به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با مردم قم (۱۹ دی ماه جاری) از دستگاه ها و نهادهای فرهنگی و تبلیغاتی کشور خواستند که پردهی توهّم اقتدار دشمن را بشکنند و نگذارند تبلیغات دشمن روی افکار عمومی اثر کند. در همین رابطه و به مناسبت سالروز رحلت حضرت زینب سلام الله علیها که این مسئولیت خطیر را به بهترین شکل ممکن ایفا کردند خبرگزاری شبستان با دکتر محمد حسین رجبی دوانی، استاد تاریخ اسلام گفت و گویی داشته است که در ادامه مشروح آن را می خوانید.
استادیار دانشگاه جامع امام حسین(ع) ضمن اشاره به پیامدهای خطابه و سخنرانی حضرت زینب(س) در فروریختن هیمنه و اقتدار پوشالی دشمن، خاطرنشان کرد: معاویه دوم (پسر یزید ) در سخنانی اعلام کرد پدرم ۳ سال حکومت کرد و در هر سال جنایت بزرگی مرتکب شد ... این روشنگری نهایتاً به سقوط بنیامیه ختم شد.
«محمدحسین رجبی دوانی» با اشاره به اتفاقاتی که به واقعه عاشورای حسینی انجامید، اظهار کرد: طبق شواهد تاریخی تنها چندین سال بعد از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله) می بینیم که در اثر کوتاهی مردم و عدم بصیرت آنها در شناخت امام، جامعه تا جایی به انحراف کشیده می شود که بعد از امام حسن علیه السلام حاضر است معاویه را با آن سابقه سیاه و دشمنی با پیامبر(ص) به رسمیت بشناسد و با او کنار بیاید. در حالی که معاویه با «تبلیغات»، «شانتاژ» و «فریب»، موفق شده بود در بین مردم بیبصیرت و جاهل جایگاه خود را افزایش دهد و آنها را به اطاعت از خود وادار کند.
وی با اشاره به تاثیرگذاری مردم بر سرنوشت خود تصریح کرد: اگر این مردم طبق دستورات پیامبر(ص) عمل میکردند دچار این جاهلیت نمیشدند و قدرت این را داشتند که با حمایت از اهل بیت(ع) سعادت خود را رقم زده و مانع حاکمیت تبهکاران اموی شوند. امویان با فریب و قدرتمند نشان دادن خود از طریق رسانههایی که آن زمان در اختیار داشتند یعنی «منابر» و «شعرا» و حتی «فقیهان فاسد درباری» توانسته بودند خود را به عنوان جانشین پیامبر(ص) جا بزنند. حال آنکه افرادی که اندک ایمانی داشتند میدانستند این جایگاه متعلق به آنها نیست و اینها غاصبانی هستند که با فریب مردم و سوء استفاده از جهل آنها چنین جایگاهی پیدا کردهاند.
سوءستفاده رسانهای بنیامیه برای انفعال جامعه
رئیس بنیاد ایران شناسی خاطرنشان کرد: قیام امام حسین علیه السلام فرصت بسیار مهمی برای روشن شدن جامعه از وضعیت سیاهی که گرفتارش شده، بود اما متاسفانه دشمن با همان عملیات روانی و رسانههایی که در اختیار داشت حتی بسیاری از کسانی را که به امام حسین علیه السلام نامه نوشته و آن حضرت(ع) را دعوت کرده بودند به انفعال و عدم یاری امام(ع) کشاند.
رجبی دوانی ضمن اشاره به عملکرد امویان و مواجهه اهل بیت با آنها تصریح کرد: با وقوع فاجعه جانسوز کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام دشمن احساس کرد که واقعاً موفق شده و چنین قدرتی را دارد. به گونهای که یزید که جای خود را دارد حتی عبیدالله بن زیاد که از سوی او فرمانروای منطقه شرقی عالم اسلام شده بود چنان احساس قدرت میکرد و ابهتی از خود نشان می داد (به صورت پوچ و ظاهری) که نفسها را در سینه حبس کرده بود.
پاره کردن پرده اقتدار دشمن
وی ادامه داد: وقتی اسیران آل الله را بعد از واقعه کربلا وارد مجلس عبیدالله کردند، او سرمست از این پیروزی در حالی که اشراف و بزرگان کوفه همه از ترس به احترام او ایستادهاند و جرات حرف ندارند حضرت زینب سلام الله علیها را مورد خطاب قرار داد و گفت: دیدی خدا با عزیزانت چه کرد؟ حضرت زینب سلام الله علیها با وجود اینکه در حال اسارت هستند چنان او را مورد خطاب قرار داده و تحقیر میکند و ابهت پوشالی و ظاهری او را در هم می شکند که عبیدالله بن زیاد به شدت مفتضح میشود و احساس حقارت میکند به گونهای که فرمان قتل حضرت زینب را صادر میکند اما نمیتواند دست به چنین جنایتی بزند.
این استادیار دانشگاه امام حسین علیه السلام ادامه داد: حضرت زینب سلام الله علیها در آن شرایط احساس قدرت آن تبهکار، وقتی میگوید؛ دیدی خدا با عزیزانت چه کرد؟ وی را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید: «اینان گروهی بودند که خداوند مرگ آنها را شهادت مقدر کرده بود؛ آنها به سوی خدای خود شتافتند و به زودی خداوند بین تو و آنها جمع خواهد کرد؛ آن روز مشخص میشود چه کسی پیروز است و چه کسی شکست خورده است!! مادرت به عزایت بنشیند! ای پسر مرجانه»
رجبی دوانی در ادامه تأکید کرد: این (ابن مرجانه) گفتن به عبیدالله ، ناسزای سنگینی بود چون مادر او زن بدنامی بود و او به عنوان امیری به ظاهر مقتدر که توانسته فرزند رسول خدا(ص) را بکشد چنان در مقابل همه بزرگان کوفه تحقیر و خُرد شد که رگهای گردنش از شدت خشم بیرون زد و دستور داد تا جلاد برای کشتن حضرت زینب سلام الله علیها بیاید. البته به دنبال بهانهای هم بود که مرتکب چنین جنایتی نشود چون نمیخواست زنی را آن هم در اسارت بکُشد. در اینجا فردی به نام «عمر بن حُرَیص» که مورد اعتماد عبیدالله بود جلو آمد و گفت: (زنها را به دلیل حرفهایی که میزنند نمیکشند) و به اصطلاح او را آرام کرد.
رجبی دوانی ابراز کرد: اما حضرت زینب(س) کار خود را کردند؛ لذا همین کوفه دو سال بعد که خبر مرگ یزید می رسد به خروش میآید و جانشین ابن زیاد را از کوفه بیرون می کند. عبیدالله ۶ ماه از سال را در کوفه و ۶ ماه در بصره بود. هنگام رسیدن خبر مرگ یزید او در بصره بود و چون احساس میکرد هیچ جایگاهی ندارد از آنجا میگریزد.
وی با بیان اینکه اگر این قدرت واقعی بود و آنها اقتدار سیاسی حقیقی داشتند نباید با رسیدن خبر مرگ یزید لعنت الله اینگونه متزلزل شده و فرار می کردند، گفت: آنها میدانستند که آن ابهت توسط حضرت زینب(س) شکسته شده و آنها دیگر چیزی نیستند. اعتبارشان به یزید بود و حالا که یزید مرده _ با اینکه حکومت بنی امیه از بین نرفته بود _ ولی همین که خبر مرگ یزید رسید ابن زیاد با آن همه دبدبه و کبکبه و تفرعونی که داشت فراری میشود. جانشین او در کوفه هم مورد ضرب و شتم قرار میگیرد.
شکستن اقتدار پوشالی یزید
استاد رجبی دوانی در بخش دیگری از سخنان خود به حضور اسیران آل الله در مجلس یزید اشاره کرد و افزود: در آن روزگار اسلام به عنوان یک ابرقدرت مطرح بود و یزید در راس این حکومت قرار داشت. امپراتوری روم شرقی که (بیزانس) خوانده میشد هم در این سوی دنیا برقرار بود. یزید برای پیروزی بر امام حسین علیه السلام و قتل ایشان مجلسی گرفته و سفرای کشورهای مختلف را دعوت کرده بود، بزرگان شام نیز همه مهمان او بودند. احساس قدرت فراوانی میکرد که توانسته بر یکی از سختترین دشمنان خود فائق آید.
وی تصریح کرد: در آن جلسه نیز حضرت زینب سلام الله علیها با آن خطابه معروف خود یزید را در هم می شکند. حضرت(س) به صراحت اعلام میکند که اگر شما به چیزی رسیدید، حکومت و قدرتی که دارید از صدقه سر دین پدربزرگ و جد من رسول خدا(ص) است و بعد هم با وجود اینکه در اسارت هستند عنوان میکنند که «ای یزید تصور مکن که تو کسی و چیزی هستی؛ این از بد روزگار است که کار را به جایی رسانده که من با تو هم سخن شدم» یعنی اصلاً تو لیاقت آن را نداری که من بخواهم با تو سخن بگویم.
رئیس بنیاد ایران شناسی ادامه داد: آن حضرت(ع) در تبیین جایگاه خاندان پیامبر و فساد و تباهی حاکمیت امویان چنان سخن میگوید که حیثیت و اعتبار یزید به شدت در هم میشکند و او را مقابل مهمانان خود مفتضح میکند.
رجبی دوانی در ادامه بیان کرد: فضایی که حضرت زینب سلام الله علیها ایجاد کردند باعث شد که بعد از ایشان، امام سجاد(ع) هم سخنانی ایراد کنند. سخنان این دو وجود مقدس ختم به اذان شد و نزدیک نماز بود یزید به بهانه اینکه وقت نماز است از ادامه سخنان امام زین العابدین(ع) جلوگیری کرد. اما سخنان کوبنده، محکم و متین حضرت زینب سلام الله علیها چنان اثراتی بر جای گذاشت که اگر تا قبل از این مردم با یزید به عنوان خلیفه خدا روی زمین بیعت کرده بودند و به او احترام میگذاشتند اما به نقل تاریخ بعد از سخنان حضرت زینب(ع) وقتی یزید میخواست به نماز بایستد با توجه به روشنگریهای آن حضرت و بیان توفنده و کوبنده ایشان، بسیاری از افرادی که مهمان او بودند حاضر نشدند به یزید اقتدا کنند و عرصه را ترک کردند.
وی تاکید کرد : یزید فکر میکرد با کشتن فرزند رسول خدا(ص) دیگر احدی جرأت نمیکند در برابر حکومت او بایستد اما مدینه قیام میکند، مکه قیام میکند و حکومت یزید در دو سال بعد از جنایت کربلا به شدت دچار آشفتگی شده و آن ابهت پوشالی فرو میریزد. من معتقدم چه بسا پسر یزید (معاویه دوم) که حاضر نشد بعد از پدرش حکومت را به دست بگیرد و به پدر و پدربزرگ خود به شدت انتقاد کرد در اثر همین روشنگری حضرت زینب سلام الله بوده است.
استادیار دانشگاه جامع امام حسین(ع) ضمن اشاره به پیامدهای خطابه و سخنرانی حضرت زینب(س) در فروریختن هیمنه و اقتدار پوشالی دشمن، خاطرنشان کرد: معاویه دوم (پسر یزید ) در سخنانی اعلام کرد پدرم ۳ سال حکومت کرد و در هر سال جنایت بزرگی مرتکب شد در سال اول خلافتش فرزند رسول خدا(ص) را کشت، در سال دوم هتک حرمت مدینه کرد و در سال سوم هتک حرمت مکه. من نمی خواهم حکومتی را که این چنین به دست آمده به دست بگیرم و استعفا داد. اگرچه بعد از استعفای او گروهی دیگر از امویان حکومت را به دست گرفتند ولی دیگر آن قدرت سیاسی پوشالی که با قدرت نظامی و امنیتی شان پشتیبانی می شد، تا پایان دوره امویان که ۷۰ سال بعد از کربلا ادامه داشت این دولت را متزلزل کرد. چنان که در برهههای گوناگون میبینیم که علیه امویان قیامها رخ میدهد و در نهایت به سقوط آنها توسط عباسیان میانجامد.
کد خبر 1799179
نظر شما