پربیننده و پرفروش بودن فیلم به معنای فرهنگی بودن آن نیست

حجت الاسلام سعیدی آریا گفت: پربیننده و پرفروش بودن فیلم به معنای فرهنگی بودن آن نیست. وقتی فیلمسازی تجارت نامیده می شود، معلوم است که در تجارت ملاک پرسود بودن است.

خبرگزاری شبستان؛ گروه فرهنگ و اجتماع: ایران پس از انقلاب اسلامی، انسانی‌ترین تجربه خلق آثار سینمایی و نمایشی در جهان را به منصه ظهور رساند. برقراری قوانین سختگیرانه به خصوص در نوع پوشش و روابط انسانی، نه تنها به تحول سینما انجامید، که ایران را در عرصه جهانی به‌عنوان ارائه‌دهنده هنری متفاوت همراه با تعهد شدید به اخلاق و انسانیت معرفی کرد. چه، توجه به اخلاق در سینما یک دغدغه جهانی است. دنیای امروز بیش از هر زمان دیگری تشنه آموزه‌های اخلاقی و دینی است و حتی فیلمسازهای برجسته جهان نیز به این موضوع توجه کرده‌اند. مثل ژان لوک گدار کارگردان برجسته سینمای موج نو فرانسه که گفته بود: «حرکت دوربین یک مسئله تکنیکی نیست، بلکه یک نظام اخلاقی است.»

با این حال طی سال‌های اخیر، اراده‌هایی برای شکستن حریم‌های اخلاقی در سینما و تئاتر ایران فعال شده‌اند. در سینمای ایران نیز مانند سینمای غرب، هدف اصلی قبح‌زدایی در سینما، زنان بوده‌اند. نمایش بانوان با پوشش و ظاهری نامتعارف در برخی از فیلم‌ها، نماد و نمود استفاده ابزاری حداقلی در برخی از فیلم‌های ایرانی سال‌های اخیر است. کارگردان‌های این فیلم‌ها به‌خاطر ناتوانی در ایجاد جاذبه‌های دراماتیک و هنری، از چنین تمهیدات غیرهنرمندانه‌ای برای جذاب کردن فیلم‌های خودشان بهره می‌گیرند. در این میان هستند سریال هایی چون طوبی که با به تصویر کشیدن زندگی یک بانوی ایرانی، زندگی زنی را به تصویر میکشد که در انقلاب و جنگ و اینک در جنگ امت اسلامی در آن‌سوی مرزهای ایران دیده می‌شود. زن انقلاب اسلامی، زنی که الگوی سوم را در جهان معاصر غرب‌زده، زیست می‌کند و پرچم حق برافراشته است.

خبرنگار فرهنگ و اجتماع خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام والمسلمین «محمد سعیدی آریا» کارشناس الهیات و معارف اسلامی و کارشناس مذهبی رسانه ملی در خصوص باید ها و نباید های نحوه ی به تصویر کشیدن شخصیت زن در سریال های ایرانی به گفتگو نشسته است. مشروح این گفت و گو را در ادامه می خوانید:

در سال های اخیر شاهد گسترش سریال های شبکه نمایش خانگی هستیم. آنچه در این سریال ها به چشم می خورد، تخریب شخصیت زن است؛ در این سریال ها بانوان منفعل، بی اراده، وابسته و یا حتی خلافکار به تصویر کشیده می شوند. دلیل این امر را را چه می دانید؟ 

در هر قصه، داستان یا سریالی طبق قاعده نویسنده و داستان گویی باید گره ای وجود داشته باشد تا مخاطب درگیر آن شود. اگر گره ای که ذهن مخاطب را درگیر نکند؛ در آنها مطرح نشود که داستان، داستان نمی شود یعنی یک سری افراد وظیفه دارند تا این گره را ایجاد کنند اما اینکه این گره چه باشد و به چه صورت مطرح شود، مسئله است. اذهان عموم جامعه روی مسئله زن از جهات مختلفی تحریک پذیر است؛ مثلا هر گاه جنگی صورت می گیرد، عنوان می شود زنان و کودکان را کشتند و هیچ وقت در همان ابتدا نمی گویند مردان را کشتند؛ چرا که تحریک پذیری ذهنی بسیار بیشتری دارد؛ در واقع  او را مخاطب قضیه جنگ نمی دانند در حالی که قربانی آن است.

مشابه این مسئله در سریال ها نیز وجود دارد؛ مثلا تهیه کننده یا هر کسی که قصد تولید یک مجموعه را دارد، شاید تقیداتی نسبت به مسایلی همچون شرم، حیا و .... ندارد و تفکرات انسان محوری، اومانیستی و غرب گرایی داشته باشد. گاهی نیز بلد نبوده و روش پرداخت دیگری ندارند؛ مثلا شما ممکن است به یک مجلسی بروید که در آن ۱۰۰ بار غیبت می شنوید و ممکن است به مجلس دیگری بروید که یک شخصیت هنرمند یا حتی یک مادر بزرگ باشد و پس از ۲ ساعت حتی یک غیبت هم نمی شنوید. با وجود اینکه در این مجلس گناهی صورت نمی گیرد اما جذابیت و شیرینی آن سر جای خودش است و همگان راضی از مجلس بیرون می روند. آنچه باعث تمایز بین این دو می شود، هنر جمع گردانی است. در تولیدات نمایشی ما هم همین مسئله را داریم. شخصی اثری تولید می کند که در آن هیچ توهینی وجود ندارد اما فرد دیگری یک اثر طنز می سازد ولی  به دلیل آنکه دستش از ادبیات طنز و هنر خالی است، بالاجبار به لغات بد، مفاهیم رشت و ... توسل می کند تا بتواند مخاطب خود را بخنداند. در تبلیغات نیز شاهد هستیم کسانی که هیچ مایه ای از تبلیغ ندارند به استفاده ابزاری از زن می پردازند اما تبلیغات مشهور این گونه نیستند و مایه ای در آنها هست که باعث جذابیت شان می شود. موضوع بعدی در این زمینه الگوی غلط داشتن است؛ یعنی کسی که می خواهد سریال را بسازد قبلا باید سریال های متعدد دیده باشند.

پربیننده و پرفروش بودن فیلم به معنای فرهنگی بودن آن نیست

در جمع هنرمندان این عرصه اصطلاحی وجود دارد که هر کس می خواهد فیلم بسازد می بایست ابتدا هزار فیلم برتر دنیا را ببیند، یعنی باید هزار فیلم دید تا به مبانی و پیچیدگی های این حوزه پی برد؛ بنابراین افراد بر اساس فیلم هایی که مشاهده کرده اند، فیلم می سازند و تصور می کنند، فیلمسازی همین است در حالی که دلیل موفقیت آن فیلم این بوده که به جای ۵ خیانت ۱۰ خیانت نشان دهد. بنابراین اگر بخواهیم فیلمساز تربیت کرده و دانشکده ای در این خصوص راه اندازی کنیم، مشاهده می کنیم که تمام الگوها غربی شده است. «از کوزه همان تراود که در اوست». فیلم از نظر او یعنی نمایش زیبایی های جسمی همراه با خیانت ها، چرا که غیر از آن چیز دیگری یاد نگرفته که بخواهد آن را خلق کند. اگر ما به دنبال موفقیت فرهنگی هستیم، باید شورایی تشکیل داده و برای سرفصل های درسی آن منبع خلق کنیم. پربیننده و پرفروش بودن فیلم به معنای فرهنگی بودن آن نیست. وقتی فیلمسازی تجارت نامیده می شود، معلوم است که در تجارت ملاک پرسود بودن است. حالا اگر فرد بگوید: من حرف شما را قبول دارم، شما به ما یاد دهید تا من داستان را تغییر داده و فیلم خوب بسازم، چیزی برای ارایه به وی نداریم، چرا که در این زمینه دچار فقر هستیم.

با یک تئاتر یا فیلم می توان به زیبایی مسایل را آموزش داد

ما در تعلیم و تعلم این مسئله چیزی خلق نکردیم. روایت داریم شخصی قصد داشت، وضو گرفتن را به فرد دیگری آموزش دهد اما خود آن فرد اشتباه وضو می گرفت؛ آن فرد به آن شخص گفت نگاه کنید من بهتر وضو می گیرم یا برادرم. آن شخص پس از تماشای وضو گرفتن آنها اشک در چشمانش جمع شد و گفت هر دوی شما درست وضو می گیرید، من اشتباه وضو می گرفتم. بنابراین با یک تئاتر یا یک فیلم می توان به زیبایی مسایل را آموزش داد کما اینکه در مسایل فقهی خود، همین گونه عمل می کنیم و راجع به برخی مسایل با ملاک ۱۴۰۰ سال پیش فتوا می دهیم. چرا خلق چنین علمی امروز توسط پشتوانه دینی ما نشود؟ چون کسی که متولی کار است، اطلاعات دینی اش کامل نیست. آیا ۱۰ هزار روایت فرهنگی خوانده است تا یک شالوده فرهنگی در ذهنش شکل بگیرد؟ وی نهایتا قرآن می خواند، نماز می خواند و روزه می گیرد اما فکرش غربی است، چون هیچ چیز دیگری نبوده و از ابتدا همین را شنیده است.

اگر به من شما بگویم اتل متل توتوله گاو حسین چه جوره شما بلافاصله به من ایراد خواهید گرفت که گاو حسن بود، چرا اشتباه گفتید؟ هیچ استدلالی در این باب وجود ندارد اما به صرف اینکه اول گاو حسن را شنیدیم، آن را درست می دانیم. باید ببینیم فیلمساز در روایت اول چه چیزی شنیده است. آیا پشتوانه فرهنگی او آل محمد بوده یا تایتانیک؟ خروجی تایتانیک این می شود که من مسلمان شیعه متدین برای زن متاهل خیانتکار اشک می ریزم. هنر در تقویت کثیف کاری و گناه کبیره آنچنان قوی عمل کرده تا من برای کسی که شنیع ترین و فجیع ترین گناه ها را انجام داده، اشک بریزیم. باید یک قاضی بالای سر این مسئله باشد که احساسی نباشد، عالم به علم دین باشد. هرگاه ما از علم دین، قال الصادق و قال الباقر (ع)، یاد خدا و مسایل پرورش دهنده خود فاصله بگیریم باید منتظر جایگزین باشیم. آدم ها بی ولی نمی مانند و هیچ کار فرهنگی بی سرپرست نخواهد ماند. ذهن بدون بچه و بدون گفتار نمی ماند، اگر پدرش انگلیسی حرف بزند او نیز به این زبان سخن می گوید و اگر فارسی صحبت کند، او نیز به این زبان سخن می راند.

زن در سریالی چون طوبی چگونه به تصویر کشیده شده است؟

ابتدا باید به تعداد گفتار دقت کرد. اگر کسی به شما ۱۵۰ حرف بد بزند و در مقابل یک حرف خوب هم بزند، آیا تعداد حرف بدها بیشتر شما را مکدر نمی کند؟ اولا باید نسبت آن را رعایت کنیم، سپس ما این مسئله را به این تشبیه می کنیم که مثلا فرزند من نماز اول وقت می خواند، تکالیف خود را انجام داده آیا به وی اهمیت می دهم؟ اگر به او بگویم ماشاءالله چقدر قشنگ نوشتی به معنای آن است که فردا هم قشنگ بنویس. ما در ادبیات سنتی خود قصه ای به نام طوطی و بازرگان داریم که قطعا آن را شنیده اید. ما نیز باید همانند این قصه عمل کنیم. باید افراد موفق را نشان دهیم تا سایرین نیز راه موفقیت را کشف کرده و همین کار را انجام دهند. همچنین می بایست بازخوردهای مردمی را نشان دهند، مثلا ۱۰۰ مصاحبه برای سازنده فیلم پخش کنند؛ می توان از مخاطبان سوال کرد که در سریال طوبی زن را چگونه دیدید؟ یعنی تعریف شان از این سریال بر اساس این قضیه باشد. زنی که به دنبال آزادی است، خیانتکار و مسایل اینچنینی او را درگیر نکرده، دین و اعتقاد و حجابش برایش مهم باشد و این زنان نیز در جامعه هستند.  

کد خبر 1786898

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha