به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری شبستان، هفته آینده کتاب «پاییز آمد» درباره زندگی شهید دوران دفاع مقدس احمد یوسفی با تقریظ رهبر معظم انقلاب در زنجان رونمایی خواهد شد.
کتاب پاییز آمد روایت زندگی و خاطرات فخرالسادات موسوی همسر سردار شهید احمد یوسفی فرمانده واحد مهندسی رزمی سپاه ناحیه زنجان است که در ۲۴۰ صفحه به قلم گلستان جعفریان نوشته و توسط انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است. این کتاب یکی از شش کتابی است که به تازگی در هفته دفاع مقدس به عنوان تازهترین کتب تقریظی حضرت آیتالله خامنهای معرفی شده است.
همزمان با سالگرد سفر رهبر معظّم انقلاب به استان زنجان در روز یکشنبه ۲۹ مهر سال ۱۴۰۳ «شانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» همراه با انتشار تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب پاییز آمد توسط مؤسسه پژوهشی-فرهنگی انقلاب اسلامی در مصلّای حضرت خاتمالانبیاء زنجان برگزار میشود.
علت نامگذاری کتاب از زبان نویسنده
جعفریان نویسنده کتاب «پاییز آمد» گفته است: «شهدا را همیشه کلیشهای معرفی کردهاند و هروقت حرف از خاطرات زندگی آنها میشود توقع میرود یک موجود خیالی، دستنیافتنی و ازآسمانآمده معرفی شود که انگار هیچوقت زندگی عادی و روزمره نداشته است. برای همین تصور جامعه از شهید یک شخص معصوم عاری از هر گناه و اشتباه است درحالیکه چنین نیست و شهدا هم مثل سایر آدمهای شهر زندگی عادی داشته و در روزمرگی کاملاً معمولی به سر میبردند، شاید خیلیهایشان حتی اهل نماز شب یا مستحبات نبودند و در همین کوچهوبازار زندگی میکردند، آرزوهایی داشتهو اشخاصی بریده از دنیا و مادیات نبودهاند.»
وی درباره دلیل نامگذاری کتاب هم گفته است: چون آشنایی من با شهید در پاییز صورت گرفت و زمان شهادت ایشان هم مصادف شد با پاییز و ششم مهر هم سالگرد شهادتشان است، نام کتاب را «پاییز آمد» گذاشتیم.
شهید یوسفی که بود؟
شهید احمد یوسفی یکم اردیبهشت سال ۱۳۳۵ در شهرستان زنجان دیده به جهان گشود. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. در فعالیت های دوران انقلاب در زنجان، نقش مهمی داشت و بزرگترین راهپیمایی زنجان با هدایت و برنامه ریزی وی انجام شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مدت یکسال به طور افتخاری با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری داشت که سنگ بنای سپاه ناحیه زنجان را نهاد و عضو شورای سپاه بود.
شهید یوسفی با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان مسئول مهندسی رزمی سپاه زنجان در جبهه و در امر تبلیغات جنگ در پشت جبهه به فعالیت پرداخت.
همسر شهید یوسفی در کتاب «پاییز آمد» و در نقل خاطره ای از ایشان، می گوید: «احمد نمیخواست شرمنده فرزندان شهدا شود. او قبل از شهادتش گفت: «کاش من هم شهید شوم، فردا که جنگ تمام شود نمی توانم پاسخگوی فرزندان شهدا باشم که بگویند پدر ما، هم دوره او بود.
در سفرِ مشهد و زیارت امام رضا (ع)، هنگام قرائت زیارتنامه می دیدم که ملتمسانه از آقا شهادت را طلب می کند و زیارتنامه را بیش از حد معمول طول می دهد، خواهش کردم که زیارتنامه را سریع تر تمام کند، در پاسخ گفت « شاید این آخرین باری باشد که به دیدار و زیارت امام رضا (ع) نایل می شوم.»
روایت خانم موسوی از شهادت همسرش
همسر شهید دفاع مقدس می گوید:« شهادت احمد بسیار سریع اتفاق افتاد. روز پنجشنبه به زنجان آمد، جمعه به همراه پسرم علی به نماز جمعه رفتند. شنبه به جبهه بازگشت. یکشنبه شهید شد و دوشنبه پیکرش را بازگرداندند و در مزار پایین شهر زنجان به خاک سپرده شد.
احمد سِمتهای زیادی در بسیج و سپاه در زمان جنگ داشت و قرار بود به خط مقدم برود. به او گفتم با دو بچه نمیتوانم در زنجان بمانم. او برای ما یک خانه سازمانی در اهواز گرفت و گفت « باید به یک مأموریت در بانه بروم، وقتی برگشتم شما به اهواز بروید و من به خط مقدم» اما این رفتن بازگشتی نداشت.
همسرم ششم مهر سال ۱۳۶۵ با سمت فرمانده واحد مهندسی رزمی در ارتفاعات لاری بانه بر اثر اصابت ترکش نیروهای بعثی به کمرش به شهادت رسید. پیکر او را در مزار پایین زادگاهش به خاک سپردند. برادرش رحمان نیز از شهدای استان زنجان است.»
نظر شما