معنای «سرباز» در مکتب حاج قاسم/ ماجرای تفقد ویژه سردار سلیمانی به بچه‌های مسجد

حجت‌الاسلام ملانوری با تبیین معنای «سرباز» در مکتب حاج قاسم، گفت: حرکت جدی و عملی ما در ترویج این مکتب در کانون‌های مساجد ایجاد جایگاه‌هایی در فعالیت‌ها برای سنجش و رصد این مهم است که چه میزان رفتار و گفتار ما با مبانی انقلاب سازگاری دارد، زیرا مرحوم حاج قاسم خود را سرباز این مبانی یا به عبارتی سنگربان این مبانی می‌دانست.

به گزارش خبرنگار گروه مسجد و کانون‌های مساجد خبرگزاری شبستان، اغلب ما سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی را با دفاع از حرم و آن رشادت‌ها و حماسه‌سازی‌ها در جبهه مقاومت می‌شناسیم، قهرمانی که نه فقط دوستان بلکه دشمنان به شجاعت، وطن‌دوستی و مجاهدت او اعتراف می‌کنند. اما با این همه آن شهید بزرگوار خود را «سرباز» می‌داند تعبیری که دنیایی از حرف را در خود جای داده و می‌تواند راهنمای نسل نوجوان و جوان به ویژه بچه‌های مسجد باشد. در بررسی معنای این سربازی و الگوسازی از آن برای بچه مسجدی‌ها با حجت‌الاسلام والمسلمین «علی ملانوری»، رئیس ستاد هماهنگی کانون‌های فرهنگی هنری مساجد کشور، مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که خود نیز از دیار کریمان و هم‌استانی حاج قاسم است، گفتگو کرده‌ایم.

سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی علاوه بر مقامات بالای نظامی در نگاه دوست و دشمن هم جایگاه والایی داشتند اما همیشه از خود به «سرباز» تعبیر می‌کردند سرّ و چرایی این تعبیر چیست و سربازی در مکتب حاج قاسم چه معنا و مفهومی دارد؟

حضرت امام (ره) انقلاب اسلامی ایران را بر یک پایه معرفتی دقیق آغاز کردند و پیش بردند و یکی از معجزات باورنکردنی تاریخ معاصر به وسیله‌ ایشان رقم خورد. باور اعتقادی پایه‌ها و استوانه‌هایی داشتند که از زمره مهمترین آن‌ها می‌توان به حکومت خداوند بر قلب انسان یعنی‌ ایمان و خداباوری اشاره کرد. همچنین است روحیه اخلاص و خدمت در مناسبات شخصی و اعتقاد و التزام به آیه «أَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» در ارتباط با دوستان و دشمنان.

افراد پیش از انقلاب، در بحبوحه انقلاب و پس از آن در دوران جنگ، و سپس نسل بعد از جنگ و دوران حاضر در نسل بعد از جنگ به میزانی که خودشان را منطبق با این پایه‌ها کردند به همان میزان صاحب یک شخصیت انقلابی شدند. مرحوم حاج قاسم سلیمانی در انطباق شخصیت، سیره رفتاری و باورهای اعتقادی خود با این موازین یکی از پیشگامان و منطبق‌ترین‌ها بود؛ شاید یکی از وجوه آنکه‌ ایشان خود را سرباز و خادم مردم ایران و به طور کلی مسلمانان می‌دانست و دوست داشت از وی به عنوان «سرباز» یاد شود، این بود که بین استاد و شاگرد فاصله بگذارند.

بر این باور هستم مهمترین ویژگی مرحوم حاج قاسم این بود که بدون هیچ گونه فاصله‌ای خود را با اصول و باورهای اعتقادی، مکتبی و سیره عملی و رفتاری امام و رهبری و گفتمان انقلاب اسلامی، منطبق کرده بود.

سربازی در مکتب حاج قاسم

مکتب حاج قاسم درباره مقاومت و پافشاری و ایستادگی بر سر حق چه آموزه‌هایی را به ما ارائه می‌کند؟

ما باید بدانیم ممکن است در بررسی‌های عملکردی به لحاظ مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نقدهایی به عملکرد دولت‌های جمهوری اسلامی در همه دوره‌ها باشد و یا نارسایی‌های زیادی در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی داشته باشیم اما این گفتمان دارای یک مبانی است که این مبانی بی‌تردید جزء پیشروترین و نافذترین مبانی حکومت داری و حاکمیت در جهان محسوب می‌شود و این اقبال عظیمی که در برخی از ملت‌های دیگر یا در نظام‌های علمی و فرهنگی دیگر از مبانی انقلاب اسلامی می‌شود به واسطه استواری آن‌ها است البته ممکن است در میزان عمل، برخی افراد نتوانند خود را با آن تطبیق دهند که سوء عملکرد و سوءرفتارها به دلیل همین عدم انطباق است. مرحوم حاج قاسم سلیمانی از کسانی بودند که هم از لحاظ ویژگی‌های اعتقادی و هم از لحاظ جایگاه رفتاری و سیره علمی نسبتِ رشد یافته و متعالی با مبانی گفتمان انقلاب اسلامی داشتند. ‌ایشان از نوجوانی و جوانی تا لحظه شهادت دائماً خود را با اتفاقات نظام و کشور متناسب با گفتمان روز منطبق کردند، آنجایی که باید کفرستیزی و استکبارستیزی داشته باشد، محکم می‌ایستد و آنجایی که باید رواداری، مهربانی و رأفت داشته باشد، سعه صدر اعمال می‌کند. در همه مسیر معتقد به وحدت کلمه، اتحاد دل‌ها و اتفاق بین آدم‌ها و گروه‌ها، جناح‌ها و احزاب مختلف است. در واقع این‌ها مبانی رشدیافته‌ای است که در شخصیت‌ ایشان بر اساس مبانی اصلی و اصولی انقلاب شکل گرفته است.

بچه‌های مسجد و فعالان کانون‌های فرهنگی هنری مساجد اعم از افرادی که نقش کوچکی دارند تا مدیران مختلف و ائمه محترم جماعات رسالت‌شان در ترویج این مکتب و پیشبرد این سیره چه باید باشد؟

اگر می‌خواهیم مروج مکتب حاج قاسم سلیمانی باشیم و اگر می‌خواهیم راه، روش و سیره ایشان زنده بماند باید رصد کنیم چه میزان پایبندی به مبانی انقلاب اسلامی داریم یعنی اگر میزان را فرمایشات حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری قرار دهیم به ویژه آنجا که حدود و ثغور اندیشه‌ای را در باورمندی ما به انقلاب و مبانی آن ترسیم می‌کنند، باید ببینیم کجای کار قرار داریم؟ طبیعتاً این امر نسبت چندانی با شغل، جنسیت، پایگاه اقتصادی و اجتماعی ما ندارد. فارغ از اینکه شغل انسان چیست و در کدام طبقه اجتماعی چه مسئولیتی را بر عهده دارد، با این گفتمان نسبت دارد و باید نسبت خود را با این گفتمان روشن کند. نسبت یک دانش‌آموز، یک معلم، یک روحانی، یک پزشک، یک کاسب، یک بازاری و... با گفتمان انقلاب اسلامی باید روشن شود اینجا و در تعیین این نسبت مسجد نقش مهمتری دارد مسجد، خانه خداست و همه مردم با طبقات، گرایش‌ها و شغل‌های مختلف در آنجا حضور می‌یابند.

رسالت بچه‌های مسجد در برابر مکتب حاج قاسم

کانون‌های فرهنگی هنری مساجد و بچه‌های مسجد در این باره چگونه می‌توانند اثرگذار باشند؟

به اعتقاد من حرکت جدی و عملی ما در ترویج مکتب حاج قاسم در کانون‌های مساجد ایجاد جایگاه‌هایی در فعالیت‌ها برای سنجش و رصد این مهم است که چه میزان رفتار و گفتار ما با مبانی انقلاب سازگاری دارد؟، زیرا مرحوم حاج قاسم خود را سرباز این مبانی یا به عبارتی سنگربان این مبانی می‌دانست. آنجایی که حاج قاسم فکر می‌کرد باید نماد خشم مردم انقلابی ایران علیه استکبار جهانی و اسرائیل باشد، ذره‌ای در این نماد خشم بودن و عصیان کوتاهی نمی‌کرد و آنجایی که در خانواده بزرگ ایران باید نماد خدمت، همدلی، اتحاد، انسجام و خدوم می‌بود، برای هیچ گروهی از مردم کم نمی‌گذاشت. قاعدتاً این روش و سیره می‌تواند برای ما ملاک باشد. من تأکید می‌کنم این سیره و روش جدای از گفتمان حضرت امام و مقام معظم رهبری و به طور کلی جدای از گفتمان انقلاب اسلامی نیست. به هر حال گفتمان انقلاب اسلامی شاخص‌ها و اصولی دارد که میزان باورمندی و پایبندی به این اصول و شاخص‌ها آن چیزی است که انسان را در مسیر حاج قاسم که مسیر همه شهدای پاک‌باخته انقلاب اسلامی است، نگاه می‌دارد. در پیشبرد فعالیت‌ها و تبلیغات دینی در مسجد با توجه به اینکه این مکان مقدس پایگاه معارف دینی، الهی، قرآنی و اهل بیتی است، توقف کردن یک گناه کبیره است، اینکه انسان احساس کند حاج قاسم یا شخصیت‌های بزرگ دینی بودند، آمدند، رفتند و دیگر تمام شدند، اشتباه است. ما باید به عنوان راهبرد و سیاست قالب این را در نظر داشته باشیم که گفتمان انقلاب اسلامی و دینی ما قابلیت پرورش هزاران و حتی میلیون‌ها انسان امثال حاج قاسم را در دامان و درون خود دارد. حاج قاسم در یک خانواده معمولی به دنیا می‌آید و یک زندگی معمولی دارد اما در پرورش و تربیت خود در این مکتب تلاش کرده، جلو می‌رود و برای ما تبدیل به یک اسطوره می‌شود، الگویی که قابل اقتدا است.

با توجه به سابقه حضورتان در مناصب فرهنگی مسجدی و اینکه جزء نخستین مدیران کانون های فرهنگی هنری در مساجد بودید، آیا خاطره‌ای مسجدی از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی دارید؟

البته بنده متاسفانه جزو کسانی نبودم که توفیق همنشینی و همراهی دم به دم با مرحوم حاج قاسم سلیمانی داشته باشم اما در همین حال و هوای فضای مسجد و کانون‌های مساجد از ایشان خاطره‌ای دارم ... اولین خاطره‌ام به آغاز طلبگی در دوران نوجوانی برمی‌گردد که حاج قاسم در آن زمان فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله(ع) بود. در حوزه علمیه قم کنگره‌ای برای شهدای روحانی استان کرمان برگزار شده بود. بنده در آن روزها همانند بسیاری از نوجوانان به شعر، نمایش و مجری‌گری علاقه‌مند بودم و این اقبال را داشتم که در آن کنگره به عنوان مجری برنامه انتخاب شوم. مرحوم حاج قاسم نیز یکی از سخنرانان اصلی آن همایش بود. با توجه به اینکه طبع شاعرانه‌ای نیز داشتم، کل آن اجرا را به صورت یک شعر نو ساختم. نحوه مواجهه ایشان در آن مجلس آن روز را برای من به یکی از روزهای فراموش نشدنی زندگی‌ام تبدیل کرد. علی‌رغم آنکه در آن کنگره علمای بزرگ و سرشناسی حضور داشتند اما ایشان نقطه اصلی تمرکز خود را به من معطوف کرد، منی که از لحاظ سن و سال و جایگاه اجتماعی و علمی کمترینِ آن جمع و یک طلبه تازه به حوزه آمده بودم!. این الهام تا تجربه‌ای که از همراهی با ایشان در زمانی که مسئول کانون های فرهنگی هنری مساجد استان کرمان بودم با من ماند ...

تفقد سردار دل‌ها به بچه‌های مسجد

لطفاً از آن خاطره هم برای مخاطبان ما بگویید. آیا سیره‌ ایشان برای امروز مدیریت مسجد و جذب نوجوانان و جوانان کارآیی دارد؟

در اختیارآباد کرمان یک کانون فرهنگی هنری تأسیس شده بود و بچه‌های مسجد کارهای تجسمی نمایشگاهی برای شهدای آن منطقه تدارک دیده بودند. حاج قاسم هم که همواره در کارهای خیر پیش قدم بود، در کارهای مرتبط با شهدا سر از پا نمی‌شناخت و در نمایشگاه‌ها، کنگره‌ها، بزرگداشت و بازدیدهای مرتبط با شهدا و خانواده‌های آنان حضور می‌یافت. طبیعتا حاج قاسم از آن برنامه نیز استقبال کرد و بنده به عنوان مسئول کانون‌های مساجد افتخار همراهی با ایشان را به منظور بازدید از نمایشگاه پیدا کردم. عمده مخاطبان ما در کانون‌های فرهنگی هنری مساجد نوجوانان و جوانان هستند. بنده هیچ گاه میزان فشرده و متراکم احساسات و عواطف پدرانه‌ ایشان نسبت به تک تک کودکان و نوجوانان حاضر در مجالس مختلف را فراموش نمی‌کنم. به اعتقاد من همین یک راهبرد مدیریتی برای امثال ما که می‌خواهیم در مساجد خدمت کنیم، کافی است. اینکه شما به عنوان یک امام جماعت مسجد، مدیر کانون فرهنگی هنری یا مسئول بخش فرهنگی و اجتماعی در مسجد در مجلسی با تعداد قابل توجهی کودک، نوجوان یا جوان به صورت عادلانه و متواضع نسبت به تک تک آن‌ها میزانی از احساسات، عواطف و عُلقه پدرانه را اعمال کنید، انرژی بسیار زیادی می‌طلبد البته به نظر من این امر تأیید الهی هم می‌خواهد چرا که ظرفیت انسان و میزان انرژی‌ای که می‌توان برای تعداد زیادی از افراد بگذارد، محدود است!

حاج قاسم جلوه‌های مظلومیت متعددی داشتند. با توجه به آنکه همشهری‌ ایشان هم بودید به جلوه‌ای از مظلومیت سردار دل‌ها در کرمان اشاره کنید.

شاه‌بیت سیره عملی ایشان اخلاص است. اخلاص در زبان عامیانه یعنی اگر خدا مرا ببیند، کافی است. این امر ممکن است به ظاهر برای افراد، خسارت و مظلومیت بیاورد، گاهی اوقات حق شما ادا نشود، در اولویت قرار نگیرید و به لحاظ چشم‌های انسانی دیده نشوید. این امر کاملاً طبیعی است زیرا انسان‌ها محدود هستند. ملاک قضاوت ما انسان‌ها نیز در اکثر مواقع دیده‌های ما است...

زمانی که حاج قاسم در استان کرمان فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله(ع) بود و پس از پایان جنگ یکی از بزرگترین کارهای‌ ایشان برگرداندن امنیت به مناطق جنوبی استان کرمان بود. استان کرمان هم‌مرز با استان سیستان و بلوچستان و بالتبع آن هم‌مرز با افغانستان و پاکستان است؛ بنابراین با مسأله قاچاق مواد مخدر مواجهه دارد. ناامنی در آن سال‌ها در این منطقه تا حدی بود که حتی اگر کامیون آجری برای ساخت یک کتابخانه در یک منطقه محروم تردد می‌کرد به آن دستبرد می‌زدند. مرحوم حاج قاسم سلیمانی برای برقراری امنیت ناگزیر بود که مناطق محدودی در کوهستان‌های آن مکان را از سکنه تخلیه کند. سردار اعلام کرده بود که می‌خواهد آنجا را بمباران و پاک‌سازی کند و لازمه این کار خارج کردن خانواده‌ها از آن مکان بود. ‌

سردار سلیمانی در آن مقطع که همراه با سال‌های آغازین ورود بنده به وزارت ارشاد استان کرمان بود با حجمی فوق‌العاده فشرده در هماهنگی با دستگاه‌های اجرایی، تعداد قابل توجه چاه کشاورزی حفر کرد و من در آن روزها در استان شاهد بودم که نسبت به کار مرحوم حاج قاسم هم قدر دانسته نمی‌شود و هم گاهی قضاوت ناروا می‌شود چون‌ ایشان نمی‌توانست دلیل امنیتی برخی از فعالیت‌های آن روزهای خود را برملا کند، حتی ممکن بود برخی از افراد در مورد ایشان اینگونه بیان می‌کردند که وی یک فرمانده نظامی بود اما امروز به کار اقتصادی یا کشاورزی مشغول شده است و سردار در مقابل همه اینها و رفع شرارت و آزار و اذیت اشرار در جنوب استان کرمان و بخشی از شهرستان‌های جیرفت، کهنوج، بم و... در اوج مظلومیت فقط سکوت کرد!

سردار سلیمانی فرآیند کامل این کار را به سامان رساند، آن منطقه را پاک‌سازی کرد و پس از گذشت چند سال جوانه‌هایی رویید که بر اساس آن مردم تازه متوجه شدند که امنیت برقرار شده و دیگر خبری از اشرار نیست؛ همچنین مردم نه تنها از کار و زندگی خود نیفتادند بلکه با آن چاه‌های حفرشده کشاورزی‌ها رونق گرفت و افراد متقاعد شدند که در این شغل به فعالیت بپردازند. این تنها یک صحنه از دوره‌ای است که‌ ایشان صرفاً یک مقام استانی بوده است. طبیعتا کسی که عمده مسئولیت وی در کارهای فرامرزی و بیرون از مرز بوده، ناگزیر به زندگی آمیخته با مسائل امنیتی و پوشیدگی بوده و همین باعث می‌شود چون ما پشت صحنه خیلی از قضایا را نمی‌دانیم، بعضاً قضاوت‌هایی کنیم که به طرف مقابل ظلم شود اما وقتی غبارها خوابید و فرو ریخت، آنگاه افراد متوجه می‌شوند که آن مرد بزرگ چه خدمات بی‌نظیری انجام داده است.

کد خبر 1797234

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha