خبرگزاری شبستان سیستان و بلوچستان_ سمیه محمدی: شهید «مهدی زینلی مقدم» از همان کودکی اهل مسجد بود، از بچگی در امور کانون فرهنگی هنری مسجد محله خودشان(مسجد حضرت خدیجه(ع)) منشاء خیر و برکت های زیادی بود. با از دست دادن پدر مهربانش که خود خادم این مسجد بود راه او را ادامه داد و چون در مسائل برق و الکترونیک تجربه و تخصص داشت، مسئول صوت و صدای مسجد شد و دوشادوش بچه های کانون فعالانه در امور فرهنگی فعالیت داشت.
فعالیت های فرهنگی و خادمی مسجد حضرت خدیجه کبری(س) از افتخارات شهید مهدی زینلی مقدم بود و تا آخر عمرش در این مسیر با دل و جان می کوشید. وی که در مکتب علوم اسلامی و معارف قرآنی رشد نمود در مسیر حیاتش، عشق و محبت وافری به اهل بیت(ع) داشت و همواره در محافل مذهبی و دینی حضر داشت، شهید زینلی مقدم همواره نماز اول وقتش را در مسجد و با امام جماعت اقامه می کند.
این شهید با لبخندی که همواره بر لب داشت و با مهربانی و تواضع با مردم برخورد می کرد، اخلاق نیکو و محترمش سبب شده بود در بین دوستانش زبانزد شود. شهید زینلی مقدم تنها با توکل بر خدا و با رعایت موازین اخلاقی و جدیت در امور با مشکلات برخورد می کردو در زندگی خود تنها رضایت الهی را در سر می پروراند.
نگاهی بر زندگی شهید زینلی مقدم
شهد مهدی زینلی مقدم، فرزند غلام، در ۲۲ خرداد سال ۱۳۵۹ در شهر زاهدان و در خانواده ای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود. این شهید در همان کودکی و در دو سالگی پدر بزرگوارش که خادم مسجد را از دست می دهد و ادامه زندگی خود را در سایه وجود مادر سپری میکند. وی دوران تحصیلات ابتدایی را در مدرسه شهید اندرزگوی زاهدان سپری و و سپس وارد هنرسان فنی ابوذر شده و در رشته الکترونیک مشغول تحصیل میشود. به جهت عشق و علاقه به نیروی انتظامی به استخدام ناجا در می آید و همزمان در رشته الکترونیک تحصیل میکند.
در ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۸۲ به همراه مادرش به حج عمره مشرف و در عید غدیر سال ۱۳۸۴ ازدواج میکند. سرانجام شهید مهدی زینلی قدم یکی از هزاران شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران است که در راه امنیت کشور و مبارز با فساد در جامعه، با نثار جان خود به جاودانگی پیوست.
شهادت؛ مزد خادمی مسجد
سلیمانی_ مسئول کانون فرهنگی هنری مسجد خدیجه کبری(س) زاهدان میگوید: در رمضان سال ۱۳۸۷ هر فردی را مسئول انجام کاری در مسجد قرار دادیم و به آن ها وعده کردیم که در پایان ماه مبارک از آنها تقدیر خواهد شد. شهید زینلی مقدم از بین تمام دوستان مسجدی گفت: ما نیاز به تشکر و قدردانی نداریم، ما برای کسی کار میکنیم که خودش مزد ما را میدهد.
هر مزدی، جز شهادتش برایش کم بود و چراکه و همچون ارباب خود امام حسین(ع) در مسیر شهادت گام بر می داشت.
عنایت ویژه حضرت خدیجه(س) به شهید زینلی مقدم
محمد امین احمدی در نقلی میگوید: چند سال قبل برای جشن میلاد امام زمان(عج) به همراه بچه های کتنون فرهنگی هنری مسجد در تدارک مراسم و تزیین مسجد بودیم. بنده به همراه شهید زینلی مقدم جهت چراغانی و نصب ریسه های برق مشغول بودیم. ما یکی از سر سیم ها را لحظه ای به برق وصل کرده، اما فراموش کردیم آن را قطع کنیم. همان زمان شهید زینلی مشغول تعمیر جالامپیها بود و به جهت نبود سیم چین؛ برای لخت کردن سیم ها از دندان های خود استفاده میکرد.
بنده که آمدم در این کار به او کمک کنم، ناگهان سیم ها اتصالی کرد و با یک جرقه، برق تمام مسجد قطع شد. برای لحظانی بنده و شهید زینلی مقدم مات و مبهوت مانده بودیم که چطر شد با وجود اینکه برق وصل بوده و ایشان با دندان هایش سیم ها را لخت میکرده، اما اتفاقی برایش نیفتاده است؟ و این چیزی جزء عنایت خاص حضرت خدیجه کبری(س) نبود که در این قضیه، شهید هیچ صدمه ای ندید.
خادمی که از هیچگاه از مسجد جدا نبود
امیر احمدی، یکی از دوستان نزدیک شهید هم میگوید: شهید مهدی زینلی مقدم هیچ گاه از مسجد جدا نبود و یکی از جوانان فعال در کانون فرهنگی مسجد حضرت خدیجه(س) بود، این شهید بعد از ازدواج به بنگاه های زیادی بای اجاره خانه مراجعه کرد و منزل های مناسبی هم به او پیشنهاد شد اما او از اجاره آن منزل ها خودداری میکرد. علت را پرسیدم؛ شهید گفت: من دنبال خانه ای میگردم که نزدیک به مسجد باشد و در آخر در نزدیکی مسجد یک واحد آپارتمان اجاره کرد تا خللی در خدمتگزاری در مسجد وارد نشود و بتواند وظیفه خود را هر چه بهتر به حضرت خدیجه کبری(ع) ادا کند.
تقدیر شهادت
محمدرضا زینلی مقدم_ برادر این شهید میگوید: بعد از شهادت برادرم برخی اوقات با خودم می گفتم چرا این شغل؟ چرا نیروی انتظامی. زمانی که شهید باید به سربازی اعزام میشد، سعی کردیم تا دفترچه اعزام را در ماهی بگیریم که سربازی را در سپاه پاسداران خدمت کند. با هماهنگی انجام شده در ۱۸ آبان ۱۳۷۸ این کار صورت گرفت، اما هیچ سربازی را در آن ماه اعزام نکردند و اعلام کردند همه در ماه آینده مراجعه کنند. در آذرماه بعد همه سربازها را برای نیروی انتظامی پذیرش کردند. سپس به دلیل علاقه و عشق شهید و با همکاری نیروی انتظامی، این شهید کارمند رسمی نیروی انتظامی شد و سپس در این راه شهید شد. بله. سرنوشت آدم ها دست خودشان نیست، هر چه خدا بخواهد همان می شود.
مسجد خانه شهید
این شهید بزرگوار در کیف پول خود حدیثی از پیامبر اکرم(ص) همراه داشت که مضمون آن این است: در دنیا بسان مهمان باشید، مساجد را خانهی خود قرار دهید، مهر و محبت بورزید، بر تفکرتان بیافزایید، و بسیار گریه کنید. بنا میکنید آنچه را که در آن سکنی نمیگزینید، جمع می کنید. آنچه را که نمی خورید و آرزو میکنید آنچه را ه به آن نمی رسد.
به راستی که سیره و منش این شهید بزرگوار برگرفته از اخلاق وی بود و مسجد را همواره خانه خود می دانست و در نهایت مزد خود را هم خادمی مسجد گرفت.
نظر شما