به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، شبکه نمایش خانگی این روزها به نوعی از یکنواختی و تکرار دچار شده است که شاید بی تعارف بتوان گفت همان بلایی که بر سر تلویزیون آمد در انتظار آن است. در دوران کرونا به دلایل مختلف استقبال نمایش خانگی بسیار گسترده شد و اتفاقات قبل از آن هم به دلیل سریال هایی چون شهرزاد و تا حدی قلب یخی و یا فیلتر از آنها مثلا قهوه تلخ، این زمینه کاملا فراهم شده بود ضمن اینکه آسیب اصلی هم از راه رسید، همان آفتی که تلویزیون را از گردونه خارج کرد؛ هم اکنون در شبکه نمایش خانگی مشهود است و آن هم چیزی نیست جز تکرار و انحصار چند گروه که تقربیا دارند در شکل پلتفرم های مختلف مدام ظاهر می شوند.
با همه این اوصاف برخی از افراد و کارشناسان سینما، شبکه نمایش خانگی را هم تهدید و هم فرصت می دانند و معتقدند کار تصویری (سریال و فیلم) باید به مسایل و مشکلاتی مانند طلاق و اعتیاد که در جامعه وجود دارد نزدیک باشد، باید در مورد این مسایل حرف زد و آنها را به تصویر کشید. مگر تا الان که رسانه ملی در مورد طلاق، اعتیاد، خیانت و هزاران آسیب دیگری که در جامعه وجود دارد صحبت نکرده، این آسیب ها در جامعه افزایش پیدا نکرده است؟ بنابراین این استدلال غلط است که چون این مسایل در این پلتفورم ها به تصویر کشیده می شوند؛ برای جامعه بد آموزی دارد. لذا سینما و تلویزیون موظف است؛ آسیب هایی را که مبتلاء به جامعه می باشد را مورد بررسی قرار داده و به تصویر بکشند.
«توحید کنعانی» کارشناس سینما در گفتگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان گفت: سریال های نمایش خانگی ایرانی در نیمه دوم دهه ۹۰ رونق گرفت و البته شیوع و همه گیری کرونا و متعاقب آن، بسته شدن سالن های سینما باعث رونق بیشتر و محبوبیت فراوان این دست از سریال هایی شد که از طریق چند پلتفرم به مخاطبان ایرانی ارائه می گردید.
صنعت سریال سازی در نمایش خانگی مسیر رشد سریع و خشنی را طی می کند
وی تصریح کرد: اکنون، صنعت سریال سازی در نمایش خانگی مسیر رشد سریع و خشنی را طی می کند و در نتیجه نمود دیگری به غیر از آنچه قرار بوده را حاصل نموده است. اگرچه صنعت سریال سازی در نگاه اول اتفاق خوبی بود و ظاهرا دستاوردهایی نیز داشت و از جمله اینکه میدان رقابت جذابی را ایجاد کرده بود که به واسطه آن انبوهی از عوامل حرفه ای و غیر حرفه ای تحت لوای آن امرار و معاش می کردند و البته چرخ این صنعت نیز می چرخید و از طرفی، مخاطب ایرانی از همه طیف های مختلف به آن روی خوش نشان می داد، اما این، همه آنچه که باید باشد نبود و اکنون، متاسفانه آسیب های حاصل از آن به قدری در حال ازدیاد است که به صورت افسار گسیخته ای در حال تاخت و تاز بر روی تمامی ساحت های فکری، مادی، معنوی، فرهنگی و اجتماعی مخاطبان از همه جا بی خبر می باشد.
کنعانی افزود: اگر بپذیریم که عمده مخاطبان سریال های نمایش خانگی خانواده ها هستند و اگر بپذیریم که خانواده به عنوان هسته و رکن اصلی هر جامعه است و هرگونه تاثیر بر خانواده، به سرعت به جامعه نیز سرایت پیدا می کند، بنابراین مولفه هایی چون مدیریت، نظارت و هدایت به عنوان سه ضلع اصلی پالایش این حوزه، دارای اهمیت خواهد بود که البته باید این مهم، از ناحیه متولیان و مسئولان فرهنگی، چون" سازمان تنظیم مقررات رسانه های صوت تصویر فراگیر در فضای مجازی که وظیفه مدیریت، نظارت و هدایت را بر عهده دارد از سویی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که مجوز تولید و توزیع را صادر می کند از ناحیه دیگر، مورد توجه و حساسیت قرار گیرد که البته با توجه به نمودهایی که حاصل آمده، شرایط اسفناکی را پیش چشم دغدغه مندان به نمایش گذاشته است. این که در یک موقعیت مضحک، این وظیفه خطیر بین دو متولی در حال آمد و رفت است. حالتی که در آن، جنگ و جدال بی سرانجامی را تداعی می کند که حاصلی جز سردرگمی و افسارگسیختگی ندارد و در نهایت، شرایط حاصل آمده، به نفع عده ای سودجوی به اصطلاح هنرمند تمام شده است که با نام و شعار رقابت جذاب، تیشه به ریشه فرهنگ، اندیشه و تعلقات معنوی می زنند.
این کارشناس سینما خاطر نشان کرد: داستان سریال های نمایش خانگی از زمانی آغاز می شود که مقرر می گردد، برخی از محدودیت های تلویزیونی، در نحوه ارائه و نمایش صحنه ها و روابط در تولید سریال های نمایش خانگی برداشته شود و در واقع، مشکل اصلی از این قرارداد غیر مدون و بدون قانونی شفاف و البته بی دغدغه ای که هیچ نگاهی به آینده و بازتاب ها و تبعات احتمالی آن شروع می شود، بنابراین با برداشتن محدودیت ها، نوعی آزادی ظهور و بروز پیدا می کند، به طوری که این آزادی به صورتی سطحی و کلیشه ای می رسد و در ادامه به ولنگاری های رفتاری و گفتاری می انجامد.
وی ادامه داد: اگر بپذیریم، آن چه که در حوزه های تصویری و نمایشی به عنوان محصولات فرهنگی و هنری تولید می شوند، لاجرم باید از قواعد متعالی هنر پیروی کند، بنابراین، اولین وظیفه هنرمند باید این باشد که از سطح به عمق برسد، لایه های عمیق هنری را بشکافد و در نتیجه نسبت به خود و مخاطب متعهد باشد.
در نمایش خانگی، هدف وسیله را توجیه می کند
کنعانی با بیان اینکه در نمایش خانگی هدف وسیله را توجیه می کند بیان کرد: محصول هنری، حاصل ارائه و بیان در لفافه است و هرچه که این مهم موجزتر و غیر مستقیم تر بیان شود نحوی از هنر متعالی را در پی خواهد داشت و البته آنچه که اکنون مخاطب در فضای نمایش خانگی شاهد آن است، عمد تا ارائه ای مستقیم و سطحی و مبتذل است که نه تنها متعهد به هنر و هنرمند نمی باشد که حتی نسبت به مخاطب نیز تعهدی ندارد بنابراین، همه دستاوردها در عرصه نمایش خانگی اکنون تحت لوای "هدف وسیله را توجیه می کند" شکلی واژگونه از هنر را حاصل آورده است. دستاوردی که در آن، هدفی جز سود و منفعت طلبی آن هم در یک فضای ناسالم قابل مشاهده نیست.
قصه های نمایش خانگی پوچ و عاری از هر نوع اثرگذاری های عمیق فرهنگی است
وی ابراز کرد: سری سازی های متعدی که بدون پشتوانه های داستانی ، به صورت مستعمل و تکراری چند باره که البته مدام در دیگر پروژه ها نیز تکرار می شوند ایده و داستان های تکراری، آدم های تکراری، بازیگران تکراری، عوامل تکراری، فضاهای تکراری، که در مجموع، نگاه های تکراری را در پی دارند. قصه های به ظاهر جذاب در پوشش های رنگی و فریبنده، اما پوچ و عاری از هر نوع اثرگذاری های عمیق فرهنگی با موقعیت ها و موضوعات تکراری که عمدتا حول آدم های متمول یا آدم هایی که سودای پول دار شدن به هر قیمتی دارند، وضعیت کلی این نوع از آثار نمایشی را به ما نشان می دهد. استفاده از ابزارهای جذاب کاذبی چون دیالوگ ها و یا حتی ادای جنسی با شکلی از لوس بازی و لوده بازی که طی سال ها ، ذائقه تماشاگر را تغییر داده و در نتیجه او را تشنه تر و سرخورده تر از مجموعه ای به مجموعه دیگری پرت می کند.
این کارشناس سینما اظهار کرد: پایان بندی های باز بدون منطقی که شاید به دلیل سودای سری سازی هایی که در آینده شکل پیدا خواهند کرد، بدون در نظر گرفتن کشش های لازم در داستان و آدم هایی که قبل تر تمام بضاعتشان به پایان رسیده است، نیز از دیگر دستاوردهای آثار نمایش خانگی است. اغلب صحنه های کلیدی و دارای نقاط عطف داستانی، در بیشتر موارد به صورت کاملا سطحی و ساده برگزار می شوند که از نظر ساختاری ، ضعف عمده این نوع از آثار تلقی می شوند. از نظر مضمونی نیز، عدم توجه به محتوا در ایجاد آسیب های روانی و اجتماعی در مخاطبان که البته عمده آن را نوجوانان و جوانان و حتی کودکان شامل می شود، شکل دیگری از تبعات جبران ناپذیری است که شایسته توجه می باشد .
کنعانی با اشاره به بد آموزی های نمایش خانگی تصریح کرد: درون مایه اغلب نمایش های خانگی؛ خیانت زناشویی، پنهان کاری، دروغ، عشق های مثلثی، زندگی های اشرافی، خشونت، تغییر در ملاک های زندگی زناشویی و ازدواج، ترویج شیوه های منفی برای حل مشکلات شخصی و خانوادگی، ترویج ضد ارزش ها، روابط خلاف عرف و شرع خارج از محدوده خانواده، اصالت بخشیدن به زندگی های پرزرق و برق و موقعیت های لوکس و لاکچری و به طور کلی ترویج تجمل گرایی چه در شکل گفتاری و، رفتاری، تصویری عنان گسیخته و گستاخی از وضعیت کلی سریال های نمایش خانگی را به ما نشان می دهد.
وی گفت:عدم توجه به محتوا، به ویژه در نوع ارائه روابط خانوادگی که پدر و مادرها در آن جایگاهی ندارند و یا حتی مورد بی حرمتی قرار می گیرند.. فرزندانی که هر نوعی از روابط را تجربه می کنند.. بعضا خود پدر و مادرها مبادرت به خیانت می کنند. اشخاصی که به راحتی در خانواده و جامعه تظاهر به مصرف الکل و سیگار و مواد مخدر می نمایند و این با نمایش پرخاشگری های فیزیکی و عاطفی، شکل دیگری از آسیب های غیر قابل کتمانی است که به واقع، وجدان هر ایرانی دغدغه مندی را به درد خواهد آورد.
شبکه نمایش خانگی دستاوردی جز سیاه نمایی و تضعیف فرهنگ و هویت اصیل ایرانی ندارد
این کارشناس سینما افزود: از طرفی، ورودسرمایه گذارانی با سرمایه های مشکوک و غیرشفافی که غالبا به منظور کسب منافع مادی زودبازده، شهرت و با هدف تغییر ذائقه مخاطب، با رویکرد تقابلی با فرهنگ دینی و ملی و ترویج نوعی سبک زندگی غیر همخوان با فرهنگ ایرانی، این عرصه را محل تاخت و تاز تفکر خطرناکی کرده است که در محصول نهایی و بسته فرهنگی آن، نه تنها از ایجاد انگیزه در تمام ساحتهای زندگی و امید آفرینی خبری نیست که دستاوردی به جز سیاه نمایی و خود تحقیری و تضعیف فرهنگ و هویت اصیل ایرانی ندارد.
وی خاطر نشان کرد: بخش عمده ای از مخاطبان تولیدات شبکه نمایش خانگی را نوجوانان، جوانان و حتی کودکان شامل می شوند و متاسفانه، تاثیر مخرب، بیشتر بر این گروه سنی اتفاق می افتد و در واقع، زنگ خطری است که انگار، نه تنها متولیان و مسئولین بی دغدغه را از خواب بیدار نمی کند که بیشتر حکم لالایی شیطانی را می ماند که آن ها را به خواب دیگری دعوت خواهد کرد.
تقلید ناشیانه ای از سریال های ترکیه ای و هالیوودی
کنعانی بیان کرد: از نظر ساختاری، وضعیت اسفناک تر هم هست. در بخشی از مقاطع، شاهد تقلید ناشیانه ای از سریال های ترکیه ای و هالیوودی هستیم. دعوت از بازیگران دست چندم این کشورها برای حضور در سریال ها بدون هیچ منطق روایی و داستانی و تنها با سودای فروش بیشتر و نیز ورود عناصر جذاب و کاذب دیگری از دوران سینمای قبل از انقلاب و "فیلم فارسی" چون موسیقی های مبتذل و رقص و ادا و اطوارها با پوشش ها و آرایش های نابهنجار و غیرمتعارف، اما در قالبی امروزی و به اصطلاح مدرن، زنگ خطر دیگری است که پیش تر به صدا درآمده است.
وی اظهار کرد: به غیر از بضاعت های اندک بازیگری، شاهد پوشش و آرایش های یکسان نیز در طراحی صحنه و لباس ها هستیم که انگار به صورت تکراری و همسان، از پروژه ای به پروژه دیگری در حال نقل مکان هستند. بازیگران هم شکل، با همان بازی های تثبیت شده و بسته ای که حتی دغدغه خواندن فیلم نامه کامل را نداشته و حتی برخی از آنها در سر صحنه مبادرت به خوانش آن می کنند. مورد بسیار مهم دیگری که شایان ذکر است،" مسئله محور" نبودن سریال هاست. یعنی موضوعات مطرح شده در این، آثار، مسئله اکثریت مردم نبوده و نه تنها ارتباطی به زندگی اکثریت مردم ندارد، که بر اساس خیالات خلسه ای و نه تخیلات هنرمندانه تولید شده اند و در واقع تمامی تلاش ها، بی ارتباط با متن اصلی جامعه و مردم و مشکلاتشان بوده و رنگی از تعلقات و دلبستگی های شبه روشنفکری و مدرنی دارد که فرسنگ ها با زندگی واقعی مردم فاصله دارد.
وی گفت: گره زدن به زلف بیگانه و تغذیه از آبشخورهای ضد فرهنگی با اتکا به قصه های معمول و پناه بردن به برخی از دستاویزهای فریبنده و کاذب فاقد ریشه و اصالت و هویت به جای بهره گیری از ظرفیت های عظیم فرهنگی در ابعاد مختلف دینی و ملی و پشتوانه های عظیم اقوام ایرانی که مثال رنگین کمانی از آداب و رسوم و عقاید با داشتن فضاهای روشن و امیدوارانه و قابل اتکا و نیزعدم بهره گیری از داستان ها و رمان های شاخصی که محل رجوع و اقتباس متقن و مطمئنی هستند نیز از دیگر آسیب های حوزه شبکه نمایش خانگی است.
نظر شما