینجا دو سناریو مطرح است.

سناریو اول این است که پس از این ترورها، نتانیاهو با چشم پوشی از شروط خود به پای میز مذاکرات و مبادله می نشیند و به «افکار عمومی» در اسرائیل می گوید که  مصمم برادامه حرکت خود در تحقق اهدافش است و تصویر پیروزی بزرگ بر حماس با ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفترسیاسی حماس را دستاورد خود جلوه می دهد. همچنین بخشی از بازدارندگی مفقود شده با حزب الله را با ترور فواد شکر، فرمانده نظامی حزب الله به دست می‌آورد و به سمت یک حل و فصل همه جانبه در منطقه می‌رود. در واقع، این تصویری از پیروزی است که با ترورهای سیاسی نظامی نشان داده می شود که اعتبار نظامی واقعی برای آن نیست.

سناریو دوم این است که رفتن به سمت ترورهای بیشتر رهبران فلسطینی و لبنانی و پیچیده کردن مسایل است. نتانیاهو و شرکای آن می بینند که فرصت مناسبی برای بازگردان بخشی از بازدارندگی از دست رفته و وارد کردن ضربه بزرگ‌تر به حزب الله و حماس و شاید فراتر از آن با هدف قرار دادن رهبران دیگر جناح های فلسطینی وجود دارد.

در مورد این دو سناریو پرسشی مطرح می شود که آیا این ترورها برای متقاعد کردن اسرائیلی‌ها به این دستاوردها به عنوان پیروزی کافی است؟

براساس سناریوی اول، نتانیاهو تلاش می کند ترورهای سیاسی و نظامی رخ داده را در دو مسیر مختلف نشان دهد، چرا که جامعه اسرائیل به دو نیمه تقسیم شده است؛ نیمه اول آن «مردم اسرائیل» است که توانست بر پایگاه پوپولیستی تأثیر بگذارد و تصویر ذهنی را که از شکست «اسرائیل» در هفتم اکتبر ترسیم شده بود، تغییر دهد. پس از ترورهای اخیر، تعاملات بزرگی درون رژیم صهیونیستی وجود دارد و این باور است که این تصویر از پیروزی برای التیام زخم های این رژیم کافی است.

نیمه دوم، نهادهای امنیتی و نظامی در اسرائیل هستند که از نظر اطلاعاتی و راهبردی در منطقه به خصوص باتوجه به  اختلافات و ناهماهنگی ها درباره اعتقاد این نهاد در قبال موضوع ترورها و تأثیر آن درک واقعی وجود دارد. زیرا برخی آن را نوعی انتقام گیری سیاسی می دانند که هیچ تاثیری یا پیامدی بر واقعیت جنبش های مقاومت و آینده آنها در منطقه ندارد.

اما برخی دیگر آن را اقدامی می دانند که در درازمدت هیچ پیامد راهبردی بر توانایی مقاومت برای قیام و ادامه جنگ علیه اسرائیل ندارد و این ترورها تنها برای بازدارندگی تاکتیکی است و ارائه تصویر حمایتی از وضعیت تلافی جویانه در جامعه اسرائیل را دنبال می کند. در اینجا پایه اختلاف مبتنی بر موضوع ترور در وهله اول است.

 از نظر تاریخی، رژیم اسرائیل در طول پنجاه سال، بسیاری از شخصیت فلسطینی را ترور کرد حتی مقاومت اسلامی در لبنان اما تجربه ثابت کرده است که این یک سیاست شکست خورده است و تأثیری ندارد. جنبش‌های مقاومت فلسطین و لبنان لایق و شایسته هستند و به سرعت رهبران جدید متولد می شوند و جای خالی را پر می‌کند.

تاریخ نشان داده است که اسرائیل بسیاری از رهبران مانند شیخ احمد یاسین و فتحی الشقاقی را ترور کرد، یاسر عرفات را ترور کرد، اما مقاومت متوقف نشد، بلکه به نسل های دیگر منتقل شد و قدرت آن افزایش یافت و قوی تر از هر زمان دیگر شد.

اما سناریوی دوم، پس از انجام دو ترور اسرائیل در یک شب علیه رهبران برجسته سیاسی و نظامی فلسطینی و لبنانی، این است که هدف آن ارسال پیامی به کل منطقه است که نشان می دهد طرفدار رویارویی همه جانبه با آن است و برای همه سناریوهایش خود آماده است.

اسرائیل قدرت خود را در انجام ترورهای سیاسی و نظامی علیه هنیه و شکر نشان داد. با این اقدام، نتانیاهو کل منطقه را نه تنها در لبه پرتگاه قرار داد و کل منطقه را با تغییر رویارویی مواجه کرد بلکه همه را در برابر تنش همه جانبه و آشکار قرار داد.

نتانیاهو این اقدام را فرصتی برای دستیابی به دستاوردهای خود دانست، اما فراموش کرد که در دستیابی به یک دستاورد و پیروزی واقعی به شدت شکست خورده است، به طوری که هنوز قادر به رهایی نیست اسرای خود را از غزه پس از 300 روز جنگ آزاد کند. نه تنها توانایی ندارد بلکه  قادر به دفع موشک های حزب الله در جبهه شمالی و رصد پهپادهای نیروهای مسلح یمن که اخیراً به عمل تل آویو حمله کردند، نیست. همچنین ناتوانی و شکست این رژیم که در روز حمله حماس به نوار غزه در هفتم اکتبر در طوفان الاقصی رقم خورد، انکار شدنی نیست.

 منطقه در حال حاضر با فصل جدیدی روبرو است، زیرا پس از ترور شهیدان هنیه و شکر روشن شده است که براساس این اتفاقات یا با یک رویارویی همه جانبه طرف هستیم یا وضعیت به یک حل و فصل همه جانبه منجر می شود.

پس از این دو ترور سیاسی و نظامی  مشخص است که اسرائیل در منطقه آینده ای ندارد و رژیم اشغالگر اسرائیل هر چقدر هم که علیه فلسطینیان جنایت کند، از بین خواهد رفت و زوال پذیر است.

کد خبر 1775538

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha