به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، به مناسبت فرارسیدن ایام فاطمیه و به منظور بررسی راه های فاطمی شدن و فاطمی ماندن، سلسله مباحثی اختصاصی را از لسان حجت الاسلام والمسلمین «رحمان غیاث»، خطیب و کارشناس مذهبی و استاد حوزه و دانشگاه مرور می کنیم. در ادامه دوم بخش از این مباحث مرور می شود:
دیدگاه ما به نسبت حضرت فاطمه زهرا (س) انواع مختلفی دارد. وقتی ما با دیدگاه مذهبی به ایشان نگاه می کنیم، ایشان را یک معصوم می بینیم؛ وقتی با نگاه اجتماعی به ایشان می نگریم، وی را یک فعال اجتماعی می بینیم؛ وقتی با دید سیاسی به ایشان نگاه می کنیم، او را یک جایگاه شناس اجتماعی در برابر امام علی (ع) می بینیم که خود را پیرو و امیرالمومنین را امام می دانند یعنی حضرت زهرا (س) نکته کلیدی در زندگی اجتماعی را رعایت می کنند که در زندگی اجتماعی انسان یا باید امام باشد و یا ماموم باشد و نمی تواند غیر از اینها باشد. حضرت فاطمه زهرا (س) در مقابل امیرالمومنین علی (ع) جایگاه خود را ماموم می دانستند و در همین چهارچوب حرکت کردند اما در نگاه تربیتی، ما ایشان را الگو، سرمشق و به قول قرآن اسوه می بینیم.
آنچه امروز بیشتر از هر روز دیگر مخصوصا در شرایط فعلی جهان مورد نیاز ما است، این است که شخصیت هایی مثل حضرت زهرا (س) را سرمشق دیده و در دایره زندگی انسانی این عزیزان را الگو و اسوه ببینیم. افرادی با این دید به حضرت زهرا (س) نگاه می کنند که تسلیم وضعیت موجود خود نباشند یعنی همواره به دنبال بهتر شدن اخلاق و رفتار خود باشند. افرادی دارای این خصوصیت هستند که واقع بین باشند یعنی هم نقاط قوت و ضعف خود را ببینند و دوست داشته باشند با کمک نقاط قوت خود نقاط ضعف خویش را برطرف کنند.
سایر افراد یا خود بزرگ بین مغرور هستند و یا خود کم بین و مایوس هستند. این افراد حتی اگر با حضرت زهرا (س) همنشین هم شوند نمی توانند در وادی تربیتی، آن بهره لازم را ببرند. افراد خودبزرگ بین و مغرور نقاط قوت خود را می بینند و حتی نقاط ضعف خود را نقطه قوت می پندارند و افراد خود کم بین و مایوس نقاط ضعف خود را می بینند اما متاسفانه نقاط قوت خود را نمی بینند؛ به همین خاطر دسته اول حرکت نمی کنند چون فکر می کنند به جایی که باید رسیده اند، رسیدند و دسته دوم حرکت نمی کنند چون فکر می کنند به جایی که باید برسند نمی توانند برسند اما کسانی که خود واقع بین هستند و نقاط قوت و ضعف خود را با هم می بینند و می خواهند به کمک نقاط قوت خود نقاط ضعف خود را از بین ببرند، بهترین و بیشترین تاثیرگذاری را از شخصیت هایی همانند حضرت زهرا (س) می گیرند.
این مبحث را می توان به شیوه ای دیگر بیان کرد و آن این است که همه ما ادعا می کنیم که حضرت زهرا (س) را دوست داریم و به آن افتخار می کنیم اما آیا این دوست داشتن همه ما نسبت به ایشان یکسان است یا متفاوت؟ قطعا همگان معتقدید که این امر در همه یکسان نیست و متفاوت است. وقتی یک امری متفاوت شد، انسان خردمند سعی می کند از بهترین حالت آن برخوردار شود. حال این سوال را مطرح می کنم که آیا دوست داشتن ما نسبت به حضرت زهرا (س) و ارادت ما به حضرت ایشان در عالی ترین شکل است؟
اگر قرار باشد در عالی ترین شکل باشد، لازمه آن این است که به ایشان به عنوان الگو و سرمشق نگاه و برای این منظور باید سعی کنیم هرگز از کمال جویی و حق جویی غافل نشویم. کسانی که در همه ابعاد زندگی حالت کمال جویی دارند، تسلیم وضعیت فعلی خود نیستند و پیوسته به خود تلقین می کنند که من باید بهتر از این شوم و کسانی که می خواهند با بهتر شدن مورد توجه خداوند تبارک و تعالی قرار بگیرند در کنار کمال جویی به حق جویی اهمیت می دهند، این افراد بهترین نوع برخورد با حضرت زهرا (س) را در طول تاریخ داشته، دارند و خواهند داشت.
نظر شما