امام حسن عسکری(ع)؛ دوراندیشی‌ها و تدابیر بی‌نظیر برای آینده   

همه ائمه دارای تدابیر و مواضع سیاسی برای حفظ دین بودند، امام هادی(ع) تدابیری برای شرایط زمان خود داشت که امام عسکری(ع) با ادامه همان شرایط روش و تدبیر را ادامه و این برنامه را بغایت رساند و شیعه را به پذیرش و تحمل دوره غیبت حضرت صاحب‌الزمان (عج) آماده کرد.

به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام «امیر علی حسنلو»، استاد حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزهای علمیه به مناسبت سالروز شهادت امام عسگری و آغاز امامت امام زمان (عج) یادداشتی را در اختیار خبرگزاری شبستان قرار داده که در ادامه می خوانید:

امام حسن عسکری(ع)، یازدهمین امام شیعه اثنی عشری و سیزدهمین معصوم(ع) فرزند امام هادی(ع) و پدر بزرگوار امام مهدی صاحب الزمان (عج) است، نام مادر بزرگوار ایشان «حدیث» بود.

بنابر مشهور ولادت حضرت ربیع الثانی سال ۲۳۲ هـ. ق در مدینه روی داده است.

دوران کودکی امام(ع) در خاندان وحی، خاستگاه امامت، سرچشمه هدایت، سپری شد و در چنین خانواده‌ای پرورش یافته و از هر آلودگی و پلیدی به دور بوده، از تفضلات الهی این بود که امام حسن  عسکری(ع) در خانه نبوت و معدن امامت با بهترین و شایسته‌ترین شیوه پرورش یافت و از اولین ساعات تولد در مسیری قرار گرفت که رهبری آینده امت به او واگذار شود. حضرت در کودکی به اجبار همراه پدر از مدینه به سامرا منتقل و با ظلم و بیدادگری طاغوتیان آشنا شد و در سامرا در منطقه‌ای به نام (عسکر) سکونت یافت؛   از اینرو به (عسکری) معروف بود.   و سن آن حضرت را در هنگام انتقال به سامرا چهار سال و چند ماه گفته اند.

فضای حاکم بر فرهنگ در دوره حیات امام حسن عسکری(ع)

بی گمان حفظ اصل دین اسلام برعهده امامت است؛ اگر امامت نبود از دین و از کتاب خدا چیزی نمی ماند؛ حکمت اینکه خداوند برای پیامبرش مزد و پاداش رسالت اطاعت و دوستداری اهل القربی و اهل بیت(ع) که همان امامت است را تعیین کرد در تامل به این مسئله روشن می شود.

هیچ یک از افرادی که به خلیفه مسلمین شهرت دارند؛ جز امیرمومنان (ع) نتوانستند در حفظ و پاسداری از اصل دین نقشی که مد نظر قرآن است را ایفا کنند از طرفی آنچه قرآن به  مردم دستور می دهد «اطیعوالله واطیعوالرسول واولی الامر» اولوالامری است که مانند پیامبر (ص) باشند و یژگی های حضرت را داشته باشند؛ عصمت یکی از ویژگی هاست که قرآن کریم در آیه تطهیر به آن تصریح فرمود و شامل افراد خاص است.

 اوصافی که برای حاکمان اموی و عباسی و دیگران نوشته شده در تاریخ موجود است، این اوصاف نشان می دهد جانشینان واقعی پیامبر و پاسداران دین اینان نیستند؛ قرآن و پیامبر شراب را حرام کرده و سفاکی در شان نبوت نیست؛ بیشتر این حاکمان اموی و عباسی شرابخوار بودند و عمری در مستی و سرگرم بازی با معشوقه ها بودند و خون فرزندان و منسوبین پیامبر(ص) را مباح می دانستند؛ با این اوصاف تاریخ هم راه درست اسلام را به ما نمایان و هم پاسداران دین را نمایان می کند که راه اهل بیت راه واقعی و حافظان دین اهل بیت و امامان معصوم (ع) هستند؛

فضای سیاسی حاکم بر زمان امام اختناق بود؛ فضای فرهنگی با توجه به حوادث و رویدادها چندان مطلوب نبود؛ امام در اختناق کامل به سر می برد و حصر شدید محل سکونت امام توسط ماموران خلافت مردم را از امام دور می داشت؛

امام حسن عسکری(ع) به خاطر دشمنی خلفای عباسی با خاندان علوی و ترس از نفوذ این بزرگواران در میان مردم و همچنین برای تحت نظر گرفتن امام و آگاه شدن از تولد مهدی همراه پدرش، ‌ امام هادی، مدت طولانی در شهر سامراء تحت مراقبت مأمورین نظامی در پادگان بودند و به همین خاطر عسکریین نامیده شده‌اند. سالهایی که امام در شهر سامرا بود کاملاً‌تحت نظر بود و بارها زندانی شدند. در واقع اقامت طولانی حضرت در سامرا نوعی بازداشت از طرف عباسیان بود امام موظف باود برای اثبات حضور دائمی خود در سامراء مداوم هر دوشنبه و پنجشنبه در دار الخلافة حاضر شوند.  

در چنین موقعیتی شیعیان برای دیدن امام مشکل داشتند؛ آن گونه که یک بار، تنها موقعی که خلیفه برای دیدن «صاحب البصره» می‌رفت، امام را نیز همراه خویش می‌برد، اصحاب امام در طول راه خود را برای دیدن ایشلن آماده می‌کردند. از این به بعد برقراری ارتباط مستقیم برای شیعه ممکن نبود.

امام عسکری (ع)، به دلیل موقعیت برتر علمی و اخلاقی به خصوص رهبری شیعیان و احترام و اعتقاد شیعیان به حضرت، شهرت فراوانی پیدا کرده و مورد توجه خاص و عام بودند.

سعد بن عبد الله اشعری نقل می‌کند: در شعبان سال ۲۷۸ هـ‌ ق یعنی ۱۸ سال پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) در مجلسی نشسته بودیم که سخن از علویون به میان آمد، احمد بن عبیدالله در آن مجلس گفت: من کسی از علویان را چون حسن بن علی عسکری(ع) در سامراء ندیده و نشنیده بودم که این چنین به وقار و عفاف و زیرکی و بزرگ‌منشی در میان اهل بیت خود شناخته شده و پیش همه محترم باشد و حتی سلطان و وزیر همه احترام  آن حضرت را نگه می ‌داشتند ...»  این روایت طولانی این نکته مهم را می ‌رساند که با اینکه امام در محدودیت قرار داشتند و دشمنان سعی در تحقیر آن حضرت می‌ کردند، ولی جایگاه امام در بین مردم به حدی بود که حتی دشمنان اهل بیت(ع) نیز به فضائل آن حضرت معترف بودند. خادم امام عسکری(ع) می ‌گوید روزهایی که امام به مقر خلافت می‌رفت، شور و شوق عجیبی در مردم پیدا می ‌شد. خیابان‌های مسیر آن حضرت از جمعیتی که سوار بر مرکب‌های خود بودند، پر می ‌شد.  

امام حسن عسکری(ع) معاصر با سه خلیفه عباسی بود، ۱. المعتز ۲. المهتدی ۳. المعتمد.  

امام به اقتضای ویژگی و محدودیت این دوره گسترش سازمان وکالت ارتباط خود را با شیعه برقرار می کرد. وکلای امام به صورتهای غیرمعمولی مثلاً روغن فروشی و دست فروشی مسائل شیعه را به امام می‌رساندند مثلاً عثمان بن سعید یکی از رابطین مورد اطمینان امام بود.  

امام در دوره ای زندگی می کرد که علاوه بر پیشرفت جوامع اسلامی و علوم مختلف رواج داشت و جهان اسلام رو در رو با افکار مادی گرایان و شبهات مختلف فکری و عقیدتی بود؛ همین جریانات فکری معاصر و شبهات بر علیه معارف دین و انکار قرآن و وحی نیز دراین زمان بود؛ چنانکه برخی دراین باره در سایتها و رسانه ها علیه قرآن و اصل دین شبهه سازی می کنند؛ کدام خلیفه عباسی می توانست این شبهات را پاسخ دهد و از ساحت قرآن دفاع نماید؛ چنانکه مامون درمانده شد و به دامن امام رضا (ع) چنگ زد؛ در زمان امام علی(ع) سه خلیفه قادر نبودند شبهات علمی را جواب دهند و به سایه علی پناه می بردند و فریاد لولا علی سر می دادند؛ دوران خلافت عباسیان نیز اینگونه بود؛ فیلسوفی در رد قرآن کتابی نوشت با یک جمله امام عسکری(ع) از نوشته خود پشیمان شد و آن را به آتش سوزاند؛

امام(ع) در شهر سامرا که محل استقرار نیروهای نظامی و لشکرگاه و پادگان نظامی سلاطین عباسی بود در حصر زندگی می کردند، خود این نوع زندگی تحمیلی که بر ائمه از طرف عباسیان تحمیل شد دلیل حقانیت ائمه بر حکومت و ولایت است! چرا عباسیان دیگران را تحت نظر نداشتند؟ چون براساس روایات نبوی که در منابع اهل سنت نیز به وفور هست حضرت جانشینان بعد از خود را به اسم و لقب معرفی کرده بود، به همین جهت عباسیان به دنبال دزدی القاب اهل بیت نیز بودند تا با این روایات خود را تطبیق دهند و مردم را به اشتباه بیندازند؛ لذا لقب مهدی، هادی، امین و...که القاب ائمه است، اینها نیز به این القاب معروفند؛  

در زمان امام عسکری(ع) قلمرو کشور اسلامی از آفریقا تا مرزهای اروپا از مشرق و غرب به نهایت درجه وسعت خود رسیده بود. و تردد تمام مردم در این قلمرو آزاد بود، جهان اسلام با جهان مسیحیت و سایر پیروان ادیان رابطه نزدیک داشت، تعامل علمی و تمدنی و سیاسی با وجود مخاصمات برقرار بود؛ یکی از پیامدهای تبادل فرهنگی جهان اسلام با مسیحیت این بود که شبهات الحادی که به دین مسیحیت به  عقاید اسلامی نیز رسوخ کند؛

امام عسکری(ع) با وجود حصر و تحت نظر ماموران نظامی و جاسوسان عباسی زندگی داشت، مدت امامت حسن عسکری(ع) شش سال بود. در مدت کم امامت تلاشهای علمی و سیاسی فراوان از یک جهت در مقابل افکار خارجی و شبهات آنها از سویی در مقابل سخت گیری عباسیان که پیروان اهل بیت را از هر جهت در فشار داشتند و خود را به نام جانشین واقعی جا می زدند  برای حفظ دین تلاش می کرد :

داود بن اسود، ‌ خدمتگزار امام، ‌ می‌ گوید: روزی امام مرا خواست و چوب مدوّر و بلند و کلفتی مانند پایة در به من داد و فرمود: این چوب را بگیر و نزد عثمان بن سعید ببر و به او بده من چوب را گرفته روانه شدم و در بین راه در اثر برخورد چوب با بار یک رهگذر، چوب شکست و وقتی داخل چوب را نگاه کردم دیدم نامه ‌هایی در داخل چوب جاسازی شده است! بسرعت چوب را برداشته برگشتم به منزل امام ...  این پنهانکاری حکایت از اوج اختناق سیاسی و اجتماعی این دوره دارد.

با این وجود فعالیت علمی امام برقرار بود که شیخ طوسی نام صد نفر را ذکر کرده است.   همچنین امام از شیعیانی که دچار مشکلات مادی و اقتصادی می ‌شدند حمایت می‌ کردند و شیعیان را برای دوران غیبت فرزند خود و امام دوازدهم آماده می ‌کرد. بنابراین امام(ع) در سامرا بعد از شهادت پدر بزرگوراش امامت و رهبری شیعه را عهده ‌دار شده و به وظایف امامت در این شرایط سخت عمل می‌ نمود و از موقعیت اجتماعی، علمی، و معنوی بی ‌نظیری در سامراء برخوردار بود به گونه ‌ای که در تمام مشکلات حل نشدنی امیدها به آن حضرت بسته بود.

راهکارهایی برای ارتباط  و پیوند با مردم  و جامعه

 بدون ارتباط گسترده با جامعه هیچ کاری ممکن نیست انجام بگیرد ؛ امام عسکری (ع) در حصر است و ارتباط غیر ممکن و این اوضاع نیاز مند تدبیر واندیشه هست؛ امام برای این شرایط تدبیر و برنامه دارد؛ جهت انجام تکلیف، لذاتلاشهای امام را برای پاسداری از دین می توان دسته بندی کرد؛ تدابیر رفتاری وسیره، تدابیر سیاسی، تدابیر علمی و فرهنگی : به نمونه هایی اشاره  می شود: 

۱ـ وقتی امام در حبس بود ابن اوتاش که سابقه عداوت و دشمنی با اهل بیت را داشت زندان بان حضرت بود، به او دستور دادند تا می توانی بر او سخت گیر اما او تنها یک روز با امام ماند، امام او را چنان متحول کرد که او در برابر امام به خاک افتاد و از راهش برگشت و دارای بصیرتی کامل نسبت به شناخت امام شد.  

۲ـ ابوهاشم جعفری از محضر امام نقل می کند، روزی مردی تنومند و قوی هیکل از یمن اجازه ورود به محضر امام را خواست پس از ورود بر امام سلام ولایت کرد، حضرت جواب او را با قبول ولایت پاسخ داد، در دلم گفتم ای کاش می دانستم این مرد کیست، حضرت از ضمیر من آگاه شد و فرمود این مرد از نژاد زن اعرابی است که دیگی آورده که پدران من مهر امامت بر آن زده اند، تا من نیز مهرم را بزنم، حضرت مهرش را در آورد و بر آن زد. نقش مهر «محمدبن علی» بود که بر دیگ افتاد، آن مرد یمنی با این کرامت به امامت همه ائمه اقرار کرد.

۳ـ ابوهاشم جعفری گوید در زندان بودم و از سنگینی غل و زنجیر بسیار رنجور به حضرت شکایت کردم (از طریق نامه) در پاسخم نوشت امروز نماز ظهر را در منزلت می خوانی و از زندان خلاص می شوی به همان ترتیب واقع شد و ظهر را در منزل نماز خواندم وقتی یادی از تنگی معاش از خاطرم گذشت و خواستم در نامه ای برای حضرت بنویسم، شرمم آمد، برگشتم به منزلم نامه ای به من نوشت و فرمود از درخواست حوائجت خجالت نکش، انشاء الله بر آورده می شود.

۴ـ برخی از شیعه درباره فضایل حضرت سخن می گفتند؛ مردی ناصبی با تردید و انکار گفت من سوالاتی را بدون این که با مرکب بنویسم از او سوال خواهم کرد اگر پاسخ او بر حق است ... ناصبی چنین کرد نامه ها را فرستادیم، حضرت پاسخ های سوالات ما و ناصبی را با ذکر نام او و پدرش برای او فرستاد ناصبی چون آن را خواند از هوش رفت و چون، هوش آمد و امام را تصدیق کرد و هدایت شد. این رویداد ها ضمن اینکه پیروان اهل بیت را زیاد می کرد از انسجام و پایداری عقاید آنان نیز پاسداری می نمود.

نمونه ای از رفتار دفاعی امام در مقابل  رفتارهای تهاجمی به اصل دین :

نحله های فکری مختلف ومنحرف در زمان امام حیات داشتند؛ القائات مختلف در باره عقاید مردم واصل اسلام از سوی این نحله ها با توجه به ضعف فرهنگی که از سوی حاکمیت بروز کرده بود وجود داشت؛ افکار و شبهات برخی از اهل کتاب و ترجمه برخی از متون دیگر شبهاتی در باره قرآن و دیگر اصول مسلم از سوی فلاسفه معاصر امام درجامعه منتشر می شد؛ نمونه آن آنچه که دربرخی از منابع تاریخی ذکر شده «کندی» بود که در باره قرآن مطلبی نوشته بود که بارفتار امام از نوشته خود برگشت وآنرا محو نمود.

سالی در سامرا قحطی شد، حاکم عباسی معتمد دستور داد مردم نماز باران بخوانند تا گرفتاری رفع شود. مردم به دستور او سه روز نماز باران خواندند و دعا کردند اما از باران خبری نشد، روز چهارم جاثلیق بزرگ رهبر مسیحیان جهان با جمعی از راهبان و مریدان خود به بیابان رفت، و یکی از راهبان هر وقت دست به دعا می کرد، باران فرو می ریخت، روز پنجم جاثلیق دعا کرد تا بقدری باران آمد و مردم سیراب شدند و خشک سالی رفع گردید، این امر سبب شد که مدعی خلافت و حاکم بزرگ اسلامی دچار اضطراب و ترس گردد از آن که مردم مسلمان دچار تزلزل عقیده شدند و توهم کردند که مسیحیت بر حق است، تمایل مسلمانان در مسیحیت زیاد شد، خلیفه از این وضع بسیار ناخشنود و نگران بود که نکند خبر در تمام سرزمین های خلافت اسلامی منعکس شده و مردم از اسلام دست بر دارند امام عسکری در این حال در حبس بود و خلیفه به خوبی می دانست که تنها راه نجات از این وضع مراجعه به ابو محمد ـ علیه السلام ـ است از زندانیان امام درخواست کرد که امام را به پیش او بیاورند، به امام گفت: امت جدت را از گمراهی نجات بده که مسیحیان غالب شده و مردم را جذب می کنند.

امام(ع) به خلیفه فرمود: فردا از جاثلیق و رهبانان درخواست کن که به بیابان بروند. خلیفه گفت مردم دیگر نیاز به باران ندارند، امام فرمود برای باران نیست، بلکه جهت رفع تردید و ابهام است که بر امت محمد روی آور شده.

معتمد دستور داد روز سه شنبه همه آن ها بیرون بروند، امام ـ علیه السلام ـ خود نیز همراه جماعتی کثیر با آن ها بیرون شد. آن گاه رهبان دعا نمودند و باران بارید، امام فرمود دست آن راهب را بگیرید و از لای انگشتان او چیزی است، که آن را بیرون بیاورند از میان انگشتان او استخوان سیاه رنگی را که شبیه استخوان انسان بود یافتند، امام آن را گرفت و در پارچه ای گذاشت و به راهب گفت: حال دعا کند و باران بخواه!

آن راهب هر چه دعا کرد نتیجه معکوس شد و ابرها جمع شده و خورشید در آسمان ظاهر گردید مردم و معتمد عباسی که همراه جمعیت بودند بسیار شگفت زده شدند معتمد از امام پرسید این استخوان چیست؟

امام فرمود این استخوان پیامبری از پیامبران الهی است که از قبر آن ها برداشته اند هیچ استخوان پیامبری ظاهر نمی شود مگر آن که باران ببارد، معتمد دستور داد استخوان را آزمودند همان طور محقق شد آن چه امام فرمود، خلیفه بر امام تحسین و تحیت بسیار کرد و امام را از زندان آزاد نمود.   پس از آن احترام امام در افکار با لذت و مردم به سوی امام جذب شدند امام از فرصت بدست آمده از خلیفه خواست زندانیان شیعه و یاران امام را آزاد کند.

آری امام وجانشین راستین پیامبر کسی است که درچنین موقیعیت ها بتواند از دین اسلام دفاع کند واگر نبود دفاع امام در مقابل کشیش های مسیحی مردم بغداد و خود خلیفه عباسیب نیز مسحی  می شدند؛ آنهایی که ادعای حکومت وخلافت دارند درجایگاهی نبودند که توان مقابله با این رویدادها را داشته باشند لذا دست به دامن رهبران واقعی بشر می شدند ائمه رهبران واقعی، و خلیفه الهی در زمین اند منحصراً آن هایند که مشکلات معنوی و مادی انسان ها را حل می کنند.

تدابیر سیاسی در پاسداری از دین

همه ائمه دارای تدابیر ومواضع سیاسی برای حفظ دین بودند؛ مواضع امام علی(ع)  ، مواضع امام حسن(ع)، مواضع امام حسین(ع) در مقابل معاویه و قیام امام(ع) در مقابل یزید ومواضع امام سجاد(ع) و همه ائمه ...تا امام هادی(ع) مواضع وتدابیر هوشمندانه داشتند که درجای خود قابل بحث وتحلیل است؛ امام هادی(ع) تدابیری برای شرایط زمان خود داشت که امام عسکری(ع) با ادامه همان شرایط روش و تدبیر را ادامه و این برنامه را بغایت رساند و برای آماده کردن شیعه به پذیرش و تحمل دوره غیبت حضرت صاحب (عج) آماده کرد؛

امام عسکری (ع) که به ابن الرضا نیز معروف بود با وجود همه این فشارها و کنترلها و مراقبتهای بی‌وقفه حکومت عباسی، رابطه خود را با شیعیان و نقاط شیعه، با روشها وتدابیر مختلف برقرار ساخت؛ پایه ریزی تمدن مهدوی با تدابیر وپیش بینی های امام عسکری محقق شد و تمامیت شیعه وآینده آن به اقدامات امام بستگی داشت :

۱. توسعه و نهادینه کردن شبکه های نمایندگی:

آغاز این کار از زمان ائمه قبل از جمله امام کاظم (ع) بود؛ امام هادی مراحلی پیش برد ودرنهایت امام عسگری تمام کرد وبرای شیعه ودوران غیبت میراث بی مانند برجای گذاشت شیوه مدیریت وارتباط واداره جامعه وحفظ پیروان مکتب وروحیه آنان و انسجام وبه روز کردن باورها و آنلاین نمودن درهرشرایط سخت در زمان امام حسن عسکری(ع) ـانجام گرفت.

۲. استفاده ازابزارمختلف برای ارسال پیام و پیک پنهان :

امروزه با گسترش شبکه های برقراری ارتباط مسئله ارتباط مشکلی جز کنترل سیستماتیک توسط متولیان شبکه وجود ندارد؛ درزمان امام عسکری (ع) امام برای حفظ پیروان از لو رفتن در دستگاه مخوف عباسیان ونظامیان عباسی درگستره قلمرو وسیع شگردهای بی مانندی داشت، ارسال پیکها و پیامکها استتار شده در لابه لای ابزاری چون چوب  و در لفاف دست فروشی با و پیروان خود ارتباط برقرار می‌ ساخت و از این رهگذر مشکلات آنان را برطرف می‌ کرد. در این زمینه به عنوان نمونه می‌ توان از فعالیت های «ابو الادیان»، یکی از نزدیکترین یاران امام یاد کرد. او نامه ها و پیامهای امام را به پیروان آن حضرت می‌ رساند و متقابلا نامه ها، سؤالها، مشکلات، خمس، و دیگر وجوه ارسالی شیعیان را دریافت نموده و در سامرا به محضر امام عسکری(ع) می‌ رساند.   گذشته از پیک ها، امام از طریق مکاتبه نیز با شیعیان ارتباط برقرار می‌ ساخت و از این رهگذر آنان را زیر چتر هدایت خویش قرار می‌ داد. نامه‌ای که امام حسن عسکری به «ابن بابویه» نوشته نمونه از این نامه ها است.

۳. تاسیس نمایندگی درممالک اسلامی :

امام حسن عسکری(ع) نوع دیگر ارتباط خود ر با شیعیان از طریق فعالیتهای مخفی نزدیکترین یاران خود برقرار می‌ کرد؛ برای این منظور از افراد مورد اعتماد نمایندگای در نقاطی چون بغداد و مرکز مهم جمعیتی که آنها نیز به افرادی در مناطق و مراکز متصل بودند مرتبط می شد  از جمله «عثمان بن سعید عمری» که از نزدیکترین و صمیمی‌ترین یاران امام بود، زیر پوشش روغن‌فروشی فعالیت می‌ کرد. شیعیان و پیروان حضرت عسکری(ع) اموال و وجوهی را که می‌ خواستند به امام تحویل دهند به او می‌ رساندند و او آنها را در ظرفها و مشکهای روغن قرار داده و به حضور امام می‌ رساند.

۴. کانال های ارتباط مسمر :

تماس مستقیم با امام، با فرستادن افرادی از طرف شیعیان به محضر آن حضرت، نوع دیگری از وجود ارتباط میان امام و دوستانش بود.   از جعفر بن شریف جرجانی نقل شده است که گفت: به زیارت خانه خدا مشرف شدم و در سامرا به خدمت امام حسن عسکری رسیدم، خواستم اموالی را که دوستان به وسیله من فرستاده بودند به آن حضرت بدهم، پیش از آنکه بپرسم، به چه کسی بدهم امام فرمود: آنچه را همراه آورده‌ای به مبارک، خادم من بسپار.

انعکاس تلاشهای امام عسکری(ع) و شناخت ابعاد ونتایج آن وسیعتر از یک مقاله محدود است؛ به هرصورت امام که دائم تحت نظر و مورد حسادت عباسیان بود و هرچه پایه های حکومت ضعیف تر می شد فشار براهل بیت فزون تر می گردید؛ امام مجبور بود با آن مقام شامخ معنوی در دربار حضور یافته واعلام حضور نماید وسرانجام حسادت وحصر به آنجا منجر گردید  که امام حسن عسکری(ع) در یکم ربیع الاول سال ۲۶۰ هـ. ق مسموم و مریض شد و در روز هشتم همان ماه در روز جمعه در سن ۲۸ سالگی شهید و در خانه خود در سامرا مدفون گردید.

همه این روشهای امام در حفظ دین  و گسترش فرهنگ وتمدن شیعی الگو شد برای علمای بعد وشاگردان معدود حضرت و نواب که در استمرار و ترقی  مبانی علمی شیعه کوشیدند؛ این تدابیر امام زمینه سازی  برای امامت امام زمان وغیبت حضرت است؛ چون این نهاد های تاسیس شده و ابداعات امام مرجعیت شیعه را بنیان نهاد و راه را برای ارتباط مردم با علما در عصر غیبت فراهم شد؛ واین دور اندیشی بسیار اساسی  هم راه امامت را استمرار بخشید و هم دوره غیبت را با وجود بحرانهای زیاد به علمی بزرگ سپرد و آنان رسالت امامت را در این دوره حفاظت نمودند؛ امروز همه مولفه و راه بردهای امام عسگری برای نجات دین و حفظ مکتب امامت کاربردی ترین عناصر دینی می باشد.

۵- امام عسکری(ع) و زیارت اربعین تدبیری دور اندیشانه :

امام هادی(ع) زیارت جامعه را به شیعه بعنوان تکمیل باور ها و عقاید تعلیم نمود که بی تردید در همه از منه بی نظیر و جامع ترین متن  خدا شناسی و امام شناسی در این متن گنجانده شده است؛ امام عسکری(ع)   نیز زیارت اربعین را بعنوان کامل ترین راه برد شیعه برای آینده و حفظ تمامیت دین مطرح نمود؛ این زیارت که مورد تاکید امام عسکری (ع) است با توجه به این است که دوره امامت حضرت به لحاظ سیاسی و اجتماعی شرایط خاص دارد و شیعه نیاز دارد به اینکه نمادهای خود را علنی کند چون دوره حضور امامت بعد از امام عسکری(ع) پایان یافته و دوره ی غیبت صغری وکبری شروع می شود لذا شیعه باید انسجام خودرا در این نمادها نشان بدهد و از  نظر جمعیتی شاخص داشته باشد و اظهار وجود کند و گرنه اگر شعار ها و نمادهای خودرا علنی نکند ممکن است در طول تاریخ راه گم شود و تشیع مانند دیگر فرقه ها از نظر عقیدتی و با توجه به غیبت امام به حسب شرایط سخت از بین برود؛ امام عسکری(ع) بقای شیعه را به زیارت اربعین امام حسین(ع) پیوند می دهد از آن رو که نهضت امام حسین(ع) عامل بقا و حیات اسلام و شیعه که راه اصیل اسلام ناب است بوده لذا امام می خواهد با همان شعارهای حسینی نهضت زنده باشد هدفها و شعارهای امام حسین(ع) زنده بماند،   لذا ویژگیهای خاص شیعه را می شمارد تا شیعه از پویایی برخوردار باشد. اگر امام نمادهای شیعه را در پویایی و حضور می داند  از این نوع نگاه می توان فهمید شیعه  می تواند انسجام خود را درحضور در صحنه های عبادی جمعی و علنی برپاکردن فرایض دینی از نمازهای جمعه و جماعت و حج و زیارت امام حسین(ع) که امروز در کربلا با حضور میلیونی محسوس و آشکار است امام عسکری(ع) اتحاد و انسجام را پیرامون امام حسین (ع) قابل دسترسی می داند؛ لذا به سوی اربعین و زیارت اربعین انگشت نشانه می برد. انگار امام عظمت امروز شیعه را تجسم کرده و برای خلاصی و رهایی انسان امروز از بدبختی های دوره غیبت به اربعین و عظمت امام حسین(ع) اشاره می فرماید زنده داشت اربعین زنده داشت امام حسین(ع) و نهضت عاشورا و کربلا با تمام محتوای نهضت حسینی است لذا شیعه امروز با سرافرازی به نهضت حسین می نگرد و از آن در انسجام اسلامی بهره مند می گردد. امام عسکری(ع) با این شیوه و راه برد مهدویت را به نهضت عاشورا کلید می زند و متصل می کند که حیات و پویایی اسلام در گروه این دو مسئله حیاتی است. آنچه امام با طرح زیارت اربعین مطرح فرمود امروز تجسم عینی یافته است و همه انظار بشری به سوی کربلا و اربعین خیره شده و فرهنگ و تمدن اسلامی در تعالی بزرگ و خیره کننده با اربعین خود نمایی می کند.

آثار برجای مانده از امام (ع) برای آیندگان

چنانکه گفته شد حیات و امام عسکری(ع) در سخت ترین شرایط اجتماعی سیاسی بوده است آن حضرات در دوره ای زندگی می کردند که تمام عمر خود را در حبس و تحت نظر ماموران عباسیان بودند، هر چه از حکومت عباسیان سپری می شد و از نظر سیاسی و اقتدار سیاسی دچار ضعف می شدند فشار بر ائمه و مراقبت از آنان شدت می یافت. این دوره دقیقاً با این وضع سیاسی مواجه بود؛ امام بزرگوار در سنین نوجوانی به شهادت رسید؛ دوره ی آنان برای شیعه دوره ای بوده سراسر رنج و تقیه و محنت، نابسامانی اجتماعی و سیاسی و نظامیگری و کشتار شیعه و علویان در این دوران همچنان که از دوره ی متوکل شدت گرفته بوده استمرار داشت. با توجه به این وضعیت سیاسی حاکم بر دوره ی حیات آن دو امام (هادی وعسکری) بزرگوار دیدار با شیعه و تشکیل کلاس های درس و فعالیت علمی و بیان احادیث در کمترین حد صورت گرفته با وجود این همه سختی آثار بر جای مانده از آنان قابل توجه است.

۱ـ احادیث: نزدیک ۴۰۰ حدیث در موضوعات مختلف در مجموعه ی فرهنگ جامع سخنان امام عسکری(ع) جمع آوری شده از جمله درباره ی توحید، نبوت، تفسیر در ابواب فقهی مثل طهارت، روزه، اجاره، وقف، امر به معروف و در اخلاق و ادعیه.

۲ـ نامه هایی که به وکلا و یارانش درباره ی موضوعات مختلف کلامی و فقهی و ... نوشته است.  

۳ـ کلمات قصار که سرشار از حکمت های الهی است نظیر «التواضع نعمة لایُحسد علیها» تواضع نعمتی است که هیچ کس بر آن حسودی نمی کند.

۴ـ تفسیری که به امام حسن عسکری(ع) منسوب است.

۵ـ نامه های امام عسکری(ع) به وکلا و شاگردان و نمایندگان خود که از آن حضرت درباره ی مسائل مختلف پرسیده اند که این آثار در کتاب مکاتیب الائمه مرحوم آیت الله احمدی میانجی جمع آوری شده و دارالحدیث چاپ کرده است.

درباره آثار امام زمان (عج) آثار مسند زیادی وجود ندارد آنچه از طریق نواب اربعه نقل شده در کتاب هایی نظیر اکمال الدین و کتاب الغیبة شیخ طوسی. مجموعه آثاری به نام صحیفة المهدی که قیومی اصفهانی جمع آوری نموده و اثر علی محمد دخیل بنام ادعیة الامام مهدی الصحیفة المهدیه که در بیروت چاپ شده. سید مرتضی مجتهد سیستانی نیز مجموعه ای بنام الصحیفه المبارکه المهدیه نوشته ابراهیم بن محسن کاشانی نیز اثری بنام الصحیفة المهدیه او الصحیفة الهادویه و التحفة المهدیه نوشته، مجموعه سخنان، توضیحات و ادعیه حضرت بقیة الله.

کد خبر 1780716

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha