خبرگزاری شبستان-کرمان؛ طاهره بادامچی،«موکب ماهان»
چند سال است که مشکلات این موکب بحث اصلی ستاد استانی اربعین است؛ تصور من از این موکب مکانی محدود با چند ایستگاه صلواتی و یک آشپزخانه کوچک برای طبخ غذا و فضایی مفروش شده با چند قطعه موکت است و دیگر هیچ! حتی خیلیها نمیدانند اسم این موکب «امام حسین علیه السلام» است زیرا به منطقه جغرافیایی که در آن قرار گرفته مشهورتر است.
در طول این سالها کمتر پیش آمده رسانهها در این موکب حضور یابند، شاید یکی از دلایل آن واقع شدن موکب در خارج شهر و فاصله ۳۷ کیلومتری آن با مرکز استان باشد.
در مسیر کرمان به راین حوالی ساعت ۱۴:۳۰ به موکب میرسم، هوا به شدت گرم است اما مصمم هستم برای نخستین بار فضای موکب را از نزدیک ببینم.
چند اتوبوس پاکستانی در پارکینگ خاکی موکب، چند خودروی سواری و تعدادی زائر ایرانی و پاکستانی و سایبان مرطوب گیت بازرسی همه مشاهدات اولیه من است.
از گیت عبور کرده و وارد موکب میشوم؛ بدو ورود ایستگاه صلواتی شربت گلاب، چای و بابونه قرار دارد؛ در آن گرما به هیچ گزینهای جز شربت خنک نمیتوانی فکر کنی حتی اگر مشتری ثابت چای موکبهای امام حسینی هم بوده باشی!
فضای مجزا برای خواب و استراحت در چادرهای به خط شده هلال احمر، پایگاه بهداشت و درمان با پزشک و پرستار و کلی دارو، فضای بزرگ مفروش شده با قالی برای نماز، آشپزخانه بزرگ و دیگهای متعدد برای طبخ غذا، باجه فروش سیمکارت رایگان ایرانسل به همراه ۲۰ گیگ اینترنت، ایستگاه شارژ موبایل و... تصورات قبلی مرا کلاً بهم ریخته است.
در آن ساعت هم غذا مهیا است برای زائرینی که تازه از راه رسیدهاند، مسئول آشپزخانه میگوید: دیشب تا ۲:۳۰ بامداد برای گروههای مختلفی که آمدند، شام توزیع کردیم.
خدمات دهی در این موکب ۲۴ ساعته است و امسال با همراهی خوب شهرداری کرمان که ظرفیت سال گذشته خود در مرز ریمدان را به این نقطه منتقل کرده، موکب از هر جهت جان گرفته و خادمان شهرداری هم مرتب در حال نظافت هستند.
گزارش تصویری را تهیه میکنم، هنگام خروج از موکب مقابل همان ایستگاه صلواتی که بدو ورود شربت گلاب گرفتم، شربت آبلیموی خنکی دارد، حتی در آشپزخانه هم شربت بود! تا نوشیدنی خنک در آن گرمای سوزان در نقاط مختلف موکب همه جوره در دسترس باشد.
به پارکینگ میرسم، تعدادی از زوار پاکستانی در حال رفتن به سمت اتوبوسها هستند، من هم دنبالشان میروم، با تصور اتوبوسهای ایرانی به سمت در مخصوص مسافرین میروم، با نگاه اول جا میخورم، ارتفاع نسبتاً زیادی است! یعنی مسافران چجوری سوار میشوند؟ از مردی که بر آستانه در ایستاده با زبان اشاره توأم با تعجب میپرسم از اینجا باید بیام!؟ او هم با اشاره پاسخ میدهد که برگردم و از دری که در اتوبوسهای ایرانی مخصوص راننده و در اتوبوسهای پاکستانی مخصوص مسافرین است، بروم.
برای اولین بار است که وارد اتوبوس پاکستانیها میشوم؛ فضای جالبی است، صندلیهای جلوی اتوبوس بیشتر خانمها نشستند، زبان اردو نمیدانم و آنها هم فارسی بلد نیستند اما وجه اشتراکمان-دوستی امام حسین علیه السلام- قوی تر از هر زبانی، ما را به هم نزدیک کرده؛ برای همین وقتی موبایل را به نشانه عکاسی به سمتشان قرار میدهم لبخند میزنند، بدون اینکه بدانند خبرنگارم!
آنقدر فضای داخل اتوبوس فشرده است و ساک و چمدانها روی هم قرار گرفته که تصور حتی یک روز مسافرت با چنین شرایطی هم سخت است؛ چه برسد به ۴۰ روز! اما عشقی که آنها را به این راه کشانده خارج از معادلات ذهنی امثال ما است که از گرما نالان و از سرما شاکی هستیم!
نمیدانم روح خلوص حاکم بر این موکب از کجا نشأت میگیرد؟ خادمان پرتلاش یا زائران بیپیرایه و عاشق؟ و البته باید به هر دو نسبت داد! هر چه هست حس بسیار خوب و مثبتی به من منتقل شده و آرزو میکنم یکبار دیگر و در فرصت وسیعتری باز هم به موکب ماهان بیایم.
دو روز بعد...
ساعت حوالی ۸:۳۰ صبح و من و دوستم زهرا، در مسیر راین به کرمان هستیم؛ قبل از آن به او گفته بودم که چه حسی از موکب ماهان گرفتم و آنقدر جزئیات را با هیجان شرح داده بودم که وقتی به دو، سه کیلومتری موکب میرسیم زهرا میگوید برویم یک چای بگیریم؟ و من از خدا خواسته و با کمال میل میپذیرم.
این بار اتوبوسهای بیشتری آمدهاند، وارد موکب که میشویم جمعیت قابل توجهی حضور دارند، چند برابر دو روز قبل؛ مداحی فارسی و اردو در حال پخش است؛ زوار در راهروی اصلی موکب در رفت و آمد؛ اصلاً حال و هوایی است، نمایی از مشایه این جا شکل گرفته است.
غرق در حس و حالی هستم که اکنون نسبت به دو روز قبل خیلی خیلی قویتر و پویاتر شده؛ حسرت میخورم که کاش در این سالها شرایط فراهم میشد و در میرجاوه و یا ریمدان، نه؛ اصلاً همین ماهان مستقر میشدیم و حکایت زائرانی را گزارش میکردیم که فقط برای چگونگی طی مسیر طولانی آنان از پاکستان تا عراق باید کتاب نوشت.
آشپزخانه در تدارک صبحانه برای زوار است؛ طولی نمیکشد که آن را توزیع میکنند؛ حالا دیگر آشپزها غذا را مناسب ذائقه پاکستانیها طبخ میکنند.
از دور، طلبهای را در میان جمعیت میبینم، با اطلاعاتی که از قبل دارم احتمال میدهم از طلاب مستقر در موکب است که هر ساله ایام اربعین به موکب ماهان اعزام میشوند.
مظهر حسین شهیدی، طلبه سطح دکتری جامعهالمصطفی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان از میگوید: این زائران که از شهرهای خود در پاکستان حرکت میکنند حدود یک هفته تا ۱۰ روز بعد به مرز میرسند.
وی با اشاره به اینکه کل سفر آنان حدود ۴۰ تا ۵۰ روز به طول می انجامد، می افزاید: ۱۰ تا ۱۵ روز در عراق هستند و روحیه خاصی نسبت به اهل بیت علیهم السلام دارند و برای همین مشکلات سفر را تحمل میکنند؛ به طور مثال یکی از اتوبوسها سه روز است که خراب شده اما زائرین روحیه خود را از دست نداند.
شهیدی ادامه میدهد: همانطور که میبینید این زوار از طبقه مرفه هم نیستند اما سالها پول خود را جمع میکنند تا برای سفر اربعین هزینه کنند؛ خانمها معمولاً بیشتر از مردان هستند، بعضاً با بچه کوچک اما باز هم مشکلات را تحمل میکنند تا به زیارت امام حسین علیه السلام برسند.
وی با اشاره به اینکه تعداد زوار پاکستانی هر سال رو به افزایش است؛ گفت: از ۴۰ هزار زائر در سالهای اول امسال به حدود ۱۵۰ هزار نفر رسیده است.
شهیدی با قدردانی صمیمانه از همه عوامل و دست اندرکاران موکب امام حسین علیه السلام ماهان و نهادها و دستگاه های مختلف، از امکانات فراهم شده در این موکب اظهار رضایت دارد و تأکید میکند: برخورد مردم ایران با زوار پاکستانی خیلی خوب است و در تمام مسیری که تا مرز طی میشود امکانات و سیستم خوبی فراهم شده و پیشرفت هم کرده و مشکلات سالهای قبل دیگر نیست.
خرم عباس خیربور میرس، مسئول یکی از کاروانها هم به خبرنگار خبرگزاری شبستان میگوید: راه سختی است؛ از پاکستان تا کربلا اما عشق به امام حسین و امام رضا علیه السلام این مردم را شیفته کرده در حالی که همین مردم در پاکستان خیلی غریب هستند.
وی ضمن قدردانی از میهماننوازی ایرانیها اظهار میکند: به کربلا که وارد میشویم از طرف ایرانیها سلام میدهیم که از ما میهمان نوازی کردند.
خیربور میرس ادامه میدهد: بسیاری از این زوار از اقشار ضعیفی هستند؛ برخی زمین و طلا می فروشند تا هزینه این سفر را که حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیون تومان است جور کنند و فقط یک بار این فرصت برای آنان فراهم میشود زیرا بعضاً طرف ۵۵ سال، ۷۰ سال و.. . سن دارد و این هزینه را در طول همه این سالها جمع آوری کرده است.
بُعد مسافت، طولانی بودن سفر، اتوبوسهای قدیمی، هزینههای سفر، مشکلات بین راه و... هیچکدام از عشق و حرارتی که شیعیان ساده و بی ریای پاکستانی را عازم سفر با عظمت اربعین میکند، نکاسته چه آنکه آنان مقصدی پیش رو دارند که با توسل به زینب کبری سلام الله علیها منتهی الیه آن دستیابی به سرآمد همه آرزوها و سوار شدن بر کشتی نجات حسین بن علی علیهمالسلام است که ان الحسین مصباح الهداه و سفینة النجاة.
نظر شما