به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: نشست «مبانی فلسفی در توسعه هوش مصنوعی» از مجموعه پیشنشستهای همایش علمی «هوش مصنوعی، فرهنگ و علوم اسلامی» به همت مجمع عالی حکمت اسلامی و با همکار ستاد راهبری فناوریهای هوشمند حوزههای علمیه صبح روز پنجشنبه ۲۶ مهرماه به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
در این نشست حجتالاسلام «علیرضا قائمینیا» عضو هیات علمی گروه معرفتشناسی و علوم شناختی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و «حسین مُطَلبی کربکندی» عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان به ارایه مباحث و نظریات خود پرداختند؛ همچنین حجتالاسلام «سیدامیر سخاوتیان» عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی قم نیز به عنوان دبیر علمی در این نشست حضور داشت.
در ادامه گزارش برخط خبرنگار شبستان از این نشست را میخوانید:
بر پایه این گزارش: در ابتدا «حسین مطلبی» با طرح این پرسش که چرا در بین سایر فناوریها، هوش مصنوعی تا این اندازه مورد توجه واقع شده است، اظهار کرد: آیا ما دچار بیش از حد بزرگ دیدن این فناوری نشدهایم؟ آیا مساله را پیش از حد بزرگ نمی کنیم؟ البته این بسته به اثری دارد که هوش مصنوعی در زندگی انسان دارد، اگر اثر هوش مصنوعی را در ابعاد مختلف زندگی انسان بررسی کنیم احتمالا به این نتیجه میرسیم که هوش مصنوعی میتواند فناوری تمدنساز در زندگی انسان باشد.
عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان ادامه داد: ما فناوریهای مختلفی را در زندگیمان دیدیم و با محصولات مختلفی هم مواجه بودهایم که هرکدام از آنها به نوعی بخشی از زندگی ما را تحت تاثیر خود قرار دادند؛ هواپیماها و خودروها در زندگی انسانها نقش فراگیری داشتند اما واقعیت آن است که خودروها سرعت حرکت ما در زندگی را افزایش دادند اما این تنها یک وجه بود نَه تمام وجوه زندگی انسان و تقریبا میشود گفت عموم فناوریها محدودیتِ اثر داشتند اما هوش مصنوعی در ابعاد مختلف زندگی اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و سیاسی، تقریبا همه چیز را در هم می نوردد و تحول بنیادین ایجاد خواهد کرد.
وی افزود: تحولی که هوش مصنوعی در حوزه کار برای انسان ایجاد کرده قابل توجه است، هوش مصنوعی با توانمندیهایی که به دست میآورد در بسیاری از حوزهها یا جایگزین انسان میشود یا آن حوزه را با تحول جدی مواجه میکند خصوصا وقتی این هوش با فناوریهای دیگر از جمله رباتیک ترکیب شود؛ بنابراین دور از ذهن نیست که بسیاری ا ز مشاغل مثل حمل و نقل، پست، حتی حوزههای بانکی در این عرصه ورود یابند، البته امروزه قراردادهای هوشمند و بانکداری هوشمند داریم که در عرصه بانکداری هوشمند بیشتر مقصود بانکداری الکترونیک است که مطرح میشود؛ در نتیجه بسیاری از این اتفاقات نوید تحول بنیادین در زندگی بشر را میدهد و تاکیدی که مقام معظم رهبری در این عرصه داشتند بسیار بجاست.
نسبت فلسفه و هوش مصنوعی
مطلبی گفت: از سوی دیگر مساله این است که چه نسبتی میان فلسفه و هوش مصنوعی وجود دارد؟ اولا هوش مصنوعی خود برآمده از مساله فلسفی است که در این زمینه اگر پیشینهای را طرح کنیم بحث روشنتر میشود؛ اساسا بشر در تمام قرون گذشته همواره رویای یک مصنوعِ هوشمند را داشته است، در داستان های ابتدای قرون نوزدهم و بیستم حتی داستانی مثل «پینوکیو» دیدیم که یک مصنوع میخواهد به هوشمندی انسانی برسد و این مساله یعنی حتی در داستانهای کودکانه چنین رویایی وجود داشت و پرفروشترین سناریوها که در آن سالها نوشته میشود اشاره به موجود هوشمندی دارد که علیه انسان طغیان میکند از جمله نمایشنامه «کارخانه رباتسازی روسوم» تولید ۱۹۲۰ که به همین مساله توجه دارد.
این پژوهشگر با تاکید بر اینکه مباحث یاد شده در عرصه هوش مصنوعی فلسفی است چراکه اهمیت دارد چه نگاهی به انسان داریم که بخواهیم او را شبیهسازی کنیم، گفت: اگر انسان را دستگاه حسابگر قدرتمند میدانیم طبیعی است فرآیندی شبیهسازی میکنیم چیزی بیش از ساخت یک دستگاه و هوش مصنوعی نیست؛ در سال ۱۹۵۶ در کنفرانس «دارتموث» برای اولینبار واژه هوش مصنوعی مطرح شد.
وی تصریح کرد: ما راهکار ساخت یک مصنوع هوشمند را ساخت یارانههای قدرتمند میدانیم چون انسان را موجود محاسبهگر با قدرت بالا تلقی میکنیم، البته بعدها هرچه که موانع در حوزه قدرت و سرعت پردازشگرها رفع شد افراد به این نتیجه رسیدند که شاید تنها مساله این نیست و مسایل بنیادیتری داریم و چیستی تفکر انسانی که در دورانی توسط کارکردگرایان تقلیل یافته بسیار فراتر است.
وی افزود: اینجاست که هوش مصنوعی به شدت با مساله فلسفه ممزوج شده و فلسفه باید غایت هوش مصنوعی را تعریف کند؛ چیستی هوش انسانی و متقابلا فرآیند توسعه در دست فلسفه است، وقتی از فلسفه صحبت میکنیم منظور صرفا فلسفه هستیگرایانه مرسوم خودمان نیست بلکه آن را توسعه میدهیم و به مسایل حوزه فلسفه علم و فناوری که تا حدودی مورد غفلت است، گسترش میدهیم.
عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان، با بیان اینکه هوش مصنوعی صرفا فرآیند توسعه را مد نظر قرار نمیدهد، اظهار کرد: امروز حتی یک فیلسوف غربی را نداریم که معتقد باشد فناوری، مسالهای بدون جهت است و اینگونه سخنان را صرفا در کشور خودمان میشنویم؛ اگر ما امروز به چیزی که غربیها تحت عنوان «طراحی حساس به ارزش» مینامند، نمیپذیریم که دیگران بیایند برایمان فناوری را توسعه دهند و ما صرفا کاربر آن باشیم؛ این یعنی آنها ارزشهای خودشان را در درون آن فناوری نهادینه کردند و ما کاربر آن ارزشها خواهیم شد که البته چنین رویکردی مصادیق فراوانی دارد.
القای ارزشها در هوش مصنوعی
مطلبی گفت: از جمله این مصادیق میتوان به هوشِ مصنوعیِ نژادپرست اشاره کرد که سیاهپوستان را اصلا انسان تعریف نکرده است چون مصادیقی از انسان که برایش معرفی شده بود همه سفیدپوست بودند؛ آنها میخواهند فرهنگ و نوع باورهایشان را درون هوش مصنوعی به ما بیاموزند؛ در فرآیند توسعه علمی در کشور خودمان نیز شاهد هستیم که علم را توسط هوش مصنوعی میآموزند و این یعنی آن نتیجهای که هوش مصنوعی در فرآیند توسعه میخواهد نهادینه کند کاملا میتواند نمود داشته باشد؛ از سوی دیگر وقتی میبینیم صهیونیسم جهانی حاضر است درون پیجرهای ما بمب بگذارد و هدفاش نابود کردن ما باشد دور از ذهن نیست و مشخص است در این حوزهها جهتدار کار میکنند.
استاد دانشگاه فرهنگیان ادامه داد: اما سوال دیگری که مطرح میشود آن است که نسبت هوش مصنوعی با فلسفه برای آینده ما چیست؟ مسیری که امروز هوش مصنوعی طی میکند آیا منجر به قویتر شدن آن میشود؟ مساله این است که هوش مصنوعی ضعیف صرفا دارای کارکرد در برخی حوزههای مشابه انسانی است یعنی اگر انسان میتواند کاری را انجام دهد و مثلا سرعت بالایی دارد هوش مصنوعی میتواند شبیه آن را انجام دهد فارغ از اینکه بتواند ادراک در آن حوزه داشته باشد یا نداشته باشد، اما هوش مصنوعی قوی یعنی دارای ادراک و تفکر حقیقی و این تفاوت و تمایزی است که «جان سِرل» در مقاله خود بررسی کرده است.
وی افزود: پاسخی که فلسفه در این زمینه ارایه میدهد، مبتنی بر این است؛ مسیری که طی میکنیم انطباقاش با انسانی که غایت است نشاندهنده غایت فناوری است؛ از سوی دیگر آیا هوش مصنوعی هم میتواند نظریهپردازی فلسفی کند؟ برای پاسخ باید مساله را از سمت حکمرانی هوش مصنوعی ببینیم، مساله ما مساله کاربست هوش مصنوعی است، حتی در داخل دانشگاهها وقتی با مساله هوش مصنوعی مواجه میشویم عمده چیزی که در مساله آموزش مطرح می شود این است که مثلا چه طور از این ابزار در تولید مقاله استفاده کنیم که این کمترین کاربرد استفاده از هوش مصنوعی است.
باید در حوزه هوش مصنوعی نظریه پردازی کنیم
مطلبی ادامه داد: اگر نتوانیم مدل زبانی خوبی را برای خودمان توسعه دهیم صرفا کمک به توسعه هوش مصنوعی کردیم که با مبانی ما شکل نگرفته است؛ پس باید در حوزه هوش مصنوعی نظریهپردازی کنیم بنابراین مداخله فلسفی در فرآیند توسعه هوش مصنوعی از مقدمات این نظریهپردازی است در غیر این صورت نظریه ما در حوزه توسعه هوش مصنوعی بومی با فرض اینکه به نتیجه برسد چیزی معادل و در سطح «چت جی پی تی» است، این در حالی است که اگر تصور بروز از هوش مصنوعی نداشته باشیم آنچه که ارایه خواهیم کرد نَه مورد اقبال جهانی قرار می گیرد و نَه احتمالا مورد اقبال توسعهدهندگان جهانی خواهد بود.
نمیدانند هوش مصنوعی ماهیت فلسفی دارد
در ادامه این نشست حجتالاسلام علیرضا قائمینیا با بیان اینکه رویکرد غالب نسبت به هوش مصنوعی در کشور ما رویکرد مهندسی است، اظهار کرد: در این عرصه نگاه بنیادین فلسفی ندارند و نمیدانند که این فناوری ماهیت فلسفی دارد، نمیدانند که بنیانگذار این فناوری فلاسفه بودند لذا من همیشه میگویم که هوش مصنوعی تجسد تکنولوژیک فلسفه خاصی است.
عضو هیات علمی گروه معرفتشناسی و علوم شناختی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: نمیتوانیم از فضای هوش مصنوعی خارج شویم اما باید آگاهانه در این فضا وارد شویم؛ دلیل اهمیت هوش مصنوعی را دستکم در چهار جنبه می توان بررسی کرد؛ یکی از این محورها آن است که هوش مصنوعی فناوری است که مربوط به ذهن و معرفت بشر است چراکه فناوریهایی که در طول تاریخ داشتیم ناظر بر معرفت بشری نبود و نمی خواست شناخت و معرفت بشری را مدلسازی کند اما هوش مصنوعی مشغول زمینی کردن ذهن بشر است تا این ذهن را از آن حالت آسمانی بیرون آورده و خاکی کند.
وی با تاکید بر اینکه معرفت و شناخت بشر اهمیت فوق العادهای نسبت به ابعاد وجودی انسان دارد، ادامه داد: نکته دوم مربوط به گسترشی است که هوش مصنوعی در زندگی بشر دارد به گونهای که همه ساحتهای زندگی بشر را در بر میگیرد؛ ساختهای زندگی بشری در سه ساحت خلاصه میشود از جمله ساحت فکری و معرفتی؛ بنابراین هوش مصنوعی در نواحی مختلف معرفت بشری حضور دارد؛ از سوی دیگر با ورود هوش مصنوعی به گستره علوم انسانی، علوم اجتماعی متحول شده است و حتی علوم طبیعی، فیزیک و شیمی و زیست شناسی نیز متحول شدند و شکل جدیدتری پیدا کردند، پیدایش پارادایم محاسباتی از دستاوردهای این حوزه بوده و امروزه از رواشناسی محاسباتی، فیزیک محاسباتی و ... صحبت میشود که دستاورد ورود هوش مصنوعی به ساحت معرفت بشری است.
حجتالاسلام قائمینیا در ادامه گفت: پیدایش پارادایم محاسباتی جدید مبتنی بر هوش مصنوعی قابل ملاحظه است. این پارادایمها دو لایه هستند؛ در یک لایه دادهکاوی و در لایه بعد شبیهسازی میکنند، گویا بشر امروزی به این نتیجه رسیده که بدون شبیهسازی نمیتواند به نتیجه برسد؛ البته همانطور که اشاره داشتم ساحت و محور سومی هم که میشود در مورد هوش مصنوعی مورد توجه قرار داد و آن محور حاکمیتی است که این فناوری نسبت به فناوریهای دیگر دارد؛ قبل از تولد هوش مصنوعی، فناوریها استدلال داشتند اما بشر اکنون به فناوری نهایی رسیده که تمام فناوریهای دیگر را تحت سیطره خود دارد؛ در نتیجه هوش مصنوعی حاکم بر فناوریهای دیگر فناوریهای نظامی، اطلاعاتی و ... است؛ بنابراین گویا بشر کارهای معرفتی و شناختی خود را احاله به هوش مصنوعی داده و خیال خود را آسوده کرده و با خود میگوید که کار من را انجام میدهد!
هوش مصنوعی ابراز فلسفه ماست
عضو هیات علمی گروه معرفتشناسی و علوم شناختی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ادامه داد: محور دیگری که می شود بر آن توجه داشت این است که هوش مصنوعی صرفا فناوری ساده نیست بلکه جعبه فلسفه و ابزار فلسفه ماست، هوش مصنوعی مفاهیم فکری جهان جدید را ارایه میکند و این مفاهیم امروزه جایگزین مقولات ارسطویی شده است؛ با توجه به آنچه که اشاره شد سه مرحله را در نسبتسنجی هوش مصنوعی و فلسفه باید از هم جدا کنیم؛ نخست اینکه مبانی که فلاسفه در طول تاریخ داشتند چگونه روی این فناوری اثر گذاشته است؟ بحث دیگر اینکه خود این فناوری تجسد تکنولوژیک فلسفه خاصی است، از زمان «دکارت» و «لایبنیتس» تا زمان «تورینگ» که این دیدگاه را برجسته کرد.
وی با بیان اینکه مرحله سوم آن است که هوش مصنوعی برای خودش فلسفهساز شده است، تصریح کرد: اکنون میبینیم فلسفههای متعددی تحتتاثیر هوش مصنوعی پیدا شده است، لذا فناوری، فلسفههای جدیدی را پدید آورده است در نتیجه هوش مصنوعی در چند ساحت در حال توسعه بوده و زندگی بشر را در می نوردد از جمله در ساحت کنشهای زبانی؛ اکنون «چت جی. پی. تی» نمونهای از همین مثال است، همچنین مورد دیگر کنشهای فیزیکی است که به کمک هوش مصنوعی در حال توسعه است و افعال فیزیکی متعددی به دست هوش مصنوعی توسعه یافته از جمله اینکه انسان به کمک هوش مصنوعی کیهان را درنوردیده است.
حجت الاسلام قائمینیا با بیان اینکه هوش مصنوعی از ابعاد هستیشناسی وجود انسان را به یک معنا توسعه میدهد، خاطرنشان کرد: این نشان میدهد که بشر فناوری را ایجاد کرده که از نظر هستیشناختی وجود انسان را توسعه میدهد، هوش مصنوعی خنثی نیست و برای خودش فرهنگ خاصی دارد و نه تنها جهتگیری خاصی را به فرهنگ بشر میدهد بلکه مدل و زیست بشر را تغییر میدهد و تنها نحوه اندیشیدن بشر را دگرگون نمی کند لذا جوامع تغییر می کنند.
وی گفت: البته من بین هوش مصنوعی و فناوریهای هوش مصنوعی تفاوت قایل هستم و معتقدم باید این دو را از یکدیگر تفکیک کرد، در این زمینه فقه از فلسفه هوش مصنوعی نمی تواند مستقل باشد و از آن تغذیه میکند، اساتیدی که به این مباحث میپردازند باید به مباحث فلسفی هوش مصنوعی عنایت داشته باشند؛ مباحث فلسفی هوش مصنوعی در کشور ما بیشتر بر نگاه مهندسی حاکم است.
این پژوهشگر در بخش دیگری از مباحث خود با اشاره به اینکه فلسفه قارهایِ هوش مصنوعی با مسایل عمیقتری دست و پنجه نرم میکند، گفت: مثالی که در این عرصه میتوان ارایه کرد مساله معناداری زندگی و هوش مصنوعی است و اینکه آیا هوش مصنوعی میتواند به زندگی بشر معنا دهد؟ آیا بشر میتواند در عصر دیجیتال و هوش مصنوعی به زندگی اصیل دست پیدا کند؟ مهمترین فناوری هوش مصنوعی رباتیکِ شناختی است، که مساله ادراک در آنها به نوعی حل شده است و میتوانند تصمیم بگیرند؛ همچنین مهمترین مساله در هوش مصنوعی و در فلسفه تحلیلی هوش مصنوعی مساله آگاهی است، البته مسایل فلسفی ناظر بر هوش مصنوعی دو دسته هستند، برخی نظری و برخی کاربردی و علمی هستند.
حجت الاسلام قائمینیا با بیان اینکه مسایل هوش مصنوعی پیرامون دو مفهوم آگاهی و هوش می چرخد، خاطرنشان کرد: هوش مصنوعی در نگاه مهندسی معطوف به تولید آگاهی است؛ تمام مفاهیم فلسفی هوش مصنوعی با این دو مفهوم پیوند خورده است. گرچه برخی فلاسفه تحلیلی (البته جریان قالب این نیست) ادعا کردند که هوش مصنوعی می تواند به آن مرحله از آگاهی برسد، برخی هم معتقدند که هوش مصنوعی هرگز آگاهی مستقل نخواهد داشت و زمانی که با انسان ضمیمه شود آگاهی پیدا میکند، شخصا هوش مصنوعی قوی به معنای مستقل را قبول ندارم و دلایل فلسفی رد آن هم به قبولش میچربد.
نظر شما