گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، تاکیدات چندین باره مقام معظم رهبری در موضوع تحولخواهی در تدریس، تبلیغ، پژوهش و فعالیتهای حوزوی بار دیگر موضوع تحول در حوزههای علمیه متناسب با نیازهای تمدنی، فراملی، ملی و داخلی را مورد توجه قرار داد.
خبرگزاری شبستان در سلسله یادداشت هایی از «سیدعلی اصغرحسینی»، استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر تاریخ معاصر به بررسی برخی از نمونه های تحول گرایی آیت الله خامنه ای (حفظه الله) در طول حیات ایشان می پردازد. بخش اول این یادداشت ها به دوران نوجوانی آیت الله خامنه ای یعنی سال های حضور در مشهد و دوران قبل از ورود به قم اختصاص داشت. در قسمت دوم آنچه می خوانید نگاهی است به سیر زندگی تبلیغی ایشان در فعالیت های تبلیغی در قبل از انقلاب اسلامی.
در طول زندگی ایشان فعالیت های متنوعی با نگاهی تحولی در تبلیغ دیده می شود که می توان آنها را مقدمه ای برای تاکید ایشان بر لزوم نوآوری تبلیغی در نهاد حوزوی دانست. سید علی حسینی خامنه ای، ۱۳ ساله بود که اولین منبر خود را در سال ۱۳۳۱ در منزل آقای طالبیان آغاز کرد، منبری که به تقلید از منبرهای حجت الاسلام فلسفی بود که آن زمان از رادیو پخش می شد و قبل از آن در نحوه خواندن کتاب های درسی نزد پدر، مادر و معلم مدرسه آغاز شده بود. البته ایشان سال های قبل وقتی حدود ۹ سال داشت، برای تلاوت قرآن در جلسات مهم مشهد دعوت می شد بنابراین از روبروشدن با جمیعت مخاطبان تلاوت یا منبر خود نگرانیای نداشت.
مجالس سنتی قرآن را به شکل جدیدی برگزار کرد
همین علاقه او به قرآن بود که ساعت ها به زحمت رادیو قاهره را می گرفت تا تلاوت های جدید قاریان مشهور را بشنود، خودشان در این باره می فرمایند: «برای گوش دادن به صدای قراء، رادیوی صوت العرب را می گرفتیم، بنده قرآنی دارم که پشت آن نوشته بودم: امروز مصطفی اسماعیل خواند، امروز علی البناء خواند، امروز بهمان قاری خواند» همان زمان آرشیوی از این تلاوت ها ایجاد کرد و همان آرشیو، باعث شد تا با کمک آقای «مرتضی فاطمی» نوارهای تلاوت مصطفی اسماعیل، به دیگر شهرها از جمله تهران برسد. ایشان در خاطرات خود می گویند: «در تهران هیچ کس غیر از عبدالباسط را نمی شناخت، ما در مشهد نوار مصطفی اسماعیل را داشتیم»، این زحمات باعث شد که به قول ایشان «همه ی نوارها به طرف تهران سرازیر گردید و مصطفی اسماعیل شایع شد.»
اما تلاش های تبلیغی و قرآنی ایشان سال های بعد در قالب جلسات تفسیر قرآن مسجد کرامت و مسجد امام حسن علیه السلام مشهد نمایان شد. او برای سوق دادن مردم به مفاهیم قرآن، مجالس سنتی قرآن را به شکل جدیدی تبدیل کرد. نه اینکه روش گذشته را نفی کند بلکه تغییر مثبتی در شیوه جلسه ایجاد کرد.
«سید علی حسینی خامنه ای» از دید مردم به قضیه نگاه می کرد، از زمینه ای که در جامعه بود بهره برداری کرد و گفت حالا که این جلسات هست ما بیاییم و مردم را علاقمند به مفاهیم قرآن هم بکنیم. یعنی جلسه قرائت قرآن به تنهایی کافی نیست بلکه باید مقدمه ای باشد تا مردم با مفاهیم قرآن آشنا شوند و انس بگیرند. این تغییر مثبت در کنار تغییرات محتوایی، تغییرات شکلی تبلیغ را در پی داشت.
حاضران آن روز در جلسات تفسیر ایشان درباره ویژگی ها آن جلسات می گویند: «نکات را قبلاً توی برگه هایی پلی کپی می کردند و بین دانشجویان و مستمعان پخش می کردند. یعنی افراد می دانستند که راجع به این آیات می خواهد این بحث ها بشود و یک مضمونی از آیه را در نظر داشتند، ترجمه تحت الفظی اش را می دیدند و زمینه ای داشتند، بعد آقا پا می شد و این را شرح می داد بعد می فرمود حالا که معنای آیات را فهمیدید، این قاری عزیزمان بیاید با لحن و صدای خوش بخواند تا شما بیشتر لذت ببرید. مردم چون معنای آیات را فهمیده بودند، راحت ارتباط برقرار می کردند.»
من به عمرم اینقدر جمعیت دانشجوئی و جوان در یک مسجد ندیدهام
به این ترتیب جلسات تفسیر ایشان در مسجد کرامت که تنها با ۶ نفر شروع شده بود، به مرور به مرکزی برای حضور جوانان و دانشجویان تبدیل شد به گونه ای که زمانی بیش از هفتصد هشتصد نفر طلبه و دانشجو، پای درس تفسیر بودند.
استقبال از این جلسات به قدری بود که تعجب شهید باهنر را برانگیخت. ایشان با ذکر خاطره ای از این شهید می فرمایند: «قبل از انقلاب بعضی از روحانیون از جمله بنده حقیر با دانشجوها ارتباطاتی داشتیم. یعنی جلساتی که دانشجوها در آنجا شرکت کنند یا ما احیاناً در جلسه ای از جلسات دانشجوئی در دانشگاه شرکت کنیم. در آن اوقات بنده در مشهد جلسه ای داشتم که بین نماز مغرب وعشاء برگزار می شد. پای تخته می ایستادم و به قدر بیست دقیقه یا نیم ساعت صحبت می کردم مستمعین هم نود درصد جوان بودند؛ جوان ها هم غالباً دانشجو و بعضاً دبیرستانی.
یک شب مرحوم شهید باهنر «رحمه الله علیه» مشهد بود، با من آمد مسجد ما. وضعیت را که دید شگفت زده شد. حالا آقای باهنر کسی بود که در تهران با مجامع جوان و دانشجوئی هم مرتبط بود ایشان گفت که من به عمرم اینقدر جمعیت دانشجوئی و جوان در یک مسجد ندیده ام. حالا توی مسجد ما مگر چقدر جوان بود؟ حداکثر مثلاً سیصد و چهل پنجاه نفر. در عین حال برای یک روحانی روشنفکر مرتبط با جوان ها مثل آقای باهنر، که خودش هم دانشگاهی بود و دوره های دانشگاهی را دیده بود و محیط های دانشجوئی را می شناخت و از فعالیت های مذهبی به روز و متجددانه هم مطلع بود جمع شدن حدود سیصد یا سیصد و پنجاه نفر جوان که شاید از این تعداد مثلاً دویست نفرش دانشجو بودند چیز عجیبی بود و ایشان را دهشت زده و تعجب زده کرده بود. دویست تا دانشجو یک جا جمع بشوند و یک روحانی برایشان صحبت کند!»
این تلاش های قرآنی، در همان سال های قبل از انقلاب، منشا تدوین کتاب هایی شد که «طرح کلی اندیشه اسلامی» و دیگر موضوعات مرتبط با اندیشه های سیاسی و انقلابی را در پی داشت. در همان سال ها بود که زندان و بازجویی را نیز تجربه کرد و بارها شکنجه شد.
در سال ۱۳۴۴ با همکاری دوستانش انتشارات سپیده را تاسیس کرد. کتاب های خاصی را ترجمه می کرد. ترجمه کتاب «المستقبل لهذا الدین» از سید قطب که با عنوان «آینده در قلمرو اسلام» ترجمه شد، حاصل همان سال ها بود. مقام معظم رهبری سال ها بعد در مورد سید قطب گفتند: «او اولین کسی بود که مفهوم انقلاب را وارد ادبیات سیاسی اهل سنت کرد و برای نخستین بار از اسلام آمریکایی سخن گفت.»
نگاه بین المللی او به مقوله تبلیغ در همان سال ها باعث شد که دومین کتاب خود با عنوان «کفاح المسلمین فی تحریر الهند» نوشته عبدالمنعم النمر از علمای دانشگاه الازهر را با نام «نقش مسلمانان در نهضت آزادی هند» ترجمه کند.
نظر شما