وقتی علم سکه‌ رایجِ جامعه شد، صلح و سازش به ارمغان می‌آورد

مبلغی درباره خدمتی که علم می‌تواند به گسترش صلح کند، گفت: به میزانی که آگاهی چونان سکه رایج در جامعه عرضه گردد و فراگیری پیدا کند زمینه گفت وگو و گسترش پیدا می‌کند و تحقق این امر در کانون شکل‌دهنده نظری به آن با صلح و همفکری و همراهی و هم‌رأیی سازگار است.

به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: «علم در خدمت صلح و توسعه» عنوانی است که در سال ۲۰۰۱ توسط سازمان فرهنگی، علمی، آموزشی ملل متحد «یونسکو» و شورای بین‌المللی علوم برای دهمین روز نوامبر در تقویم میلادی در نظر گرفته شد و از آن زمان به بعد این روز بهانه‌ای برای گرامیداشت و البته بررسی نقش و جایگاه علم در تحقق علم و توسعه در قالب برگزاری نشست‌ها و کنفرانس‌های مختلف در سطح جهان شده است.

وقتی علم سکه‌ رایجِ جامعه شد، صلح و سازش به ارمغان می‌آورد

بر آن شدیم به این مناسبت گفت‌وگویی با  «عبدالمجید مبلغی»، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی داشته باشیم که در ادامه حاصل آن را می‌خوانید:

وی درباره رهارود آنچه که دنیای مدرن برای خدمت به انسان در عرصه‌های مختلف علم به ارمغان آورده، اظهار کرد: رابطه علم و صلح پیچیده و چندوجهی است، از یک طرف گسترش علم و شکل‌گیری جهانی بهره‌مند از انواع تکنولوژی‌ها و فناوری‌ها رفاه را ارتقا بخشیده و این رفاه به نوبه خود به کاهش صعوبت زندگی و در مواقعی به کاهش تنش‌های منجر به جنگ کمک کرده است و از سوی دیگر نباید از نظر دور داشت که فناوری‌های مرتبط با عرصه جنگ نیز به شدت توسعه یافته‌اند و از این روی بدترین و خشن‌ترین جنگ‌های تاریخ بشر در قرن بیستم و متاثر از این فناوری‌ها که محصول علم جدید هستند شکل گرفته است.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: از سوی دیگر با وجود پیچیده بودن مساله می‌توان در عین حال و در پایان همه سخنان نگاهی خوشبینانه به نسبت علم و صلح داشت و از این گزاره دفاع کرد که ارتقاء علم به ارتقاء صلح کمک خواهد کرد، در توضیح این مساله از جمله می‌توانیم از رویکرد ویژه «ایمانوئل کانت» به مبحث قرارداد اجتماعی یاد کنیم؛ برای کانت میل و نیل به تمدن و گسترش رویکرد متمدنانه تابعی از ارتقای پیوسته خردورزی در حوزه عمومی و سپهر همگانی است، این ارتقا در خلاء رخ نمی دهد و بی‌ارتباط با گسترش دانش و توش و توان خردورزانه بشر در تمشیت امور معطوف به زندگی و معطوف به زندگی نیست، از این چشم‌انداز می‌توان آنچه را تا به امروز رخ داده در مسیر حرکت به سمت مدنیت و دوری از بربریت دانست؛ البته اینجا منظور از مدنیت شکل گیری فضایی است که در آن صلح در لایه‌های مختلف از سطح ملی گرفته تا سطح جهانی امکان تحقق می‌یابد، همچنان که بربریت به موقعیتی اشاره می‌کند که آدمی برای منافع خود دیگری را لحاظ نمی‌دارد و تندخویانه و به گونه‌ای منفعت خود را به قیمت کنار نهادن دیگری تعقیب می‌کند.

وی درباره نقش تفکرات اومانیستی در تبدیل علم به ابزار تأمین منافع شخصی، ابراز کرد: دست‌کم برخی از نظریه‌پردازان غربی به پیشنهاد سامانه‌های فکری پرداخته‌اند که وجهه همت آن رویکرد به صلح با لحاظ ظرفیت خرد و توجه به پیامدهای آن در عرصه علم است، در عین حال می‌توان به مکاتبی اشاره کرد که اساسا چنین جهت‌گیری را لحاظ نمی‌دارند و ای بسا گاه مروج خشونت‌ورزی هستند که ذیل انگاره‌های هویتی و با تکیه بر ظرفیت‌های دانشی برآمده از تمدن غربی دل مشغول کنار نهادن، حاشیه‌سازی یا حذف دیگران می‌گردد، لذا در پاسخ به این سوال باید دوباره پرسش کرد که به کدام مکتب غرب نظر داریم و نسبت آن را به صلح و علم به سنجه داوری می‌گذاریم.

مبلغی تأکید کرد: مشخصا نزد رئالیست‌ها می‌توان رویکردی را سراغ گرفت که کمتر دل‌مشغولِ ایجاد صلح به فراخور ارتقاء علم و متعاقب آن فناوری است، در نگاه ایشان از جمله به اقتضای درکی که از سرنوشت معرفت جوی انسان حاصل آورده‌اند؛ نگرش به صلح کمابیش تابعی است از موازنه قدرت و این موازنه نیز به اقتضای ظرفیت دانشی و توش و توان فناورانه ناشی از آن، در سطوح مختلف و به شیوه‌ای سیال تغییر می‌کند لذا اگر در پی گسترش علم به سطح بالاتری از توانایی دست یابند، تنها یک راه برای دیگران پیش رویشان باقی می‌ماند و آن را پذیرش بیشتر علایق شما و هماهنگ‌سازی بیشتر خود با آن چیزی است که شما به عنوان مخاطب‌شان می‌خواهید، است و اگر به این راه تن در ندهند راه بعدی جنگی است که در ذهنیت رئالیستی به ضعف طرف نابرخوردار از دانش و علمِ فراهم آمده نزد غربیان می‌انجامد.

وی افزود: بنابراین همچنان که گفتم می‌توان تنوعی از رویکردها در مکاتب غربی را سراغ گرفت و  در برخی دیگر از جمله آنگونه که ذیل رویکرد به قرارداد اجتماعیِ کانت اشاره کردم معادله اساسا به گونه‌ای دیگر شکل می‌گیرد و درکی معطوف به ارتقاء مراتب تمدن مبنای جهانی شدنی لحاظ می‌گردد که در آن ابنای بشر صرف‌نظر از خاستگاه خود امکانی برای صلح و دوستی در فضای گسترش یافته دانش نزد بشر پیدا می‌کنند.

مبلغی دربار نقش اصحاب علم در پیوند علم و صلح خاطرنشان کرد: باید به سرشت دوستی‌آور و صلح پرداز آگاهی اشاره کرد، به میزانی که آگاهی چونان سکه رایج در جامعه عرضه گردد و فراگیری پیدا کند زمینه گفت وگو و گسترش پیدا می‌کند و تحقق این امر در کانون شکل‌دهنده نظری به آن با صلح و همفکری و همراهی و هم‌رأیی سازگار است؛ در نتیجه اگر در دو پرسش گذشته به سطح سیاسی و حوزه تخصیص قدرت پرداختیم در پاسخ به پرسش سوم باید به سطح اجتماعی و حوزه عمومی و سپهر هماهنگی توجه کنیم، در این فضا متفاوت با فضایی که پیشتر اشاره شد، گسترش دانش و همه‌گیری و فراگیری بیش از پیشِ آن با صلح، همبستگی و هماهنگی را شاهد هستیم و به یک معنا می‌توان از زمینه‌سازی دانش برای ارتقای مراتب گفتگو و به زبان دیگر گسترش توان گفتگوپذیری در جامعه دفاع کرد.

کد خبر 1789758

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha