به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: نشست علمی «وفاق ملی و دین؛ ظرفیتها و موانع» به همت معاونت راهبردی ریاستجمهوری و با همکاری پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی و پژوهشکده اندیشه دینی معاصر با حضور ارایه بحث از سوی «سید صادق حقیقت» استاد تمام پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلام «محسن مهاجرنیا» استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ حجتالاسلام «غلامرضا بهروزی لک» استاد تمام گروه مطالعات سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (ع) و به دبیری «رضا تاران» صبح روز شنبه اول دی ماه به میزبانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
در ادامه گزارش (برخط) خبرنگار شبستان از این نشست را میخوانید:
بر پایه این گزارش: در ابتدای این نشست حجتالاسلام «غلامرضا بهروزی لک» طی سخنانی با بیان اینکه میتوان مساله وفاق را از دو بُعد ایجابی و سلبی مورد بررسی قرار داد، اظهار کرد: مراد من از ایجابی و سلبی؛ ارزشی نیست بلکه نوعی هستیشناسیِ وفاق است، به لحاظ آنتولوژیِ وفاق باید دید که مساله وفاق یا عدم وفاق از کجا پیدا میشود، خداوند در آیه ۲۱۳ سوره بقره میفرماید: «کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ» (مردم امتی یگانه بودند پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب [خود] را بحق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داوری کند و جز کسانی که [کتاب] به آنان داده شد پس از آنکه دلایل روشن برای آنان آمد به خاطر ستم [و حسدی] که میانشان بود [هیچ کس] در آن اختلاف نکرد پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند به توفیق خویش به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند هدایت کرد و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت می کند)؛ خداوند در این آیه از امت واحده یاد می کند که این امت واحده اقتضای خلقت توحیدی خدای متعال است؛ این امت بعدها دچار اختلاف شده و پیامبران مبعوث شدند.
جهل و تکثر عامل اختلاف بین انسانها
استاد تمام گروه مطالعات سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (ع) ادامه داد: این اختلاف که علامه جوادی آملی در تفسیر «تسنیم» از آنها به اختلاف طبیعی ناشی از پیچیدگی زندگی میان انسانها یاد میکند؛ اشاره به این مساله دارد که در دوران اولیه، شریعت و پیامبر اولوالعزم نداشتیم، آن دوران پیامبران صاحب کتاب نبودند بلکه پیامبران شفاهی بین مردم حضور داشتند و آنها را راهنمایی میکردند اما وقتی پیچیدگیهای زندگی ایجاد و اختلاف به وجود آمد شریعت به میان آمد تا این اختلافات را قضاوت و حل کند؛ طبعا تکثر و جهل است سبب اختلاف میشود چراکه انسانها میخواهند اِعمال دیدگاه کنند اما هرکدام زاویه نگاه خود را دارند و در نتیجه از سایر زوایا غافل مانده و حتی گاهی اشتباه میبینند و دچار اختلاف میشوند، لذا پیدایش اختلاف از دو عامل نشات میگیرد؛ نخست جهل که انسانها نمیدانستند و استفهام حقیقی داشتند اما عامل دومی که در آیه مطرح شده نیز وجود داشت و امروز نیز شامل حال ما میشود این است که بعد از تبیین حق باز هم اختلاف پیش میآید که علت آن از زیادهخواهی و طغیان علیه یکدیگر است؛ در نتیجه به لحاظ آنتولوژیک و هستیشناسی پدیده دو عامل ایجاد اختلاف داریم که همانطور که پیشتر اشاره شد عبارتاند از جهل و زیادهخواهی.
وفاق؛ مخالف و مقابل زیادهخواهی و جهل است
وی با اشاره به آیه ۱۴ سوره «قیامت» گفت: خداوند در این آیه میفرماید: «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ» (بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است)؛ این آیه ناظر این مساله است که هر انسانی خودش میداند که کیست؛ او را که ظلم میکند وقتی به نهاد و دلش برویم میبینیم که خودش هم میداند که دارد ظلم میکند؛ بنابراین مخالف دو رویکرد جهل و زیادهخواهی همان وفاق است؛ اساسا جهان بر وفاق استوار شده است؛ در خلقت الهی چون تحقق حق است در نتیجه وحدت وجود دارد و هیچ تکثری را مشاهده نمیکنید، در خلقت آسمان و زمین هیچ باطلی را نمیبینیم؛ باطل وقتی اتفاق میافتد که اختیار تخلف وجود داشته باشد، یعنی بین خوب و بد انتخاب شود؛ بنابراین وقتی که از وحدت سخن می گوییم باید ملاک و معیار وجود داشته باشد، اینجاست که دین ظهور پیدا میکند، دین در واقع ما اراد الله به صورت نقلاً است.
حجتالاسلام بهروزی لک گفت: ما که امروز دنبال وفاق هستیم باید مسیر اصلی را پیدا کنیم، مسیر اصلی این است که حق چیست، همان طور که «ژان ژاک روسو» در فصل هشتم کتاب «قرارداد اجتماعی» جمله ارزشمندی را مطرح میکند؛ او میگوید: «هیچ جامعه ای که مذهب، اساس آن نباشد، تاکنون ایجاد نشده یا پابرجا نمانده است»؛ با توجه به مباحثی که مطرح شد آنچه که ما امروزه نیاز داریم و آنچه را که معیارهای اصلی است باید کنار دین بیاوریم، یک دین مجسمی هم باید باشد که عبارت است از امام جامعه که لوازمی دارد، من سعی کردم که اصل موضوع را در بخش نخست بحث خود مطرح کنم.
وی در دومین بخش از مباحث خود در این نشست، با اشاره به اینکه ما در هر حال در فضای مدرن هستیم، اظهار کرد: نَه فضای ماقبل مدرن و نَه فضای مابعد مدرن این کشش را دارد که بخواهیم (صرفا) مدرن سخن بگوییم؛ اما سوال ما وفاقِ مدرن است. پاسخ این پرسش چیست؟ آیا پاسخ هم باید مدرن باشد؟ ما نباید در دام سوال مدرن گیر کنیم. ما به دنبال پاسخ هستیم، پاسخ ما میتواند سوال را «ایضاح مفهومی» کند و تا چنین نشود تحمیلهایی از جانب سوال ایجاد میشود که پاسخ را با مشکل ایجاد میکند یا نمی گذارد پاسخ اصلی را به خوبی مطرح کنیم؛ سوال این است که ما از وفاق ملی به چه معنا سخن میگوییم؛ ملیت موضوعیت اساسی دارد؟ مفهومی که مطرح می کنیم چیست؟ منظور از مفهوم مدرن چیست؟ آیا یک مفهوم یا چند مفهوم مدرن داریم؟
استاد تمام گروه مطالعات سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (ع) با بیان اینکه امام خمینی (ره) مدرنیتهای درست کرد که متمایز از مدرنیته اروپایی است، تصریح کرد: ما باید وفاق ملی ایجاد کنیم نه وفاق مِیلی؛ من فکر میکنم این تکثرات را باید به صورت زیرساختی حل کنیم در غیر این صورت دچار چالش میشویم و وفاق مِیلی شده و هرکسی به سمت خودش میرود؛ ما اکنون در عصر غیبت هستیم که انسداد باب علم است. در جزئیات حق به تکثرات میافتیم؛ یک مجتهد یک گفتمان را مطرح و دیگری به گونهای دیگر اجتهاد میکند و حَرَجی به آنها نیست و نمیشود دیدگاهی را تحمیل کرد چراکه در عصر غیبت همانطور که اشاره شد انسداد باب علم داریم.
وی در بخش دیگری از مباحث خود گفت: از سوی دیگر اساسی به نام میراث امامت داریم که ولایت فقیه است؛ ما در معرکه اجتهادها هستیم، یک جا باید این مساله حل شود، به نظر من دو راهبرد را در مساله وفاق ملی که دکتر پزشکیان دنبال میکند باید مورد توجه قرار دهیم؛ این مساله برای جامعه ما یک نسیم و تاکید مجدد است، این جمله ایشان احیای ارزشهای اساسی انقلاب ما بود چراکه وحدت آموزه اساسی انقلاب ما بود؛ بنابراین با توجه به مباحث پیشین که اشاره شد اولا ما باید توانایی و قدرت پذیرش این تکثرها را داشته باشیم؛ مگر وقتی مراجع ما اجتهاد میکنند همه یک فتوا میدهند؟ ما در سیاست هم ناچار هستیم به این تکثر توجه کنیم، این تکثرات نَه از باب عرضی بلکه از جنبه طولی مورد توجه است؛ دومین مساله آن است که در عمل راهکار ارایه کنیم و درست همینجاست که نقش و جایگاه ولایت فقیه بیش از پیش مشخص می شود. بنابراین من دو راهبرد توجه به تکثر و ارایه راهکار عملی را به عنوان دو راهبرد برای تحقق وفاق خدمت دکتر پزشکیان مطرح می کنم.
در ادامه این نشست «سید صادق حقیقت» با اشاره به طرح بحث وفاق و نسبت آن با دین، اظهار کرد: دو ویژگی مهم در دکتر پزشکیان وجود دارد؛ نخست تسلط ایشان بر نهجالبلاغه است و دوم خلوص لفظی که ایشان از آن برخوردار است که باعث شده ایشان بحثی را تحت عنوان وفاق مطرح کند که میتوانست عناوین دیگری داشته باشد؛ اما گفتمانی که رئیس جمهور مطرح میکند باعث میشود تا جایی که این امکان باشد اختلافات بین مردم از میان برداشته شود؛ بنابراین در اینکه وفاق امر مطلوبی است شکی نیست؛ با توجه به این مساله از باب تنقیح موضوع، مفهوم و روششناسی بحث وارد موضوع میشویم و این پرسش را مطرح میکنیم که اساسا وفاق ملی چیست و چه رابطهای با دین دارد؟
باید مشخص کنیم که دقیقا چه دستاورد جدیدی در گفتمان وفاق حاصل میشود
استاد تمام پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی ادامه داد: اولین مدعای من این است که ما از نظر مفهومی دچار آشفتگی نسبت به مفهوم وفاق هستیم، قبل از هرچیز باید روشن کنیم که درباره چه چیزی صحبت میکنیم و بعد بگوییم که بر فرض مثال این آیه قرآن چه ارتباطی با آن دارد یا مباحثی که در این رابطه در غرب مطرح میشود چه ابعادی دارد. دکتر پزشکیان در سخنان خود در ۱۲ آذر در مورد مفهوم وفاق عنوان کردند: «وفاق یعنی پایبندی به حق و عدالت و دوری از ضلالت و یا تابعیت از هوای نفس»؛ سوال اول با توجه به این تعریف آن است که مگر کسانی که مقابل شما هستند این دیدگاه را قبول ندارند؟ علیالقاعده آنها نیز قبول دارند پس سوال این است که چه چیز جدیدی در گفتمان و مفهوم وفاق دارد حاصل میشود؟ از سوی دیگر چهطور میتوانیم مفهوم وفاق را توضیح دهیم در حالی که عدهای از اساتید به سمت مفاهیم مدرن از این مولفه رفته و میگویند که میتوانیم وفاق را با اجماعِ همپوشان نشان دهیم؛ پس اینجا اختلاف بر سَر معادل انگلیسی وفاق هم وجود دارد؛ کسانی که در این چند ماه روی کار آمدن دولت مخالفت داشتند گویا مفهوم وفاق برایشان روشن بوده و تحقق آن اشکال وارد میکنند.
وی تصریح کرد: برای مثال برخی گفتهاند که وفاق به معنای تقسیم دولت نیست که شما قدرت را بین خودتان و مخالفان خود تقسیم کنید و بگویید وفاق چراکه وقتی مخالفان شما اعتقاد به این ماجرا ندارند چهطور میخواهید تقسیمبندی داشته باشید برای مثال در پُستها؛ برخی هم انتقاد کرده و میگویند شما وارث دولتی هستید که توسعه و عدالت اجتماعی ندارد لذا طبقات متوسط در حال حذف شدن هستد و باید حداقلهایی برای تودههای مردم باشد و طبقه متوسط قوی شود و بعد دَم از وفاق بزنید؛ البته در این بین باز هم پرسش دیگری مطرح میشود بر این مبنا که اساسِ وفاق مفهومی سنتی است یا مفهومی مدرن؟ اگر بگوییم مفهومی است که در سنت به خودی خود وجود دارد از اول باید دنبال دایره معانی باشیم که این واژه را توضیح میدهد؛ اگر بگوییم وفاقی که مقصود نظر ماست مفهوم مدرن است آن وقت چه نسبتی میان آن مفهوم مدرن و سنت ایجاد میشود؟ بنابراین باید ظرفیتسنجی کنیم و ببینیم که چه مقدار از آن شاخصها در دین هست یا نیست و چه مقدار از آن را دین بر میتابد یا بر نمیتابد.
حقیقت افزود: نکته و سوال دیگر اینکه مفهوم وفاق که رئیسجمهور مطرح کرد مبنایش چیست؟ ایشان گفت: مبنای من اسناد بالادستی و فرمایشات رهبری است؛ اگر دیگران هم در این پارادایم صحبت میکنند باید وضع خود را مشخص کنند یعنی در پارادایم حاکم بر جمهوری اسلامی بحث خود را مطرح کنند نَه کسانی که اپوزوسیون هستند، نکته آخر این است که آیا اساتید علوم اجتماعی به پیروی از دکتر پزشکیان بحثی را مطرح میکنند مثلا کشف معانی در ذهن ایشان میکنند یا آزادانه میخواهند بحث داشته باشند و نتایج بحث را به ایشان ارایه کنند؟ این ابهاماتی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
استاد تمام پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی در بخش دیگری از مباحث خود با اشاره به اینکه وفاق مفهوم مدرن است و سه نکته را مورد توجه قرار میدهد، گفت: وفاق ملی یعنی برنامهای برای سامان دادن اختلافات بین احزاب و گروهها، نکته دوم اینکه تکثر را باید مفروض بگیریم یعنی وفاق به این معنا نیست که اختلافات باید از بین برود، نکته سوم اینکه برخی از راهکارها را از مفاهیم مدرن و برخی از مفاهیم سنتی استفاده کنیم؛ به هر صورت مدرنیتههای متفاوتی وجود دارد؛ مالزی یک مدرنیته برای خودش تعریف کرده است لذا این طور نیست که همه باید غربی شوند اما بحث سر این است که مفاهیم مدرن غیر از مفاهیم سنتی هستند؛ البته مدعای اصلی من در این جلسه این است که برای اینکه وفاق ملی را با دین نسبتسنجی کنیم باید هفت گام را طی کنیم، یعنی راه روششناسانه داشته باشیم که اگر چنین نکنیم دچار مغالطه میشویم؛ بنابراین در اولین گام باید مفهوم وفاق را تبیین کرده و معادل انگلیسی آن را مطرح کنیم و بگوییم که آیا وفاق مدرن است یا سنتی؟
وی ادامه داد: دومین گام این است که مشخص کنیم دایره معنایی وفاق در گفتمان مدرن چیست؟ مثلا به روش «ایزوتسو» یک دایره معنایی در مفهوم وفاق داشته باشیم؛ سومین گام آن است که دایره معنایی در گفتمان سنتی و دینی داشته باشیم؛ یعنی در سنت ایرانی و سنتی دینی اسلامی خودمان دایرههای دیگری ترسیم کنیم و در واقع مفاهیمی که در دین داریم را مشخص کنیم؛ در چهارمین گام ظرفیتسنجی مفاهیم مدرن در سنت داشته باشیم که که اگر کسی آن را نپذیرد دچار مغالطه روششناسانه میشود؛ گام پنجم ریشهیابی مفاهیم در دین است یعنی بر اساس مبانی مختلف ببینیم که دین چه پاسخهایی به آنها میدهد مثلا مبنای گفتمان سنتی با مبنای گفتمان نواندیشی دینی متفاوت است و برای مثال اگر میگویید اختلافات وجود دارد و مبنای سنتی نمی تواند به ما پاسخ دهد پس تفاوت زن و مرد و غیر مسلمان و مسلمان را برداریم؛ گفتمان نواندیشی دینی تفاوت دارد؛ ششم اینکه آیا امکان دارد یا ندارد که وفاق تبدیل به یک گفتمان شود؟ مساله اینجاست که اصلاحات تقریبا به یک گفتمان تبدیل شد؛ اعتدال (دولت قبل) نتوانست تبدیل به گفتمان شود؛ حال سوال این است که آیا وفاق میخواهد تبدیل به گفتمان شود و اگر میخواهد بشود باید زودتر از ابهاماتی که دارد خارجاش کنیم چراکه این طور پیش برویم وفاق تبدیل به گفتمان نخواهد شد؛ هفتمین گام نیز تطبیق بر ایران ۱۴۰۳ به بعد در مدت چهار سال تا هشت سال است به این معنا که وفاق چگونه طی این مدت عملی خواهد شد؛ پس باید یان هفت گام را داشته باشیم و در گفتمان سنتی امکان حل این اختلافات به شکل کامل نیست اما گفتمان نواندیشی دینی این ظرفیت را دارد.
وفاق همیشه یک راه حل و یک رویکرد اصلاحی است
در ادامه این نشست حجتالاسلام «محسن مهاجرنیا» با اشاره به اینکه وفاق ملی به صورت صفت و موصوف آمده است، اظهار کرد: وفاق ملی، خود جای تبیین دارد؛ وفاق در قرآن با معادلهایی نظیر الفت و اخوت و ... قابل بررسی است چراکه همه واژگانی هستند که ساختاری هستند به این معنا که در یک ساختار معنا شدند و به نوعی گویا همگی دنبال راه حل هستند؛ گویا اگر اصل اولیه را مطابق با آیه ۲۱۳ سوره «بقره» در نظر بگیریم یک اتحادیه اولیه بین بشر بود اما بعدها اختلاف ایجاد شد و وفاق بعد از اختلاف ایجاد شد و انبیا آمدند تا اتحاد ایجاد کنند؛ وفاق همیشه یک راه حل و یک اصلاح است، به همین دلیل است که همیشه مسبوق به اختلاف است یعنی نمیتوانید وفاقی را تصور کنید که قبل آن اختلاف نبوده باشد.
استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: وفاق ملی گویا به معنای یک بازگشت است، گویا ما از وحدتی عبور کردهایم و به اختلاف رسیدهایم و اکنون میخواهیم به همان وحدت برسیم؛ لذا آیات ۱۹ سوره یونس و ۲۱۳ بقره هر دو تایید میکنند که از همان اول امت بودهایم؛ امت در اصطلاح قرآن دو معنا دارد نخست آنکه یعنی مردم متحد بودند، معنای دیگر جامعه همبسته و ایدئولوژیک اعتقادی است که یکپارچه شد؛ بنابراین مردم متحد بودند؛ حال وقتی قرآن را نگاه میکنیم دو نوع اصطلاح به کار رفته است، نخست خطاب به مومنان است که آنها را دعوت به اتحاد و انسجام می کند، در یک دعوت نیز غیرمومنین را دعوت به وحدت میکند که همان اجماع ملی است و اینجا شاید منظور اهل کتاب باشد یعنی ما نظام سیاسی داریم و که همه شهروندان ما هستند و میخواهیم آنها را دعوت به وحدت کنیم؛ چنانکه در آیه ۶۴ سوره «آل عمران» آمده است: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم، و بعضی از ما، بعض دیگر را - غیر از خدای یگانه - به خدایی نپذیرد. هر گاه (از این دعوت)، سرباز زنند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم!)؛ گویا همین مبنا در ذهن رئیسجمهور است.
حجتالاسلام مهاجرنیا گفت: همانطور که اشاره شد در آیه فوق تعبیر یا اهلالکتاب به کار میرود، بنابراین دو نوع نگاه در مورد وفاق وجود دارد، نخست آنکه وفاق چه محتوایی میخواهد و دوم اینکه وفاق روی چه چیزهایی؟ البته باید گفت که ما به لحاظ مفهومی و تبیین مفهوم هنوز به توافق در مورد وفاق ملی نرسیدهایم و این بحث مثل سایر مباحث جامعه زود سرریز شده و بعد به قربانگاه میرود و متاسفانه گویا همه مفاهیم ما گرفتار این مشکل شدهاند؛ اصولگرایی زیباترین واژه انقلاب اسلامی است که امروز مصادره شد؛ اصطلاحطلبی و اعتدالگرایی و هر مفهوم دیگری امروز توسط بانیانِ خود قربانی شدند و همین مشکل در مورد وفاق ملی هم هست؛ جالب آنکه همه این مفاهیم قرآنی هم هستند؛ در نتیجه نخست باید اصل و مفهوم وفاق ولی تبیین و بستر بحث مشخص شود.
وی با بیان اینکه پیشزمینه وفاق درگیری و بحران است، تصریح کرد: این یعنی همیشه نگاه وفاقطلبان مبتنی بر یک نوع اصلاحطلبی است، یعنی بحرانی در جامعه آمده و آنها آمدهاند تا آن را حل کنند؛ لذا قرآن منت میگذارد سَر پیامبر (ص) و بعد از آنکه در سوره «آلعمران» فرمود: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» (و همگی به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هر گونه وسیله ارتباط دیگر) چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او، برادر شدید! و شما بر لب حفره ای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد، شاید هدایت شوید) در سوره «انفال» نیز میفرماید: «وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» (و میان دل هایشان الفت و پیوند برقرار کرد که اگر همه آنچه را در روی زمین است، هزینه می کردی نمی توانستی میان دل هایشان الفت اندازی، ولی خدا میان آنان ایجاد الفت کرد؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است)؛ و این امر تنها حکایتگر آن است که زمام امر قلب دست خداست.
استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: وفاقی که دکتر پزشکیان نیز دائما اشاره کرده و میگوید باید دلهای ما به یکدیگر نزدیک شود ناظر بر همین امر است چراکه با نزدیک شدن دلهاست که کارهای متکثر در جامعه حل خواهند شد؛ بنابراین وقتی میگوییم وفاق، ابتدا باید ببینیم پیشفرضهایش چه مولفههایی هستند؛ همچنین انواع شکافها و گسستهایی که در جامعه وجود دارد که طی آن ادغام قومیتها و دولت و ملت برای برطرف شدن این شکافها مطرح میشود.
حجتالاسلام مهاجرنیا گفت: بحران دیگری که با آن مواجهیم بحران توزیع قدرت است، اینکه سیستم تصمیمگیری و تصمیمسازی در جامعه پخش شود و ما مجموعه این موارد را مثبت ببینیم که این یعنی کارآمدی درست مثل آنچه که در مدینه اتفاق افتاد و در قرآن اشاره شد که دلهای آنان به یکدیگر نزدیک شد چراکه خداوند این زمینه را فراهم کرد و آنها پیروز شدند و بحران رفع شد و به اتحاد رسیدند؛ بنابراین جامعه اسلامی کنونی نیز وضعیت وفاق دارد؛ وقتی میگوییم وفاق یعنی باید دست به دست هم بدهیم تا مشکلات رفع شود و تا زمانی که چنین رویکردی نباشد وفاق فقط در حد یک ایده و آرمان است.
نظر شما