از مسجدسازی تا شهادت در منا

شهید حصاری آخرین مراحل ساخت و تجهیز مسجد شامل آبدارخانه، نصب کولر و... را در تابستان سال ۱۳۹۴ به سرانجام رساند و بعد از اتمام و تکمیل مسجد صاحب الزمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، با دلی آرام و آسوده به حج تمتع مشرف شد گویا می‌دانست این سفر را بازگشتی نیست.

خبرگزاری شبستان؛ گروه مسجد و کانون‌های مساجد - فاطمه رحیم‌زاده: ۹ سال از حادثه غم انگیز منا که منجر به شهادت صدها تن از زائران خانه خدا از جمله ۴۶۴ زائر ایرانی در کشور عربستان شد می‌گذرد، صبح روز دوم مهر ماه سال ۱۳۹۴ که مصادف با روز عید قربان بود؛ انتشار خبری، کام بسیاری از مردم را در این روز عید تلخ کرد خبری مبنی بر این مهم که ۴۶۴ زائر ایرانی در مسیر سرزمین منا بر اثر ازدحام جمعیت، جان خود را از دست داده و به شهادت رسیدند. با وجود گذشت ۹ سال از آن فاجعه غم انگیز هنوز داغ از دست دادن زائران برای خانواده هایشان تازه است. عبدالله حصاری متولد اول مهرماه ۱۳۳۵ در روستای حصارزبرخان نیشابور دیده به جهان گشود معلم دانشسرا بود و جانباز دفاع مقدس.در سال ۱۳۸۴ بازنشسته شد و تمام هم و غم خود را با توجه به کوچک بودن فضای مسجد روستا، برای احداث مسجد و حسینیه جدید در روستا گذاشت معلمی فداکار همسری مهربان و پدری دلسوز که وقتی در دوم مهرماه سال ۱۳۹۴ خبر شهادتش به خانواده و دوستان رسید خروشی در روستا به پا خاست در هر گوشه و کنار صدای شیون و گریه می‌آمد کوچک و بزرگ به یاد خوبی و کارهای این شهید بزرگوار خون می‌گریستند گویا یکی از نزدیکان خود را از دست داده‌اندسال‌ها در انتظار تشرف به سرزمین وحی لحظه شماری می‌کرد گویا می‌دانست این سفر را بازگشتی نیست سفری که فرشته‌های خداوند بال‌هایشان را به روی زائران بیت الحرام گشوده و تعدادی از حجاج را تک‌چین کردند سفری که دیدارها به قیامت موکول شد. اما او هست جاودانه تر از هر وضوح. او هست و زیباتر از هر آشکارگی، رد پای اراده و آثار مهربانی اش . نشانه های ادب و ایمانش و گل های خیرخواهی و انسان دوستی و خدا محوری اش در جای جای خاک این منطقه نور افشانی می کند.او به هیچ چیز جز جاودانگی نمی اندیشید و چنین شد که جاودانه شد، آسمانی شد و مرگش شهادت گونه گردید. حیاتش حرکت نستوه یک انسان کامل بود و مرگش انفجار احساس عاطفه  یک ملت و یک امت را در پی داشت.او پدر مهربان یک روستا و شاید هر مراجعی از هر جای عالم خاکی بود. امروزه جمعی و روستایی یتیم و بی پناه مانده اند. 

مرضیه حصاری، مدیر کانون فرهنگی هنری شهدای حصار روستای حصار نیشابور فرزند شهید عبدالله حصاری در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان با اشاره به مهربانی و دلسوزی زبانزد پدر بین خانواده و دوستان اظهار کرد: پدرم در سال ۱۳۸۴ بازنشسته شد و بعد از بازنشستگی با عزم جدی کار ساخت مسجد صاحب الزمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه را با کمک خیران آغاز کرد.

وی با بیان اینکه مسجد روستای حصار نیشابور کوچک بود و در محافل و مراسم عمومی با مشکل فضا روبه رو بودیم، می‌گوید: در ابتدا پدر به تنهایی و به امید کمک دوستان کار احداث مسجد را آغاز کرد و سپس با رفت و آمدهای فراوان به مرکز کشور با کمک خیران کار احداث ادامه پیدا کرد این مسجد در سه طبقه طی ۱۰ سال احداث شد در ابتدا زیرزمین مسجد و کانون و سپس طبقه دوم و سوم منزل روحانی و ... احداث شد.

 شهید حصاری آخرین مراحل ساخت و تجهیز مسجد شامل آبدارخانه، نصب کولر و... را در تابستان سال ۱۳۹۴ به سرانجام رساند و بعد از اتمام و تکمیل مسجد صاحب الزمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، با دلی آرام و آسوده به حج تمتع مشرف شد گویا می‌دانست این سفر را بازگشتی نیست و باید همه کارهای نیمه تمام را به سمت سرانجام برساند و سپس مشرف شود.

شهید حصاری در سال ۸۸- ۸۹ پس از راه اندازی کانون مسجد به عنوان مدیر کانون فرهنگی هنری فعالیت داشته و با توجه به سابقه در شغل معلمی کلاس‌های آموزشی، اردوهای تفریحی، زیارتی به دیگر نقاط را در دستور کار خود داشت. شهید قبل از نائل شدن به بازنشستگی به عنوان مسئول شورای اسلامی روستا فعالیت داشت و اقدامات عمرانی شامل نانوایی روستا، برق، آب آشامیدنی، مخابرات، مرکز بهداشت، آسفالت جاده، گازرسانی، برق و ... را در کارنامه عملی خود دارد. او فاصله ۵۰ کیلومتری نیشابور تا روستای حصار را هر روزه طی کرده تا به عنوان رئیس شورای اسلامی به کارهای روستا رسیدگی کند یکی از آرزوهای شهید حصاری گستردن سفره افطاری در غروب ماه مبارک رمضان در مسجد صاحب الزمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه بود با اینکه با مخالفت عده‌ای از اهالی مواجه شد اما یکی از شب‌های ماه رمضان جوانان و نوجوانان روستا را به افطاری دعوت کرد و پس از تهیه و پخت کباب، سفره افطاری برای جوانان و نوجوانان پهن کرد و پس از شهادت ایشان در حال حاضر هر ۳۰ شب ماه مبارک رمضان نمازگزاران و اهالی روستا مهمان سفره افطاری هستند و به این ترتیب یکی از آرزوهای شهید حصاری برآورده شده است.

سال‌ها در انتظار تشرف به سرزمین وحی لحظه شماری می‌کرد گویا می‌دانست این سفر را بازگشتی نیست سفری که فرشته‌های خداوند بال‌هایشان را به روی زائران بیت الحرام گشوده و تعدادی از حجاج را تک‌چین کردند سفری که دیدارها به قیامت موکول شد حاصل ازدواج شهید حصاری ۶ فرزنداست ( پنچ دختر و یک پسر) که تنها پسر خانواده یک سال پس از شهادت ایشان در حادثه کشاورزی به پدر ملحق شد.

از مسجدسازی تا شهادت در منا

از مسجدسازی تا شهادت در منا

از خاطرات شهید حصاری که می‌پرسیم دختر شهید بغض می‌کند به روز خداحافظی پدر با اهالی روستا برای تشرف به حج تمتع اشاره کرده و اندکی تحمل می‌کند گویا فکر و ذهنش حول همان روز به پرواز درآمده است پس از اندکی تحمل می‌گوید: پدر می‌دانست که این سفر بازگشتی ندارد در روز خداحافظی در بین اهالی روستا اعلام کرد اگر خودم آمدم و خانواده به دلیل مشغله کاری نتوانست شما را به مراسم دعوت کنند همه شما دعوت هستید و اگر جنازه من آمد باز هم خانواده درگیربودند و تنوانستند همگی را دعوت کنند باز هم در مراسم تشییع پیکر من همه دعوت هستید به این قسمت از صحبت که می‌رسد صدای گریه او بلند می‌شود به یاد پدر و خوبی‌های او اشک می‌ریزد.

حصاری ادامه می‌دهد: روزی که پدر لباس احرام به تن کرده و محرم شدند برای احوالپرسی با پدر تماس گرفتم پدر با خوشحالی گفت بابا من دیگه لباسم را پوشیدم در آن لحظه خیلی متوجه صحبت ایشان نشدم و این جمله را حمل بر خوشحالی ایشان گذاشتم اما پس از شهادتشان متوجه عمق مطلب شدم که پدر منظورشان پوشیدن لباس شهادت بوده است.

وی با یادآوری هر خاطره اندکی تحمل کرده و با بغض ادامه می‌دهد: پدر قبل از تشرف به سرزمین وحی برای همه خانواده و دوستان سوغاتی تهیه کرد چرا که معتقد بود نباید پول خود را در جیب وهابیون ریخت یکی از روزها که در حال جمع آوری سوغاتی‌ها بودیم پدر با مزاح رو به خانواده کرد و گفت: سوغاتی که تهیه شد اگر این سفر را بازگشتی نبود با این همه سوغاتی چه خواهید کرد، من هم با توجه به تهیه مقدار زیادی پارچه لباس و چادر، به شوخی گفتم این چه حرفیست که می‌زنید غصه نخورید بزازی می‌زنیم.گویا روزهای منتهی به آغاز سفر حج تمتع پدر احساس کرده بود که این سفر بازگشتی ندارد و دیدارها به قیامت است چرا که همه حساب‌ها، کارهای نیمه تمام و ... را یک به یک به شخصه انجام دادند که با دلی آسوده به این سفر بی بازگشت بروند.

 وی ادامه می‌دهد: شب عید قربان با پدر تماس گرفتم پدر با خوشحالی گفت فردا می‌خواهم به دعای عرفه بروم دعا کنید مکان باشد پدر شب عرفه وسایل خود را به مادر تحویل می‌دهد و می‌گوید ممکن است شما را نبینم و به این ترتیب پدر نه تنها مادر که هیچ یک از اعضای خانواده و دوستانش را دیگر ندید و دیدارها به قیامت موکول شد.

از زمان رسیدن خبر مفقودی شهید که می‌پرسیم، حصاری می‌گوید: پدرم ۱۲ روز مفقود بود هیچکس از ایشان خبری نداشت مادرم تماس گرفتند که حال روحیه مساعدی ندارم و من برمی‌گردم همان شب یکی از خواهرها خواب پدر را می‌بیند که خطاب به خواهرم در عالم خواب می‌گوید مادرتان می‌خواهد مرا تنها بگذارد و به ایران برگردد پس از بازگویی این خواب به مادرم مادر تصمیم به ماندن می‌گیرد.

از مسجدسازی تا شهادت در منا

وی یادآور می‌شود: پس از اعلام و زیرنویس شدن حادثه منا در تلویزیون، همگی دست به دعا برداشته و برای سلامتی پدر و دیگر زائران دعا می‌کردیم در همان روزهای طاقت فرسا رئیس کاروان به استناد سخنان دو نفر از زائران که گویا پدر را در بیمارستان دیده بودند و پدر به آنها گفته به دیدار رئیس کاروان‌ما بروید و خبر سلامتی من را به خانواده‌ام  بدهید، به مادرم امید دادند که پدر پس از خروج از زیر آوار به بیمارستان منتقل شده است و حال ایشان خوب است اما خوشحالی دیری نپایید و پس از مدتی خبر شهادت پدر به طور رسمی اعلام و امیدمان نا امید شد.

وی با بیان اینکه انتظار به معنای امید و چشم به راه بودن است و ما در مدت ۱۲ روز معنای واقعی انتظار را درک کردیم گریزی به فلسفه انتظار می‌زند و می‌افزاید: انتظار در تفکر ناب اسلامی شیعه به منتظران راستین امید و نشاط می‌بخشد و فلسفه این انتظار صبر و پایداری در راه هدف و زندگی کسب آمادگی همه جانبه برای پذیرش ظهور امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه است  متاسفانه ما منتظران واقعی امام عصر نبودیم و نیستیم چرا که انتظار فرج در اصطلاح مهدویت به معنای چشم به راه بودن ظهور و آماده شدن برای یاری او در برپایی حکومت عدل در جهان است باید منتظر واقعی باشیم و جان و مال برای ظهور و یاری امام عصر عجل الله تعالی فرجه در طَبق اخلاص بگذاریم اگر منتظر واقعی بودیم امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه تاکنون ظهور می‌کرد امام عصر می‌داند که منتظر واقعی نیستم.

در ادامه فاطمه حصاری همسر شهید مهربانی، صبر و گذشت و... را از خصائص اخلاقی شهید برشمرده و می‌گوید: همیشه خانواده و دوستان را به صبر و گذشت و داشتن حسادت در کار خیر دعوت می‌کرد و می‌گفت: شیرینی که در گذشت است در انتقام نیست و خود نیز در برابر هرگونه ناملایمات و بدی دیگران بسیار صبور و در انجام کار خیر عجله داشت و گوی سبقت از دیگران می ربود.

از خاطراتش که می‌پرسیم، به یاد خاطرات همسرش بغض می‌کند و بعد از اندکی تأمل می‌افزاید:سال ۱۳۵۹ ازدواج کردیم و حاصل ازدواجمان ۶ فرزند است که تنها فرزند پسرم دوری پدر را تاب نیاورد و پس از مدتی به پدر شهیدش ملحق شد.

او ادامه می‌دهد: همسرم به عنوان رئیس شورای روستا نیز مشغول به کار بود و همه روزه فاصله نیشابور تا روستا را برای رسیدگی به مشکلات طی می‌کرد و پس از بازنشستگی، کار احداث مسجد صاحب‌الزمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه را نیز به عهده گرفت و برای تأمین هزینه ها بارها و بارها به تهران سفر کرد و توانست به یاری خداوند و همت خیران کار احداث مسجد را به عنوان بزرگترین آروزیش به سرانجام برساند و سپس به دیدار حق برود.

از زمان حادثه منا که می‌پرسیم، سکوتی بینمان حکمفرما می‌شود،گویی در حال و هوای دیگری سیر می‌کند به سفری که به همراه همسر رفته و بدون او و با کوله باری از غم بازگشته است بغض اجازه صحبت به او نمی‌دهد فقط چند بار تکرار می‌کند لحظات بسیار سختی بود آن موقع بود که مقوله انتظار و مصائب کربلا را بیشتر و بیشتر درک کردم، ۱۲ روز انتظار و امید و در نهایت.....

ادامه می‌دهد: پس از  حادثه منا و مفقود شدن همسرم، لحظات سختی را تجربه کردم آنجا بود که مقوله انتظار برایم رنگ و رویی دیگر گرفت و با خود اندیشیدم اگر منتظران با وظایف خود آشنا نباشند و به آن عمل نکنند، تاریخ دوباره تکرارمی‌شود چرا که  با وجود تعداد زیاد شیعیان در زمان امام حسین علیه‌السلام، تنها ۷۲ نفر به وظیفه‌ خود عمل کردند و امام تنها ماند و اتفاقات عاشورا رقم خورد باید در زمان غیبت هم شیعیان به عنوان منتظران واقعی به وظایف خود عمل کنند در غیرصورت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه تنها خواهد ماند و ظهورش به تاخیر خواهد افتاد و باید برای ظهور حضرت منتظران، از صمیم قلب در انتظار ظهور باشند.

کد خبر 1792878

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha