به گزارش خبرنگار گروه فرهگ و اجتماع خبرگزاری شبستان: حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی چندی قبل در پیامی به نشست افق تحول رسانه ملی که با حضور رئیس و مدیران سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران برگزار شد، بر نقش بیبدیل رسانهها در پیکارهای کنونی جهان تأکید کردند. ایشان توانایی رساندن پیام و روایت واقعیت را عاملی مهمتر از ابزارهای نظامی در تعیین پیروز میدان دانسته و خواستار دقت، تلاش، و ابتکار بیشتر در عرصه رسانه شدند.
با توجه به اهمیت مساله و جایگاهی که رسانه در دنیای امروز به منظور تحقق اهداف قدرتهای مختلف بازی میکند؛ بر آن شدیم موضوع را با حجتالاسلام دکتر «نورالدین زندیه»، رئیس مرکز تبلیغ دانشگاه امام صادق (ع) مطرح کرده و نقطهنظر وی را جویا شویم.
در ادامه حاصل این مصاحبه را میخوانید:
حجتالاسلام «نورالدین زندیه» در گفت وگو با خبرنگار گروه فرهنگ خبرگزاری شبستان، با بیان اینکه اندیشمندان دینی ما و علمای علوم انسانی، برای انسان سه ساحت در نظر میگیرند که عبارتند از ساحت «عمل یا رفتار»، ساحت «گرایش یا خلقیات» و نهایتاً «ساحت ذهنیت و فکر»، اظهار کرد: این سهگانه یک چرخه را تشکیل میدهند که نقطه آغازش همان ذهنیت است؛ یعنی عمل انسان از گرایشات و تمایلات درونی انسان نشأت میگیرد و این تمایلات هم از ذهنیتهای انسان بنابراین اگر بتوانیم ذهنیت انسان را مدیریت کنیم در حقیقت تمایلات او را و به تبع اعمال و رفتار او مدیریت شده است.
دنیا نَه تنها در یک رقابتِ شناختی بلکه در یک جنگ شناختی به سر میبرد
رئیس مرکز تبلیغ دانشگاه امام صادق (ع) ادامه داد: کل بشر با این چند سطر در حال مدیریت به سمت تعالی یا سقوط است؛ یعنی بشر هر چه در طول قرنها جلوتر رفته، متوجه شده است به جای تمرکز بر رفتارها و مدیریت از طریق اعمال و اعضای انسان، بهتر است او را از طرف ذهناش مدیریت کند، به همین دلیل است که امروزه علوم شناختی اهمیت ویژهای پیدا کرده و دنیا نَه تنها در یک رقابتِ شناختی بلکه باید گفت در یک جنگ شناختی به سر میبرد که هر کسی میخواهد با گرفتن افسار اذهان، انسانها را به سمت منافع خودش مدیریت کند؛ هرچند ممکن است عوامل زیادی در این موضوع دخیل باشد، ولی با فاصله زیاد، مهمترین ابزاری که برای این کار استفاده میشود، رسانه است و فرآیندی که در آن اتفاق میافتد تبلیغ یا به اصطلاح غربی آن پروپاگانداست.
اهداف پروپاگاندای غربی
وی گفت: مهمترین هدف این تبلیغ هم این است که سعی کنند مردم، حوادث و پدیدههای عالم را به گونهای در ذهن خود مشاهده کنند که مدنظر عوامل تبلیغکننده است. گاهی حقیقتی هست و قصد دارند دیده نشود؛ مثلاً کشور در یک زمینه استعداد و رشدی دارد و با قدرت رسانه و تبلیغ سعی میکنند که استعداد و رشدی دیده نشود؛ گاهی برعکس حقیقتی نیست و قصد دارند مردم فکر کنند چنین چیزی وجود دارد؛ مثلاً میخواهند مسیر سعادتی را به مردم نشان بدهند که این مسیر حقیقت بیرونی ندارد و حتی ممکن است در باطن، مسیر خلاف هم باشد؛ در حالات دیگر اندازه و مقدارها را جابجا میکنند؛ مطلب کوچک را بزرگ جلوه دادن یا مطلب بزرگ را کوچک جلوه دادن که البته همین این موارد نتیجهاش این خواهد شد که در ذهن شخص مخاطب، یک تصویری درست خواهد شد و بر اساس آن تصویر، تصمیمهایی خواهد گرفت. تصمیم ممکن است حرکت باشد یا سکون؛ ممکن است از جنس امید باشد یا ناامیدی؛ ممکن است حرکت به سمت خیر باشد یا حرکت به سمت شَر؛ همه این مولفهها وابسته به آن تصویری است که در ذهن ایجاد شده است.
این پژوهشگر افزود: با این مقدمه مختصر میتوان به اهمیت موضوع «ذهن» و «محتوای آن» و نتایجی که از آن به وجود میآید، پی برد البته فعلاً قصدی در مورد بحث در خصوص محتوای مدنظر اینکه چند نوع و چند سطح میتواند باشد، نداریم اما هر چه باشد باید بگوییم با توجه به اینکه همه در یک رقابت سنگین برای جذب و جلب ذهن مخاطب به سمت مسیر خودشان هستند و امروزه این رقابت سنگین در بسیاری از موارد به جنگ نیز تبدیل شده است، در چنین فضایی چند مرحله یا چند لایه میتوان برای این امر در نظر گرفت که در چند لایه قابل بررسی خواهد بود که در ادامه اشاره میکنم.
وی ادامه داد: لایه اول «ذهنیتسازی پیش از تهاجم ذهنی رقیب دشمن» است؛ در این مرحله چه دشمنی باشد یا نباشد، انسان برای اینکه رفتارهای خودش را مدیریت بکند و در دوراهیهای زندگی بتواند تصمیم بگیرد، نیاز به یک محتوای ذهنی دارد که مبنای عمل قرار بگیرد؛ لایه دوم «دفاع ذهنی در برابر تخریب دشمن» در این سطح لازم است ذهن انسان به یک قوت و قدرتی دست پیدا کند که بتواند در برابر تهاجم دشمن از خودش دفاع کند که سطحی بالاتر از سطح قبل است؛ در این بخش ممکن است همزمان نیاز به تهاجم هم باشد؛ یعنی تخریب ذهنیتهای دشمن؛ ضمن اینکه ذکر این نکته ضروری است که در جنگ شناختی و ذهنی، برخلاف جنگهای نظامی و ... نباید منتظر حمله دشمن بمانیم بلکه لازم است، تهاجمی را آغاز کنیم تا پیش از اینکه آسیبی به ذهنها وارد شود، دشمن و ترفندهای او به عقب رانده شود؛ لذا میتوان یک تعبیر «تهاجم ذهنی» را نیز به این مرحله یا حتی پیش از این مرحله، اضافه کرد؛ در نهایت لایه سوم «ترمیم شناختی» است که در این مرحله باید غیر از دفاع، اگر به هر دلیلی آسیبهایی به اذهان وارد شد، آن را مورد ترمیم قرار داد.
کار دشمن تصویرسازی در تبلیغ و روایت به وسیله رسانه است
حجتالاسلام زندیه ادامه داد: با در نظر گرفتن موضوعاتی که شرح داده شد به بحث سابق خود برمیگردم؛ اگر کار دشمن تصویرسازی در تبلیغ یا روایت است که توسط رسانه او انجام میشود، مهمترین تفاوت در مبانی تبلیغ دینی و پروپاگاندای غربی این است که با توجه به اینکه دین بر اساس حق و حقیقت بنا شده است، اگر رسانه دینی بتواند حقیقت را همانگونه که هست به تصویر بکشد، پیروز میدان خواهد بود؛ در نتیجه مهمترین کارش برجسته کردن حقیقت در اذهان است اما پروپاگاندای غربی چون در مسیر خلاف حقیقت حرکت میکند و دنبال منافع شخصی، شرکتی، گروهی و ... است، با وارونه جلوه دادن حقیقت به این مقصد دست پیدا میکند؛ لذا مهمترین درگیری جبهه حق و باطل این خواهد بود که: اولاً آیا حق در روایت حقیقت پیروزتر است یا باطل در روایت خلاف حقیقت موفقتر؟ گاهی قدرت جبهه باطل زیاد نیست بلکه از بیتفاوتی جبهه باطل در روایتگری، یا کوتاهی آن اعم از کوتاهی در ارائه شکل و محتوای مناسب میتواند کالای خودش را با انواع مکر و حیلههای رسانهای در ذهن مخاطب جای دهد.
رئیس مرکز تبلیغ دانشگاه امام صادق (ع) گفت: مساله دوم آن است که گاهی حق لوازماش را هم دارد اما به هر دلیلی بهموقع عمل نمیکند و در روایت قدری از جبهه باطل، عقبتر است، این بخش نیز آسیب جدی به حقیقت خواهد زد چون معمولاً روایت اول، روایت پیروزتری است ولو ضعیفتر باشد و روایت دوم دو کار را باید همزمان انجام دهد: هم باید بتواند خودش را اثبات کند و هم بر روایت سابق که در ذهن جای گرفته باید غلبه کند و این کار سختتری است؛ البته همه آنچه گفته شد یک تصویر بسیار گذرا از جنگ و قواعدی است که در این جنگ رخ میدهد و برای تک تک این موارد ما در مبانی دینی خود مثال و نظریه و مبنا داریم که در جای خودش باید بحث شود.
وی اضافه کرد: اما با همین مقدمه باید گفت که آنچه مقام معظم رهبری در خصوص اهمیت بیبدیل رسانه و مسأله تبلیغ بیان میکند، به خاطر این است که این جنگ شاید در دهههای گذشته به این اهمیت نبود اما اکنون ایشان نفرمودند، «کمنظیر» بلکه فرمودند «بیبدیل»، یعنی هیچ چیزی جای این را نمیتواند بگیرد. یعنی شما در هر دانشی و در هر عرصهای اعم از نظامی و نیروی انسانی و اقتصادی و فناوری و ... یا امکانات و منابع طبیعی و ... اگر پیشرفت کنید ولی در این عرصه ضعف داشته باشید، در جنگهای ترکیبی امروزی که افسار اصلی جنگ یا لوکوموتیو پیشران آن که جنگ ذهنیتهاست، با شکست قطعی مواجه خواهید شد.
وی افزود: این یک اصل است که ایشان سال هاست تأکید میکنند لازم است رسانههای ما اعم از دولتی و مردمی به آن توجه کنند، اما اصل دیگری که ایشان همیشه به ویژه در سال های اخیر مورد توجه قرار دادهاند «سرعت عمل در روایتگری» است؛ هر چند که معظمله معتقدند ما در اصل این اقدام، یعنی نفس روایتگری و تبلیغ، ضعف داریم و از این جهت هم آسیبهای جدی دیدهایم که فتنههای سالهای گذشته یکی از این نمونههاست اما حتی اگر قوی هم بودیم، اگر نتوانیم در «سرعت عمل» یا عمل بهنگام موفق باشیم، روایت دشمن بر روایت ما غلبه خواهد کرد.
تکیه بر اصل اعتمادسازی و ایجاد جذابیت برای مخاطبان رسانه
حجتالاسلام زندیه با اشاره به اصل اعتمادسازی به منظور تحقق قدرت و سرعت روایتگری، تصریح کرد: قطعا مهمترین اصل برای رسانههای خودی، ایجاد «اعتماد و اطمینان» است، مردم پیش از آنکه پیامبر اکرم (ص) را به عنوان رسول بشناسند، قبل از بعثت به عنوان «امین» و مورد اعتماد خود میشناختند و در اولین ابلاغ حضرت از مردم سوال کردند آیا اگر مطلبی بگویم از من باور خواهید کرد؟ مردم پاسخ دادند: بله تو امین و صادق هستی؛ سپس وقتی که حضرت(ع) چنین اعترافی را گرفتند، رسالت خود را بیان فرمودند. بنابراین، اگر مردم از رسانهها، احساس جهتگیری سیاسی و جناحی یا منافع شخصی و بدتر از آن گزینشهای هدفمند بر اساس این مسیرهای غلط کنند و اعتماد خود را از دست بدهند، رسانهها نیز اثرگذاری خود را از دست خواهند داد؛ در نتیجه رسانههای متعددی که در اختیار جبهه حق قرار دارد، اعم از صدا و سیما، مساجد و منابر، نماز جمعه، محافل، شبکههای مجازی و ... همه میتوانند مأمنی برای امنیت فکری مردم باشند و همینها اگر درست عمل نکنند، مردم ناخواسته به سمت منابع غیرموثق جبهه باطل خواهند رفت.
این پژوهشگر در ادامه به اصل جذابیت در رسانهها اشاره و خاطرنشان کرد: غیر از محتوایی که مدنظر است امروزه ضرورت دارد، برای جلب مخاطب از جذابیتهای لازم استفاده کرد و اجازه نداد قالبهای زیبای دشمن، محتوای مسموم را به مردم ارائه کنند؛ اکنون عمل جنگ شناختی، زوایای گستردهای پیدا کرده و لازم است همه آشنایان به مبانی دینی، و متخصصین علوم مختلف اعم از دانشمندان علم فرهنگ، ارتباطات، رسانه و ... این مباحث را موردمداقه قرار دهند و نتایج خود را در اختیار رسانهها قرار دهند تا این وظیفه بسیار مهم روز، بهخوبی انجام شود و آنچه بیان شد یک گوشه بسیار کوچک از این موضوعات بود که صرفاً برای نشان دادن اهمیت آن بیان شد.
نظر شما